گزارش “کودک در عصر الگوریتم ها” به پدیده کودک بلاگری و دگرگونی مفهوم کودکی اشاره می کند که یونس نوری، پژوهشگر پژوهشگاه قوه قضاییه به مناسبت هفته ملی کودک آن را برای سایت تهیه و ارسال کرده است.
کودکبلاگری؛ پدیدهای که از دل فناوری زاده شده و مرز میان «بازی» و «بازار» را برای نسل تازه محو کرده است. این گزارش میکوشد نشان دهد چگونه الگوریتمها، پلتفرمها و والدین به شکلی ناخواسته در حال بازتعریف مفهوم کودکیاند؛ مفهومی که در بستر هوش مصنوعی و شبکههای اجتماعی دیگر آن معصومیت و سادگی پیشین را ندارد.
در جهان امروز، فناوری نه فقط ابزار ارتباط، بلکه بستر شکلگیری هویت است. برای نسلی که از نخستین سالهای زندگی با صفحهنمایش و دوربین رشد میکند، مرز میان «زندگی واقعی» و «زندگی دیجیتال» چنان باریک شده که گاه قابل تشخیص نیست. در همین فضاست که پدیدهای به نام کودکبلاگری ظهور کرده است؛ کودکانی که به کمک والدینشان، با تلفنهای هوشمند، نرمافزارهای ویرایش و الگوریتمهای شبکههای اجتماعی، تبدیل به برندهای کوچک رسانهای میشوند. آنها نه فقط مصرفکننده محتوا، بلکه تولیدکننده آن هستند و این تغییر جایگاه، مفهومی تازه از کودکی را در عصر فناوری رقم زده است.
کودک بلاگری، ترکیبی از اقتصاد توجه، بازاریابی شخصی و نمایش هویت در بستر فناوری
کودکبلاگری، برخلاف دیگر اشکال حضور کودکان در فضای مجازی مانند گیمینگ یا سرگرمیهای ساده، یک پدیده ساختاریافته است که ترکیبی از اقتصاد توجه، بازاریابی شخصی و نمایش هویت در بستر فناوری را در خود دارد. در نگاه نخست شاید فقط چند ویدئو از بازی یا کاردستی کودکان به نظر برسد، اما در پس آن، الگوریتمهایی وجود دارد که میزان دیده شدن، نرخ تعامل و حتی سبک زندگی کودک را شکل میدهند. اینجاست که فناوری از ابزار سرگرمی به ابزار قدرت تبدیل میشود؛ قدرتی که در دستان پدر و مادر یا مدیران محتوا متمرکز است و کودک در آن، گاه به سوژهای برای جذب مخاطب و درآمد بدل میشود.
تغییر واقعیت با تشخیص الگوریتم
شبکههای اجتماعی با ساختار الگوریتمی خود، میل به دیده شدن را به یک رفتار طبیعی بدل کردهاند. در این میان، والدینی که خود درگیر زیست دیجیتالاند، کودکشان را به عنوان بخشی از «پروژه شخصی» یا حتی «سرمایه رسانهای» وارد این چرخه میکنند. پلتفرمها نیز با ابزارهای ساده انتشار محتوا، تولید ویدئوهای ویروسی را تسهیل کردهاند و همین امر باعث شده مرز میان بازی کودکانه و برندینگ رسانهای از بین برود. از سوی دیگر، فناوری هوش مصنوعی و ابزارهای جدید ویرایش تصویر نیز نقش مهمی در زیباسازی، افکتگذاری و حتی تغییر واقعیت ایفا میکنند؛ کودک، دیگر آنگونه که هست دیده نمیشود، بلکه آنگونه که الگوریتم تشخیص میدهد باید دیده شود.
داده هایی که مصرف، ذائقه و سلیقه فرهنگی نسل جدید را می سازند
در پسِ جذابیتهای تصویری کودکبلاگری، سازوکاری پیچیده از دادهمحوری نهفته است. هر ویدئوی کودک، هر لبخند و هر حرکت او، دادهای است برای سیستمهای تحلیل رفتار مخاطب، الگوریتمهای تبلیغاتی و برندهایی که بازار هدفشان والدین و کودکاناند. این دادهها، آیندهای از مصرف، ذائقه و حتی سلیقه فرهنگی نسل جدید را میسازند. از این منظر، فناوری دیگر تنها واسطه نیست، بلکه معمار سبک زندگی است. کودک در این میان به جای «کاربر»، به «محصول» تبدیل میشود؛ محصولی که با دقت و ظرافت در بستر رسانهای رشد داده میشود تا نرخ تعامل را بالا ببرد.
