**مینا اکبری، پژوهشگر گروه حقوق عامه
گرچه اصل ۱۵۹ قانون اساسی دادگاه های دادگستری را به عنوان مرجع عام رسیدگی به تظلمات و شکایات مورد شناسایی قرار داده است و اصل ۱۷۳ قانون اساسی، دیوان عدالت اداری را نهاد صالح برای رسیدگی به شکایات، تظلمات و اعتراضات مردم نسبت به واحدها، مأمورین یا آیین نامه های دولتی دانسته است؛ اما قانونگذار عادی (چه پیش از تصویب قانون اساسی و چه پس از آن) در قوانین مختلف مبادرت به تشکیل و شناسایی نهادهای نظارتی خارج از چارچوب قوه قضائیه در قالب مراجع شبه قضایی نموده است. این مراجع که با عناوین دیگری مانند دادگاه های اختصاصی اداری و مراجع اختصاصی اداری نیز شناخته می شوند خارج از دستگاه قضایی تشکیل شده اما همچون مرجع قضایی صلاحیت ترافعی در امور تخصصی و اختصاصی دارند. برخی از این مراجع درون سازمان های اجرایی و اداری هستند و برخی از آنها در کنار یک صنف و حرفه خاص ایجاد می شوند. از جمله این مراجع می توان به کمیسیون ماده صد قانون شهرداری، هیأت تشخیص مطالبات تأمین اجتماعی، هیأت های تشخیص و حل اختلاف کار، هیأت های حل اختلاف مالیاتی، هیأت رسیدگی به تخلفات اداری کارکنان دولت و مراجع بیشمار دیگری اشاره کرد.
اطاله دادرسی در دستگاه قضایی کشور و تشریفات زیاد رسیدگی، هزینه بر بودن دادرسی در محاکم و همچنین تخصصی بودن برخی امور و کمبود قضات متخصص در هر حوزه از دلایل اصلی تشکیل این مراجع است. راهکاری که در اکثر کشورها نیز مورد توجه قانونگذار قرار گرفته است.
نظر به صراحت قانون اساسی و اصل لزوم رسیدگی قضایی در محاکم دادگستری، نظارت قضایی بر آرای این مراجع توسط محاکم دادگستری اعم از دیوان عدالت اداری، محاکم حقوقی و کیفری امری لازم و اجتناب ناپذیر است که در خصوص آرای اغلب این مراجع رعایت می گردد. گرچه در این میان با استثنائات غیرقابل پذیرشی رو به رو هستیم. طبق رأی وحدت رویه دیوان عالی کشور و دیوان عدالت اداری آرا شورای انتظامی سازمان نظام مهندسی ساختمان قابل نظارت قضایی در هیچ مرجع قضایی نیست. امری که نقض صریح اصول قانون اساسی محسوب میشود.
اما چالش اصلی اینجاست که مراجع شبه قضایی در نظام اداری ایران به موجب قوانین و مقررات متعدد ایجاد شده اند و تعریف قانونی مشخصی نیز از آنها ارائه نشده است. وجود قوانین متعدد و پراکنده در خصوص این مراجع موجب شده است تا نظام واحدی در خصوص تشکیلات، ساختار و آیین دادرسی این مراجع وجود نداشته باشد. تجربه طرح دعوا و رسیدگی در این مراجع پس از گذشت چند سال در کشور حاکی از آن است که کشور ما در این زمینه با چالش های قابلتوجهی روبرو است. نبود آیین رسیدگی و دادرسی مشخص، ایجاد مراجع به موجب مقررات سایر نهادها به جز مجلس، عدم رعایت اصول دادرسی منصفانه، ایرادات در ترکیب اعضای این مراجع، عدم پیشبینی قانونی حق دادستان و سایر نهادهای نظارتی جهت اعتراض به آرای مراجع شبه قضایی بهعنوان مدعیالعموم (به دلیل ارتباط موضوعات مطروحه با حقوق عامه)، عدم پرداخت حقالزحمه و حقالجلسه متناسب به اعضا، ضعف در اجرای احکام برخی از این مراجع و عدم نظارت بر اجرای آرای صادره از جمله مهمترین چالش ها در این زمینه است.
برای حل این مسائل لازم است تا در یک قانون جامع که میتواند در قالب لایحه قضایی تهیه و تدوین شود، ساختار و آیین دادرسی مراجع شبه قضایی تعریف شود. هدف نهایی این قانون، ایجاد یک نظام آیین دادرسی عادلانه و مشخص برای مراجع شبه قضایی است تا بدین وسیله بتوان از اعمال تصمیمات غیرقانونی و غیرکارشناسانه کم نمود و به تبع از حجم دعاوی مطرح شده از آرای مراجع شبه قضایی در دادگاه ها کاست و حقوق شهروندان را تضمین نمود.