کتاب اندیشههای قضائی رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای
اندیشهها و تدابیر رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیهالله خامنهای در جایگاه ولایت امر، همواره نقش بسزایی در شناساندن مسیر حرکت جامعه در جهت تحقق اهداف و غایات انقلاب اسلامی و شکلگیری تمدن نوین اسلامی داشته است. قضای اسلامی و حکمرانی قضائی نیز بهعنوان یکی از مهمترین موضوعاتی که با حیثیت اسلام و نظام اسلامی پیوند خورده است، با حساسیت فراوان در مجموعه بیانات رهبری موردتوجه قرار گرفته، و در دیدار سالانه با مسئولان و کارکنان قوه قضائیه در سالیان متمادی و همچنین احکام مربوط به انتصاب رؤسای قوه قضائیه در چهار دوره تصدی، بارها بر نقش حیاتی و تعیینکننده دستگاه قضا در پیشرفت جامعه به سمت اهداف اسلامی تأکید شده و رهنمودهایی برای استمرار حرکت و تحول دستگاه قضا ارائه شده است.
بازخوانی منظومه فکری رهبری در رابطه با قضا و حکمرانی قضائی و استخراج موضوعات و نظام مسائل موردنظر از میان بیانات و رهنمودها بهمنظور ترسیم بایستههای قضا و حکمرانی قضائی در گام دوم انقلاب و طلیعه اولین دهه از چهله دوم انقلاب اسلامی، دغدغه ای بود که موجب شد تا تدوین منشور قضا و حکمرانی قضائی و بایسته های آن مورد توجه و تاکید ویژه رئیس قوه قضائیه قرار گیرد. مجموعهای که میتواند با شناسایی کلید واژهها و محورها و در نهایت مقولههای پرتکرار و طبقهبندی موضوعی و تحلیل محتوای آنها سیمای قضای مطلوب و در تراز نظام انقلاب اسلامی از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی را نشان دهد و نقشه راه دستگاه قضا برای دوران جدید تحول و تعالی دستگاه قضا قرار گیرد.
برای این منظور ابتدا مجموعه بیانات و رهنمودهای مرتبط با قضا و حکمرانی قضائی از میان مجموعه بیانات و رهنمودهای رهبری در جمع مسئولان و کارکنان دستگاه قضا جمعآوری و برای هریک از بیانات متناسب با محتوای آن عناوینی انتخاب شد که در فصل اول ارائه شده است.
فصل دوم به تدوین منشور قضا و حکمرانی قضائی اختصاص پیدا کرده است. دراین قسمت تمامی بیانات، باتوجهبه محتوای هر یک از آنها در زیر محورها و مقولهها تعریف و در نهایت محورهای اساسی و برجسته مشترک با استفاده از نرم افزار تحلیل کیفی استخراج و تدوین شده است. «اهمیتدادن به قضای اسلامی و حکمرانی قضائی»، « اهتمام به وظیفه اساسی اقامه قسط و عدل در دستگاه قضا»، «توجه به بایستهها، شاخصها و نتایج تحول روزبهروز در دستگاه قضا» و «طراحی نظامات قوه قضائیه اسلامی، عادلانه و علمی» مهمترین محورهایی هستند که از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی استخراج و در قالب منشور قضا و حکمرانی قضایی تدوین شده اند.
در فصل سوم بایستههای قضا و حکمرانی قضائی مستخرج از منشور موردتوجه قرار گرفته است. اهتمام به قضای اسلامی و حکمرانی قضائی، متکفل و متعهدِبودن دستگاه قضا به بخش عظیمی از مقاصد نظام جمهوری اسلامی، نقش تعیینکننده و حیاتی دستگاه قضا در پیشرفت جامعه به سمت اهداف اسلامی، اقامه قسط و عدل، پناهگاهبودن برای آحاد مردم بهویژه محرومان و مستضعفان، اهتمام به حرکت براساس سیاستهای کلی قضائی، تحول روزبهروز در دستگاه قضا و لزوم ایستادگی در برابر مقاومتها، حرکت تحولیِ دقیقِ برنامهمحور در مسیر چشمانداز آینده، سلامت و کارآمدی دستگاه قضا و ارتقای قوه قضائیه، شکلگیری دستگاه عظیم عدالت و قضای اسلامی، نوسازی قضا و تربیت قضات، نظام سازی اصلاح و تربیت، بازتاب رسانهای دستگاه قضا، مردمیشدن دستگاه قضا و ارتقای سرمایه اجتماعی و هوشمندسازی فرایندهای قضایی مهمترین بایستههای قضا و حکمرانی قضائی هستند که از تحلیل محتوای منظومه فکری رهبری بهدست میآیند و مسیر حرکت قوه قضائیه در تراز تمدن اسلامی را در افق آینده تحولات قضائی ترسیم میکنند.امید آن میرود که با توفیقات الهی این مجموعه در ابعاد و حوزههای مختلف تقنینی، فرهنگی، دادرسی و اجرایی مورد استفاده دستگاه قضائی قرار گیرد.
مهدی هادی
رئیس پژوهشگاه قوه قضائیه
۱. شکلگیری دستگاه عظیم قضای اسلامی
دستگاه قضای اسلامی نه فقط دادگاه اسلامی
از این فرصت مسئولان محترم قوه، مدیران با ارزش قوه قضائیه، حداکثر استفاده را انشاءالله بکنند، تا ما بتوانیم این نمونه قضای اسلامی- نه فقط دادگاه اسلامی را، بلکه مجموعه دستگاه قضای اسلامی را که شامل دادگاهها و دادسراها و سازمانهای وابسته و حبس و غیره است، برطبق نظر اسلام که فعلا در قانون اساسی ما و قوانین ما متبلور و متجسم است- را انشاءالله شسته، رفته و ملموس در زندگی مردم قرار بدهیم. (بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۰۷/۰۴/۱۳۸۶)
حرکت دائم به سمت دستگاه قضائی مطلوب نظام اسلامی
آنچه مهم است این است که ما ببینیم دستگاه قضائی نظام اسلامی برای چیست و توقع از آن چیست؟ این را همیشه مقایسه کنیم با آنجاییکه خود ما قرار داریم؛ پیشرفتهای ما، کارهای نویکه انجام میگیرد، اقدامات خوب و مؤثریکه انجام میگیرد و ما را یک قدم جلو میبرد، با آن میزان نیاز و توقعیکه از ما در این قوه وجود دارد، سنجیده شود. این دائم باید در نظر ما باشد؛ یعنی قانع نشویم.
(بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۷)
لزوم حاکمیت احکام، ارزشها و معیارهای اسلامی بر دستگاه قضائی
بُعد دیگر، حاکمیت احکام و ارزشها و ملاکها و معیارهای اسلامی است، که قویترین و متقنترین و محکمترین ملاک و معیار برای ادارهی یک مجموعهی قضائی است. نباید در مقابل جنجال مخالفان و دشمنان و کسانیکه هر نقطهی مثبتی هم در جامعهی اسلامی باشد، مورد انتقاد قرار میدهند، دچار انفعال بشویم. فرهنگ غربی، شیوهی قضائی اسلامی را قبول ندارد؛ ما هم شیوهی قضائی آنها را قبول نداریم؛ «ولا انتم عابدون ما اعبد ولا انا عابد ماعبدتم» آنها حاضر نیستند موازین قضائی مبتنی بر ارزشهای اسلامی را درک کنند و بفهمند. اصلاً فرهنگ غربی اجازه نمیدهد که کسی ارزش بینه و قسم و حد و تعزیر و دیگر معیارهای قضائی اسلام را درک کند و بفهمد. در اسلام، قاضی به جز هیبت قضاوت، هیبت دیگری ندارد، و مسلمانی مثل بقیهی مسلمانهاست؛ روی خاک مینشیند، با مردم برادرانه برخورد میکند و ترتیب و آداب خاصی برای خود قائل نیست؛ اما در دنیا شکل و آداب دیگری برای قاضی و محکمه و کار قضائی قائلند. ما در مقابل دنیا منفعل نیستیم. ما به معیارهای قضائی متقنیکه در اسلام وجود دارد، افتخار میکنیم و براساس همان معیارها نیز حرکت میکنیم و معتقدیم عدالت در جامعهی اسلامی از طریق قضای اسلامی میتواند تأمین شود. (بیانات در مراسم بیعت مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۶۸)
قوه قضائیه متکفل و متعهدِ بخش عظیمی از مقاصد نظام جمهوری اسلامی
قوه قضائیه یعنی آن دستگاهیکه بخش عظیمی از مقاصد نظام جمهوری اسلامی بستگی به کارآیی آن قوه و کارکرد آن دارد. مسئلهی عدالت، مسئلهی احقاق حق، مسئلهی قانونگرایی، ایستادگی در مقابل زورگو، متجاوز، سوءاستفادهچی، دادن احساس امنیت و آرامش و طمأنینه به مردم در زندگی، چیزهایی نیست که در نظام جمهوری اسلامی به چشمِ کماهمیت بشود به آنها نگاه کرد. این وظایفی است که متوجه به قوه قضائیه است؛ قوه قضائیه متکفل و متعهدِ این کارهاست. (بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۶)
نقش تعیینکننده قوه قضائیه در پیشرفت کشور به سمت هدفهای اسلامی
قوه قضائیه در پیشرفت کشور به سمت هدفهای اسلامی، نقش تعیینکننده دارد. بارها تکرار شده است که اگر بخواهیم حرکتیکه به سمت اهداف الهی و اسلامی و رعایت حقوق مردم ترسیم شده است، تعقیب شود، بدون ضمانت اجرا ممکن نیست و این ضمانت اجرا عمدتاً در دست قوه قضائیه است. این، قوه قضائیه است که با تخلف و کجروی و انحراف ـ عمدیاش را به یک نحو، خطایش را به نحو دیگر ـ برخورد و از تکرار آن جلوگیری میکند. در واقع قوه قضائیه ضامن صحّت عمل مسئولان نظام و آحاد مردم و تأمین حقوق آنها در نظام اسلامی است. اگر ما تشنه عدالتیم، تضمین تحقّق عدالت، با سلامت و کارآمدی قوه قضائیه میسّر است. اگر ما برای مردم و حقوق آنها ارزش درجه یک قائلیم، تأمین این حقوق، در گرو این است که قوه قضائیه بتواند کار خود را با قوّت، شجاعت و بصیرت انجام دهد. نقش قوه قضائیه، این چنین بیبدیل و عظیم است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۱)
تلاش در راه اعتلای قوه قضائیه، اعلای کلمه اسلام و جهاد فیسبیلاللَّه
گاهی قضیه از این هم بالاتر است. امروز نظام جمهوری اسلامی ـ که مستقل و دارای اعتماد به نفس است ـ در مقابل زیادهخواهی نظام استکبار جهانی ایستاده است. امروز برای نادیدهگرفتن حقِّ ملت فلسطین، آمریکا و دستیارانش و صهیونیستهای دنیا و پولدارهای درجه یک عالم، همه نیروی رسانهای و سیاسىِ خود را صرف میکنند، برای اینکه چند میلیون انسان فلسطینی را بهکلّی خفه و از صحنه معادلات جهانی و انسانی حذف کنند. هر جا هم که دستشان رسیده است، اعمال نفوذ کردهاند و دولتها را با خودشان همراه کردهاند؛ اما وقتی به ایران میرسند، شمشیرشان با صخره برخورد میکند و میبینند هیچ فایدهای ندارد. بنابراین با نظام جمهوری اسلامی مخالفت میکنند و میخواهند این مانع را از سر راه بردارند. اگر دستگاه استکباری، با انگیزه شوم و خباثتآمیز و با تکیه به پول و ارتباطات سیاسی و قدرت پوشش رسانهاىِ خود توانست در داخل کشور پایگاهی درست کند و انسانهای فریبخورده و زبونی را علیه مصالح کشورشان به خدمت گیرد و اینها در جهت خواست دشمن، عملی انجام دهند، این جنایت از آن جنایتِ مالی به مراتب بالاتر است. چه کسی میخواهد در مقابل این بیعدالتی علیه ملت ایران بایستد؟ این کار، شجاعت و اقتدار و انگیزه لازم دارد. عزیزان! کار بزرگی برعهده گرفتهاید. هر تلاشی در راه اعتلای قوه قضائیه، قدمی در راه اعلای کلمه اسلام و یک جهاد فیسبیلاللَّه است. ( بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۰)
کمکردن فاصله با قضای اسلامی و قوه قضائیه مطلوب اسلامی
آنچه امروز و همیشه به قوه قضائیه میگویم این است که شأن قضا و قضاوت را در نظام اسلامی درنظر بگیرید، سپس شأن قوه و کار قضاوتِ خودتان را با آن بسنجید. قطعاً فاصله وجود دارد. امسال این فاصله را اندازهگیری کنید و بکوشید تا سال آینده فاصله را کم کنید و باز فاصله را بسنجید، ببینید آیا به سمت انطباق واقعیت قوه قضائیه خودتان با آن قوه قضائیه مطلوبِ اسلامی حرکت کردهاید و آیا این حرکت شما معقول و سریع بوده است یا خیر؟ اگر خیر، سعی کنید این سرعت را به حدّ لازم برسانید. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۴)
تحقق قضای اسلامی و اجرای عدالت در عمل
بهرهمندی از زیر ساختهای فراهمشده در دهههای گذشته، استفاده از تجارب دوره نخست مسئولیت، تعامل و همکاری قوای سهگانه، اهتمام به تحقق سیاستهای کلی و رویکردهای اعلام شده نظام در امور قضائی بهویژه در ایجاد سازوکار مناسب برای دسترسی آسان همگان به عدالت، کوتاهکردن مسیر دادرسی، اصلاح قوانین و تهیهی لوایح موردنیاز قوه، تأمین سلامت ارکان قوه با اعمال نظارت مناسب، مبارزه اساسی با فساد، و از همه مهمتر ایجاد امنیت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم با معاضدت دستگاههای مسئول، در پرتو اغتنام از فرصتهای پرشتاب، خواهد توانست توقع شکوفایی و جهش در قوه قضائیه و تحقق اصول مربوط در قانون اساسی را برآورده سازد و تحقق قضای اسلامی و اجرای عدالت بهمعنای واقعی و جلب رضایت پروردگار متعال را به عمل نزدیک کند. (حکم انتصاب مجدد آیتالله آملی لاریجانی به ریاست قوه قضائیه ـ ۲۳/۵/۱۳۹۳)
دستگاه امیرالمؤمنین الگوی قوه قضائیه
تحرک و تلاش قوه قضائیه، بحمداللَّه خوب و محسوس است؛ اما شما الگو را دستگاه امیرالمؤمنین (علیهالصّلاه و السّلام) قرار بدهید. خودمان را با او بسنجیم، نگوییم هم نمیشود. بله، آنطور نخواهد شد؛ لکن نزدیک و شبیه به او، ممکن است. ما در کشوری زندگی میکنیم که سالیان متمادی، وضع قضائی نابسامانی داشته است. لذا ما اوّلیات انسانی را در امر قضا، بتدریج فراموش کرده بودیم. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۴/۴/۱۳۶۹)
ارتقای قوه قضائیه بهمعنای کفایت عدل قضائی در کشور
آنچه که متوقع است، ارتقاء قوه قضائیه است بهمعنای کفایت عدل قضائی در کشور؛ این هم ممکن نخواهد شد، حاصل نخواهد شد، مگر آن وقتیکه انسان خروجیهای آن را مشاهده کند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۹۱)
خودکفایی در دستگاه قضائی و احتیاجنداشتن به دیگران
اگر ما در جمهوری اسلامی دستگاههایی داریم که برای سازماندهی و قوانینش، از تجربیات یا ابزارهای دیگران استفاده میکنیم، اما دستگاه قضائیمان دستگاهی است که میتوانیم ادعا کنیم در آن خودکفا هستیم و احتیاج به دیگران نداریم. این دستگاه، به واردات احتیاج ندارد. قانون این دستگاه، قانون شرع مقدس است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱)
بینیازی دستگاه قضائی اسلام در رابطه با قوانین و نحوۀ اجرای عدالت از دیگران
دستگاه قضائی اسلام یکی از کارآمدترین دستگاههاست. ما احتیاجی نداریم که برای مواد قضائی یا قوانین لازم برای اداره دستگاه قضائی یا نحوۀ اجرای عدالت، از هیچ نظامی، از هیچ کشوری، از هیچ تمدّن دیگری چیزی وام بگیریم. در اسلام همه چیز پیشبینی شده است. (بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۹)
پایهگذاری دادگستری اسلامی و حقّ بزرگ شهید بهشتی برگردن کشور و ملّت
یک حقّ بزرگی شهید بزرگوارمان، شهید بهشتی بر گردن کشور و ملّت دارند و آن پایهگذاری دادگستری اسلامی است. کار، کار آسانی نبود و کار دشواری بود. ایشان یک حرکت جدیدی را برای قوه قضائیه شروع کرده بود که آرامآرام حرکت میکرد و کارهایی هم میکرد. همان وقتها شکایتهایی میرسید و بنده خودم با ایشان در میان گذاشتم که آخر مثلاً چه کار میکنید و ایشان این کارها را توضیح داد. واقعاً کارهای بزرگی را ایشان شروع کرده بود و بهتدریج بسیاری از این کارها هم به ثمر رسید، به نتیجه رسید. ایشان یک عالِم متفکّر بود، نظریهپرداز بود؛ مرحوم آقای بهشتی حقّاً شخصیّت برجسته و ممتازی بود؛ انقلابی بود؛ واقعاً انقلابی بود، پُرتلاش بود؛ ایشان از بن دندان معتقد به مبانی انقلاب بود. حالا گاهی بعضیها به نام بعضی از بزرگان و چهرههای خوشنام یک چیزهایی را نقل میکنند لکن حقیقت همین است که عرض میکنم: آقای مرحوم شهید بهشتی بهمعنای واقعی کلمه پایبند به مبانی انقلاب و مبانی امام (رضواناللّه علیه) بود؛ و پرهیزکار هم بود؛ آقای بهشتی، مرد مؤمن و متشرّعی بود. خب بنده با ایشان زیاد معاشر بودم؛ خیلی متشرّع بود، خیلی پرهیزکار بود، خیلی در حرکت در جهت دین و مسائل دینی جدّی بود. علاوهبراینها ایشان از ارکان تدوین قانون اساسی است؛ یعنی حقّ این بزرگوار بایستی شناخته بشود و گزارده بشود انشاءالله؛ و منافقین در مثل امروزی – هفتم تیر- جنایت بزرگی کردند در حق ملّت ایران که این شخصیّت برجستهی باعظمتِ ممتاز را با حدود هفتادنفر شخصیّتهای دیگر از این کشور گرفتند و این قاتلها، این قاتلهاییکه خودشان به این جنایت و به این حرکت فجیع و به اینمعنا اعتراف کردند -که اعترافاتشان در دسترس است – امروز در همین کشورهای مدّعی حقوق بشر -در فرانسه و کشورهای دیگر اروپا- آزادانه دارند رفتوآمد میکنند، زندگی میکنند و دولتهای اروپایی -دولت فرانسه و دیگران- خجالت نمیکشند که با بودن اینها و با حمایت از اینها و با تریبون دادن به اینها حتّی در مجالس ملّیشان، در عین حال ادّعای حقوق بشر میکنند؛ یعنی واقعاً وقاحت این غربیها یک چیز فوقالعاده و عجیبی است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۰)
شهید بهشتی دارای رتبه عالی علمی در معقول و منقول و الگوی نظم و ابتکار
یادی کنیم از شهید بهشتی (رضوان الله علیه) که تعیین این روز به مناسبت یادبود آن شهید بزرگوار است. مرحوم بهشتی (رضوان الله تعالی علیه) علاوه بر مقامات علمی که معقولاً و منقولاً دارای رتبهی عالی علمی بود ــ ایشان هم در علوم معقول حوزوی، و هم در علوم منقول حوزوی حقّاً و انصافاً رتبهی بالایی داشت ــ و ملّای حسابیای بود، علاوهی بر اینها خصوصیّات اخلاقی و کاری این بزرگوار میتواند برای همهی ما درس باشد. اوّلاً بسیار پُرکار بود؛ از کار اظهار خستگی نمیکرد و همان قدری که توان داشت، واقعاً همه را صرف کار میکرد. بسیار بانظم بود که در طول سالهای متمادیِ آشنایی و همکاری با ایشان، چه قبل از انقلاب، چه بعد از انقلاب، من هیچ کس را در بین دوستان خودمان، مرتبطین خودمان، مثل مرحوم آقای بهشتی در نظم ندیدم؛ نظم کار. نظم خیلی مهم است. باابتکار بود، پُرحوصله بود؛ در مقابل اعتراض حتّی اعتراضهای اهانتآمیز از جا درنمیرفت؛ حرفها را میشنید، حتّی حرف مخالف را مینشست گوش میداد و میشنید؛ بسیار پُرحوصله [بود]. اینها همه برای ما درس است، باید یاد بگیریم اینجوری عمل کنیم. بیتظاهر بود؛ آدم اهل تظاهری نبود؛ نه، ما سالهای طولانی دیده بودیم؛ باطن او همان چیزی بود که در ظاهرش آن را نشان میداد. آدم اهل تظاهر نبود. خب خدای متعال هم اجرِ شایستهی برترین بندگان خودش را به او داد و آن، شهادت به دست اشقیالاشقیاء در آن دوران بود که خدای متعال آن را به این بندهی مؤمن و صالح خودش هدیه کرد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه- ۶/۴/۱۴۰۲)
حرکت در جهت کاستن از فاصله میان وضعیت موجود قوه قضائیه با مقصود اسلام
با این همه تلاشهای مثبت، هنوز فاصله وجود دارد بین آنچه که مطلوب مسئولان قوه است و مقصود اسلام و قوانین اسلامی است، با آنچه که در واقعیت وجود دارد. گفتنش آسان است، لکن واقعاً کار دشواری است؛ پیمودن این راهها و قدم به قدم صیانتکردن از این خصوصیات، واقعاً کار دشواری است؛ لکن از خدای متعال باید کمک خواست. این فاصله باید طی شود. البته توقع نداریم که در عرض دو سال و پنج سال این فاصلهها طی شود، لکن باید در جهت پر کردن خلأها حرکت ادامه پیدا کند. (بیانات در دیدار مسئولان و کارکنان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۲)
لزوم طراحی قوه قضائیه صددرصد اسلامی، عادلانه و منطبق بر پیشرفتهای فنّی و علمی
نکته دیگریکه آن هم بهنظر من مهمّ است و بحمداللَّه کارهای خوبی شده است؛ من اطّلاع داشتم و حالا هم فرمودند، طرح کلّىِ یک قوه قضائیه صددرصد اسلامی و عادلانه و منطبق بر پیشرفتهای فنّی و علمی موجود دنیاست ـ طرح کلّىِ قوه قضائیه که تهیه شده است ـ روی این کار باید خیلی سرمایهگذاری کرد. کار قضائی یک کار تخصّصىِ محض است. کسانیکه وارد میدان طرّاحی برای قوه قضائیه میشوند، باید از علم و تجربه و هوشمندی برخوردار باشند؛ هم حقوق بدانند، هم فقه اسلامی بدانند، هم با قوه قضائیه آشنا باشند، هم ارزیابی درستی از وضع موجود داشته باشند و نقاط قوّت و ضعف آن را بدانند، هم نیازهای جامعه را بهدرستی بشناسند و هم از نظر صاحبنظران گوناگونیکه در حوزه و دانشگاه هستند، درباره مسائل قوه قضائیه، بخصوص مسائل کلان آن مطّلع باشند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۲)
استفاده از قدرت حکومت اسلامی برای گسترش روح تعبد و اقامه فرائض الهی
قوه قضائیه مثل دیگر قوا [است]، چون یک رکن اساسی کشور قوه قضائیه است؛ نه فقط در کشور ما، [بلکه در] همهجا. موفّقیّتها و ناکامیهای شما هر دو محکوم به احکام سنّتهای الهی است، و در کلّ کشور هم تأثیر میگذارد. این آیهی شریفهی سورهی حج تکلیف همهی ماها را روشن کرده: «اَلَّذینَ اِن مَکَّنّاهُم فِی الاَرضِ اَقامُوا الصَّلوهَ وَ آتَوُا الزَّکاه وَ اَمَرُوا بِالمَعرُوفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَر»؛
«اَقامُوا الصَّلوه» یعنی اقامهی نماز؛ این اشاره است به اینکه حکومت الهی و اسلامی باید تعبّد را و توجّه به خدا را و توجّه به معنویّت را گسترش بدهد. اقامهی صلات بهاینمنظور است؛ باید روح تعبّد در جمهوری اسلامی گسترش پیدا کند. «وَآتَوُاالزَّکوه» یعنی زکات بدهند؛ زکات هم معلوم است چیست، لکن اشارهای و نکتهایکه در این «آتَوُا الزَّکَوه»ها یا «آتُوا الزَّکَوه»های متفرّقه در قرآن هست، این است که در جامعهی اسلامی بایستی عدالت در توزیع، موردنظر باشد؛ این [جور] است. «وَ اَمَروا بِالمَعرُوف» امربهمعروف. حالا در صلات و زکات و مانند اینها بالأخره یک کارهایی شده، [امّا در] «اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَر» عقبیم. معروف چیست؟ عدالت، انصاف، برادری، ارزشهای اسلامی؛ اینها معروف است؛ باید امربهمعروف بکنیم. در قانون اساسی ما هم جزو وظایف، در اصل هشتم همین مسئلهی امربهمعروف و نهیازمنکر هست. «نَهَوا عَنِالمُنکَر» از منکر هم نهی [کنید]؛ منکر چیست؟ ظلم است، فساد است، تبعیض است، بیانصافی است، عدم اطاعت الهی است؛ اینها ظلم است، اینها منکر است؛ از اینها باید نهی بشود؛ یعنی اینها [جزو] وظایف است. امربهمعروف و نهیازمنکر مثل نماز، مثل زکات جزو وظایف است. و حالا طبق یک روایتی امربهمعروف از همهی این احکام الهی حتّی از جهاد هم بالاتر است.حالا نمیخواهیم وارد این جزئیّات بشویم. بههرحال این یک وظیفهای است که جزو وظایف قوه قضائیه هم هست و اگر چنانچه عمل نکردیم، ضربه خواهیم خورد. الان شما امکان دارید دیگر؛ قوه قضائیه یعنی قضای کشور، دادگستری کشور دست شما است؛ این امکان شما است که از این امکان باید حدّاکثر استفاده را بکنید، بیشترین استفاده را باید بکنید در جهت همین «اَقَامُوا الصَّلَوه وَ آتَوُا الزَّکَوه وَ اَمَرُوا بِالمَعرُوفِ وَ نَهَوا عَنِالمُنکَر» و بقیّهی چیزهاییکه در قرآن بهعنوان وظیفه ذکر شده. باید استفاده کنید؛ اگر استفاده نکردید، نعمت، تضییع شده است. معمولاً قدرتها از دو ناحیه ضربه میخورند: یک ناحیه، سوء استفادهی از قدرت است؛ یک ناحیه، عدم استفادهی از قدرت است. گاهی هست که انسان یک قدرتی دارد، از این سوءاستفاده میکند؛ [یعنی] در جهت اهواء شخصی خودش، اهواء گروهی خودش، در جهت فساد و امثال اینها استفاده میکند؛ این یک جور ضایعکردن قدرت است؛ یکجور هم این است که انسان از این قدرت استفاده نکند؛ اصلاً معطّل بگذارد که این هم تضییع قوّت است؛ این هم کفران نعمت الهی است؛ فرقی نمیکند. تنبلیکردن، غفلتکردن، موجب میشود که این اقتدار از بین برود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۱)