نقش والدین در این فرآیند انکارناپذیر است. در بسیاری از موارد، مدیریت حساب کاربری، انتخاب سوژهها و حتی طراحی محتوای ویدئوها بر عهده والدین است. فناوریهای هوشمند به آنها امکان داده تا از خانه، استودیوهای کوچک بسازند و در کمترین زمان، محتوایی با کیفیت بالا تولید کنند. اما در عین حال، این فرایند با نوعی جابهجایی ارزشها همراه است: کودک بهجای تجربه زیسته طبیعی، وارد فضایی میشود که در آن هر احساس، هر جمله و هر حرکت باید «قابل انتشار» باشد. در چنین شرایطی، مرز میان زندگی شخصی و عمومی کودک از بین میرود و مفهوم حریم خصوصی به شدت تضعیف میشود.
از سوی دیگر، تعامل مخاطبان با کودکبلاگرها نیز شکلی تازه از مصرف فرهنگی را شکل داده است. مخاطبان در این فضا نه تنها بیننده، بلکه شریک عاطفی و احساسی کودکاند. لایک، کامنت و فالو به ابزارهایی برای تأیید اجتماعی تبدیل میشوند و کودک از همان سالهای نخست زندگی، مفهوم ارزش را از دل این اعداد و نمودارها فرا میگیرد. فناوری، احساس دیده شدن را به احساس بودن تبدیل کرده و این فرایند، بهتدریج بنیانهای روانی نسل جدید را دگرگون میکند.
استثمار عاطفی کودک
نکته نگرانکننده این است که ساختار پلتفرمها اساساً برای کودکان طراحی نشده است. این فضاها منطق اقتصادی خاص خود را دارند: جذب توجه، افزایش زمان ماندگاری و تولید داده. الگوریتمها نه به سن کاربر، بلکه به کارایی او در حفظ چرخه توجه اهمیت میدهند. در نتیجه، هر چه کودک محبوبتر شود، فشار برای تداوم تولید محتوا بیشتر خواهد شد؛ چرخهای که گاه به استثمار عاطفی و زمانی کودک منجر میشود. در چنین شرایطی، فناوری دیگر خنثی نیست، بلکه بخشی از فرایند سلطه فرهنگی و اقتصادی است.
از منظر اخلاقی، مسئله کودکبلاگری فراتر از بحثهای فردی است. فناوری در این فضا، نهتنها ابزاری برای بیان خلاقیت بلکه بستری برای بازنمایی قدرت والدین بر کودک است. تصویر کودک، که باید حاصل انتخاب و آگاهی باشد، اغلب بدون رضایت واقعی او منتشر میشود و این امر، سؤالاتی جدی درباره حق بر تصویر، حق بر فراموشی و حق بر کودکی مطرح میکند. سیاستگذاری رسانهای در بسیاری از کشورها هنوز نتوانسته است پاسخی متناسب با این دگرگونی فناورانه بیابد.
فناوری جلوتر از قانون
در کشورهای پیشرفته، گرچه چارچوبهایی برای حفاظت از کودکان آنلاین وجود دارد، اما حتی آنجا نیز فناوری از قانون جلوتر حرکت میکند. ظهور پلتفرمهای جدید و مدلهای اقتصادی نوین، پیوسته مرزهای اخلاقی را جابهجا میکنند. در ایران نیز، با رشد سریع مصرف رسانهای، پدیده کودکبلاگری بهویژه در پلتفرمهایی چون اینستاگرام و تیکتاک بهسرعت در حال گسترش است، بیآنکه سازوکارهای حمایتی روشن یا نهادهای نظارتی تخصصی شکل گرفته باشند. این خلأ، زمینهساز آسیبهای بلندمدت اجتماعی و روانی خواهد بود، زیرا نسلی را تربیت میکند که تعریف خود را از نگاه دیگران و از طریق فناوری میگیرد.
