مرحله اجرای احکام از مهم ترین ارکان در فرآیند دادرسی مدنی محسوب می شود و قانون اجرای احکام مدنی، اولین قانونی است که به طور خاص به آن توجه کرده است. با گذشت زمان و تجارب اجرای احکام مدنی، سیاستگذاران به تفاوت های نحوه اجرای برخی از احکام توجه کردند. به نظر می رسید که اجرای احکام مالی نسبت به اجرای احکام غیر مالی با دشواری هایی روبه رو است. از این رو در سال ۱۳۵۱ نخستین قانون از سلسله قوانین نحوه اجرای محکومیت های مالی تصویب شد. با وجود این، تکیه اصلی قانون مذکور بر جزای نقدی حاصل از احکام کیفری بود. اما قانونگذار در این قانون از دغدغه اصلی نسبت به اجرای احکام مدنی یعنی انتقال مال به قصد فرار از دین غافل نمانده و در ماده ۴ ضمانت اجراهایی را برای آن در نظر گرفته بود و برای نخستین بار امکان حبس محکوم علیه مالی به نسبت میزان بدهی به وجود آمد. لکن قانون مذکور اصلاح و در سال ۱۳۷۷ قانون دوم نحوه اجرای محکومیت های مالی تنظیم شد و نهایتاً آخرین اراده قانونگذار در قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی مصوب ۱۳۹۴ متبلور شد.
کتاب حاضر به دنبال یافتن اختلافات و تشتت آرای موجود در نتیجه اجرای قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی مصوب ۱۳۹۴ با هدف اصلی اصلاح رویه های متشتت و خلأ قانونی است تا در ادامه بتواند با تحلیل قانونی و افزودن مصالح اقتصادی و اجتماعی به آن، بهترین نحوه برخورد نظام قضایی را در رویارویی با این مشکلات ارائه دهد. تکیه اصلی این نوشتار بر آرای قضایی خواهد بود؛ دیدگاه های صاحبنظران حقوقی و نظریات مشورتی اداره حقوقی قوه قضاییه نیز به عنوان منابع مکمل و در جهت حل معضلات کارساز بوده است. شایان ذکر است نهادهای جدیدی همچون اعسار به تقصیر و نظام شناسایی قضایی اموال که در قانون جدید برای مقابله بهتر با فرار محکوم علیه از ادای دین معرفی شده است، با توجه به مبانی و مصالح پشت پرده آنها در کتاب پیش رو توضیح داده شده است.
مصطفی عبدالهی نیسیانی مؤلف این کتاب است و مرکز مطبوعات و انتشارات قوه قضاییه در بهار ۱۴۰۲ آن را منتشر کرده است.