بنای سازماندهی قضای اسلامی؛ براساس تصحیح فرد و تصحیح نظام قضائی
بنای سازماندهی قضای اسلامی، بر این دو نکته است: تصحیح فرد و تصحیح نظام قضائی. این، از همهچیز بالاتر است. لذا فرد را عادل انتخاب کردهاند. قاضی باید عادل باشد. عادل، یعنی کسیکه به عمد ممکن نیست گناه انجام دهد. اگر از روی غفلت، از روی اشتباه ـ به شکل لمم ـ گاهی تخلفی از او صادر شود، این، فرض دیگری است. این، غیر از کسی است که تخلف و گناه برایش کار آسانی باشد و بتواند به سمت گناه برود. عادل، این کار را نمیکند. به چنین شخصی گفتهاند قاضی باشد. این، یک نکتهی مهم است. این، اهمیت باب قضا را نشان میدهد. حال برای اینکه همین شخص قاضی عادل هم ممکن است در مواردی دچار اشتباه شود، در اسلام سیستمهای نظارتی و دقت در کار قضا وجود دارد. در جمهوری اسلامی هم ملاحظه میکنید که طبق قوانین، روشهایی وجود دارد و دستگاههایی برای مراقبت از قاضی هست. میخواهم عرض کنم: برای اینکه دستگاه قضا سالم و طاهر و مطهر بماند و در چشم بیگانگان مایهی افتخار اسلام باشد، دستگاههای مراقبتی باید با شدت عمل، رفتار و بیاغماض عمل کنند. در جمهوری اسلامی، این نکته، نکتهی مهمی است: باید بیاغماض عمل شود. باید نسبت به قاضی، دقت و رعایتی بیش از انسان معمولی کوچه و بازار انجام گیرد؛ حتی بیش از کارکنان دولت. اگر چه کارکنان دولت هم امنای مردم هستند و نسبت به آنها هم باید دقت زیادی انجام گیرد، اما داستان قاضی، داستان ویژه و دیگری است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱)
انتظارات از دستگاه قضا در دوره مسئولیت جدید
اولاً: اهتمام جدّی به مأموریتهای اساسی دستگاه قضاء در قانون اساسی است؛ یعنی گسترش عدالت، و احیاء حقوق عامّه، و تأمین آزادیهای مشروع، و نظارت بر حسن اجرای قوانین، و پیشگیری از وقوع جرم، و نیز مبارزهی قاطع با فساد،
و ثانیاً: ادامهی رویکرد تحوّلی و اجرای سند تحول موجود با اهتمام ویژه،
و ثالثاً: گسترش فناوریهای نوین و تضمین دستیابی آسان و رایگان مردم به خدمات قضائی،
و رابعاً: گماردن نیروهای کارآمد و جهادی و فاضل و صالح در مسئولیتها، و تربیت مدیران شایسته برای سطوح عالی و میانی قضائی و اداری،
و خامساً: ارجنهادن به خدمات قضات پاکدامن و حفظ عزت و منزلت ایشان، و متقابلاً برخورد قاطع با معدود افراد متخلّف،
و سادساً: ارتباط با متن مردم و حضور در میان آنان که دارای برکاتِ بسیار است. (حکم انتصاب حجت الاسلام محسنی اژهای به ریاست قوه قضائیه -۱۰/۴/۱۴۰۰)
۲. نقش حیاتی دستگاه قضا در استقرار و گسترش عدالت
نقش تعیینکننده و حیاتی دستگاه قضا
حقیقتاً یک بخش فوقالعاده حساس از نظام کشور، قوه قضائیه است. در همه جای دنیا همین است؛ نقش دستگاه قضا، یک نقش تعیینکننده و حیاتی است؛ لکن در نظام جمهوری اسلامیکه مبنای نظام و مشروعیت نظام متکی است به حق و عدل ـ این پایهی اساسی نظام ما است ـ دستگاه قضا حساسیت مضاعفی پیدا میکند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۹)
قوه قضائیه مظهر عدالت در نظام اسلامی
نظارت قوه قضائیه؛ پیشگیری از جرم، تأمین عدالت، تأمین امنیت. اینها قلمهای بسیار درشتی است که در نظام اسلامی جزو سرفصلهای مهم اداره مطلوب کشور به حساب میآید. قوه قضائیه میتواند مظهر عدالت در نظام اسلامی باشد. (بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۹)
اقامه عدل مأموریت اصلی قوه قضائیه
دربارهی اهمّیّت قوه قضائیه خیلی حرف زده شده، ما هم مطالبی را عرض کردهایم؛ دیگران هم همه دربارهی اهمّیّت قوّه سخن گفتهاند؛ امر معلومی است. محور این اهمیّت هم عدل است که در قرآن کریم [آمده]: «وَ اِذا حَکَمتُم بَینَ النّاسِ اَن تَحکُموا»؛ بِالعَدل. عدالت، اساس کار حیات طیّبهی انسانی است. شما برای تعجیل فرج امام زمان (ارواحنا فداه) هم که دعا میکنید، میگویید ایشان بیایند که عدالت را برقرار کنند؛ این است دیگر. یَملَاُ اللهُ بِه الاَرضَ عَدلًا وَ قِسطاً بعدَ ما مُلِئَت ظُلما وَ جَورا؛ با اینکه آن بزرگوار دین را هم، تقوا را هم، اخلاق را هم به جامعه تزریق خواهد کرد امّا شما نمیگویید: «یملا الله به الارض دیناً»؛ [بلکه] میگویید: «عدلاً»؛ این نشاندهندهی این است که عدل، نیاز اصلی حیات طیّبهی انسانی است. شما هم دادگستری هستید، عدلیّه هستید، مأموریّت اصلی شما اقامهی عدل است. اهمّیّت قوه قضائیه از اینجا است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸)
ضرورت اجرای ابعاد قضائی عدالت موردنظر اسلام
مسئولان باید همّت کنند تا بتوانند این عدالتِ مورد نظر اسلام را در همه ابعاد ـ در ابعاد قضائی، در ابعاد اقتصادی، در تقسیم منابع ثروت ملی و فرصتهای گوناگون و در همه چیزهاییکه در کشور برای انسانها اهمیت دارد ـ اجرا کنند. در هزینه بیتالمال، در استفاده شخصی، در عزل و نصب و در همه کارهاییکه یک مسئول در قوای سهگانه ـ چه در قوه مجریه، چه در قوه قضائیه و چه در قوه مقننه ـ میتواند انجام دهد، باید هدف، اجرای عدالت؛ و روش، روشِ عادلانه باشد. اگر اینطور شد ـ که در هر بخشی از بخشهای این کشور و این نظام به تحقّق عدالت همت گماشته شد و کسانی دنبالش را گرفتند و عدالت در دسترس بود و مردم طعم آن را چشیدند؛ در همه بخشهای زندگی باید سعی کنیم اثری از بیعدالتی نماند ـ آن روز است که جمهوری اسلامی خواهد توانست به همه مردم دنیا و به همه امتهای اسلامی، به عنوان الگوی حقیقی اسلام، خودش را نشان دهد. (بیانات در خطبههای نماز جمعه ـ ۲۶/۱۲/۱۳۷۹)
حرکت به سمت کمال دستگاه قضا با رعایت کامل موازین اسلامی در تأمین عدالت
دستگاه قضا باید کوشش کند که هرچه در وسع و توان بنیآدم است، با کسریها و کمبودهاییکه بالأخره در کار انسانها هست، به سمت کمال دستگاه و سیستم قضا و تشکیلات قضائی پیش برود؛ و این نمیشود، مگر با رعایت کامل ضوابط و موازین اسلامی در امر تأمین عدالت، که یکی از عمدهترینش عبارت از عدم تبعیض در شمول قانون کشور و قوانین قضائی است. این، شاید یکی از آن اساسیترین کارها در دستگاه قضاست. البته علل مخففه و مشدده، خودش جزو معیارهای قضائی است؛ آنها را منکر نیستیم. اگر در یک مورد، جرمی همراه با علل مشدد یا همراه با علل مخفف وجود دارد، آنها کار خودشان را بکنند؛ اشکالی ندارد، حسابشده است؛ اما غیر از آن، هیچ چیز دیگریکه تفکیکی بین شمول قوانین نسبت به افراد مختلف ایجاد کند، وجود نداشته باشد. اگر ما همین یک قلم را موردتوجه قرار بدهیم، دستگاه قضائی به میزان زیادی به پیش خواهد رفت. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۷۰)
استقرار عدالت از طریق قضا وظیفه قوه قضائیه
در واقع، در جامعهی اسلامی، قوه قضائیه همین دو وظیفه را دارد: اجرای حدود الهی، استقرار عدالت. بدیهی است استقرار عدالتیکه قوه قضائیه میکند از طریق قضاست؛ والّا دستگاه اقتصادی کشور هم موظّف به استقرار عدالت است؛ دستگاه سیاسی نیز همینطور؛ همهی دستگاهها نیز همینطور. این دستگاه، از طریق قضاست که میتواند همه جا را سالم کند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱)
اقامهی قسط و عدل تکلیف اصلی قوه قضائیه
تکلیف اصلی قوه قضائیه، عبارت از اقامهی قسط و عدل است. این، در حرکت و دعوت انبیا، شاید اصلیترین امر مربوط به زندگی مردم باشد. حالا آن مسائل معنوی و تعالی روحی و امثال اینها، به جای خود محفوظ است. در عین حال، آنچه که مربوط به ادارهی زندگی مردم میشود، هیچ چیزی به قدر عدل و قسط ـ نه در قرآن و نه در حدیث ـ مورد توجه قرار نگرفته است. البته، رفاه زندگی مردم و تأمین امنیت که یکی از لوازم زندگی آنهاست، وجود دارد؛ اما تکیهییکه روی عدل شده ـ که قیام همهی امور بر قیام عدل میباشد ـ روی هیچ چیز دیگر نشده است.البته، عدل فقط به وسیلهی قوه قضائیه اجرا نمیشود؛ بلکه همهی دستاندرکاران حکومت اسلامی به سهم خود در اقامهی عدل موظف هستند؛ منتها ضامنش قوه قضائیه است. اگر شما که قوه قضائیه هستید، عادل باشید و در هر شرایط و نسبت به هر کسی ـ از شخص من تا آحاد مردم و مابین همهی مسئولان حکومتی ـ عدالت را هدف اصلی و غیرقابل اغماض بدانید، امکان ندارد که بتوانند از عدالت منحرف بشوند؛ زیرا دست قوی قاضیکه هم به دنبال عدل است و هم به موارد اجرای عدالت ـ یعنی به مفهوم عدالت و آنچنان که باید عدالت را اجرا کند ـ بصیر است و هم به موارد تخلفش ـ یعنی خارجیات و موضوعات خارجی ـ آگاه میباشد، سراغ آن متخلف میآید و گریبان او را میگیرد و نمیگذارد که از عدل تخلف بشود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۶/۱۳۶۸)
اقامه قسط و عدل در جامعه اولین هدف دستگاه قضائی
اولین هدفیکه باید در اینجا موردنظر باشد، اقامهی قسط است. هرکسیکه وارد دستگاه قضائی میشود، باید در درجهی اول تکلیف خود را این بداند که در جامعه قسط و عدل اقامه بشود. حالا این قسط و عدل چگونه در جامعه اقامه خواهد شد ـ یعنی ملاک قسط و عدل چیست ـ آن بحث دیگری است. حکومت و قوانین ما اسلامی است و طبیعتاً قسط و عدل، جز با انطباق به قوانین اسلامی تحقق پیدا نمیکند. هرچه خلاف اسلام بود، عدل و قسط نیست؛ بلکه ظلم است. این، بحثی جداگانه است. بههرحال، آنچه که بالأخره عدل و قسط از آب در خواهد آمد، بایستی هدف اول قوه قضائیه باشد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۶/۱۳۶۸)
عدل و انصاف در کار قضاوت، سرلوحه دستگاه قضائی
در کار قانونگذاری، به نیازهای حقیقی مردم توجه کنند؛ در کار قضاوت عدل و انصاف را، سرلوحه سازند و حفظ آبروی افراد را فریضهای بزرگ بشمارند؛ در کار مدیریت و اجراء، به مدیران و مأموران امین و کارآمد تکیه کنند و دستهای خائن را از بیتالمال مسلمانان قطع نمایند. به خدا توکل کنند و به این ملت بزرگ اعتماد بورزند و مطمئن باشند که خدا همراه نیکوکاران و سنتهای الهی مدافع و پشتیبان آنها است. (پیام بهمناسبت راهپیمایی ۲۲ بهمن ـ ۲۳/۱۱/۱۳۸۰)
قوه قضائیه ابزار پیشرفت جامعه
[قوه قضائیه] برای پیشرفت جامعه، یکی از بزرگترین وسیلههاست؛ از برترین امکانات برای نظام جمهوری اسلامی است؛ ما را پیش خواهد برد؛ کشور را حقیقتاً در مسیریکه به سمت هدفها پیش میرود، کمک خواهد کرد؛ این کار بزرگی است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۹)دستگاه قضای کامل؛ ملجأ مظلومانبودن، بسط عدالت و پیشگیری از جرم
حد اعلی در دستگاه قضائی این است که مردم در جامعه احساس کنند که دستگاه قضا، ملجأ مظلومان است. این، حد اعلی است. اگر توانستیم خودمان را به جایی برسانیم که در سطح جامعه، هرکس احساس کرد به او ظلم شده است، در دلش نوری بدرخشد که «اگر به دستگاه قضائی مراجعه کنم، حق خود را استنقاذ خواهم کرد»؛ اگر چنین نوری در دل هر مظلوم و مسلوبالحقی وجود داشته باشد، دستگاه قضا کامل است. این، همان بسط عدالت است. این، همان پیشگیری از جرم است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱)
قوه قضائیه اثرگذار در مهمترین مسائل کشور
خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز، شخصیّتهای اثرگذار در مسائل مهمّ کشور ــ که یکی از شئون قوه قضائیه همین است که اثرگذار در مهمترین مسائل کشور است؛ شماها چنین نقشی دارید ـ انشاءالله که موفّق باشید. این توفیقی است؛ خوشحالم که بحمدالله یک مقداری تخفیف شد در این گرفتاری بیماری همهگیر و این توفیق پیدا شد که شما را از نزدیک زیارت بکنیم. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۱)
ملموسشدن و عمومیت پیداکردن عدالت در زندگی مردم؛ انتظار از قوه قضائیه
شما نگاه کنید ببینید از قوه قضائیه چه انتظاری هست، که این انتظارات در قانون اساسی ما آمده است. اگر شما به ذهنیت عامهی مردم و به ذهنیت اسلامی نگاه کنید، میبینید که توقع از قوه قضائیه این است که عدالت در زندگی مردم ملموس شود؛ عدالت را حس کنند و این عمومیت پیدا کند […] طوری شود که هرکس که مورد ستمی کوچک یا بزرگ قرار گرفت، فروغ امیدی در دل او باشد که حالا میروم به قوه قضائیه مراجعه میکنم و داد خود را میستانم؛ این باید عمومی شود؛ ما هنوز به اینجا نرسیدهایم. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۳)
اجرای عدالت و روشنکردن نور امید در دلها کمال مطلوب قوه قضائیه
«امیرالمؤمنین قتل فی محراب عبادته لشده عدله.» افتخار است اگر بتوانیم به این حالت دست پیدا کنیم. ننگ و سرافکندگی آنجایی است که خدای ناخواسته کسی با ما بهخاطر بیعدالتیمان بد شود. این است که انسان از خفت و هوان آن، در دنیا و آخرت نمیتواند نجات پیدا کند. اما اینکه با ما بد شوند که «چرا حد جاری کردید؟ چرا ناشایسته را از کار خود برکنار کردید؟ چرا به شایسته، طبق شایستگی او اهمیت دادید؟ چرا تخلف را از هر کسی، حتی از نزدیکان و اکابر خود ندیده نگرفتید؟» این بد شدن، مایهی افتخار است. اینکه بد نیست. و این میشود آن دستگاه قضائیکه نور امید را در دلها روشن خواهد کرد. وقتی دیدند که این دستگاه قضائی رفیق و دوست و قوم و خویش و نزدیک و دور نمیشناسد؛ حق و باطل را میشناسد؛ حق را بلند میکند و باطل را سرکوب میسازد، هر کسی امید پیدا میکند. این، آن کمال مطلوب قوه قضائیه است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱)
لزوم عدالت قاطع، عدالت بیملاحظه، عدالت فراگیر و عدالت امیدوارکننده
مطالبات این طلبه حقیر که مسئولیت سنگینی را در قبال هر حکم و هر اقدام و هر حرکت شما، پیش خدای متعال بر دوش خودم احساس میکنم، با مطالبات جناحها و گروهها و عناصر سیاسی و امثال اینها نبایستی اشتباه شود؛ جناحهای سیاسی دنبال کار خودشان هستند. […] آنچه که بنده بهعنوان یک طلبه مسئول از قوه قضائیه انتظار دارم، همان چیزی است که ما چهره زیبا و منوّر آن را در قضاوت امیرالمؤمنین علیه سلاماللَّه الملک الحقّ المبین در تاریخ مشاهده میکنیم: آن عدالت قاطع، آن عدالت بیملاحظه، آن عدالت فراگیر، آن عدالت امیدوار کننده، آن عدالتیکه در آن افراد ضعیف و معمولی جامعه در مقابل قانون و معامله قانونی، با افراد مقتدر و قدرتمند یکسانند. در اسلام اینگونه است؛ در قانون اساسی ما هم اینگونه است. (بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۹)
لزوم زیرساختهای مناسب نرمافزاری و سختافزاری در جهت تحقق عدالت قضائی
البته عدالت در قوه قضائیه آسان به دست نمیآید. همین زیرساختهاییکه جناب آقای شاهرودی اشاره کردند، همهی اینها لازم اسـت. ایـن سیاستگذاریهاـ که خود این سیاستگذاری یک زیرساخت نرمافزاری است ـ انتخاب سیاستهای خوب، سامانههای سختافزاریایکه در قوه بهوجود آمده است یا شروع کردهاند به اینکه آنها را به وجود بیاورند، همه لازم است. یعنی عدالت در یک مجموعهی کلان مثل قوه قضائیهایکه بناست یک کشور بزرگ را با جمعیت هفتادمیلیونی، در بخش قضائی اداره کند، با تعارف و با حرف درست نمیشود؛ همین مقدمات را لازم دارد، همین زیرساختها را لازم دارد. بنابراین آنچه که در زمینهی این زیرساختها ـ چه نرمافزاری، چه سختافزاری ـ انجام گرفته است، ارزشمند است؛ باید قدر اینها را دانست. و انشاءالله این سیاستها به همـین شکلِ درست ادامه هم پیدا بکند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۸)
دفاع شجاعانه و قدرتمندانه از عدالت وظیفه اساسی دستگاه قضائی
وظیفه اساسی دستگاه قضائی چیست؟ عبارت است از دفاع شجاعانه و قدرتمندانه از عدالت. روحِ کار، این است. اجرای قوانین، وظیفه همه است؛ اما تخلف از قوانین، جرمی است که دستگاه قضا به آن رسیدگی میکند. مجموعه قوانین در نظام جمهوری اسلامی باید به یک قلّه منتهی شود و آن عبارت است از عدالت؛ «بالعدل قامت السّموات والأرض»؛ عدالت در بنیان عالم و آفرینش، نقش اساسی دارد؛ یعنی سنّت آفرینش، عدل است و هر نظام اجتماعی اگر به دنبال این سنّت طبیعی و قانون الهىِ آفرینش حرکت کرد، ماندگار و موفّق و کامیاب است. انسان زمانی کامیاب است که خود را با قوانین آفرینش و سنّتهای الهی ـ که تغییر و تبدّلناپذیر است ـ تطبیق دهد. بنابراین، بنابر دیدگاه الهی، در مجموع آفرینش، عدالت یک ریشه تکوینی و طبیعی دارد. چه مرجعی باید این عدالت را تضمین کند؟ قوه قضائیه. چه مراکزی باید آن را اجرا کنند؟ همه دستگاهها. درعینحال اگر دستگاهها در اجرای عدالت تخلف کردند، آن ترازوی دقیقیکه میتواند این تخلف را بدون اغماض تشخیص دهد و بعد آن دست و پنجه قدرتمندیکه میتواند متخلف را به سزای تخلفش برساند، کیست؟ قوه قضائیه. بنابراین اگر قوه قضائیه حضور نداشته باشد، یا قدرت نداشته باشد، یا شجاعت نداشته باشد، یا امکان کار نداشته باشد، یا خدای نکرده دچار ضعفهای داخلی باشد، مطلقاً در جامعه عدالت تضمین ندارد. اهمیت قوه قضائیه از اینجا ناشی میشود. پس دفاع شجاعانه و قدرتمندانه از عدالت در جامعه، وظیفه قوه قضائیه است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۰)
لزوم حمایت همگان از قوه قضائیه برای انجام کارهای بزرگ و تحقق عدالت
نسبت به قوه قضائیه نیز همینطور، همه وظیفه دارند کمک و حمایت کنند، تا بتواند کارهای بزرگی را که برعهده دارد، انجام دهد. اگر قوه قضائیه نباشد، عدالت، میزان و مبنایی نخواهد داشت. (بیانات در دیدار کارگزاران نظام ـ ۲۷/۰۱/۱۳۷۷)
قوه قضائیه مظهر عدالت و ملتجی و پناه آحاد مردم
قوه قضائیه با این مسئولیّت سنگین باید مظهر عدالت باشد، یعنی باید همه احساس کنند که اینجا عدالت هست. من یکوقتی در یکی از دیدارهای قبلیکه در خدمت دوستان بودیم، گفتم قوه قضائیه باید به اینجا برسد که هرکسی در هر نقطهای از کشور دچار یک مظلمهای شد، یک شکایتی پیدا کرد از کسی یا دستگاهی، خودش را نوید بدهد به اینکه میروم به قوه قضائیه مراجعه میکنم. یعنی خاطرجمع باشد که بهمجرّد اینکه به قوه قضائیه مراجعه کرد، مشکل حل خواهد شد؛ ما باید به اینجا برسیم؛ یعنی آنچه هدف است، این است؛ [قوه قضائیه] مظهر عدالت باید باشد؛ خاطر مردم جمع باشد که در این قضیّه که شما حقّ من را خوردی، تعرّض کردی، تجاوز کردی یا کار خلاف کردی، خیلی خب، میروم به قوه قضائیه مراجعه میکنم. آسودگی روحیِ آحاد مردم در این باشد که به قوه قضائیه ملتجی بشوند و پناه ببرند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۷)
قوه قضائیه پناهگاه و ملجأ حقیقی تمامی مظلومان
قوه قضائیه، بهمعنای حقیقی کلمه، باید ملجأ و پناهگاهی باشد برای کسانیکه در جامعه به آنها ظلم میشود. با ظلم هرکسی، در هر حدی و در هر مرتبهای، برخورد کنید. آن ظالم هر که باشد، در هر رتبهای از رتب و هر درجهای از درجات قرار داشته باشد، باید با او برخورد شود. با ظالم باید برخورد شود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱)
تحتتأثیر دیوانسالاری و تشکیلات قرارنگرفتن اجرای عدالت و احقاق حق
باید عدالت اجرا شود و تحتتأثیر هیچ چیز؛ ثروت، قدرت، دیوانسالاری و بوروکراسی نباید قرار بگیرد. اگر دیوانسالاری و تشکیلات ما عدالت را مختل میکند، مضر است. باید دیوانسالاری را به نحوی سازماندهی و تنظیم کرد که به عدالت کمک کند؛ زیرا عدالت ملاک و اصل است؛ اجرای عدالت و احقاق حق و ابطال باطل. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۳)
نوکردن ساختار دیوانی قوه قضائیه با نگاهی منتقدانه
آن چیزیکه اهمیتش از مسئلهی نیروی انسانی کمتر نیست، مسئلهی ساختار دیوانی قوه قضائیه است. دائم باید به دنبال نوکردن ساختارها و بهروزکردن وضعیت قوه در مجموع ساختاری آن بود. عرض نمیکنیم که ما ثبات را از سازمان قوه قضائیه بگیریم؛ نه، ثبات و استقرار، در عین نگاه نقادانه به شیوههای دیوانسالاری غلط، که بعضاً میراث گذشته است و بعضاً تقلید از کشورهای اروپایی است، آن هم از روشهای منسوخ آنها. این نکتهی مهمی است؛ باید به این توجه کرد. گاهی ساختارها جوری است که کار مرافعه را مشکل میکند، نتایج را غیر اطمینانآور میکند، انسانهای خوب را در خود غرق میکند. این هم یک مسئله است، که یک جریانی است؛ باید دائم توجه داشت. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۹)
۳. تعالیبخشیدن به کیفیت علمی و عملی قضا
لازم میدانم در میان نقاط مورد اهتمام خود نسبت به آن دستگاه عظیم که بارها در گفتهها و نوشتهها خطاب به رئیس و اعضاء آن قوه تکرار شده است بر روی این چند نقطه بهطور ویژه تکیه کنم:
۱ـ طرد عناصر فرصتطلب و بیمبالات و بیبصیرت و احیاناً فاسد از همهی آن دستگاه بهویژه از مسئولیتهای مؤثر.