فناوری در عین حال، فرصتهایی نیز فراهم کرده است. برخی از کودکبلاگرها با هدایت درست، مهارتهای ارتباطی، خلاقیت و اعتمادبهنفس بالایی کسب کردهاند. در این سطح، فناوری میتواند نقش آموزشی و توانمندساز ایفا کند. اما مسئله در نقطهای حساس قرار دارد: هنگامی که الگوریتمها، جای آموزش را میگیرند و هدف، نه رشد کودک بلکه افزایش بازدید است، فناوری از مسیر انسانی خود منحرف میشود.
آینده کودکبلاگری در بستر تحولات رسانهای، به شدت به جهتگیری سیاستگذاریها و آگاهی والدین وابسته است. با گسترش فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی، ابزارهای تولید محتوا آسانتر و هوشمندتر خواهند شد. این به معنای افزایش حضور کودکان در فضای رسانهای است، اما در عین حال خطر «دیجیتالسازی کودکی» را نیز به همراه دارد. در آیندهای نهچندان دور، ممکن است مرز میان کودک واقعی و کودک مجازی از بین برود؛ کودکانی که چهرهشان با فیلترهای هوش مصنوعی بازسازی میشود و حضورشان در شبکهها بیش از زندگی واقعی معنا دارد.
فناوری؛ بستری برای رشد یا زمینه ای برای بهره کشی دیجیتال؟
پایداری این پدیده در گروی نوع مواجهه جامعه با فناوری است. اگر فناوری بهعنوان بستری برای آموزش، خلاقیت و رشد اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد، کودکبلاگری میتواند به شکلی سالم و خلاقانه ادامه یابد. اما اگر همچنان منطق اقتصادی و الگوریتمی پلتفرمها تعیینکننده باشد، این پدیده به تدریج به شکلی از بهرهکشی دیجیتال بدل میشود؛ جایی که کودکی قربانی چرخه تولید محتوا و شهرت میگردد.
در نهایت، میتوان گفت کودکبلاگری آیینهای از نسبت انسان با فناوری است. این پدیده نه صرفاً محصول میل والدین به دیده شدن، و نه فقط نتیجه جذابیت شبکههای اجتماعی، بلکه بازتابی از جهانی است که در آن هویت، احساس و حتی کودکی، در چارچوب الگوریتمها بازتعریف میشوند. هفته ملی کودک، فرصتی است تا از خود بپرسیم فناوری را برای چه میخواهیم؟ برای رشد انسان، یا برای بازتولید چرخهای بیپایان از دیده شدن؟ شاید پاسخ به این پرسش، تعیینکننده آیندهای باشد که در آن کودکان نه ابزار، بلکه صاحبان تصویر واقعی خود در جهان دیجیتال خواهند بود.
پی نوشت: برای انتقال سریع معنا در گزارش “کودک در عصر الگوریتم ها” ناگزیر از برخی واژه های رایج استفاده شده که برای مخاطب آشناتر است. فرهنگستان زبان و ادب فارسی هر چند معادل هایی برای این واژه ها در نظر می گیرد ولی برای جایگزینی نیاز به زمان و پذیرش عموم دارد. وبگاه پژوهشگاه در پی نوشت به برخی از این معادل ها در گزارش اشاره کرده است که لزوما مورد تایید نویسنده نیست.
پلتفرم: بُنسازه، سکو ( Platform ) در رایانهها و وسایل الکترونیکی به سختافزار و نرمافزاری گفته میشود که بهعنوان زیرساخت در یک سامانه وجود دارد و بستری است که نرمافزارهای دیگر میتوانند بر روی آن اجرا شوند یا بهطور کلیتر چارچوبی از فناوری است که به فناوری های دیگر اجازهٔ اجرا میدهد.
افکت: یا جلوه؛ هر عنصر صوتی یا تصویری که برای ایجاد تأثیر مشخصی به فیلم افزوده شود.
برندینگ: ویژندسازی؛ به فرایندی گفته می شود که در مجموع منجر به خلق ارزش مطلوب برای مشتری است، تمام چیزی هایی که مشتری در خصوص هویت تجاری شامل: حس، تجربه و تداعیات ذهنی باید بداند یا احساس کند.
لایک: پسند، پسندیدن
کامنت: نظر کاربر برای پست
فالو: دنبال کردن
Français
English