۲ـ بهکاراندازی روش نظارت نسبت به همهی بخشهای آن دستگاه و برآورد درست از کار اشخاص و تشویق نیکوکاران و برخورد مناسب و قاطع با کمکاران یا بدکاران.
۳ـ تعالیبخشیدن به کیفیت علمی و عملی قضا و تربیت و جذب افراد عالم و بصیر و جستجو از روشهای برتر برای تأمین عدل و سرعت عمل قضائی.
(حکم انتصاب آیتالله یزدی به ریاست قوه قضائیه ـ ۲۳/۵/۱۳۷۳)
محوریت قاضی در دستگاه قضا
محور در قوهی قضائیه، قاضی است. بقیهی تشکیلات همه تدارکچىِ قاضیاند؛ همه در حکم نیروهای ستادی برای صف هستند. صف، قاضی است. آنچه که در عرصهی قضاوت و صحنهی دادگاه اتفاق میافتد، آن چیزی است که به ما نشان میدهد که: «الثمره تنبأ عن الشجره»؛ یعنی نشان میدهد پشت سر این صف و پشت سر این جبههی مقدم، وضع چگونه است. کاری کنید که عرصهی دادگاه، عرصهی عدالت شود. البته شکی نیست که باز هم عدهیی ناراضی خواهند بود، ولی این مناط نیست؛ چون حتّی آن کسانی هم که ناراضی خواهند بود، باید بدانند که فرمود: «فانّ فی العدل سعه و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق»؛ عدل گشایش است برای همه، حتّی برای محکوم. اگر کسی که با میزان و با شاخص عدالت محکوم شده است، این محکومیت برایش سخت بیاید، بداند که اگر این شاخص بر روی ظلم تکیه کند، برای او سختتر است؛ زیرا ممکن است در دادگاه ظلم، او کامیاب شود، اما در صد مرحلهی دیگر زندگانی، خطر بیعدالتی گریبانش را خواهد گرفت. باید عدالت اجرا شود و تحت تأثیر هیچ چیز؛ ثروت، قدرت، دیوانسالاری و بوروکراسی نباید قرار بگیرد. اگر دیوانسالاری و تشکیلات ما عدالت را مختل میکند، مضر است. باید دیوانسالاری را به نحوی سازماندهی و تنظیم کرد که به عدالت کمک کند؛ زیرا عدالت ملاک و اصل است؛ اجرای عدالت و احقاق حق و ابطال باطل.( بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۳)
اهتمام به گسترش علم و آگاهی در میان تمام سطوح قوه قضائیه
گسترش علم و آگاهی هم در میان تمام سطوح قوه قضائیه بسیار مهم است. من به رئیس محترم قوه عرض کردم که فاصلهی بین بعضی از آرای دادگاههای بدوی یا تجدیدنظر قبل از رفتن به دیوانعالی کشور، و آراییکه نسبت به همین پرونده بعد از نقض در دیوانعالی کشور است، فاصلهی عجیبی است؛ گاهی بین این، دو تا رأی هست! دو دادگاه که هر دو وابسته به یک دستگاه هستند؛ یکی شدیدترین حکم را داده و مجازات را معین کرده است، یکی تبرئه کرده! فاصلهی اینها خیلی زیاد است. این، ناشی از چیست؟ کی در این بین اشتباه کرده؟ آن هم اشتباهی به این فاحشی. بالأخره بعد از آن که حکم نقض شد، ممکن است مقداری بالا پایین برود، اما این که این مقدار فاصله باشد، این نشانهی این است که ما احتیاج داریم به گستردن دانش قضائی در همهی سطوح. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۴)
تقویت دانش قضائی و گزینش اشخاص صالح لازمهی تحقق نظام قضائی کارآمد اسلامی
برای دستگاه قضائی مهمتر از همه چیز، اجرای عدالت و قانون است و نظام قضائی اسلام کارآمدترین وسیلهی تحقق این هدف متعالی است. تقویت دانش قضائی و گزینش اشخاص صالح در مجموعههای قضائی و اداری، و برنامهریزی دقیق همراه با نظارت مستمر بر اجزاء این دستگاه بزرگ، و نیز حفظ عزت و حرمت قضات، لوازم اصلی برای تحقق آن مقصود به حساب میآیند. (حکم انتصاب آیتاللَّه هاشمی شاهرودی به ریاست قوه قضائیه ـ ۲۳/۵/۱۳۷۸)
تقویت دانش قضائی و احاطه علمی و قضائی به موضوع و حکم
نکتهی سوّم، تقویت دانش قضائی. دانش قضائی بایست تقویت بشود. بسیاری از این احکامیکه یا ضعیفند یا مخدوشند – حالا گاهی تصادفاً طبق یک گزارشی، یک چیزی، بعضی از احکام به ما رسیده، ارائه شده – انسان که نگاه میکند، بعضی از این احکام خیلی ضعیف است. [مثلاً] قاضی ده استدلال که برای یک حکم ذکر کرده، اغلب استدلالهاییکه ذکر شده، قابل خدشه است، ضعیف است. استدلال باید متقن باشد، باید قوی باشد. نه فقط در مورد دادگاه، حتّی در مورد دادسرا. ادلّهایکه دادستان در کیفرخواست ارائه میدهد باید ادلّهی متقنی باشد، بتواند از آنها دفاع کند، [البتّه] معنایش این نیست که حالا هر چه دادستان گفت، بالأخره مورد قبول قرار خواهد گرفت، امّا باید ادلّهای باشد که قابل استدلال باشد، قابل دفاع باشد. در مورد قاضی و دادگاه که خب اهمّیّت این جهت خیلی بیشتر است. پس این شد مسئلهی احاطهی علمی و قضائی، هم به موضوع، هم به حکم؛ یعنی دانش قضائی باید بالا برود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۱)
جامعهی قضات؛ مجموعه وزین، عالیقدر و برخوردار از وزانتهای علمی، اخلاقی و تقوایی
همیشه جامعهی قضات در یک کشور، جزو مجموعههای وزین و عالیقدر و برخوردار از وزانتهای علمی و اخلاقی و تقوایی هستند. شاید در اغلب و یا همهی جوامع عالم، دستگاه قضا و عناصر آن، این خصوصیت را دارند. در کشور ما هم که قضا یک مرتبهی الهی است و شغل پیامبران میباشد و به افراد صالح و شایسته در میان جامعه میرسد، طبعاً این خصوصیت بیشتر وجود دارد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۷۰)
جذب عناصر مؤمن، عالم و با انصاف به قوه قضائیه و نظارت مستمر بر آنها
یکی از تلاشها همین است که عناصر مؤمنی و عالمی و باانصافی به قوه قضائیه جذب شوند. البته نیروی انسانىِ خوب در داخل قوه احتیاج دارد به نظارت از موضع بالا و مدیریت بر کارکردها. انسانِ خوب در معرض لغزش و انحراف قرار میگیرد. اینجور نیست که انسانهای خوب، همیشه خوب باقی خواهند ماند؛ نه، امتحانها برای همه هست؛ باید مراقب امکان لغزشها در همهی احوال بود. این یک جریان است؛ جـریان نیـروی انسـانی؛ کـه خوب، اهمیت هم دارد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۹)
اهمیت انتصابات و گزینشهای شغلی در بهکارگیری قضات
یک نکتهی دیگر درمورد انتصابات است؛ ببینید، امیرالمؤمنین (علیه الصّلاه و السّلام) در این فرمان معروف به مالک اشتر -که بلندترین نوشتهی ایشان است و یک بخشی مربوط به قوه قضائیه دارد و به غلط به آن میگویند عهدنامه، عهدنامه نیست؛ «عهد» است؛ عهد یعنی فرمان- این جوری میفرماید اوّل که «ثُمَّ اختَر لِلحُکمِ بَینَ النّاسِ اَفضَلَ رَعِیَّتِکَ فی نَفسِک»؛ برای قضاوت، برترین مردم را انتخاب بکن؛ «برترین»، این خیلی چیز مهمّی است. بعد آن وقت حضرت این خصوصیّاتی را که باید این شخص برتر داشته باشد، ذکر میکنند؛ ده دوازده خصوصیّت است، مراجعه کنید؛ من خواهش میکنم که حتماً همه – بخصوص مدیران قوه قضائیه و آن کسانیکه دستشان در انتصابات هست و مانند اینها- مراجعه کنند نگاه کنند. خصوصیّاتی را حضرت ذکر میکنند که درست منطبق با همان نیازهایی است که انسان احساس میکند حضرت همهی اینها را احصا فرموده است و بیان کردهاند که [قاضی باید] دارای این خصوصیّات باشد. پس انتصابات خیلی مهم است، گزینشهای شغلی خیلی مهم است؛ هم انتصابات، هم گزینشها. میخواهید قاضی گزینش کنید، میخواهید برای یک کارهایی گزینش بکنید، اینها را حتماً نگاه کنید و به این مراجعه کنید؛ من خواهش میکنم به این قسمت از نامهی امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)، [یعنی] فرمان حضرت به مالک اشتر مراجعه بشود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸)
اهتمام به پرورش نیروهای مستعد و سالم در قوه قضائیه برای کارهای بزرگ
نیروهای مستعد و سالمی در قوه قضائیه وجود دارند که باید آنها را برای کارهای بزرگ پرورش دهید. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ۷/۴/۱۳۹۴)
لزوم پرورش عناصر فعال در قوه قضائیه
مسئلهی پرورش عناصر فعال در قوه قضائیه ـ به قول شما کادرسازی ـ باید جدی گرفته بشود؛ گسترش علم و آگاهی هم در میان تمام سطوح قوه قضائیه بسیار مهم است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۴)
لزوم سرمایهگذاری و برنامهریزی برای کادرسازی برای مناصب مدیریتی قوه قضائیه
یک مسئلهی دیگریکه در قوه قضائیه هست ـ و دیدم که مورد توجه رئیس محترم قوه هم هست؛ لکن باید روی این، کار جدیتری انجام بگیرد ـ مسئلهی کادرسازی برای مناصب مدیریتی و مناصب بالای قوه قضائیه است؛ تربیت انسانهای صالح، بخصوص برای مناصب مدیریتی؛ والاّ در مجموعهی قوه، امر خیلی لازم و مهمی است. از حوزهها، از دانشگاهها باید استفاده بشود. شخصیتهای برجسته بحمداللّه کم نیستند، استعدادهای جوشان در جامعهی ما کم نیست. این هم یک مسئله است که باید مورد توجه قرار بگیرد. انشاءاللّه برای این، کار بشود، سرمایهگذاری بشود، برنامهریزی بشود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۹۱)
اداره دستگاه قضا با وجود عناصر صالح؛ مؤمن، سالم و کارآمد، بانشاط و جوان
قوه قضائیه برای اداره خود، در درون خود دچار کمبود عناصر صالح نیست. بحمداللَّه در قوه قضائیه ـ بخصوص در این بیستسال اخیر ـ عناصر مؤمن، سالم، کارآمد، پُرنشاط و جوان هستند؛ بهقدریکه بتوانند این قوه را بهخوبی اداره کنند و برای مدیریت قوه، دستها و بازوها و سرانگشتهای کارآمدی باشند و کارها را سامان ببخشند. باید انشاءاللَّه از عناصر جوان و مؤمن و پُرشور و با نشاط و با ایمان و معتقد به اسلام استفاده شود. (بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۹)
لزوم استفاده از جوانان صالح، انقلابی و فاضل در مسئولیتهای قوه قضائیه
از جوانان صالح و انقلابی و فاضل در مسئولیتهای قوه استفاده کنید.
(حکم انتصاب حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی به ریاست قوه قضائیه ـ ۱۶/۱۲/۱۳۹۷۱)
صلاح و کمال دستگاه قضائی اسلامی کشور در سایه بهرهگیری از تمامی استعدادهای کشور
بهرهگیری از همکاری شخصیتهای کاردان و انقلابی و قضات پاکدامن و شجاع و حقوقدانان مؤمن و فاضل حوزه و دانشگاه به شما امکان برنامهریزی و عمل درست در راه هدفهایی را خواهد داد که مجموعاً به صلاح و کمال دستگاه قضائی اسلامی کشور میانجامد. (حکم انتصاب آیتاللَّه هاشمی شاهرودی به ریاست قوه قضائیه ـ ۲۳/۵/۱۳۷۸)
برطرفکردن ضعفها و مشکلات قوه قضائیه با استمداد از ذهنهای برتر و ممتاز کشور
قوه قضائیه این دو چیز را نیاز دارد. اقتدار قوه قضائیه را میتوان با همین زیرساختهای انسانی و فنی ـ که در این زمینه، شرحی از پیشرفتها را رئیس محترم قوه دادند؛ بنده هم تا حدود زیادی در جریان کارهاییکه انجام گرفته است، هستم ـ تأمین کرد. قوه قضائیه با استحکام درونی، با تربیت و بهکارگرفتن انسانهای شایسته، فاضل، امین و درستکار، قوّت و اقتدار پیدا میکند. با وضع قوانین درست، با نظارتهای متناسب، با بهرهگیری از پیشرفتهای گوناگون فنی و سازمانی و استفادهی از همهی دنیا، این اقتدار به وجود میآید. […] مسئولین قوه باید نگاه کنند، ضعفها را پیدا کنند، مشکلات را پیدا کنند، گرههای کور را پیدا کنند، اینها را با ابتکار برطرف کنند؛ ذهنهای برتر و ذهنهای ممتاز میتوانند کمک کنند؛ بحمدالله در درون قوه هم هستند، از بیرون قوه هم استفاده بشود. زیرساختهای فنی تأمین بشود، زیرساختهای انسانی تأمین بشود؛ این میشود اقتدار قوه قضائیه؛ یک قوه قوی و مقتدر که توانایی حرکت به سمت اهداف خودش را دارد. این رکن اول. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۰)
نیاز قوه قضائیه به بهرهگیری از دانش نخبگان حوزه و دانشگاه
آن نکتهایکه عرض کردم که مرتبط با این قضیّه است -که این هم یک نکتهی مهمی است- [این است که] قوه قضائیه نیاز دارد به بهرهگیری از دانشها و دانشمندهاییکه کارشان فقط دانش قضائی نیست. حالا مثلاً در همین زمینهِی پیشگیری از جرم؛ خب زمینههای جرم بعضاً روانشناختی است، بعضاً اقتصادی است، این را کسیکه صرفاً دانش قضائی دارد مشکل بتواند بشناسد تا بتواند حل کند؛ در این [مورد] شما طبعاً احتیاج دارید به افرادیکه در زمینهی روانشناسی جمعی، روانشناسی فردی دارای دانش باشند، [دارای] آگاهی باشند یا در زمینهی مسائل اقتصادی درست بدانند که چه چیزی بستر وقوع چه حادثهای و چه مشکلی یا چه راهحلّی است؛ اگر چنانچه از نخبگان حوزه و دانشگاه در دانشهای دیگر استفاده نشود، طبعاً قوه قضائیه نخواهد توانست کار را آنچنان که باید و شاید دنبال کند. یا همین احیای حقوق عامّه که گفته شد؛ خب تعریف حقوق عامّه چیز آسانی نیست، خود این محلّ اختلاف است که حقوق عامّه چیست؛ این را طبعاً کسانیکه تخصّص در این بخش از حقوق دارند، میتوانند برای شما تبیین کنند و روشن کنند. البتّه من شنیدم که در جهت ابهامزدایی از مفهوم حقوق عامّه، دادستان محترم کل کارهایی کردهاند و مصادیق روشنی را از حقوق عامّه مدوّن کردهاند و مشخّص کردهاند که اینها به عنوان حقوق عامّه است؛ از جمله مثلاً مسئلهی محیطزیست را یا واگذاری بدون دقّت واحدهای تولیدی را، همین کاریکه حالا رئیس محترم قوّه دنبال میکنند و بسیار هم کار درست و بهجایی است که گاهی اوقات میشود که این کار، بهظاهر کار فردی است امّا در واقع یک کار جمعی و مربوط به حقوق عامّه است؛ مثلاً واگذاری بنگاههای تولیدی با عدم دقّت به آدمهاییکه یا ناصالحند، ناشایستند یا اینکه ناتوانند؛ خب این منجر خواهد شد به اینکه ناگهان یک ضربهی اساسی به کلّ تولید در کشور بخورد، این دیگر مربوط به یک نفر و دو نفر نیست، این حقوق عامّه است. بنابراین رسیدگی به این قضیّه یک امر مهم و لازمی است و بهنظر من قوه قضائیه از دانشها و دانشمندهای بخشهای مختلف هم در باب تحوّل باید استفاده کند. (بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹)
لزوم حضور نخبگان حوزوی و دانشگاهی در دستگاه قضائی
البته در گذشته، دستگاه قضائی و بهاصطلاح «سیستم» نبوده است؛ لکن مجتهدان بزرگ مجرىِ امر قضا بودهاند و محضر مینوشتهاند و امضای آنها بوده که به قبالهها و اسناد و قراردادها اعتبار میداده است. در همه بخشها همینطور بوده است و امروز هم باید اینگونه باشد. یعنی بعضی مجتهدان بزرگِ حوزههای علمیّه ـ نمیگوییم همه مجتهدان ـ گروهی تشکیل دهند؛ عدّهای تدریس کنند، عدّهای تحقیق کنند، عدّهای شاگرد تربیت کنند، عدّهای انشاءاللَّه مراحل عالی فقاهت و رسیدن به مراتب اعلی را طی کنند و عدّهای از نخبگان خود را هم به قوه قضائیه بفرستند. این، یک وظیفه است. دانشکـدههای حقوق و مؤسّسات و سازمانهایی هم که شاگردِ حقوق قضائی تربیت میکنند، همینطور باید نخبگانشان را به قوه قضائیه بفرستند و قوه قضائیه هم باید آنها را جذب کند. این یک وظیفه است. […] در حدّ امکان سعی شود که عناصر کارآمد جذب شوند و اگر کسانی هم به سبب نداشتن علم و خصوصیّات لازم، این بار سنگین را نمیکشند، قوه قضائیه خودش را از وجود آنان پاک کند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۴)
لزوم فرستادن برجستهترین فضلا و مجتهدان حوزههای علمیه و نخبگان حقوقی به قوه قضائیه
در قوه قضائیه نظامِ جمهورىِ اسلامی، پیشازهرچیز، علم و آگاهی و معرفت لازم است. لذا، حوزههای علمیّه و دانشکدههای حقوق و مؤسساتیکه مربوط به حقوق قضائی هستند، باید نخبگان خودشان را به قوه قضائیه بفرستند. بهویژه حوزه علمیه که باید برجستهترین فضلا و مجتهدان و شخصیتهای خود را بفرستد؛ همچنانکه همیشه و از قدیمترین ایّام دراین کشور، همینطور بوده است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۴)
جاذبهآفرینی برای حضور نخبگان و صاحبنظران در قوه قضائیه
مسئلهی جذب در قوه قضائیه است که بهنظرم خیلی مهم میآید. قوه قضائیه باید جاذبه پیدا کند؛ یعنی واقعاً باید علما و فضلا و حقوقدانها و افراد خوشفکر و صاحبنظر در مسائل، احساس کنند که برای همکاری با قوه قضائیه هیچ حالت منتظرهای ندارند. از اینها درخواست شود تا بلافاصله بیایند، حتی خودشان داوطلب شوند. باید روی این موضوع خیلی کار کرد تا انشاءالله چنین حالتی به وجود آید و دست شما پر باشد و اگر در جایی خواستید شاخهای را بزنید، دستتان نلرزد و احساس نکنید که کمبود پیدا خواهد شد. بنابراین، برای جذب واقعاً باید برنامهریزی بشود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۰۶/۱۳۶۸)
تعیین معیارهای صلاحیت برای استمرار حضور در قوه قضائیه
مسئله این است که در قوه قضائیه، افراد باید اصلاح بشوند و ملاکهایی در نظر گرفته بشود. حالا من نمیگویم که این افراد و ملاکها، خیلی هم ایدهآل باشند و دنبال افرادی بگردیم که شاید کم پیدا بشوند؛ اما در آن حد معقول، ملاکاتی را در نظر بگیرید که دیگر کمتر از آن نمیشود کسی داشته باشد. در قوه قضائیه جمهوری اسلامی، هر کسیکه از این ملاک کم آورد، بیمحابا او را از قوه قضائیه خارج کنید. یعنی قوه قضائیه جمهوری اسلامی، انسانی را که از ملاکات حداقل لازم، چیزی کم داشته باشد، بر نمیتابد. کسیکه احیاناً فاسد و بدخواه و کج دست باشد، نمیتواند در این قوه بماند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۶/۱۳۶۸)
لزوم سلامتِ ارکان، اتقانِ احکام و سرعت و سهولت در اجرای عدالت
با گذشت سهدهه از آغاز تشکیلات نوین دادگستری و کسب تجربیات گرانبها و آزمون و خطاهای اجتنابناپذیر، اکنون چشمداشتِ سلامتِ ارکان و اتقانِ احکام و سرعت و سهولت در اجرای عدالت، از دادگستری جمهوری اسلامی، انتظاری بحق است که مسئولان این پیکرهی عظیم و دستگاههای جانبی آن باید در برآوردن آن با همهی توان از هیچ کوشش و ابتکاری فروگذار نکنند.
( حکم انتصاب آیتالله آملی لاریجانی به ریاست قوه قضائیه ـ ۲۳/۵/۱۳۸۸)
اهمیت سرعت و اتقان در دستگاه قضائی
دو چیز، در دستگاه قضائی اهمیت دارد و برای یک قاضی هم میتواند حقیقتاً هدف کارش باشد: یکی سرعت، و دیگری اتقان است. اگر کار سریع انجام نگیرد، همان عیب بزرگی میشود که سابقاً در دستگاههای قضائی دوران طاغوت بود و آثار و نشانههایش هم در بعضی گوشهوکنارهای بعد از انقلاب، هنوز وجود داشت. فلان دستگاه، در فلان بخش از بخشهای قضائی، چند هزار پرونده در قفسههای متراکم و کهنه داشت. واقعاً چیز خیلی بدی است. از این مسئله، باید پرهیز بشود. هر کاریکه سرعت را تأمین و تضمین میکند، مطلوب است. مردم اگر ببینند رسیدگی سریع انجام گرفت، احساس آرامش و تشفی خاطر میکنند که عدالت اجرا میشود. چرا تأخیر حدود الهی، شرعاً حرام و ممنوع است و هیچکس حق ندارد حد الهی را از زمان خودش تأخیر کند و حکم که شد، باید حد اجرا بشود؟ برای خاطر اینکه با تأخیر، آن اثریکه بر اجرای حد مترتب است، تقریباً از بین میرود، یا خیلی کم میشود. حالا یک نفر میآید شکایتی بکند، این پرونده را ششماه، یکسال، دوسال، دهسال نگهدارند؛ بخصوص در بعضی از قضایاییکه کسانی هم بهخاطر این، در زندانند و از تصرف در اموالشان، محروم و ممنوعند. با اینتأخیر، همینطور همه چیز، بین زمین و آسمان معلق است، تا یک وقت این پرونده در بیاید. این، چیز خیلی بدی است. دومی، اتقان است. اگر ما بسرعت پروندهها را ببینیم و تمام کنیم، ببندیم و کنار بگذاریم؛ اما غیرمتقن، خیلی خوب است؟ رسیدگیایکه باتوجه به جوانب قضیه و شواهد و دلایل، متقن نباشد، میخواهد سریع و یا بطیء باشد ـ حالا فرض کردیم بـطـیء ـ چه سودی دارد؟ اینطور رسیدگی، اصلاً نشود، بهتر از این است که بشود. وقتی بنا شد خطا و اشتباه و خلاف واقع در آن وجود داشته باشد، در این صورت، سرعت چه حُسنی محسوب میشود؟ پس این دو مورد ـ اتقان و سرعت ـ باید با هم رعایت بشود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۴/۴/۱۳۶۹)
ضرورت اتقان احکام صادره و حفظ رفعت عرصه دادگاه
ما نباید سطح توقّع خود را از عرصه دادگاه پایین آوریم؛ عرصه دادگاه باید رفیع باشد. بنده بارها به مسئولان عزیز و محترم قوه قضائیه در بخشهای مختلف گفتهام که حُکم باید آنچنان مستحکم و مستدل باشد که در همه سطوح قابل دفاع باشد. البته این بهمعنای آن نیست که در دیوانعالی کشور نقض نخواهد شد؛ چرا، ممکن است درعینحال فتوری داشته باشد؛ اما بنای قاضی در انشاءِ حُکم و رعایت قانون و استدلال در حکم ـ که ذهن او را به این حکم رسانده است ـ باید به قدری متین باشد که هر کس حُکم را دید، در دل تصدیق کند که درست است؛ هرچه عقل و سواد انسان بیشتر باشد، بیشتر تصدیق کند. در حُکم به هیچ وجه نباید وهم و ضعف و فتور وجود داشته باشد. البته این کار اقتضائاتی دارد: استفاده از کارشناسان، استفاده از دستگاههای جرمشناسی، استفاده از انسانهای فکور و عاقل، دقّت و صبر و بینظری و بیطرفی، و در داخل دادگاه و هنگام طرح دعوا، نداشتن هیچ پیشداوری. اینها خیلی مهمّ است. اگر ما این چیزها را در دستگاه قضائی رعایت کنیم، بخش مهمّی از آنچه که وظیفه مسئولان و کارکنان قضائی است، در کنار این وظیفه بزرگ و حفظ حرمت قوه قضائیه، صورت خواهد گرفت. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۱)
ارتقای قوه قضائیه از مسیر اتقان احکام دادگاهها و انتشار آرای قضائی
یک نکتهی دیگریکه من در مورد ارتقای قوه قضائیه عرض میکنم، البته قبلاً هم بارها مورد تأکید قرار گرفته، لکن چون مهم است، تکرار میکنیم، مسئلهی اتقان احکام است. احکام دادگاهها بایستی مطلقا از سهلانگاری و سهلگیری به دور باشند. شما بهعنوان یک قاضی محترم، حکمیکه صادر میکنید، باید جوری باشد که اگر این حکم بنا باشد در معرض دیدِ متخصصین امور فقهی و حقوقی قرار بگیرد، شما هیچ دغدغهای نداشته باشید؛ مطمئن باشید به این حکمیکه صادر کردهاید. قاضی وقتی از دانش لازم برخوردار است و مراقب کار خود و حکم خود هم هست، باید جوری باشد که همان وقتیکه این حکم صادر شد، حاضر باشد آن را در معرض دیدِ همهی کارشناسها و متخصصین قرار بدهد و بتواند از حکمِ خودش دفاع کند. اتقان حکم باید اینجور باشد. اندک سستی و ضعف در حکم، به کل بنای دستگاه قضائی ضربه وارد میکند. یک وقتی عرض کردیم؛ نقض مکرر احکام دادگاههای بدوی در دادگاههای تجدیدنظر یا در دیوان عالی کشور، نشان دهندهی این است که یا احکام دادگاههای بدوی از لحاظ محتوایی نقص دارند و از اتقان برخوردار نیستند، یا از لحاظ شکلی نقص دارند و مقررات رعایت نشده. تصمیم براینمعنا بایستی در سرتاسر قوه رواج داشته باشد و مورد اذعان و قبول و پیگیری باشد که احکام، اتقان داشته باشند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۹۱)
فراهمکردن اقتضائات صدور احکام قضائی بدون وهم و ضعف و فتور
در حُکم به هیچ وجه نباید وهم و ضعف و فتور وجود داشته باشد. البته این کار اقتضائاتی دارد: استفاده از کارشناسان، استفاده از دستگاههای جرمشناسی، استفاده از انسانهای فکور و عاقل، دقّت و صبر و بینظری و بیطرفی، و در داخل دادگاه و هنگام طرح دعوا، نداشتن هیچ پیشداوری. اینها خیلی مهمّ است. اگر ما این چیزها را در دستگاه قضائی رعایت کنیم، بخش مهمّی از آنچه که وظیفه مسئولان و کارکنان قضائی است، در کنار این وظیفه بزرگ و حفظ حرمت قوه قضائیه، صورت خواهد گرفت. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۱)
شناسایی نقیصههای طولانیشدن اجرای احکام و لزوم کاهش تعداد پروندههای ورودی
برخی تأخیرهای طولانی در اجرای احکام، معلول برخی نقیصهها است که باید شناسایی و برطرف شوند. […] کاهش آمار میانگین اطاله دادرسی، خوب است اما باید توجه شود که چه تعداد پرونده در محدوده مدت زمان حداکثریِ این آمار میانگین، بررسی میشوند که اگر این آمار بالا باشد، باید کاهش یابد.(بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۱/۴/۱۳۹۳)
کوتاهکردن فرایند دادرسی و گسترش کمی و کیفی محاکم دادگستری
طبیعت کار دستگاه قضائی مستلزم آن است که همواره یک طرف از دو سوی مرافعات، از نتیجهی قضا، ناخشنود است، ولی آنگاه که عدالت و قانونِ بیگذشت بر عملکرد محاکم قضائی حاکم است حتی خردهگیران و عیبجویان نیز در وجدان خود، قاضی و قضا را تحسین و به ارزش و اعتبار آن اذعان میکنند. […] کوتاهکردن فرایند دادرسی، گسترش کمی و کیفی محاکم دادگستری، پیادهکردن کامل مقررات قضا اسلامی، تأکید و مبالغه در سلامت همهجانبه قوه قضائیه، آشناکردن مردم به حقوق و مقررات و جرائم و مجازاتهای قضائی، روزآمدکردن پروندههای در حال رسیدگی و استفاده از فناوری نو برای آن، از جمله اولویتهای نخستین است. (حکم انتصاب آیتاللَّه هاشمی شاهرودی به ریاست قوه قضائیه ـ ۲۳/۵/۱۳۷۸)
نظارت بر عملکردها اعم از عملکرد قضات و مدیران، اولویت اصلی دستگاه قضائی
اولویت اصلی دستگاه قضائی «نظارت بر عملکردها اعم از عملکرد قضات و عملکرد مدیران» است. این نظارتها باید بهگونهای جدی و گسترده باشند که اشکالات و شکایات از برخی عملکردها، به پایینترین سطح ممکن برسد. (بیانات در دیدار مسئولان قوه قضائیه ـ ۱/۴/۱۳۹۳لزوم نظارت درونی بر تمامی بخشهای قوه قضائیه
…
۳ـ بهکاراندازی روش نظارت نسبت به همه بخشهای آن دستگاه و برآورد درست از کار اشخاص و تشویق نیکوکاران و برخورد مناسب و قاطع با کمکاران یا بدکاران. (حکم انتصاب آیتالله یزدی به ریاست قوه قضائیه ـ ۲۳/۵/۱۳۷۳)
امنیت قضائی بهمعنای واقعی کلمه در سایه نظارت مستمر مسئولان عالیقوه قضائیه
بحمداللَّه ما در قوه قضائیه، قضات پاکدامن، شریف، دانا، مسلّط بر کار و باوجدان خیلی داریم. الحمدللَّه بدنه قوه قضائیه، بدنه بسیار خوبی است؛ منتها در هر مجموعهای باید همیشه انسان این بیم را داشته باشد که آدمهای سستبنیاد، سستعقیده و سستعمل حضور دارند. از این احتمال نباید صرفنظر کرد؛ باید دائم مثل دوربینیکه با نورافکن محوطهای را جستجو میکند، چشمهای جستجوگرِ مسئولان عالیقوه، بهطور دائم در داخل قوه قضائیه جستجو کند؛ آنگاه امنیت قضائی بهمعنای واقعی کلمه بهوجود آید. اگر امنیت قضایی به وجود آمد، امنیت سیاسی، امنیت اجتماعی، امنیت اقتصادی، امنیت اخلاقی و امنیت فرهنگی هم به وجود خواهد آمد. ملاحظه میکنید امروز دشمنان، امنیت اجتماعی و مدنی ما را هدف قرار دادهاند؛ این چیزی است که بهطور واضح و جلوِ چشم، همه میبینند و مشاهده میکنند. دشمنانیکه با اساس جمهوری اسلامی مخالفند، امروز بهترین راه اِعمال مخالفت خود را در این پیدا کردهاند که امنیت کشور را به خطر بیندازند. علاوه بر امنیت اخلاقی و فرهنگی که چند سال است دشمن روی آن با شدّت کار میکند – که مکرّر به عنوان هشدار به مسؤولان، تهاجم فرهنگی دشمن را یادآور شدهایم – و علاوه بر امنیت سیاسی که دشمن در حرکت سیاسی کلان نظام میخواهد اختلالاتی ایجاد نماید، امروز در صدد است امنیت اجتماعی و مدنی مردم را از بین ببرد. ما جزو کشورهایی هستیم که به توفیق پروردگار بیشترین امنیت اجتماعی و مدنی را داشتهایم. سالهاست که آحاد مردم با آرامش و همبستگی در امنیت زندگی میکنند. میخواهند این را از بین ببرند؛ میخواهند کاری کنند که یک انسان در جامعه، بر مال و فرزند و جوان و بر تحصیل و ادامه راه خود به سوی آرمانهایی که هر شخصی دارد، هیچگونه امنیت و تضمینی نداشته باشد؛ این عیناً همان نقشهای است که اوّلِ انقلاب طرّاحی کردند تا امنیت را از بین ببرند. آن روز هم هدف اصلی را امنیت جامعه قرار دادند. آن روز هم میگفتند آزادی نیست و به بهانه دروغین مطالبه آزادی، امنیتی را که بهتدریج مستقر میشد، میخواستند نگذارند مستقر شود؛ اما نظام بر این حرکتِ دشمن فائق آمد. امروز هم به بهانه دروغین و مزوّرانه مطالبه آزادیهای مدنی میخواهند امنیت مدنی و اجتماعی را از بین ببرند، که باز هم فائق نخواهند آمد. باز هم دشمن در مقابل اراده ملت ایران و در مقابل ایمان و ایستادگی این مردم، بسیار ضعیف و زبون است. این را دشمن بارها تجربه کرده است، باز هم تجربه خواهد کرد. بالاخره عدّهای از مردم را دچار مشکل میکنند. دستگاهی که در این قضایا میتواند نقش ایفا کند، از جمله، دستگاه قضایی است. البته دستگاههای اجرایی و سیاسی کشور هم نقشهای مهمّ و فعّال دارند و بحمداللَّه امروز همه متوجّه مسؤولیتهای خود در این زمینهها هستند. دستگاه قضایی هم نقش بسیار مهمّی دارد و این انشاءاللَّه با توجه به امنیت قضایی مردم و با رعایت آداب قضا در اسلام و حفظ حقوق مردم در همه مراحل قضا، تأمین خواهد شد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۲)
فراهمکردن دسترسی لحظهای به اطلاعات برای مسئولان بالای قوه قضائیه
در کل جامعه، آن قوه قضائیهایکه قاطع، به قانون و وظایف خود عمل میکند و ملاحظهی کسی را نمیکند و با متخلف بهطور جدی برخورد میکند ـ مخصوصاً اگر متخلف در داخل خود قوه باشد، بهشدت با آن برخورد میکند ـ با یک چنین قوه قضائیهای، مردم دلشان و پشتشان گرم میشود. این را باید حاصل کرد؛ این را باید به دست آورد. البته این احتیاج دارد به تدابیر گوناگون؛ همین چیزهاییکه دراین گزارش اشاره کردند؛ تقویت همینها و پیشبرد همینها. همین فناوری نوین که گفته شد، همهجا مستقر بشود؛ همهی کارها مشخص بشود؛ دسترسی به اطلاعات برای مسئولان بالای قوه قضائیه در هر لحظهای مهیا باشد. نظارت هم باشد، که من بر روی نظارت هم در دیدارهای قبلی تکیه کردهام؛ نظارت بر کارکرد قوه قضائیه. (بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۶)
استمرار نظارت و اشراف رؤسا، بزرگان و مسئولان طراز اول بر قوه قضائیه
اوّل «علم» لازم است و در مرحله دوم «حقگرایی»؛ یعنی همان که ناشی از عدالت، وجدان پاک و روحِ باطلستیزی است. همه ـ چه آنهاییکه در قوه قضائیه مشغولند و چه آنهاییکه در سایر بخشهای اداری و دفتری ـ باید این خصوصیّات را داشته باشند. ولی این خصوصیّات، در دستگاه قضائی، بیشتر باید باشد؛ چون در هرجا که خدای ناکرده فسادی به وجود آید، به بدنه دستگاه قضا ربط پیدا میکند. قوه قضائیه، باید دستگاهی با چنین خصوصیّات باشد و انشاءاللَّه روزبهروز هم در این جهت پیش برود. بههرحال، همین نظارت و اِشرافیکه از طرف رؤسا، بزرگان و مسئولان طراز اوّل برقوه قضائیه وجود دارد باید ادامه پیدا کند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۴)
بهرهوری کم دستگاههای گوناگون دولتی در نتیجه نارسایی نظارتی دستگاه قضائی
اگر کسی بپرسد: «چنانچه ما در دستگاههای گوناگون دولتی، اشکال و نارسایی و عدم پیشرفتِ کار ـ همان تعبیریکه امروزه خیلی معروف شده است و بعضی درست و یا نادرست بر آن تکیه میکنند و نتایج و آمارهای غلطی در اینباره به مردم میدهند؛ یعنی مسئله بهرهوری ـ دیدیم، چه باید بکنیم؟» پاسخ این است: اگر بهرهوری کم بود و یا تخلّفی وجود داشت و یا مثلاً کار راه نیفتادن و اشتغال به کارِ آدمهای ناباب درکار بود، باید دقّت کنیم و دریابیم که کجای دستگاه قضائی نارساست و آیا این نقص، در بخشها و سازمانهای نظارتی مثل سازمان بازرسی کلّ کشور است که متعلّق به دستگاه قضائی است یا مربوط به جای دیگری است؟ اگر به سازمان بازرسی ـ که البته بازرسیاش باید تضمین قانونی داشته باشد ـ مربوط است، نقصی در کلّ ترکیب دستگاه قضائی است و دستگاه قضائی باید آنرا برطرف کند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۴)
توجه به خروجیها و مراقبت بر پیشرفت کارها برای رسیدن به نتیجهی مطلوب
خروجیها را باید دائماً مراقبت کرد، پیشرفت کارها را باید مراقبت کرد. همهی این کارهاییکه ذکر شده است، لازم است، و لازم بوده است. نتیجه آن وقتی حاصل خواهد شد که این کارها با دقت دنبال شود، پیگیری شود، قدم به قدم رعایت و مراقبت شود، تا اینکه بتوانیم به آن نتیجهی مطلوب برسیم. اگر این شد، انشاءالله قوه قضائیه همان چیزی خواهد شد که اسلام و قرآن برای این قوه و برای این مجموعهی کارآمد در جامعه خواسته و اراده کرده است.(بیانات در دیدار مسئولان و کارکنان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۲)
نتیجه و خروجی کارها و محصول نهایی برای مردم مناط داوری
بنده در سال گذشته، در این دیدار سالیانهای که با شما داریم، موارد مهمّی را عرض کردم، نمیخواهم باز همانها را تکرار کنم یا بتفصیل صحبت کنم؛ یک چند نکته را فقط تأکید میکنم. کارهایی که ما سال گذشته گفتیم، خب من همان وقت اطّلاع پیدا کردم که در قوّهی قضائیّه یک قرارگاهی تشکیل شد برای پیگیری آن کارها. در بخشی از آن کارها پیشرفتهای خوبی هم بوده، در بخشی هم پیشرفتی نبوده؛ بالاخره کار شد، ترتیباتی فراهم شد، که خود این ایجاد ترتیبات برای اینکه کارها را جلو ببرند، یک چیز مهم و قابل توجّهی است؛ منتها یک نکته را من عرض بکنم: مناط داوری خودتان را کاری که انجام دادهاید قرار ندهید؛ مناط داوری را خروجی کار قرار بدهید. مثلاً فرض کنید اینکه ما سر فلان قضیّه این کارها را کردیم، این تعداد جلسه گذاشتیم و غیره، اینها ملاک نیست؛ ملاک این است که نتیجه چه شد، خروجی کارها چه شد؛ در همهی مسائل کشور اینجوری است. آمارها مهمّند منتها باید نشان داده شود که خروجی این آمارها و این مطالبی که گفته شد چیست؛ آن مهم است. محصول نهایی مهم است که دست مردم چه میرسد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه- ۶/۴/۱۴۰۲)
لزوم توجه به مسئله تشویق و تنبیه در درون قوّه قضائیه
نکتهی چهارم مسئلهی تشویق و تنبیه در درون قوّه است. تنبیه را عرض کردیم، تشویق هم باید بشوند. ببینید واقعاً بعضیها هستند، آدم میبیند ــ یعنی میداند؛ میبیند که حالا [درست نیست چون] ما از دور اطّلاع پیدا میکنیم ــ واقعاً تلاش میکنند، واقعاً زحمت میکشند، در مواردی وقت استراحتشان را هم به رسیدگیهای قضائی صرف میکنند؛ خب اینها شناسایی بشوند، تشویق بشوند؛ حالا با انواع تشویق. تشویق فقط تشویق مالی نیست؛ تشویق آبرویی هست، تشویق معرّفیکردن و مانند اینها هست؛ [بالأخره] تشویق بشوند. این هم نکتهی بعدی. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۰۴/۱۴۰۱)
احساس عزت و شرافت قاضی سد محکم در برابر نفوذ و انحراف
قاضی و دادگاه را عزیز بدارید. احساس عزت و شرافت در قاضی، سدّ محکمی در برابر انگیزهها و عوامل نفوذ و انحراف است. (حکم انتصاب حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی به ریاست قوه قضائیه ـ ۱۶/۱۲/۱۳۹۷)
حفظ منزلت قاضی در نظر عموم و لزوم حمایت از سوی مسئولان
قاضی، منزلت در نظر عموم و حمایت از سوی مسئولان را لازم دارد. اگر باب انتقادهای غیرمنطقی و خصمانه و عیبجویانه و احیاناً با انگیزههای سیاسی به سمت قوه قضائیه باز شد به این هر دو نیاز ضربه خواهد خورد: قاضی و دستگاه قضا از چشم مردم میافتد و حمایت مسئولان را هم از دست میدهد. آنوقت ما چطور در این فضا توقّع داشته باشیم که قاضی بیاید با شجاعت بایستد و یک ظالم و متخلف از قانون را ـ که هم زور و هم زر دارد ـ به پای میز محاکمه بکشاند و هیچگونه تحتتأثیر او قرار نگیرد؟ این کار، آسان نیست. اگر ما بخواهیم قاضی این شجاعت و صلابت و اقتدار را داشته باشد که چنین بارهای سنگینی را که از او توقّـع داریم، بردارد، باید او و دستگاهی را که حامی اوست، اوّلاً مورد حمایت قرار دهیم؛ ثانیاً منزلتش را در چشم مردم حفظ کنیم. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۱)
قاطعیت، انصاف، سرعت عمل و رعایت ضوابط اسلامی در دستگاه قضائی
قاطعیت و انصاف و سرعت عمل و رعایت ضوابط اسلامی، شرایط لازمی است که هرگاه وجود داشته باشد، دستگاه قضائی کشور را مأمن و ملجأ مظلومین و ضعفاء میسازد و در آنان امید بهوجود میآورد. (حکم انتصاب آیتالله یزدی به سمت ریاست قوه قضائیه ـ ۲۴/۵/۱۳۶۸)
۴. تحول، ارتقا و اعتلا و لزوم برنامه محوری در دستگاه قضائی
اهتمام به رشد و اعتلای روزافزون دستگاه قضائی
باید در نظام اسلامی، نسبت به رشد و اعتلای روزافزون دستگاه قضائی، همت گماشته شود و در هیچ حدی قانع نبود. حقیقتاً دستگاه قضائی باید ملجأ و مأمن مردم به حساب آید. (بیانات در مراسم بیعت مسئولان قوه قضائیه ـ ۰۷/۰۴/۱۳۶۸)
هدف؛ ارتقای قوه قضائیه تا رسیدن به سقف مطلوب
هدف باید ارتقای قوه قضائیه باشد. به هیچ حدی نباید قانع شد، تا آن وقتیکه برسیم به سقف مطلوب. باید به سقف مطلوب برسیم. و بهنظر من اگرچه این راهی طولانی است، اما قابل وصول است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۹۱)
«ارتقاء قوه قضائیه» بهمعنای کفایت عدل قضائی در کشور
اگر ما بخواهیم همهی آرزوهای خودمان را در مورد مسئلهی قضا در کشور، در یک جمله خلاصه کنیم، این کلمهی «ارتقاء قوه قضائیه» محصول این خلاصهگیری است. ما باید قوه قضائیه را بهطور دائم ارتقاء ببخشیم. […] آنچه که متوقع است، ارتقاء قوه قضائیه است بهمعنای کفایت عدل قضائی در کشور؛ این هم ممکن نخواهد شد، حاصل نخواهد شد، مگر آن وقتیکه انسان خروجیهای آن را مشاهده کند. همهی این مقدمات برای این است که در جامعهی ما عدالت قضائی تحقق پیدا کند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۹۱)
توجه به تحول، پیشرفت و رشد روزبهروز قوه قضائیه
قوه قضائیه در جمهوری اسلامی یک بنای جدید بود – مثل یک نهال- و با قوه قضائیهی قبل از انقلاب تفاوتهای اساسی داشت. خب این نهال باید روزبهروز رشد کند. هر دورهای باید نسبت به دورهی قبل یک پیشرفتی داشته باشد؛ حالا هم یک دورهی جدیدی شروع شده است و بایستی یک فضلی، یک امتیازی، یک آوردهای علاوهی بر آنچه دیگران، گذشتگان انجام دادهاند به قوه قضائیه اهدا کند؛ این آورده چیست؟ تحوّل، تحوّل در قوه قضائیه. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸)
تحول سریع و با شتاب مناسب در قوه قضائیه
تحوّل، یک کار تقریباً دفعی است که باید اتّفاق بیفتد. میگویم «تقریباً [دفعی]»، نمیگویم «تحقیقاً دفعی»؛ یعنی باید سریع، با شتابِ مناسب، یک اتّفاقی بیفتد که معلوم بشود تحوّل انجام گرفت و آن شاخصها تحقّق پیدا کرد. زمانهاییکه رؤسای محترم قوّه، مسئولیّت پیدا میکنند، زمانهای بسیار خوبی است و متناسب با این است که در این زمانها بهمعنای واقعی تحوّل انجام بگیرد. هیچ اشکالی هم ندارد که در طول چند دهه در قوه قضائیهی کشور، چند بار تحوّل اتّفاق بیفتد؛ این کار، خیلی عادی و طبیعی است. یعنی فرض بفرمایید که جناب آقای آملی با تحرّکِ خودشان، یک تحوّلی را در قوّه ایجاد میکنند، نوسازی میکنند، تازهسازی میکنند، طراوت میدهند، نشاط و جوانی میدهند؛ کانّه حرکت را از نو شروع کردن. در یک دورهی دیگر، کسی میآید همین را باز به یک شکل بهتری ترقّی میدهد و پیش میبَرد و تعالی میبخشد؛ باید اینجور ما به مسئلهی تحوّل قوّه نگاه کنیم. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۷)
مسئلهی تحوّل در قوّهی قضائیّه؛ تحول در سازمان، جهتگیریها و آدمها
اوّلین مطلبی که من میخواهم عرض کنم، همین مسئلهی تحوّل در قوّهی قضائیّه است. خب قوّهی قضائیّه چهل و چند سال پشتوانهی تجربه و آزمون و خطا دارد؛ این خیلی مهم است. چهل و چند سال است که ما در قوّهی قضائیّه شاهد طرحهای گوناگون، برنامههای مختلف، اقدامهای گوناگون هستیم و این تجربههای متراکم و انباشتهای را در اختیار صاحبنظران قرار میدهد؛ این چیز خیلی باارزشی است؛ از این تجربهها باید استفاده کرد برای تحوّل. تحوّل را هم معنا کردیم؛ تحوّل یعنی نقاط مثبت را تقویت کنیم، نقاط منفی را به صفر برسانیم؛ این معنای تحوّل است. گاهی اوقات به صفر رساندن نقاط منفی مستلزم یک کار مهمّ تغییر سازمانی است؛ در سازمان باید تغییر داده بشود؛ گاهی در جهتگیریها باید تغییر داده بشود؛ موارد معدودی در آدمها باید تغییر داده بشود؛ تحوّل به این چیزها احتیاج دارد؛ این تحوّل است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه- ۶/۴/۱۴۰۲)
اهتمام به پیشرفت و عملیاتی شدن سند تحول قوه قضائیه
طرح تحوّلی چند سال قبل از این در قوّهی قضائیّه تهیّه شده. کارشناسهایی که در این چند سال راجع به این طرح با بنده صحبت کردند یا گزارش کتبی دادند، همه میگویند این طرح، طرحِ خوبی است، طرح متقنی است. این طرح الان در اختیار شما است، در اختیار قوّهی قضائیّه است. من سال گذشته هم روی آن تکیه کردم. این طرح باید پیش برود، باید پیشرفت کند؛ پیشرفتش کم بوده. باید به سمت عملی شدن، عملیّاتی شدن طرح تحوّل و سند تحوّل قوّهی قضائیّه پیش بروید. البتّه احتیاج دارد به بودجه، که دولت و مجلس باید کمک کنند؛ احتیاج دارد به نیروهای کارآمد، که در بعضی از جاها نیروهای کارآمد بحمدالله هستند، در بعضی از جاها هم شاید بایستی یک مقداری بحث نیروی کارآمد و قوی تقویت بشود. احتمالاً یک مواردی [از سند] هم باید تغییر پیدا کند؛ بالاخره هر سند که دائمی و ابدی نیست. شاید مواردی باید بهروزرسانی بشود؛ این هم یک نکتهی دیگر است. سند را نگاه کنید، ببینید کجا به تکمیل احتیاج دارد، کجا به بهروزرسانی احتیاج دارد، آن را روزآمد کنید؛ لکن باید عمل بشود. حُسن این سند و هر سندِ برنامهای در این است که کار را منضبط میکند؛ از پراکندهکاری جلوگیری میکند، کار منضبط پیش میرود؛ این خیلی چیز مغتنم و مهمّی است. البتّه به قانون هم احتیاج دارد. یک مواردی اِعمالِ سند احتیاج به قانون دارد، که این را هم باید مجلس کمک کند؛ شما باید بخواهید، از دولت و مجلس مطالبه کنید تا قانون را برایتان فراهم بکنند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه- ۶/۴/۱۴۰۲)
شتابندهبودن حرکت عملیاتیکردن برنامه جامع دستگاه قضائی
به نظر من، در عملیاتیکردن برنامهی جامع و هر آنچه که در داخل این برنامه هست لازم است شتاب صورت بگیرد. توصیه به شتابزدگی نمیکنیم؛ اما شتابنده بودن حرکت، غیر از شتابزدگی است؛ با حوصله، با دقت، اما بدون تأخیر. یعنی «عدم تأخیر» را بهعنوان یک اصل باید در کارها قبول کنیم. تأخیر باید تحقق پیدا نکند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۹۱)
معنای تحول در قوّه قضائیه یعنی التزام به اصول معین اسلام و جمهوری اسلامی
تحوّل در قوه قضائیه؛ معنای تحوّل چیست؟ معنای تحوّل این است که شما یک اصول معیّن و مشخّصی براساس اسلام و قرآن و جمهوری اسلامی دارید که بایستی اینها را رعایت کنید؛ پایبند به اینها و در چارچوب اینها باید حرکت کنید که اینها مأموریّتهای اساسی قوه قضائیه است؛ اینها که تغییر نمیکند؛ اینها همان است که از اوّل بود، حالا هم هست، بعد از این هم خواهد بود؛ تحوّل این است که شما برای پرداختن به این اصول، انجام این مأموریّتها، رسیدن به این آرمانها، شیوهها و روشهای ابتکاری و مؤثّر و نو و دارای تأثیر فراوان را ابداع کنید، ایجاد کنید و از این شیوهها استفاده کنید؛ این یک؛ عیوب و خلأها و نقصهایی را هم که در گذشته داشته است برطرف کنید؛ معنای تحوّل این است. ما یک دستگاهی داریم با یک شیوههای عملیّاتی، با یک برنامههای اجرائی و در کنارش با مقداری ایراد، نقص، کمبود؛ تحوّل که میخواهید ایجاد کنید بایستی آن شیوهها بهینه بشود، تبدیل بشود به شیوههای مؤثّرتر، کارآمدتر، روانتر و آن موانع، آن اشکالات، آن کمبودها برطرف بشود؛ این تحوّل است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸)
لزوم نگاه اصلاحگرایانه به قوه قضائیه و چشمداشتن به اهداف والا
انشاءاللَّه از سوی مسئولان قوه قضائیه نگاهی با دید اصلاحگرانه به قوه قضائیه بشود تا بیشترین تلاش و کار ممکن تحقق پیدا کند. آنچه که صورت گرفته، هر کدام در جای خود ارزشمند است؛ هر قدم و هر پلهیی از مجموعهی این پلکان طولانیکه نوردیده شده، بدون تردید یک کار لازم انجام گرفته؛ یک مقدمهی واجب؛ اما انجام مقدمهی واجب، انسانی را که چشم به هدفهای والا دوخته است، راضی نمیکند. اگر ما از این صدپله، نه پنجاهپله، بلکه نود و حتّی نودوپنج پله را هم بپیماییم، باز به پشتبام نرسیدهایم؛ هر چند که به هدف نزدیک شدهایم.(بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۳)
تحوّل بر مبنای اصول و مبانی فکری اسلامی و دینی
البتّه تحوّل یک چیزی نیست که متوقّف بشود؛ تحوّل طبعاً در هر برههای از زمان با افکار جدید، با دریافتهای جدید و ابتکارات تازه مطرح میشود و انشاءالله حرکت تحوّلی همینطور ادامه پیدا خواهد کرد. البتّه قبلاً هم ما این را عرض کردهایم، حالا هم تأکید میکنیم که تحوّل باید بر مبنای اصول و مبانی فکری اسلامی و دینی باشد؛ وَالّا اگر چنانچه تحوّل مبتنی بر یک مبنایی نباشد، تحوّل نیست، تذبذب و هرج و مرج است. تحوّل، در چهارچوب و قالب یک مبانی متقن و محکمیکه از اسلام و از قرآن و مبانی دینی گرفته شده به وجود خواهد آمد. مدیریّت هم در تحوّل لازم است، که مدیریّتش با رئیس محترم قوه قضائیه است. (بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹)
رعایت محورهای مردمیبودن، انقلابیبودن و ضدفسادبودن در فصول تحول
در همهی فصول تحول [قضائی]، مردمیبودن و انقلابیبودن و ضدفسادبودن را رعایت کنید. (حکم انتصاب حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی به ریاست قوه قضائیه ـ ۱۶/۱۲/۱۳۹۷)
لزوم اعتقاد به تحوّل، در کلّ بدنهی قوه قضائیه
یک نکتهی دیگریکه این را هم خوب است عرض بکنم، این است که حرکت تحوّلی در قوه قضائیه نمیتواند صرفاً متکّی باشد به یک مجموعهی در رأس قوّه -حالا ریاست محترم قوّه خب معلوم است که بهمعنای واقعی کلمه دنبال تحوّل است- یا عناصر برجسته و صاحبان مناصب بالا؛ [بلکه] باید در کلّ بدنهی قوه قضائیه اعتقاد به تحوّل وجود داشته باشد. خب حالا خوشبختانه ایشان در این گزارشیکه اکنون دادند، اشاره میکنند به اینکه این معنا در قوه قضائیه وجود دارد، مایهی خرسندی است، من روی این تأکید میکنم؛ یعنی کاری بشود که مجموعهی قوّه و عناصر گوناگون در قوّه، و بدنهی قوّه معتقد بشوند به اینکه باید بهمعنای [واقعی] کلمه تحوّل پیشرفتگونه به سمت تحقّق اهداف عالی قوه قضائیه انجام بگیرد. (بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹)
ضرورت ابلاغ سند تحوّلِ و ارائهدادن کارنامه اجرای برنامههای آن
در مورد تحوّل، اوّلاً من شنیدم – ظاهراً در گزارش قوه قضائیه هم بود- که سند تحوّلیکه در سال قبل، رئیس محترم قوّه تهیّه کرده بودند و ارائه و ابلاغ کردند، ویرایشِ ارتقایافتهای داده شده و آنچه امروز در دسترس قوه قضائیه و مورد اهتمام قوه قضائیه است، سندی است که از لحاظ سطح کار، از سند اوّلی بالاتر و پیشرفتهتر است؛ این خبر بسیار خوبی است برای ما. آن طور که به من گزارش شد این سند را قوّه محترم قضائیه با همکاری نخبگان متعدّدی از حوزه و دانشگاه تهیّه کرده، فراهم کرده که این سبْکِ کار هم، سبْک کاملاً درست و متین و منطقیای است؛ و همچنین با استفادهی از تجربیّات برگزیدگانِ درون قوّه و مجرّبین قوّه، ارتقای این سند فراهم شده. اگر این [سند] ابلاغ نشده، ابلاغ کنید، دنبال کنید و کارنامهی اجرای برنامههای مترتّب بر این سند را هم در وقت خود و در زمان خود منتشر کنید که مردم بدانند که این سند و این برنامهها تا چقدر پیش رفته؛ همینطور که امروز بیان کردید که مثلاً حدود هشتاددرصد در مجموع بهطور متوسّط پیشرفت کرده، اگر این را با تفاصیل مردم بدانند، قطعاً در امیدواری به قوه قضائیه تأثیر دارد، که این خیلی مهم است. (بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹)
تعیین شاخصهای تحول و زمانبندی رسیدن به آنها
[…] خب تحوّل چهجوری به وجود میآید؟ ما اوّل باید برای تحوّل شاخص معیّن کنیم؛ چه اتّفاقی اگر بیفتد، معنایش این است که قوّه تحوّل پیدا کرده؟ این خیلی مهم است که تحوّل به چه معنا است؛ اوّل شاخصهای تحوّل را مشخّص کنیم، بعد معلوم کنیم که زمانبندی برای رسیدن به این شاخصها چگونه است؛ وَالّا اگر چنانچه این نباشد و همینطوریکه اشاره کردند -در گزارش هم من خواندم- بهتدریج بهسمت تحوّل برویم، این تحوّل نخواهد شد؛ چون همیشه مشکلات جلوتر از حرکتِ ما حرکت میکنند، اگر اینجور آرام بخواهیم حرکت کنیم. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۷)برنامهمحوری لازمه حرکت دقیق در مسیر چشمانداز آینده
تکیهکردن بر برنامه روشن و مدون، به حرکت دقیق در مسیر چشمانداز آینده کمک میکند و مانع از گرفتارشدن در کشمکشهای روزمره میشود. (دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ۷/۴/۱۳۹۴)
برنامهی جامع و کامل و دقیق و همهجانبه برای ارتقای قوه قضائیه
اگر قوه قضائیه برای ارتقاء خود، برای آن سرمنزلیکه میخواهد به آن دست پیدا کند و برسد، یک برنامهی جامع و کامل و دقیق و همهجانبه نداشته باشد، پیمودن این راه یا ممکن نیست و با تناقضهای گوناگونی مواجه خواهد شد، یا بسیار دشوار خواهد بود. بنابراین برنامهی جامع لازم است. این کارِ بزرگی است. رئیس محترم قوه در اولِ قبول این مسئولیت هم همین را گفتند و اعلام کردند. البته در آخرین گزارشیکه به من دادند، گفتند اخیراً برنامهی پنجساله ابلاغ شده؛ لکن حالا در بیانات ایشان شنیدیم که بناست ابلاغ کنند. این کار نباید تأخیر بیفتد. این کار، بسیار کار مهمی است. برنامهی جامع، اساسیترین کارهاست. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۹۱)
اهتمام به تدوین و اجرای مطاق زمانبندی برنامه
برنامه عبارت است از ذهنیّات؛ اگر بخواهیم تحقّق خارجی به وجود بیاید، کار لازم دارد. پس توصیّهی اوّل بنده به رئیس محترم و مسئولان محترم و اجزای قوه قضائیه این است که همین برنامهی خوبیکه شما خودتان تدوین کردهاید و تهیّه کردهاید و ارائه کردهاید، این برنامه را بر طبق زمانبندی، بدون اغماض پیش ببرید؛ نگذارید لَنگ بشود. از چیزی واهمه نکنید، بروید جلو، به خدای متعال توکّل کنید، اقدام کنید، این برنامه را عملیّاتی کنید. کاری کنید که بعد از گذشت یک مدّت قابل قبولی – البتّه این برنامههای کوتاهمدّت و چندماهه و مانند اینها خب کارهای عملیّاتیِ به آن معنا نیست- کاملاً احساس بشود که قوه قضائیه دچار تحوّل شد، دارد متحوّل میشود؛ این با حرکت شما انجام میگیرد. البتّه آن برنامه [کوتاه مدّت هم] مهم است؛ تهیّهی برنامه. بنده یک وقتی این جوری میفهمیدم که تهیّهی برنامه، پنجاهدرصدِ کار است لکن این پنجاهدرصد تا به آن پنجاهدرصدِ بعدی مُنضَم نشود، مثل این است که انجام نگرفته، مثل این است که شما از تهِ یک چاهی میخواهید آب بیاورید بالا که مثلاً فرض کنید که صدمتر طولش است؛ تا پنجاهمتری آوردهاید، بعد همانجا مانده باشد؛ مثل این است که نیاوردهاید دیگر؛ تفاوتی نمیکند. اگر بخواهید آن محصول به دست شما برسد، این پنجاهدرصد بعدی را که تحرّک و فعّالیّت و اقدام و بقیّهی شرایطیکه وجود دارد است، اینها را باید به کار بزنید تا انشاءالله محصول حاصل بشود و من امیدوارم. بنده با نگاهیکه به دادگستریِ کشور و قوه قضائیهی کشور میکنم، امیدوارم که انشاءالله شما خواهید توانست این کار را انجام بدهید. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸)
لزوم برنامه برای تحول در قوه قضائیه
این کار (تحول در قوه قضائیه) البتّه برنامه لازم دارد؛ تحوّل بدون برنامه که امکان ندارد؛ روزمرّه که نمیشود حرکت کرد؛ باید دستگاه عاقله و مفکّره بنشیند یک طرّاحی کلان برای این تغییر عمده در ذهن خودش تصویر کند و روی کاغذ بیاورد و تصمیم بگیرد. این کار بحمدالله انجام گرفته؛ این بخش کار را رئیس محترم جدید قوه قضائیه، جناب آقای رئیسی قبل از آنکه این مسئولیّت را بهعهده بگیرند، از ایشان خواسته شد، ایشان هم یک برنامهی تحوّل جامع و مورد قبولی را تهیّه کردند؛ پس این کار شده، این قسمت کار انجام گرفته؛ این خیلی خوب است لکن برنامه عبارت است از ذهنیّات؛ اگر بخواهیم تحقّق خارجی به وجود بیاید، کار لازم دارد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸)
لزوم برنامه و زمانبندی برای سند تحول قضائی
برای همهی فصول این سند [سند تحول قضائی] و بندهای ذیل آنها، زمان تعیین کنید و خود و همکارانتان را بر پایبندی به سرآمد برنامه الزام نمائید. در زمانبندیها نه عجله و نه مماطله نباید راه داده شود. (حکم انتصاب حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی به ریاست قوه قضائیه ـ ۱۶/۱۲/۱۳۹۷)
لزوم اولویت برنامهای و نظاممند عملشدن در قوه قضائیه
از همه بالاتر، برنامهای و نظاممند عملشدن در قوه قضائیه است، که مدیریتها نظاممند و برنامهای باشد. خوشبختانه از اولِ این دورهی پنجساله، کارهای خوبی انجام گرفته. من اصرار دارم که در این دو سالیکه از این دورهی پنجسالهی کنونی باقی است، این کارهای با شدت ادامه پیدا کند. مبادا طوری باشد که حرکت ما در اول دوره، با حرکتمان در آخر دوره تفاوت کند. من به دولتها هم همیشه این سفارش را میکنم. (بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۶)
اولویتهای برنامهای و تحولی قوه قضائیه
ثبات تشکیلات، زمانبندی و اجراییکردن برنامه تدوینشده، پرورش عناصر کارآمد و مؤمن، سپردن سررشتههای اساسی به افراد شایسته و کاردان، اهتمام به مبارزه با فساد، بهرهگیری از نظر و مشورت نخبگان قضائی، افزایش تعامل با دیگر قوا، اولویتهای قوه قضائیه در این دوره است. (حکم انتصاب آیتالله هاشمی شاهرودی به ریاست قوه قضائیه ـ ۲۲/۵/۱۳۸۳)
لزوم برطرفکردن خلأهای مقرّراتی برای اجرای سند تحوّل
یک مطلب دیگر در ذیل این سند این است که من شنیدم که خلأ مقرّراتی وجود دارد، یعنی قوانینی نیاز است برای اجرای کامل این سند؛ این قوانین را باید تهیّه کنید، و شما [هم] باید تهیّه کنید و نگذارید بماند که فرضاً یک طرحی در مجلس تهیّه بشود؛ نه، قانون را تهیّه کنید، قانون موردنیاز را آماده کنید و نگذارید این خلأ باقی بماند. و علاوهبراینها بدنهی قوّه تشویق بشوند برای اجرای این سند؛ به نحوی انواع و اقسام شیوههای تشویق را میتوانید پیدا کنید. این یک نکته که مسئلهی تحوّل و اجرای کامل و پیگیری کامل سند تحوّل قوه قضائیه است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۰)
لزوم تهیهی برنامهی جامع و بازکردن مسیرهای تحقق و عملیاتیشدن آن
نکتهی اساسی این است که تهیهی برنامهی جامع، یک مسئله است؛ بازکردن مسیرهای تحقق و عملیاتیشدن این برنامه، یک مسئلهی دیگر است. نباید به مجرد اینکه برنامه تنظیم شد و ابلاغ شد، احساس آسودگی کنیم؛ بگوییم خب، این کار بزرگ انجام گرفت؛ نه، برنامهی جامع، یک نسخه است؛ این نسخه باید پیچیده بشود، تکلیف اجزاء آن بهطور دقیق مشخص بشود و مصرف بشود. در بخشهای مختلف بایستی این پیگیری بشود تا این برنامهی جامع تحقق پیدا کند و عملیاتی شود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۹۱)
پیگیری متوازن همهِی وظایف در قوه قضائیه در زمینه تحول
یکی از موضوعات مهم در زمینهی تحوّل این است که شما همهی وظایف قوه قضائیه را -که خب وظایف زیادی است؛ در قانون اساسی ذیل پنج شماره وظایف قوه قضائیه بیان شده که البتّه بیش از پنج اصل است، چون در بعضی از این بندها چند موضوع کنار هم قرار گرفته- باید بهصورت متوازن مورد توجّه قرار بدهید و پیش بروید که خوشبختانه میبینم در گزارش جناب آقای رئیسی بود؛ [مثلاً] مسئلهی احیای حقوق عامّه که جزو این وظایف است، یا پیشگیری از وقوع جرم که جزو این وظایف مهم است، ایشان به اینها توجّه کردند و اینها وجود دارد. من میخواهم بگویم پیگیری متوازن همهِی وظایف، یکی از مسائلی است که باید مورد توجّه باشد؛ یعنی ما وقتیکه به یکی از این وظایف سرگرم شدیم، مشغول شدیم، از بقیّهِی وظایف غافل نمانیم و آنها روی زمین نماند. حالا مثلاً فرض کنید که احیای حقوق عامّه از جملهی این وظایف است که خیلی هم مهم است. احیای حقوق عامّه بسیار چیز مهمّی است؛ یا نظارت بر حُسن اجرای قوانین که این در قانون اساسی، جزو وظایف قوه قضائیه است؛ یا پیشگیری از وقوع جرم یا اصلاح مجرمین؛ اینها همه جزو وظایفی است که در قانون اساسی ذکر شده و هر کدام یک فصل مُشبع و مهمّی دارد. احیای حقوق عامّه عمدتاً کار دادستانیها است که البتّه در این برههی اخیر خوشبختانه مشاهده شد. حالا هم که جناب آقای رئیسی گفتند که ما منتظر دادخواست نمیشویم، وارد میشویم؛ بله، همینجور است، یعنی خود دادستانیها در مواقع متعدّدی، وقتیکه احساس میکنند در یک موردی حقوق عامّه دارد تضییع میشود اینجا بایستی وارد میدان بشوند و وارد کار بشوند که [مواردی] دیده شد. در همین قضایای سیل اوایل سال ۹۸، یک مواردی را دادستانها وارد شدند؛ در جاهای دیگر هم وارد شدند؛ در این اواخر هم مواردی مشاهده شد؛ این بسیار درست است؛ یا مثلاً پیشگیری بسیار مهم است. در مورد پیشگیری آنچه حائز اهمّیّت است این است که ما بسترهای وقوع جرم و تولید جرم را درست بشناسیم. اگر این بسترها شناخته شدند، دانسته شدند -که من حالا بعد یک نکتهای را هم در این زمینه عرض خواهم کرد- آن وقت شما راحت با آشنایی، با بصیرت میتوانید با وقوع جرم مقابله کنید که اصلاً جرم واقع نشود. ما اگر توانستیم پیشگیری را بهمعنای واقعی کلمه راه بیندازیم هزینهی مقابلهی با جرم بشدّت کاهش خواهد یافت. وقتیکه بتوانیم پیشگیری را راه بیندازیم اصلاً از لحاظ مواجههی با جرم و مجرم هزینهِی کشور و هزینهی قوه قضائیه بهشدّت کاهش پیدا میکند؛ البتّه این محتاج همراهی همهی قوا است، بخصوص قوّه مجریّه باید در این زمینه با قوه قضائیه همراهی کند. (بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹)
پرهیز از محکمه داری صرف و اهتمام به تمامی وظایف قانون اساسی
مطلب بعدی دربارهی وظایف دیگر قوّهی قضائیّه است. به قانون اساسی که شما مراجعه میکنید، میبینید که وظیفهی قوّهی قضائیّه فقط محکمهداری در دادسراها یا در دادگاهها نیست که دادرسی دعاوی و اختلافات و مانند این چیزها باشد؛ فقط این نیست. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه- ۶/۴/۱۴۰۲)
اولویتبندی مشکلات قضائی جامعه توسط سیاستگذاران دستگاه قضائی
نکتهی هفتم این است که در دنبالگیری مشکلاتیکه در جامعه وجود دارد، واقعاً اهم و مهمی درست کنیم. یعنی هیئترئیسه و سیاستگذاران دستگاه قضائی ـ هر مجموعهییکه هستند ـ بنشینند موارد را «الاهم فیالاهم» کنند و مهمترین آنها را دنبال نمایند؛ چون واقعاً امروز در جامعه موارد بدی وجود دارد که همه را باید دستگاه قضائی دنبال کند. ببینیم واقعاً کدامها را بایستی در درجهی اول قرار داد. الآن مثلاً در جامعه فساد و ارتشاء و جرائم ضدانقلابی و براندازی و خدعه و تزویر و جعل و امثال اینها وجود دارد. در میان این موارد، کدام از همه مهمتر است؟ (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۶/۱۳۶۸)
شروع کارها از روز اول و بدون هرگونه تأخیر
کار را هم از همین اوّلِ کار شروع کنید؛ این جور نباشد که ما حالا بگوییم: «حالا که وقت داریم، یک مدّتی حالا مجال [داریم]، حالا وقت داریم؛ حالا انشاءالله انجام میدهیم»؛ بعد آن اواسطِ کار یا اواخر کار مدام بگوییم: «باید این کار را بکنیم، باید آن کار را بکنیم»؛ این فایده ندارد. از همین روزِ اوّل باید شروع کنید؛ هیچ تأخیری را برای خودتان مجاز ندانید. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸)
استمرار اقدامات و تدابیر تحولی در دستگاه قضائی تا رسیدن به نتایج اصلی
یک نکته این است که این کارها را باید استمرار دهیم تا به نهایت برسد. یکی از عیوبیکه در طبیعت اغلب انسانها کما بیش وجود دارد، این است که با عطش، خود را به یک حرکتی، به یک کاری میرسانند، اندکیکه این عطش فرو نشست، از استمرار و تداوم کار باز میمانند. این نباید اتفاق بیفتد. فرض بفرمایید که همین مجتمعکردن پروندههای قدیمی و متراکمکردن رایانهای معلومات موجود در دستگاه قضائی، یا آنچه که امروز وجود دارد: مراجعات، حلوفصلها، قوانینیکه مرجع احکام هست، خود احکام، اینها را تدوین کنند، رایانهای کنند، در دسترس قرار دهند، سهلالوصول و سهلالتناول کنند. شروع این برنامه، کار مبارکی است؛ لکن اثربخشی آن وقتی است که تا تاء تمّتِ این برنامه طی شود. اگر پنجاهدرصد، شصتدرصد پیش برود و به آخر نرسد، مثل کارِ نشده است. باید تا آخر برود. یا فرض بفرمایید اقداماتیکه در زمینهی مسائل گوناگون قوه وجود دارد: مسئلهی کوتاهکردن دوران بازرسیها و بازپرسیها یا رسیدگی به پرونده یا اتقان احکام یا مسئلهی زندانها و این قبیل چیزهاییکه جزو مسائل مهمهی قوه قضائیه است و برای اینها تدابیری اندیشیده شده که تدابیر خوبی است، بسیاری از اینها شروع هم شده است، منتها بایستی تا آخر طی شود. آنچه مهم است، تداوم کار و پیوستهکردنِ کار است. این یک نکته که دستگاههای مختلف قوه قضائیه، دستگاههای مترتب طولی یا دستگاههاییکه در عرض هم مشغول کار هستند، به این نکته باید توجه کنند که کارها نیمهکاره نباید بماند؛ باید تا رسیدن به نتایج اصلی دنبال شود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ۵/۴/۱۳۸۷)
روزآمدسازی سند تحول قضائی
روزآمدسازی سند تحول قضائی و اجرای آن با تأکید بر:
- پیشگیری از وقوع جرم و دعاوی.
- هوشمندسازی فرایندها و بهرهگیری از فناوریهای نوین در ارائه خدمات قضائی.
- اجرای ۱۰۰ درصدی حد نگار.
- حمایت حقوقی و قضائی از سرمایهگذاری، امنیت اقتصادی و بهبود محیط کسبوکار.
- استفاده از ظرفیتهای مردمی و توسعه روشهای مشارکتی و غیرقضائی در حلوفصل دعاوی.
- تقویت و تثبیت سهم قوه قضائیه از منابع بودجه عمومی دولت و تأمین نیازهای مالی و استخدامی قوه قضائیه.
- بالابردن سطح علمی و شایستگی اخلاقی ضابطان دادگستری.
- بازنگری در قوانین در جهت کاهش عناوین جرائم و کاهش استفاده از مجازات زندان.(بند ۲۶ سیاست های کلی ابلاغی برنامه هفتم)
توکّل بر خداوند، انفعال نشانندادن در برابر مقاومتها و دشواریهای تحوّل و استقامت
یک نکتهی دیگر این است که تحوّل کار بسیار دشواری است. گفتنِ به زبان آسان است که تحوّل ایجاد کنید؛ لکن تحوّل در عمل خیلی کار مشکلی است؛ علّت هم این است که مقاومتهایی در مقابل تحوّل هست. بعضی مقاومتها از روی سوءنیّت نیست؛ بعضیها حال و حوصلهی تغییرات بنیانی را ندارند، بعضیها توانش را ندارند، بعضی هم ممکن است از وضع موجود منتفع باشند و نخواهند این وضع، تغییر پیدا بکند؛ البتّه در بیرون دستگاه قضائی هم شبکهی درهمتنیدهی مجرم و مفسد و مانند اینها هم هست که اینها هم قهراً مخالفند؛ پشت سر همهی اینها هم نگاه دستگاههای دشمن و معاند با نظام جمهوری اسلامی است که اصلاً هر حرکت اصلاحی در هر جای جامعهی اسلامی اتّفاق بیفتد، اینها ناراحت میشوند، مقابله میکنند، جوسازی میکنند. اینها مخالفیناند؛ مخالفین هم آرام نمینشینند. شما با قوّت، با روحیه، با شجاعت وارد میدان تحوّل میشوید، آنها هم آرام نمینشینند، آنها هم شروع میکنند به مقابلهکردن. جوسازی میکنند؛ گاهی اوقات جوسازیهای رسانهای است، جوسازیهای پیگیر است، در افکار عمومی مردم وسوسه ایجاد میکنند که واقعاً یکی از مواردِ «مِن شَرِّ الوَسواسِ الخَنّاس» اینجا است. یکی از کارهاییکه میتوانند بکنند این است که عزم راسخ سردمداران تحوّل را متزلزل کنند؛ دائماً مشاورتهای گوناگون که «این کار مصلحت نیست»، نگذارند این کار انجام [بشود]. بنابراین، مقاومت در مقابل تحوّل، از [جانب] این جناحهای مختلفیکه اشاره کردیم فراوان خواهد بود. راه [مقابلهی با اینها] توکّل به خدا است؛ توکّل کنید به خدا. «وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُه»؛ خدای متعال خودش کفایت خواهد کرد، خودش کمک خواهد کرد. راه را درست انتخاب کنید، هدف را درست انتخاب کنید و بعد «فَلِذلِکَ فَادعُ وَ استَقِم کَماِّ اُمِرت»؛ با استقامت جلو بروید؛ راهش این است. در مقابل کارشکنی، در مقابل وسوسه، در مقابل اذیّتکردن و جوسازیکردن و مانند اینها، تنها راه مهم و مؤثّریکه وجود دارد عدم انفعال و ادامهی راه و استقامت است؛ این توصیهی بنده است. این هم یک نکته. (بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹)
عمل به سند تحول در تمامی سطوح قوه قضائیه
اوّلین مطلب همین سند تحوّلی است که ایشان گفت. این سند تحوّل یکی از مترقّیترین اسناد تحوّل است؛ اوّل تهیّه شد؛ بعد در زمان جناب آقای رئیسی تجدیدنظر شد؛ در این تجدیدنظر نکات مهمّی به آن اضافه شد، تکمیل شد؛ این باید عمل بشود. خب رئیس محترم قوّه مقیّدند، دنبال میکنند امّا در سطوح مختلف قوّه باید دنبال بشود؛ هم قضات، هم کارکنان و مدیران باید اینها را دنبال کنند. حالا [براساس] گزارشهاییکه به ما میرسد، یک مقداری دراینزمینه برطبق آن چیزیکه انسان فکر میکند باید باشد، نیست. بر طبق این سند باید شخصیّتسازی بشود، به تعبیر رایج فرنگی کادرسازی بشود. برطبق این سند باید عمل بشود؛ یعنی قوّه در مقابل شایعه و حرف و مخالفت و مانند اینها، حالت انفعالی نداشته باشد. راه مستقیمی است جلوی او و با قدرت این راه را دنبال کند و حرکت کند؛ تحتتأثیر شایعات و اینکه حالا چهار نفر خوششان میآید، چهار نفر بدشان میآید قرار نگیرد؛ این توصیهی اوّل. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۱)
نیاز تحول به نیروی کارآمد و لزوم جانشین پروری و پرورش نیروهای متخصص
من به مناسبت اینکه گفتم [تحوّل قوّهی قضائیّه] احتیاج به نیروی کارآمد دارد، همین جا از فرصت استفاده کنم و تأکید کنم بر روی ساختن نیروهای متخصّص، پرورش نیروهای متخصّص؛ این از جملهی کارهای خیلی لازم است. قوّهی قضائیّه بایستی در هر بخشی از بخشها یک مجموعهی آمادهی متخصّص و کارشناس در اختیار داشته باشد که هر وقت لازم شد ــ تبدیلی، تغییری، اضافهکردنی [بود] ــ از اینها استفاده کند. این مسئلهی جانشینپروری که بنده در مورد دستگاههای مختلف گفتهام، اینجا مصداقش همین پرورش نیروهای متخصّصی است که عرض کردم. این یک مطلب که من روی این تأکید میکنم، تکیه میکنم. مسئلهی سند را با همین خصوصیّاتی که عرض شد، جدّی بگیرید. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه- ۶/۴/۱۴۰۲)
۵. قانونگرایی؛ عمل به قانون و نظارت بر اجرای قوانین در قوه قضائیه
قانونگرایی در قوه قضائیه
نکتهی چهارم، قانونگرایی در قوه قضائیه است. در مورد قسط مطرح کردیم که ملاکش اجرای احکام الهی است. در همینجا مایلم قدری راجع به قانون صحبت کنم. قانونگرایی در قوه قضائیه، اهم امور است. اصلاً ملاک عدل و اقامهی آن، قانون است. اگر چیزی برطبق قانون تحقق پیدا کرد، عدالت است و خلاف عدالت آن است که برخلاف قانون انجام بشود. اصلاً ما که میگوییم باید در قوه قضائیهی جامعهی اسلامی و یا در هر جامعهی دیگر عدل اجرا بشود، یعنی ما یک سری قوانین را معتبر میدانیم و آن را در وسط میگذاریم و همهچیز را با آن میسنجیم و هرچه که بر قانون منطبق شد، عدل است و هرچه که منطبق نشد، عدل نیست. در حالحاضر، ما قوانین متناقض و خلاف شرع و مبهم داریم. آنچه که خلاف شرع است، اعتبار ندارد. ملاک قانون، شرع است. اگر واقعاً در قوانین نقصی داریم، از این بعد نقص را برطرف کنیم. […] باید ابهام قوانین مبهم و تناقض قوانین متناقض برطرف بشود. باید ضد اسلامها، اسلامی بشود. یعنی اگر ما میخواهیم برگردیم و المام به قوانین و اصلاح آنها را انجام بدهیم، از این بعد نگاه بکنیم، نه این که حالا ما قانون کم داریم، بیاییم قانون بگذاریم. نه، الحمدلله قانون فراوان است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۶/۱۳۶۸)
التزام به قانون و استقبال از نظارت قانون در قوه قضائیه
نکتهی دیگر، التزام به قانون است. قوه قضائیه بایستی از نظارت قانون استقبال کند. قانون، یکی از ابزار نظارت است. خودِ قانون یک عامل نهاده شدهی در داخل قوه قضائیه است که برای نظارت بر قوه قضائیه، عامل بسیار مهم و مؤثری است. معیار، قانون باشد و قوانین نقض نشود؛ تخصیص نخورد؛ تقیید نخورد؛ از گسترهی قانون به دلایل گوناگون چیزی حذف نشود. بههرحال، قوه قضائیه باید هرگونه نظارتی را استقبال کند. خوشبختانه شما از مسئول عالم، دانا، هوشمند و مجموعهی بسیار خوبی از قضات شریف، پاکدامن، عناصر مؤمن در قوه قضائیه برخوردار هستید. هرچه که نظارت بشود، هرچه که اظهار نظر بشود، حتّی انتقاد منصفانه، باید مورد استقبال قرار بگیرد. این، خیلی خوب است. آن را که حساب پاک است ـ چه در زمینههای مالی، چه در زمینههای غیرمالی ـ از محاسبه باکی نیست. بگذارید عناصر مقرر برای این کار؛ مثل سازمان بازرسی و سازمانهای گوناگون نظارتی و همچنین عناصر بیرون از دستگاه قضائی؛ مثل صاحبنظران حوزه و دانشگاه، حقوقدانان کشور، اعلام نظر کنند، پیشنهاد کنند، انتقاد کنند؛ اینها قوه قضائیه را تقویت میکند و قوه قضائیه را ورز میدهد. بحمداللَّه ارکان قوه قضائیه ارکان خوبی است؛ پایهی آن پایهی بسیار خوبی است و برخاسته و پدید آمده از ریشهی مقدس نظام جمهوری اسلامی و متکی به احکام اسلامی است و از چیزی باکی ندارد و قوه مستحکمی است؛ هر چه بیشتر با آن چالش قانونی، چالش نظارتی انجام بگیرد، برای او بهتر است و موجب ورزیدهترشدن آن خواهد شد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۴)
قدرت قوه قضائیه تضمینکننده حفظ و رعایت قانون
اساس قوه قضائیه برای حفظ قانون است. امروز بحمداللَّه در کشور ما همه مسئولان دم از تبعیت از قانون میزنند. این امر بسیار مثبتی است؛ حفظ قانون، رعایت قانون. حفظ و رعایت قانون چگونه تضمین میشود؟ یک راه تضمین وجود دارد و آن، قدرت قوه قضائیه است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۰۷/۰۴/۱۳۸۲)
مسئولیت قوه قضائیه برای نظارت بر حُسن اجرای قوانین و حُسن اجرای امور
در قانون اساسی تصریح شده است که نظارت بر حُسن اجرای قوانین و نظارت بر حُسن اجرای امور برعهدهی قوه قضائیه است و دیوان عدالت اداری و سازمان بازرسی کل کشور بهعنوان دو بازوی اصلی قوه، مسئولیت این دو وظیفهی مهم را برعهده دارند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۱۲/۴/۱۳۹۶)
عمل به قانون؛ معیار و شاخص عدالت در قوه قضائیه
همهی کارها در این جهت باید باشد. قوه قضائیه برای عدل است، برای عدالت است. معیار و شاخص عدل هم عمل به قانون است. اگر عمل فرد، جمع، منطبق به قانون شد، این عدالت است؛ اگر از قانون انحراف پیدا کرد، این بیعدالتی است. و قانون هم در نظام اسلامی، قانون اسلامی است. البته در مجموعهی قوانین ما ممکن است قوانینی باشند که صددرصد با احکام اسلامی منطبق نباشند، یا قوانینیکه از قبل ماندهاند یا برخی قوانین دیگر، که اینها بایست اصلاح بشود. معیار، این است که بر طبق قانون عمل بشود. عدل، اینجا تحقق پیدا میکند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۸)
ارزیابی وضعیت اجرای قوانین و مقررات درداخل قوه قضائیه و بازنگری در موارد لازم
قوانین و مقررات در داخل قوه قضائیه بایستی مورد توجه قرار بگیرد، مورد تجدیدنظر قرار بگیرد، قوانین لازم به میدان بیاید. البته ما اطلاع داریم که آیین دادرسی و قوانین جزا، با تفصیل فراوان، در چرخهی تصویب قرار دارد؛ این بایستی به کل قوانین تعمیم پیدا کند. گاهی یک قانون غلطِ باقیماندهی از دوران طاغوت ـ دورانیکه اساس قوه قضائیه بر مبنای غلطی بود ـ مشکلاتی را ایجاد میکند. تعارض در قوانین، مشکلات گوناگونی را برای دادگاهها به وجود میآورد. سال گذشته عرض کردیم؛ عدم انطباق احکام دادگاههای بدوی با دادگاههای بعدی، بسیاریاش ناشی از همین مشکلات است؛ اینها بایستی اصلاح بشود. البته کار سنگین و عظیمی است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۹)
پرهیز از قانونگریزی و لزوم اصلاح قوانین معارض
قانون، راه پیشرفت کشور را هموار میکند و چنانچه برخی قوانین ایراد و یا با یکدیگر تعارض دارند، باید آنها را اصلاح کرد اما بنده به هیچوجه قانونگریزی را قبول ندارم.(بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ۷/۴/۱۳۹۴)
استفاده از ظرفیتهای فعلیتنیافته قانونی
یکی هم مسئلهی ظرفیتهای فعلیت نیافته است، از جمله خود وزارت دادگستری. خوشبختانه در قانون ظرفیتهای خوبی برای وزارت دادگستری گذاشته شده است؛ از این ظرفیتها باید استفاده شود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۷)
اهتمام به تمامی اختیارات و مأموریّتهای قوه قضائیه در قانون اساسی و سایر قوانین
نکتهی پنجم این است که هیچبخش از اختیارات و مأموریّتهای قوه قضائیه که در قانون اساسی و قوانین مترتّب بر آن معیّن شده، معطّل نماند؛ هیچ بخشی معطّل نماند. حالا فرض کنید در حوزهی حقوق عمومی، دادستان کل وظایفی دارد، [و باید] رصد کامل نسبت به حقوق عامّه داشته باشد ــ که حالا یک موردش را بعداً عرض خواهم کرد ــ که حقوق عامّه تضییع نشود. هرجا احساس شد حقوق عامّه دارد تضییع میشود، بهطور جدّی وارد میدان بشوند؛ با استناد به قانون. بنده با اِعمال احساسات و شعارگونه واردشدنِ در این قضایا موافق نیستم امّا با استناد به قانون محکم وارد بشوند. این خب یک کار مهمّی است؛ یا مسئلهی پیشگیری از جرم که یکی از وظایف قوه قضائیه است و در قانون اساسی هم آمده، بایستی جدّی گرفته بشود و [در مورد آن] هیچ اهمالی روا داشته نشود. در مورد قوانین عادّی و معمولی و بهاصطلاح از کارهای متعارف قوّه، این قانونیکه مربوط به زمینها بود که مشخّص کنند در شهرها و روستاها که هر یکمتر زمین حکمش چیست، مال کیست و غیره، باید به نتیجه برسد، این باید به نهایت برسد، این باید دنبال بشود؛ اگر این کار شد، این زمینخواریها و این کوهخواریها و مانند اینها دیگر از بین خواهد رفت؛ که خود آن زمینخواریها هم باز زمینهی مشکلات دیگری است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۱)
توجه به اصل هشتم قانون اساسی درمورد امربهمعروف و نهیازمنکر در قوه قضائیه
برخی مکرراً میگویند بعضی اصول قانون اساسی معطل مانده است، اما گویا آنها، اصل هشتم قانون اساسی را که مربوط به امر به معروف و نهی از منکر است، جزء اصول قانون اساسی نمیدانند و به این امر واجب توجه نمیکنند. این کار وظیفهی قوه قضائیه است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۱۲/۴/۱۳۹۶)
نگاه همهجانبه به نوع ارتباط میان قوه قضائیه و ضابطان قضائی
نکتهی ششم: نوع ارتباط قوه قضائیه با ضابطین قضائی خیلی مهم است. از چندطرف باید ملاحظه وجود داشته باشد: یکطرف این است که بایستی از رفتار ضابطین مراقبت و نظارت بشود؛ که خب ایشان همین چندی پیش یک دستوراتی دادند ــ من از تلویزیون شنیدم ــ در مورد بعضی از این کارهاییکه ضابطین میکنند، که نباید این کارها نسبت به متّهم انجام بگیرد. خب این یک بخش قضیّه است که مراقبت بشود از رفتار ضابط که تندروی و زیادهروی و مانند اینها انجام نگیرد. یک جهت دیگر این است که قوّه تحتتأثیر نظر ضابط قرار نگیرد؛ خب ضابطین، دستگاههای مؤثّر و مهمّی هستند، قدرتهایی دارند، نظراتی نسبت به اشخاص، نسبت به قضایا دارند؛ قوه قضائیه نه، خودش بایست مستقل رسیدگی کند، تحتتأثیر نظر او قرار نگیرد؛ این هم یک جهت است. یک طرف دیگر قضیّه این است که همین ضابطین گاهی نظرات کارشناسیای دارند که اینها تحقیق شده است، این نظرات کارشناسی را هم ندیده نگیرند؛ قوه قضائیه از این نظرات کارشناسی استفاده کند؛ حالا چه در نیروی انتظامی، چه در وزارت اطّلاعات، چه در جاهای دیگر، ضابطینیکه هستند، گاهی نظرات تخصّصی و کارشناسیشدهای دارند؛ به این نظرات توجّه بشود.یک مسئلهی دیگر [این است که] ضابطین به ما مکرّر شکایت میکنند که مثلاً ما وقتی اعتراض میکنیم که چرا فلان مورد را برخورد نکردید، میگویند ما برخورد کردیم، دادیم به قوه قضائیه، قوه قضائیه رها کرد. از قوه قضائیه میپرسیم چرا؟ میگویند قانون نداشتیم! خب اگر قانون ندارید، قانون را چه کسی باید فراهم کند؟ شما باید فراهم کنید دیگر؛ لایحه درست کنید، تنظیم کنید، بدهید به مجلس تا برایتان تصویب کند. یعنی این جور نباشد که ضابط یک زحمتی بکشد، یک تلاشی بکند، یک کاری انجام بدهد، بعد بیاید قوه قضائیه، با بیتوجّهی قوه قضائیه یا عدم تخصّص قاضی در آن مورد خاص مواجه بشود و از دست برود. بنابراین این هم نکتهی ششم، [یعنی] نگاه همهجانبه در ارتباطات بین قوه قضائیه و ضابطین.(بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه -۷/۴/۱۴۰۱)
جلوگیری از رواج قانونشکنی از سوی قانوندانها
من یک وقت گفتم قانوندانهای قانونشکن، خطرناکتر از همهاند؛ کسانیکه قانون را خوب بلدند، پیچوخمها و دالانهای تودرتوی قانون را خوب میشناسند، اما خودشان قانونشکنند؛ بدون اینکه معلوم شود کارشان قانونشکنی است. اگر خدای نکرده چنین چیزی برای ملت ما رواج پیدا کند، یک فاجعه است. (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید نیمهشعبان ـ ۳۰/۷/۱۳۸۱)
برخورد جدّی، صحیح و منطقی، پیگیر و قاطع با قانونشکنی
اگر چنانچه این وظیفه انجام بگیرد، فقط هم این نیست که مردم راضی میشوند، [بلکه] واقعاً در واقعِ زندگی مردم هم آثار و برکاتی را بر جای میگذارد؛ یعنی اگر واقعاً با قانونشکنی برخورد جدّی و صحیح و منطقی و پیگیر و قاطع انجام بگیرد، خب ببینید این چقدر تأثیر میگذارد در کشور! رعایت قانون، اساس زندگی جمعی است که یکی از وظایف دستگاه قضائی مبارزهی با قانونشکنی و متوقّفکردن قانونشکنان است. یا فصل خصومت؛ اگر چنانچه فرض بفرمایید که دستگاه قضائی در فصل خصوماتیکه وجود دارد موفّق بشود، ببینید چقدر این در متن زندگی مردم اثر میگذارد! دعواها و شکایتها و نگرانیها را به درون زندگی مردم نکشاندن و به متن زندگی مردم نکشاندن و متوقّف کردن، این برکات زیادی دارد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۷)
ضرورت مبارزه مستمر با جرم و تخلف و تجاوز از قانون
اگر در این قوه، خوب کار و احقاق حق گردد و با جرم و تخلف و تجاوز از قانون مبارزه شود؛ بهعبارت دیگر، وقتیکه یک جمع کمربسته کارآمدِ کارشناس، دائماً با جرم مبارزه کنند، بدیهی است که این پدیده شوم، در سطح جامعه و دستگاههای دیگر نیز مغلوب خواهد شد و عقب خواهد نشست. در این صورت، مجرم هم از انجام جرم، مرتدع خواهد شد. اما اگر این دستگاه خوب عمل نکند، این خوب عملنکردن، علاوهبر اینکه حاکی از فساد در خودِ این دستگاه است، العیاذ باللَّه، موجب فساد در دستگاههای دیگر و در سطح جامعه هم خواهد بود؛ زیرا اژدهای گناه و فساد و شهوات، اینگونه است که اگر راه خود را باز ببیند، پیشروی میکند و گسترش مییابد و حجم خود را روز افزون میکند. یعنی این خاصیت گناه است که اگر با آن مقابله نشد، به شکل عجیبی رشد میکند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۴)
سینه سپرکردن قوه قضائیه در برابر نقضهای کلان قانون
… حُسن اجرای قانون؛ قانون را چه کسی نقض میکند؟ قانون که فقط مقرّرات راهنمایی یا فرض کنید فلان قانونیکه فلان آدم لاابالی نقض میکند که نیست؛ قانون گاهی به شکل کلان نقض میشود؛ اینجا قوه قضائیه باید سینه سپر کند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸)
قاطعیت قوه قضائیه در مجازات متخلفان قضائی
یادم میآید که در اوایل دوران ریاست جمهوری، جمع آقایان شورای عالی قضائی، پیش من تشریف آوردند. در آن جلسه، صحبت از قاضیای شد که در شهری تخلفی کرده بود. من نظر خودم را دربارهی او مطرح کردم و گفتم سلیقهام این است، شما آن را ارزیابی کنید و ببینید که آن را قبول دارید یا نه؟ گفتم: آن قاضی را در همان شهریکه این تخلف را کرده، محاکمه کنید. اگر شلاق یا زندان و یا هرچیز دیگر است، در همانجا حکم را بر او اجرا کنید و بعد هم در همان شهر، او را دوباره بر مسند قضاوت بگذارید. گفتند: این کار، تشکیلات قضائی را تضعیف میکند. گفتم: بهنظر من تقویت است؛ زیرا آن دادستان و یا حاکم شرعیکه بهخاطر تخلف، آنجا کتک را میخورد، بعد که پشت آن مسند قضا نشست، خواهد گفت ببینید، مسئلهی قوه قضائیه این است؛ من حتی فاسد شدم، با من این کار را کردند. بنابراین، خودش دیگر اشتباه نخواهد کرد. این، انتقام و نقمت الهی است. او دیگر جرئت نمیکند علیالظاهر تخلف نماید؛ مگر آدمهای واقعاً مریض که تخلف میکنند. با اعمال این قاطعیت، دیگران هم خواهند گفت که ببینید، قوه قضائیه این است و چنین متخلفانی را خودش مجازات میکند. البته، اگر براساس موازین قضا، مثلاً دست قاضیای قطع شده باشد، این دیگر مانع از قضاوتکردن است. من چنین مواردی را نمیگویم. آنجایی مورد نظرم است که ایرادی ندارد، مثلاً لازم بوده باشد قاضی متخلف را تعزیر بکنند و بعداً بگوید من قاضیم؛ اما قاضی تعزیرشده. سینهاش را هم سپر میگیرد و سرش را هم بالا نگه میدارد و میگوید قضاوت اسلامی یعنی این؛ من خودم تعزیر شدم، شما دیگر چه میگویید؟(بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۶/۱۳۶۸)
اجرای مجازاتها تنها از مسیر قضا و دستگاه قضائی
شنیده شده در گوشه و کنار راجع به همین مطلبیکه نوشته شده است، بعضیها گفتهاند ما اقدام میکنیم، مجازات میکنیم؛ ابداً. در نظام اسلامی، این کار به مسئولان مربوط است. […] در نظام اسلامی، این کارها مربوط به حکومت است. اوّلاً دستگاه قضائی باید تشخیص دهد؛ چون یک وقت هست یک نفر از روی غفلت مینویسد؛ یک وقت نمیداند توهین است؛ یک وقت مسامحه کرده؛ یک وقت تعمّد داشته است؛ اینها احکامش فرق میکند. این کسانیکه در کار قضائی مسئول امورند، یقیناً علاقهشان به ولیعصر ارواحنا فداه، نسبت به اسلام و نسبت به این مسائل، از آن کسانیکه این اظهارات را میکنند، کمتر نیست. آنها غیرت دینی دارند، اینها هم غیرت دینی دارند. اینها در نزد خدای متعال و پیش مردم، مسئول هم هستند. بنابراین، باید نگاه کرد و دید که چگونه بوده است. هر شکلی داشته باشد، حُکمی دارد. […] اینکه حالا شخصی را که باید مجازات شود، چه مجازاتی بکنند، چهطور مجازات کنند؛ چه کسی مجازات کند، اینها دیگر مربوط به آحاد مردم نیست؛ این مربوط به مسئولان است. ما هم البته مراقب هستیم که از هیچ طرف نه کوتاهی شود، نه از آن طرف زیادهروی شود. این را شما بدانید که در اسلام، کوتاهی هم غلط است، زیادهروی هم غلط است. یک خطّ درست و صحیحی وجود دارد که خطّ اسلام است و باید بدون کم و زیاد اجرا شود. خواست خدا این است. کسی را که بایستی به حکم الهی ده ضربه شلاق زد، نه میشود نُه ضربه زد، نه میشود یازده ضربه زد. کسی هیچ زیادهروی نکند؛ احساساتشان را کنترل کنند. اگر کسی احساساتی هم دارد، خیلی خوب، آن احساسات پیش خدای متعال قطعاً اجر خواهد داشت؛ اما اگر عمل و اقدامی برخلاف موازین باشد، از آحاد مردم یقیناً پیش خدا هم اجری ندارد. من هم که حالا نهی کردم؛ یعنی غیر از حرمت قانونی، حرمت شرعی هم پیدا کرد؛ مراقب باشید. اگر کسی به فرض از لحاظ تقلید، مقلّد کسی هم هست، بنده که نهی کردم، برای او حرام خواهد شد؛ این فتوای همه علماست. کسی حق ندارد یک وقت کار نسنجیدهای انجام دهد. (بیانات در خطبههای نمازجمعه ـ ۹/۷/۱۳۷۸)
قضاوت یکسان و بدون تبعیض برای همه افراد در پرتو قانونگرایی
اصلاحسازی دستگاه قضائی، در درجهی اول به همین چیزهاست. ما کاری بکنیم که شمول قوانینیکه قضاوت براساس آنها انجام میگیرد، نسبت به همهی افراد یکسان باشد و تبعیضی وجود نداشته باشد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۷۰)
پرهیز از ایجاد مصونیت قضائی با انگیزه دفاع از مدیران اجرایی
امید است انگیزهی دفاع از مدیران اجراییکه در جای خود مورد تأیید اینجانب است به ایجاد مصونیت قضائی در قبال تخلف از قانون، نینجامد. درباب پروندهی مورد اشاره شایسته است مسئولان محترم قوه قضائیه برای رفع ابهام، هرگونه توضیحی لازم است در اختیار افکار عمومی بگذارند.(پاسخ به نامهی جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی ـ ۲۰/۲/۱۳۷۸)
تساوی مسئولان کشور با آحاد مردم در برابر قوانین
در قانون اساسی، رهبری، رئیس جمهور، رئیس قوه قضائیه و دیگر مسئولان کشور، با آحاد مردم در قبال قوانین هیچ تفاوتی ندارند. هیچکس بالاتر از قانون نیست. قانون اساسی اختیاراتی را به کسانی میدهد. قانون اساسی به قاضی میگوید محکوم یا تبرئه کن؛ حکم قضائی صادر کن. به رهبری هم میگوید با ملاحظه این جهات، عفو کن. این مافوقِقانون حرکتکردن نیست؛ این متن و مُرّ قانون است. قانون برای همه یکسان است. برای کسانیکه گرههایی را باز کنند، راههایی را بگشایند و مشکلاتی را حل نمایند، مسئولیتهایی وجود دارد. آنجاییکه قانون در میان است، همه یکسانند. این امر بسیار مهمّی در اسلام است. دیگران هم ادّعای این را میکنند، اما اسلام این را در عمل نشان داده است. ما دنبال آن هستیم؛ ما این تصویر زیبا در ذهنمان است. (بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۹)
کمترشدن جرائم و اشکالات در دستگاههای دولتی در پرتو قوه قضائیه مطلوب و اجرای قانون
اگر قوه قضائیه در حدّ مطلوب ـ حدّاقلِ آنچه لازم و مطلوب است؛ نه حدّاکثرِ آن ـ قرار گیرد، خواهید دید که روزبهروز در جامعه، جرائم و اشکالات، روزبهروز در بدنه دستگاههای دولتی کمتر خواهد شد. دستیابی به این اهداف، قطعاً بسته به کمک قوه مقننه است که با تنظیم مواد قانونی محکم و لازم، این امکان را فراهم آورد تا، قوه قضائیه، با دستهای قدرتمند خود آنها را اجرا کند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۴)
۶. ارتقای اقتدار، استقلال، سلامت و کارآمدی دستگاه قضائی
اهمیت حیاتی دستگاه قضائی برای نظام
اگر دستگاه قضائی از شرایط لازم برخوردار باشد و کارِ درست بکند، بزودی در کشور، فساد و تباهی و ظلم و تبعیض و فسق و بقیهی چیزهاییکه یک جامعه را فاسد و زمینگیر میکند، ریشهکن خواهد شد. اگر خدای نکرده، دستگاه قضائی سالم نبود، یا پُرکار نبود، آنوقت همهی این جرائم، رشد میکنند و این میکربها، جرئت حیات و زیادشدن و فعال شدن پیدا میکنند. بههمینخاطر است که دستگاه قضائی، واقعاً برای ما، همه چیز است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۴/۴/۱۳۶۹)
صلابت و اقتدار قوه قضائیه ضامن احقاق و احیای حق مظلومان و مقابله با متجاوزان
صلابت و اقتدار قوه قضائیه، مهمترین خصوصیتی است که میتواند این رکن اساسی نظام اسلامی را بر ادای وظیفهی اصلی آن یعنی احقاق و احیای حق مظلومان و مقابله با متجاوزان به حقوق افراد و جماعات، قادر سازد. تضعیف قوه قضائیه از سوی هیچکس پسندیده و پذیرفته نیست و قوه قضائیه تنها با حفظ استقلال و قاطعیت و اعتماد بهنفس و واردنشدن در دستهبندیهای اجتماعی و برتر از همه، به یاد داشتن مسئولیت عظیم خود در برابر خداوند علیم و قدیر و حفظ صلاح و سلامت دینی و اخلاقی خود میتواند بدان دست یابد. (حکم انتصاب آیتاللَّه هاشمی شاهرودی به ریاست قوه قضائیه ـ ۲۳/۵/۱۳۷۸)
سلامت و کارآمدی؛ اهداف اعلای قوه قضائیه
در قوه قضائیه دو هدف اعلی را باید همیشه در نظر داشت؛ همهی کارها باید در جهت این دو هدف اعلی انجام بگیرد؛ که اگر این دو هدف تحقق پیدا کرد، آن وقت محصول آن را جامعهی اسلامی خواهد چشید. آن دو هدف، یکی عبارت است از سلامت قوه، دوم کارآمدی قوه. همهی تلاشها باید این باشد که این قوه تبدیل شود به یک مجموعهی کاملاً کارآمد و کاملاً سالم. اگر این شد، آن وقت مردم میوه را خواهند چشید. آن میوه چیست؟ احساس رضایت و احساس امنیت، به برکت حضور قوه قضائیه. این برای یک کشور، برای یک جامعه لازم است. این همه تأکیدیکه در اسلام، در متون اسلامی، در قرآن کریم، در روایات، نسبت به قضاوت و حلوفصل خصومتها شده است، برای همین است که جامعه بتواند احساس رضایت کند؛ هر مظلومی احساس کند که میتواند خود را به ساحل امن قوه قضائیه برساند و جلوی ظلم گرفته شود. این لازم است. (بیانات در دیدار مسئولان و کارکنان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۲)
دستگاه قضائی سالم معیار سلامت وضع عمومی جامعه و کشور
قضا در یک کشور، معیار سلامت آن کشور است. اگر دستگاه قضائی سالم بود، میتوان نتیجه گرفت که وضع عمومی جامعه و کشور از جهت برخورداری از عدالت و دوری از تبعیض و ستم و اجحاف و تجاوز واین غصههای بزرگ بشری، سالم است. یعنی اگر فرض کنیم که کسی از یک کشور هیچ خبر نداشته باشد، به دستگاه قضائی آن کشور برود و تفحصی بکند، ببیند که در آنجا قضاتی عادل و قاطع، سیستم و سازمانی منسجم و کارآمد، قوانینی حسابشده و عادلانه وجود دارد، و مشاهده کند که آنها خوب کار میکنند، قاعدتاً باید نتیجه بگیرد که وضع این کشور خوب است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۰۵/۰۴/۱۳۷۰)
سلامت قوه قضائیه، ملاک و معیار سلامت جامعه و حاکمیت
در زمینهی سلامت قوه، کارهای خوبی شده است و باید با جدیت به این راه ادامه داد، چرا که هرگونه فساد در دستگاه قضائی، زمینهساز فسادهای بزرگتر در جامعه خواهد بود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ۷/۴/۱۳۹۴)
سلامت و استقامت قوه قضائیه ضامن اصلاح جامعه
قوه قضائیه رکنی است که با سلامت و استقامت و صلاح آن، تمام عیوب در دستگاههای اجرایی و در بخشهای مختلف مدیریّت و سازماندهی اداره کشور و در سطح جامعه، به مرور از بین خواهد رفت. نقش قوه قضائیه در قانون اساسی اینطور پیشبینی شده است. (بیانات در دیدار با خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۹)
سلامت و استحکام دستگاه قضائی موجب سلامت همه نظام اسلامی
سلامت و استحکام و قدرت و قاطعیت این دستگاه، موجب سلامت همهی دستگاههای قانونگذار و مجری در نظام اسلامی، و مایهی گسترش عدالت و امنیت در زندگی همه ملت میگردد و پیشرفت مادی و معنوی کشور را ممکن میسازد. (حکم انتصاب آیتاللَّه هاشمی شاهرودی به ریاست قوه قضائیه ـ ۲۳/۵/۱۳۷۸)
استفاده از تمامی ظرفیت عظیم دستگاه قضائی در جهت سلامت جامعه
آنچه مهم است این است که ما بایست از همهی ظرفیت عظیم این قوه ـ که خوشبختانه همانطور که اشاره کردند، مجموعهی دستگاه قضائىِ ما از لحاظ قوانین و از لحاظ ساخت کلی، مجموعهی صحیح و منطقی و پیشرفتهای است؛ مجموعهای امروزی و قوی و منطقی است ـ استفاده کنیم؛ مثل ریهی سالمیکه انسان آن را از هوای پاک پر میکند و سلامتی بدنش را تأمین میکند، ما باید از همهی این ظرفیت استفاده کنیم. این هم یکی از اولویتهاست. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۷)
تأثیر کارآمدی قوه قضائیه بر تمامی دستگاههای کشور
شما که در داخل این قوه مشغول کار هستید، بدانید کار شما خیلی مهم و اساسی است. اگر همه دستگاههای کشور مشغول کار خودشان باشند، اما خدای نکرده قوه قضائیه معطّل باشد و کارآمد نباشد، کارها بهتدریج به سمت خرابی خواهد رفت. اگر بقیه دستگاهها خیلی کارآمد نباشند، اما قوه قضائیه کارآمد باشد، این کارآمدی بر روی همه دستگاهها اثر خواهد گذاشت و آنها را بهتدریج اصلاح خواهد کرد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۷)
سلامت دستگاه قضائی موجب خوب کارکردن سایر دستگاههای کشور
این دستگاه این خصوصیت را دارد که اگر سالم باشد و در آن خوب کار شود، همه دستگاههای دیگر کشور نیز سالم خواهند بود و خوب کار خواهند کرد. بنده این مطلب را بارها در خطاب به مسئولان و شاغلان در قوه قضائیه ـ در طول سالیان متمادی و شاید از ده سال پیش یا پیشتر تاکنون ـ عرض کردهام و اکنون هم میخواهم روی همین نکته تکیه کنم. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۴)
دستگاه قضائی سالم ضامن سلامت آحاد جامعه
اگر دستگاه قضائی سالم باشد، دستگاههای دیگر قاعدتاً به سلامت خواهند گرایید؛ چون اگر فاسد بودند، سروکارشان با دستگاه قضائی خواهد افتاد. دستگاه قضائی سالم، دولت را هم سالم میکند. آحاد مردم را هم سالم میکند. سوءحال را به حسن حال برمیگرداند و تغییر میدهد. اما خدای ناکرده، اگر دستگاه قضائی ناسالم بود، قاعدتاً دستگاههای دیگر هم به عدم سلامت خواهند گرایید. اگر چه ممکن است در گوشه و کناری، کسانی سالم بمانند؛ اما طبیعت قضایا غیر از این خواهد بود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱)
قوه قضائیه نبض دستگاه اداری و وضعیت عمومی کشور
قوه قضائیه نبض دستگاه اداری و وضعیت عمومی کشور است. سلامت و استحکام، قاطعیت و انصاف، دلسوزی و پشتکار و بالأخره آمادگی و انتظام این دستگاه نشاندهنده و مستلزم وجود سلامت و امنیت و عدل و داد و حسن جریان امور در کشور و در دستگاههای اجرایی آن است و بعکس، ضعف و فساد و اختلال و کمکاری و بینظمی در این دستگاه خبر دهنده از وجود فساد و ناامنی و بیعدالتی در جامعه است. و این بدان جهت است که سلامت دستگاه قضا، همهی دستگاههای دولتی و مردمی را به سلامت سوق میدهد و بیماری ناتوانی آن، راه را بر فساد عمومی باز میگذارد. (حکم انتصاب آیتالله یزدی به سمت ریاست قوه قضائیه ـ ۲۴/۵/۱۳۶۸)
اختلال در قوه قضائیه موجب اختلال در کل نظام
شماها که یا به صورت قاضی ــ چه قاضی دادگاه، چه قاضی دادسرا ــ یا به صورت کارمند مثلاً، به هر شکلی، در این قوّه مشغول خدمت هستید، بدانید در یکی از مهمترین ارکان نظام اسلامی دارید کار میکنید و با خیلی جاهای دیگر قابل مقایسه نیست. واقعاً قوّهی قضائیّه یکی از ستونهای اصلی در برپایی نظام اسلامی است. معلوم است که اگر در این ستونهای اصلی اختلالی به وجود بیاید، در کلّ نظام اختلال به وجود خواهد آمد. بنابراین کارتان بسیار مهم است. به همین نسبت، اگر چنانچه اشتباهاتی در اینجا انجام بگیرد، اختلالی صورت بگیرید، ضربهی آن هم مهم است؛ این [طور] است دیگر؛ وقتی جایگاه انسان بالا رفت، هم کار مثبت او، هم کار منفی او، هر دو، تأثیراتش تأثیرات شگرفی است. شما اینجوری هستید؛ کار خوبتان هم، کار مثبتتان هم، تأثیر شگرفی دارد در بهبود زندگی مردم، در پیشرفت نظام اسلامی؛ خدای نکرده اشتباهی هم بکنید، همینجور است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه- ۶/۴/۱۴۰۲)
دستگاه قضائی، ملاک و معیار سلامت جامعه
در تمام دنیا، قوه قضائیه، ملاک و معیار سلامت جامعه است. اگر قوه قضائیهای سالم و دقیق و عامل به عدل و انصاف و مقررات اسلامی وجود داشته باشد، به مرور تمام دستگاههای کشور و جامعهی اسلامی اصلاح خواهند شد. ممکن نیست که کشوری به سلامت کامل اجتماعی برسد، مگر آنکه دستگاه قضائی سالم و بیعیبی به وجود آید. اگر دستگاه قضائی سالم نباشد، دستگاههای دیگر هم بهتدریج به فساد خواهند گرایید. به همین دلیل، اسلام نسبت به قضا و قضاوت و قاضی و محکمه و مقدمات کار و ابزار کار قضائی، حداکثر اهتمام را ورزیده است و شاید در تعالیم اسلامی، چیزی به اندازهی عدالت در قضا مورد تأکید واقع نشده باشد. (بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر ـ ۷/۴/۱۳۶۸)
سلامت دستگاه قضائی ضامن سلامت همه دستگاهها
سلامت همهی عالم به سلامت شما و دستگاهتان [قوه قضائیه] وابسته است. اگر این دستگاه سالم شد، همهی دستگاهها ـ چه بخواهند و چه نخواهند ولو قصراً و جبراً ـ به سمت سلامت سوق داده خواهند شد. اگر خدای نکرده این دستگاه سالم نبود، همهی دستگاهها هم سالم بنا بشوند، یقیناً به طرف عدم سلامت سوق داده خواهند شد؛ بهخاطر اینکه طبیعت انسان، طبیعت آسیبپذیری است و اگر دست قوی تضمینکننده بالای سرش نباشد، به سمت عدم سلامت سوق داده خواهد شد. پس، اگر این دستگاه سالم شد، میتوان اینگونه نتیجه گرفت که همه سالم خواهند شد و اگر این دستگاه سالم نبود، همه ناسالم خواهند شد؛ ولو در اول ناسالم نبودند. این، اهمیت دستگاه قضائی را میرساند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۶/۱۳۶۸)
قوه قضائیه مقتدر کامل، ضامن حرکت موفقیتآمیز کشور
وجود یک قوه قضائیهی مستقل و شجاع و قاطع را همه باید قدر بدانند؛ همه باید کمک کنند. بنده، هم از دولتها حمایت میکنم، هم از قوه قضائیه حمایت میکنم، هم از مجلس شورای اسلامی حمایت میکنم -من از همه حمایت میکنم- امّا باید دید، آنچیزیکه میتواند دشمن را در اهداف خودش ناکام کند چیست؟ ما اگر بتوانیم یک دستگاه امنیّتی قوی داشته باشیم، یک دستگاه نظامیِ مردمیِ مقتدر داشته باشیم، یک حرکت عظیم مردمی به نام بسیج داشته باشیم، یک روحانیّت آگاه متوجّه به زمان و زمانشناس و داخل صحنه داشته باشیم، یک قوه قضائیهی مقتدرِ کامل داشته باشیم، یک دولت برنامهریز دقیقِ شجاع داشته باشیم؛ اگر اینچیزها را داشته باشیم، حرکت ملّت ایران و حرکت کشور، حرکت موفّقی خواهد شد. اینها را باید تأمین کرد، دنبال اینها باید بود. هرکدام را که داریم خدا را شکر کنیم و نگه داریم؛ هرکدام را که نداریم تأمین کنیم؛ برای خودمان فراهم بکنیم. (بیانات در دیدار مردم قم ـ ۱۹/۱۰/۱۳۹۵)
آسیب به اقتدار دستگاه قضائی با معطلماندن پروندهها در محاکم
باید دارای حکمت باشید، دارای علم باشید، دارای حالت و حسّ شنیداری باشید و دارای اقتدار. [مردم] باید بفهمند قوه قضائیه دارای اقتدار است، آنچه را تشخیص میدهد، به آن قاطعاً عمل میکند. این ماندن پروندهها که بنده بارها در همین جلسهی دیدار با قوه قضائیه این را تکرار کردهام، لگد به این حالت است. وقتی پرونده یکسال، دوسال، پنجسال، دهسال میماند، معنایش این است که دستگاه قضائی در این مسئله دچار «چه کنم – چه کنم» است، نمیداند چه کار باید بکند؛ این نمیشود؛ به هر نتیجهایکه رسیدند، قاطع آن نتیجه را عمل بکنند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸)
قوه قضائیه بازو و پنجه قدرتمند نظام در برابر متجاوزین به حق مردم
کسانیکه اقتدار قوه قضائیه را آماج حملات خود قرار میدهند، بدانند که به بیقانونی و هرجومرج و ابطال و تضییع حقوق ضعفا کمک میکنند؛ چون قوه قضائیه بازو و پنجه قدرتمند نظام است، برای اینکه گریبان متجاوز و متخلف از قانون را بگیرد و او را سر جای خود بنشاند تا مردم بتوانند در پناه قانون زندگی کنند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۲)
تهاجم تبلیغاتی به دستگاه قضائی به دلیل مواضع انقلابی، ارزشی و صریح
تبلیغات مغرضانهی رسانههای بیگانه و تهاجم به قوه قضائیه، در دورهی کنونی افزایش بیشتری پیدا کرده که دلیل آن مواضع انقلابی، ارزشی و صریح رئیس دستگاه قضائی و مسئولان عالی این قوه است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۹/۴/۱۳۹۵)
اجتناب از تضعیف قوه قضائیه توسط عناصر داخلی قوه
عرض ما به قوه قضائیه این است که اگر ما میگوییم قوه قضائیه تضعیف نشود، این تضعیف همیشه از بیرون قوه نیست؛ گاهی تضعیف از درون قوه است. کسیکه داخل قوه قضائیه است، مسئولیتی دارد. اگر با روش و رفتار و گفتار خود کاری کند که قوه قضائیه تضعیف شود، این هم یکی از انواع تضعیف است. قوه قضائیه با مسئولیت عظیمیکه دارد، در همه سطوح ـ از بالا تا پایین ـ خیلی باید با دقّت و مراقبت حرکت کند. (بیانات در دیدار مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۱)
خدشه واردآوردن به حیثیّت دستگاه قضائی ضربه مضر بر نظام زندگی مردم
دفاع شجاعانه و قدرتمندانه از عدالت در جامعه، وظیفه قوه قضائیه است. البته این عدالت، عرضِ عریضی دارد: گاهی در یک مرافعه خصوصی است؛ دعوا سر فلان مقدار پول، چند متر زمین، وقوع یک جنایت، ضرب و جرح و از این قبیل چیزها. گاهی در یک مسئله مهمتر است؛ آنجایی است که به سرنوشت و حقوق و مسیر زندگی مردم ارتباط پیدا میکند. گاهی یک امر مالىِ بزرگ است؛ کسانی دست تطاول به سوی اموال متعلّق به مردم و فقرا میگشایند؛ فرض بفرمایید هزاران انسان یا هزاران خانواده در روستا و یا در شهر باید با صرف مبلغی جادهدار و کارخانهدار شوند، امکانات زندگی و شغل و مزرعه و غیره برایشان فراهم شود؛ بعد یک انسان زیادهطلب و متجاوز میآید و همین پولی را که باید صرف این همه کار شود، یکجا به کیسه مطامع شخصی خود میریزد. این جرم، بسیار بزرگتر است از اینکه یک نفر مثلاً بهصورت دیگری سیلی بزند؛ البته آن هم جرم است و از آن هم نباید گذشت؛ اسلام حتّی «ارشالخدش» را نادیده نمیگیرد ـ اگر با ناخن، اثری بر روی پوست کس دیگری گذاشتید، چنانچه طرف، مدّعی باشد، اسلام از این هم نمیگذرد ـ اما جرائم، عرض عریضی از زمین تا آسمان دارد. بعضی جرائم در اوج جنایتند؛ لذا اهمیت اینها بیشتر است. وقتی شما میخواهید با کسیکه بیتالمال و اموال عمومی را با کمال وقاحت و بیرحمی به کیسه مطامع شخصی خود ریخته است، مقابله کنید، این کار شجاعت و اقتدار و حیثیّت قضائی در میان مردم میخواهد. کسانیکه با بهانههای جزئی، مرتّب دستگاه قضائی را مورد تهاجم قرار میدهند، فکر اینجاها را میکنند یا نه!؟ خدشه وارد آوردن به حیثیّت دستگاه قضائی، یکی از مضرترینِ ضربهها بر نظام زندگی مردم است و میشود گفت یک جنایت است. فرقی نمیکند؛ گاهی ممکن است خداینکرده این خدشه از درون قوه قضائیه اتفاق بیفتد؛ گاهی هم از بیرون قوه قضائیه. پس دفاع از عدالت، چنان مصادیق سنگینی دارد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۰)
جایزنبودن تضعیف قوه قضائیه
قوه قضائیه از ارکان کشور است. تضعیف این قوه جایز نیست؛ تقویت این قوه هم به انحایی است. بعضی برمیگردد به کسانیکه در خودِ این قوه عظیم و کارآمد هستند، بعضی هم به دیگران برمیگردد. معلوم است که قاضی ـ حتّی قاضی بحق ـ همیشه یک طرف را از خود ناراضی میکند. معمولاً متخاصمین، هر دو راضی از کنار قاضی نمیروند؛ مگر بهندرت. این نارضایتیها، یا آنچه که مربوط میشود به ندانستن آنچه که در داخل این قوه میگذرد، نباید موجب شود که کسانی به خودشان حق بدهند قوهای را که ضامن امنیت و عدالت و اجرای قانون و آسایش در کشور است و در حقیقت پشتوانه نظم و انضباط ملی است، تضعیف کنند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۷)
پرهیز از تضعیف قوه قضائیه با عیبجوییهای خصمانه
انتقاد در جامعه چیز خوبی است؛ زیرا انتقاد موجب میشود انتقادشونده بتواند نقاط قوّت و ضعف خود را بفهمد و همچنین ناظران صحنه بتوانند بفهمند. این به پیشرفت کار کمک میکند. لکن انتقاد، غیر از عیبجویی، آن هم عیبجویىِ خصمانه است. نباید قوه قضائیه را تضعیف کرد. قاضی برای اینکه بتواند در جایگاه پیغمبر، درست و با استقرار بنشیند و عمل کند، احتیاج دارد که مورد حمایت نظام باشد؛ باید احساس کند که حمایت و تقویت میشود و در چشم مردم دارای منزلت است. قاضی، منزلت در نظر عموم و حمایت از سوی مسئولان را لازم دارد. اگر باب انتقادهای غیرمنطقی و خصمانه و عیبجویانه و احیاناً با انگیزههای سیاسی به سمت قوه قضائیه باز شد به این هر دو نیاز ضربه خواهد خورد: قاضی و دستگاه قضا از چشم مردم میافتد و حمایت مسئولان را هم از دست میدهد. آنوقت ما چطور در این فضا توقّع داشته باشیم که قاضی بیاید با شجاعت بایستد و یک ظالم و متخلف از قانون را ـ که هم زور و هم زر دارد ـ به پای میز محاکمه بکشاند و هیچگونه تحتتأثیر او قرار نگیرد؟ این کار، آسان نیست. اگر ما بخواهیم قاضی این شجاعت و صلابت و اقتدار را داشته باشد که چنین بارهای سنگینی را که از او توقّع داریم، بردارد، باید او و دستگاهی را که حامی اوست، اوّلاً مورد حمایت قرار دهیم؛ ثانیاً منزلتش را در چشم مردم حفظ کنیم. شما میبینید در تبلیغات دنیا معمول این است ـ البته نه اینکه خلافش نباشد؛ کم است ـ که از دستگاه قضائی خود تجلیل و تعریف میکنند؛ حتّی در تبلیغات گوناگون و در فیلمها. به قاضی مَنشی میدهند که آدم وقتی از بطون دستگاههای قضائی آنها اطّلاع پیدا میکند، میبیند با این تصویریکه ارائه میدهند، چقدر فاصله دارد؛ اما سعی میکنند قاضی را دارای جایگاه تأثیرناپذیر، نفوذناپذیر، عاقل، عادل و بصیر معرفی کنند. خیلی اوقات هم اینگونه نیست؛ اما تبلیغات اینگونه است. این برای آن است که کسیکه به دستگاه قضائی مراجعه میکند، با اطمینانخاطر مراجعه کند؛ کسیکه دستگاه قضائی یقه او را میگیرد، حساب ببرد و در کل، هیبت دستگاه قضائی، و پشت سر آن، عمل دستگاه قضائی بتواند نقش خود را ایفا کند. ما که نباید برخلاف این روشِ عاقلانه عمل کنیم؛ دائماً دستگاه قضائی را تضعیف کنیم و مورد انتقادهای نابجا و ناوارد قرار دهیم. عرض کردیم: انتقاد یعنی سره و ناسره و قوّت و ضعف را در کنار هم دیدن. معنای انتقاد این نیست که انسان نقاط قوّت را نبیند و نقاط ضعف را هم حتّی گاهی با انگیزههای گوناگون ملاحظه کند. غرض؛ نباید قوه قضائیه را تضعیف کرد؛ این به ضرر همه است. هیچکس از تضعیف قوه قضائیه در کشور سود نمیبرد. بله؛ دشمنان نظام سود میبرند؛ آنهاییکه میخواهند هیچ کارِ نظام سامان پیدا نکند و نظام اسلامی بهصورت مطلوب شکل نگیرد. بنابراین عرض ما به منتقدانِ از قوه قضائیه این است که در این زمینه با انصاف، هوشمندی، بدون انگیزههای سیاسی و بدون غرضورزی عمل شود. درغیراینصورت لطمه آن به همه وارد خواهد آمد. البته در کنار این، باید به قوه قضائیه کمک شود تا بتواند امکاناتی را در اختیار گیرد و کارهای لازم را انجام دهد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۱)
قاطعیت قوه قضائیه در اجرای احکام اسلامی و قوانین عامل دشمنیها
هرجا قوه قضائیه قاطعیت به خرج داد، دشمن علیه آن به تبلیغات شدید رادیویی و روزنامهای در اطراف دنیا دست زد. هرجا قوه قضائیه در اجرای احکام اسلامی و قوانین پافشاری کرد، دشمن همانجا جنجال خودش را شروع کرد. نقاط قوّت قوه قضائیه، همان چیزهایی است که دشمن روی آن تکیه و از آن انتقاد میکند و به آن ایراد میگیرد. بنابراین لازم است حقیقتاً از قضات شجاع و فعّالان قوه قضائیه در بخشهای مختلف، تشکّر کنیم.(بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۸)
تشکیکنکردن در گزارشهای رسمی و فعالیتهای مسئولان برجستهی نظام
یک چیزیکه ضد حالت اعتماد مردم است، این است که افرادی علیه قوه بنا کنند تشکیککردن. عادت بدی پیدا شده است ـ البته این جدید هم نیست، اینها همیشه بوده است؛ اما خب، حالاها چون وسایل ارتباط جمعی متکثر است، همهگیر است، فراگیر است، بیشتر خود را نشان میدهد ـ این عادت بد، تشکیککردن در گزارشهاست. قوه قضائیه گزارش میدهد، یک نفر میآید میگوید که از کجا معلوم اینها راست است. یک شبههای به وجود میآورد. قوه مجریه گزارش میدهد، یکی پیدا میشود و میگوید آقا از کجا معلوم این آمارها درست باشد. تشکیک ایجاد میکند. عین همین قضیه در مورد قوه مقننه هم هست. نمیشود زحمات یک مجموعهی انسانىِ فعال را با یک انقلت بیجا و القای شبههی بیمورد، همه را انسان زیر پا له کند؛ این غلط است. البته جلوی حرف کسانیکه اختیار حرفزدن خود را ندارند، نمیشود گرفت؛ اما مسئولان متوجه باشند. رسانههاییکه احساس مسئولیت میکنند، متوجه باشند؛ بیدلیل گزارشهای رسمی مسئولان برجستهی نظام را زیر سؤال نبرند. هم در قوه قضائیه این حرف هست، هم در قوه مجریه این حرف هست، هم در قوه مقننه این حرف هست. زیر سؤالبردن فعالیتها، زحمات را ضایع میکند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۰)
جلوگیری از اعمال نفوذها در قوه قضائیه
یک نکته بسیار مهمّ دیگر این است که از نفوذ پول و پولدار در داخل قوه قضائیه باید بهشدّت برحذر باشید و پرهیز کنید. یکی از خطرات بسیار بزرگ این است. در دنیا ثابت شده است که زورِ پول از خیلی چیزهای دیگر بیشتر است. امروز خیلی از هدفهای صهیونیستی در دنیا با قدرت پول اعمال میشود. یکی از بزرگترین خطرات حکومتهاییکه معتقد به مبنایی هستند، این است که صاحبان پول بتوانند در ارکان حکومت اعمال نفوذ کنند. اینها همهچیز را خراب میکنند. هر بخشی از نظام اگر تحتتأثیر زرمندان و ثروتمندان قرار گرفت، ضایع خواهد شد. در این زمینه، از همه بدتر قوه قضائیه است. باید خیلی مراقب باشید خدای نکرده چنین چیزی برای این قوه پیش نیاید و پول و پولدار و ثروتمند، با روشهاییکه دارند، نتوانند اعمال نفوذ کنند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۱)
۷. مردمیبودن قوه قضائیه
تلاشکردن برای رسیدن قوه قضائیه به جایگاه شایسته و سزاوار در میان مردم
یک نکتهی دیگر در کنار این، عبارت است از اینکه ما ـ یعنی مجموعهی قوه قضائیه ـ همهی این فعالیتها را برای این انجام میدهیم که قوه قضائیه بتواند جایگاه شایسته و سزاوار خود را در جامعهی اسلامی، در عمل مردم، در واقعیت زندگی، در ذهن مردم پیدا کند ـ که من در سالهای گذشته به این اشاره کردم، یا شاید مفصلاً در بعضی از سالها دربارهاش صحبت کردیم ـ مردم در کنار قوه قضائیه احساس امنیت کنند. این احساس باید به مردم دست دهد؛ یعنی مردم بفهمند که قوه قضائیه متکفل استقرار عدالت است؛ این باید حاصل شود. همهی این مقدمات برای این است که این حالت در جامعه به وجود بیاید. اگر ما تدابیری اندیشیدیم، زحمتی کشیدیم، لکن دیدیم این حالت ملجأ و پناهبودن در ذهنیت عمومی جامعهی ما به وجود نیامد، باید بدانیم یک جای کار عیب دارد، آن را باید بگردیم پیداکنیم، مشکل را برطرف کنیم. این آن چیزی است که معیار و ملاک عمل باید باشد و همه باید تلاش کنند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۷)
خرسندی و خشنودی مردم در نتیجه کار خوب دستگاه قضائی
یک نکتهی مهم این است که وظیفهی دستگاه قضائی یک وظیفهی حاکمیّتی است؛ این دیگر محلّ تردید نیست؛ این کاری است که دستگاه حاکم بر کشور موظّف است این کار را انجام بدهد؛ در همه جای دنیا هم همین است؛ یک وظیفهی حاکمیّتی است که عبارت است از قضاوت و فصل خصومت و مجازات متخلّف از قانون؛ این کاری است که حکومت بایستی انجام بدهد. اگر چنانچه خوب انجام گرفت، نتیجهاش این است که مردم از دستگاه حاکم خرسند و خشنود میشوند.(بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۷)
لزوم صبغه حمایت از مظلوم در دستگاه قضائی
دستگاه قضائی باید صبغهی حمایت از مظلوم داشته باشد؛ همچنان که در دورههای مختلف و در کشورهای مختلف، دستگاههای قضائی صبغههای مختلفی داشتند. همین اروپاییهاییکه اینقدر به استقلال دستگاه قضائیشان تظاهر میکنند، در فیلمهاییکه خودشان ساختهاند و در سینماها و سیمای ما نشان داده میشود، جریان قضا را در کشورهای اروپایی بازگو میکنند و همهچیز نشان دهندهی آن است که قاضی به مرِ حق عمل نمیکند. مگر کسی از آنچه که در آنجاها میگذرد و در طول زمان گذشته است، خبر نداشته باشد؛ ولی ما خبر داریم که چه گذشته است و همین حالا هم چه میگذرد. با وجودیکه تظاهر میکنند، میبینید تاریخ اروپا پر است از داستانها و قضایاییکه نشانگر این است که در برهههایی طولانی از زمان، وظیفهی اصلی دستگاه قضا در بسیاری از کشورها یا همهی کشورهای اروپایی و غربی، حمایت از طبقهی اشراف و صبغهی اشرافیگری بوده است. آنها جرائم بزرگ اشراف را نادیده میگرفتند و جرائم کوچک آحاد مردم را به شدیدترین وجه مورد مؤاخذه قرار میدادند. صبغهی دستگاه قضائی ما، باید نقطهی مقابل این باشد. قدرتمند، قدرت دارد؛ اما این ضعیف است که باید رعایت مضاعف نسبت به او انجام گیرد. کسیکه نشان داده است برای خدا حاضر است جانفشانی کند و حال در یک واقعهی قضائی گیر افتاده است و نمیتواند درست حقانیت خودش را بیان کند ـ چه برسد به اثبات آن باید به او کمک کرد؛ به او باید نگاه مضاعف کرد؛ به او بایستی رسید، تا اگر حق است معلوم شود و اگر هم حق نیست که هیچ. اگر مبطل است و محق نیست، طبق قانون و عدل باید با او رفتار کرد؛ اما باید مواظب باشیم که حق گم نشود و عدل پایمال و فراموش نگردد. این، جزو افتخارات نظام جمهوری اسلامی خواهد بود. مبادا در گوشه و کناری، قضیه به عکس شود! (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱)
نگاه مؤکد و عطفنظر ویژه به ضعفا در دستگاه قضائی
در دستگاه قضائی جمهوری اسلامی، باید برای ضعفا یک نگاه مؤکد و یک عطفنظر ویژه وجود داشته باشد. تردیدی نیست که در مقابل ترازوی عدل، همه یکسانند؛ اما ضعفا غالبا ً ـ یا در بسیاری از اوقات ـ دستشان به ترازودار عدالت نمیرسد و زبان گویا ندارند. خیلی فاصله است بین آن متخلف قانوندان که پیچوخمهای قانون را میشناسد؛ میفهمد از کجا وارد شود، کجا تندروی کند، کجا کند روی کند، کجا لبخند بزند، کجا اخم کند، با هرکسی چگونه رفتار کند، کجا را امضا کند و کجا را امضا کند که گیر نیفتد؛ با آن انسان ضعیفیکه این پیچوخمها را بلد نیست. فرق است بین آن کس که توانایی دارد وکیل زبردستی را به استخدام درآورد تا برایش همهی جادهها را صاف کند، و کسیکه چنین توانایی را ندارد. اینها یکسان نیستند. بله؛ آنجا که بنای ترازوکردن سخن حق و سخن باطل است، همه یکسانند. اگر دزد بر دیوار خانهی کسی نردبان بگذارد، شما نگاه نمیکنید که این خانه، خانهی کیست. خانهی هر که باشد، دزد را تعقیب خواهید کرد. در این شکی نیست. اما بالضروره، تفاوت است در رعایتیکه مسئول و مرجع قضا باید نسبت به انسان ضعیف بکند:
کوزهی بیدسته چو بینی، به دو دستش بردار
مـرد بیبـرگ و نـوا را، سبک از جـای مگیر
لذا باید توجه کرد. غالب عناصر مؤمن و حزباللهی و کسانیکه در میدانهای دفاع از جمهوری اسلامی در خطوط مقدم قرار گرفتند، جزو دستهی دومند. چقدر از جوانان خوب و مؤمن و حزباللهیکه در حادثهای دچار شدهاند و حتی گاهی بعضی از مسئولین جریان قضا هم اعتراف میکنند و میگویند «ما میدانیم که این بیتقصیر است، لکن دست و بالمان بسته است! روال قانونی! آن طرف زرنگ بوده و طوری حرکت کرده که نمیشود به نفع این مظلوم کاری انجام داد.» جای استفاده از علم[قاضی]، اینجاست. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱)
امیدواربودن مردم به مقابله با ظلم در دستگاه قضائی و تسهیل مطالبهگری و تظلمخواهی
ما باید کاری کنیم که دستگاه قضائی در کل زندگی مردم و در کل بسیط حیات یکیک افراد این جامعه ـ سطح کشور را عرض نمیکنم؛ سطح کشور که چیز قهری است ـ چنین حالت امیدی داشته باشد؛ یعنی همینکه کسی مشکلی پیدا کرد، مظلوم واقع شد، یا مورد کمترین اجحافی قرار گرفت، در دل و بر زبان بگوید که به دستگاه قضائی مراجعه میکنم، تا ظالم سر جای خودش بنشیند. باید چنین روحیهای در مردم به وجود بیاید، و این با تبلیغات نمیشود. این از آن مواردی است که تبلیغات مطلقاً اثر نمیکند؛ چون با زندگی روزمرهی مردم سروکار دارد. مردم به خودشان نگاه میکنند و حقیقت را پیدا مینمایند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۷۰)
قوه قضائیه مستقل مرجع و پناهگاه واقعی همهی مردم
من میگویم ما باید کار را به اینجا برسانیم که اگر کسی در خیابان، کمترین تعرضی به حق کس دیگری کرد، او بگوید که من حالا سراغ قوه قضائیه میروم. یعنی واقعاً این حرف را با اطمینان بگوید و خودش را به اندک عکسالعملی محتاج نداند. بنابراین، قوه قضائیه باید بهمعنای واقعی، مرجع و ملجأ و پناهگاه همهی مردم باشد. […] این هم نمیشود جز به همان استقلال. استقلال به این معناست که وقتی قاضی میخواهد حکم بکند، نگاه نکند که این حکم موجب خوشایند یا عدم خوشایند چه کسانی میشود. در دنیا معمول است که چشم آن قاضی را که در دستش ترازوست، میبندند. یعنی برای صدور حکم، چشمش بسته است. این چشم بستن، یک چیز سمبلیک بسیار درستی است. من کاری ندارم که چه کسی اینجا نشسته است و در خطابکردن افراد، یکی را با اسم و دیگری را با کنیه نمیآورم. من، به دو آدم فارغ و خالی از همهی عناوین و اعتبارات کار دارم و دربارهی این دو نفر انسان میخواهم حلوفصل خصومت بکنم. آنجایی هم که خصومت نیست، همینطور حکم الهی را جاری بکنیم. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۶/۱۳۶۸)
لزوم حفظ ارتباط میان مسئولان قوّه با مردم و گروههای فعّال جامعه
نکتهی بعدی دربارهی همین حضور مردمی است؛ همین که حالا اشاره کردم. یکی از نقاط قوّت کار جناب آقای رئیسی در قوه قضائیه همین رفتن بین مردم بود. این را ترک نکنید؛ مسئولان محترم قوّه بعد از ایشان این را ترک نکنند. این کارِ بسیار خوب و مهمّی است و همینطور که عرض کردم برکات زیادی دارد؛ هم رفتنِ داخل مردم، هم ارتباطداشتنِ با گروههای فعّال جامعه؛ فعّالان دانشگاهی، فعّالان حوزهای، فعّالان اقتصادی، فعّالان بخش مربوط به مسائل زنان که یک عدّهای در این قضیّه فعّالند؛ یا مسئلهی اقوام؛ ارتباط با اینها خیلی مهم است. اینکه مسئولین قوّه، بخصوص رئیس قوّه با مجموعههاییکه در این زمینهها مشغول کارند، ارتباط داشته باشد، خیلی چیز مهمّی است. خیلی از چیزها هست در زمینهی تولید که انسان تا با همین کسانیکه در مسائل تولید فعّالند – مسئولین کارگری، کارگرها – تماس نداشته باشد و از آنها نشنود، نمیتواند بفهمد حقیقت قضیّه چیست. ارتباط با این گروههای فعّال هم یک بخشی از حضور مردمی و ارتباط مردمی است که باید توجّه به آن داشته باشیم. فایدهاش اوّلاً این است که هم میتوانید از آنها بشنوید حرفها را، ثانیاً برای آنها تبیین کنید؛ خیلی اوقات است یک سیاستهایی را دستگاههای مختلف دارند که بعضیها از بیرون معترض میشوند؛ غرضی هم ندارند، [بلکه] بر اثر بیاطّلاعی معترض میشوند؛ یعنی باطن این تصمیم را، یا استدلال بر این تصمیم را نمیدانند؛ چون نمیدانند، معترض میشوند. خیلی خب، برای آنها تبیین کنید؛ بعضی از چیزها هست که باید تبیین بشود و گفته بشود. خب این مطالبی بود راجع به قوه قضائیه. انشاءالله حالا یک فصل جدیدی در قوّه شروع خواهد شد و انشاءالله همان روال و روشیکه در دورهی جناب آقای رئیسی در این دو سال و چند ماه بود که خیلی خوب بود، همین انشاءالله با قوّت ادامه پیدا کند و امتیازات بیشتری ]حاصل شود[ و کارهای فعّالتری انجام بگیرد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۰)
رسیدگی دلسوزانه تر نسبت به قشرهای مظلوم و پایین جامعه
البته در کشور ما، مثل خیلی جاهای دیگر، قشر محروم و فقیر و پابرهنگان و روستاییان و طبقات مستضعف، بیشتر مظلوم واقع شدند. در حق آنها، احتمال مظلومیت قویتر است، تا فلان آدم پولدارِ چیزدارِ زمیندارِ وسیعالامکان. به درد و تظلم همه باید رسید؛ اما به آن کس که در او، احتمال مظلومیت بیشـتر است – قشرهای مظلوم و پایین جامعه – دلسوزانهتر باید رسید. بخصوص در کشور ما، این جوانانیکه امتحان سختی را در جبهه و دوران جنگ دادند؛ همین بسیج و سپاه و آحاد نیروهای رزمنده و اینهاییکه در میدان جنگ در مقابل دشمن، مثل شیر میغریدند، گاهی در یک قضیهی کوچک شخصی، بهخاطر بلدنبودن قانون یا بلندنظری طبیعی یک مؤمن یا یک انقلابی، سرشان کلاه میرود و خسارت میبینند. شما بایستی مو را از ماست بکشید. نباید بگذارید به هیچکس، مخصوصاً به طبقات مظلوم و روستاییان و جوانان فداکار و بسیجیان و رزمندگان، ظلم بشود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۴/۴/۱۳۶۹)
گوش شنوا و حوصله شنیدن قوه قضائیه
[قوه قضائیه] قوّهای است دارای گوش شنوا برای شنیدن. حوصلهی شنیدن باید داشته باشید، هم در دادسرا بهوسیلهی بازپرس، هم در مواجههی با دادستان، هم در نهایت در دادگاه در مواجههی با دادرس و قاضی. بایستی گوش شنوا وجود داشته باشد. بشنوید! هم از آن کسیکه شاکی است و آمده شکایت میکند گوش بدهید ببینید واقعاً چه میگوید، هم از آن کسیکه متّهم است و از خودش دفاع میکند، کاملاً گوش کنید ببینید چه میگوید؛ این باید شنیده بشود؛ ممکن است حرف او را قبول هم نکنید امّا گوش کنید. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸)لزوم برخورد خوب با مردم و تحمل در برابر مراجعات و مواجهات خسته کننده
یک نکتهی دیگر هم مسئلهی برخورد با مراجعان است که این را هم ما قبلها گفتهایم و یک جاهایی هم البتّه انجام گرفته؛ این خیلی تأثیر دارد؛ یعنی کسی که مراجعه میکند به دادگستری، اگر چنانچه با اخم آن کسی که به او مراجعه شده مواجه بشود، این دلشکسته از آنجا بیرون میآید، ولو حالا شما آن اخم را بکنید بعد هم به کارش رسیدگی کنید، این باز همان تأثیر سوء را دارد و فرق نمیکند؛ یعنی برخوردِ خوب [لازم است]. البتّه کار سختی است، بنده میدانم؛ یعنی مراجعات مردمی گاهی اوقات واقعاً انسان را خسته میکند؛ در نوع مواجهه و مراجعه، آدم خسته میشود، اعصاب انسان [به هم میریزد] لکن باید تحمّل کرد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه- ۶/۴/۱۴۰۲)
اهتمام به جنبههای گوناگون مردمیبودن قوه قضائیه
یک نکته هم مسئلهی مردمیبودن است که بنده قبلاً هم این را مکرّر گفتهام، حالا هم در گزارش جناب آقای رئیسی مسئلهی مردمیبودن بود؛ خب، مردمیبودن شقوقی دارد، مصادیقی دارد؛ یک جنبهی مردمیبودن این است که قوه قضائیه خودش را دارای شأن و روحیهی خدمتگزاری به مردم بداند؛ نگاه، از بالا نباشد؛ گاهی نگاههای ما به مردم ممکن است [جوری باشد] کأنّه از بالا نگاه میکنیم به مردم؛ نخیر، ما جزو مردمیم، بین مردمیم، خیلی از این مردم از ما بالاتر هم هستند و بنابراین اینکه کسی از موضع بالا به آحاد مردم نگاه کند غلط است؛ بنابراین روحیهی خدمتگزاری [مهم است]. ما باید خودمان را خدمتگزار مردم بدانیم؛ هر کدام ما در هر جاییکه هستیم. این یکی از جنبههای مردمی بودن است. یک جنبهی دیگر این است که ما کاری کنیم که دسترسی مردم به قوه قضائیه آسان بشود. یکی از کارهای مهم این است که مردم براحتی بتوانند به مراکز مورد نیازشان در قوه قضائیه دسترسی داشته باشند.
یکی دیگر از مسائل مهم این است که مردم، اطّلاعات قضائی پیدا کنند؛ گاهی اوقات کسانی، یک گرفتاریای دارند که اگر چنانچه مثلاً به فلان نقطهی قوه قضائیه مراجعه کنند، این حل خواهد شد؛ [امّا]نمیدانند، مطّلع نیستند و این گرفتاری روی آنها فشار میآورد، زندگیشان را زیر فشار قرار میدهد و گاهی مشکلات فراوانی درست میکند. بنابراین [باید] اطّلاعات قضائی، آگاهیهای قضائی مردم هم بالا برود.یکی هم بهمعنای حضور در بین مردم است که خب الحمدلله من میبینم مسئولین قوه قضائیه -خود جناب آقای رئیسی و بعضی دیگر- راحت بین مردم حضور پیدا میکنند؛ این خیلی خوب است؛ یعنی با مردم مواجه بشوید، در بین مردم حضور پیدا کنید؛ این هم یک نقطه است. بنابراین اینها جهات مختلف و مصادیق مختلف مردمیبودن است. یک مصداق دیگریکه این را من یک نکتهی جداگانهای قرار دادهام و این هم خوشبختانه امروز در بیانات آقای رئیسی بود، این است که مردم به قوه قضائیه کمک کنند. حالا شما دارید با فساد مبارزه میکند، خیلی خب، یکی از عواملیکه میتواند شما را در این راه کمک کند گزارشهای مردمی است؛ وقتی مردم به شما گزارش دادند در زمینهی مسائل مربوط به فساد، شما میتوانید از آن استفاده کنید و بهره ببرید که البتّه بعد راجع به این توضیح خواهم داد؛ این نکتهای است که مربوط به آن بخش بعدی ما است که مربوط به مسائل فساد است. (بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹)
فراهمکردن زیرساخت حقوقی نظارتهای مردمی در قوه قضائیه
یکی از کارهای لازم در مبارزهی با فساد که قبلاً اشاره کردم و گفتم برمیگردم به این، همین نظارتهای مردمی است. خب برای نظارتهای مردمی و گزارشهای مردمی زیرساخت حقوقی در داخل قوّه لازم است؛ یعنی شما باید جایگاه این را در داخل قوّه مشخّص کنید که این گزارشها کجا برود، چه جوری بررسی بشود و صحّت و سُقم این گزارشها شناخته بشود، چگونه دنبال بشود، امنیّت آن گزارشگر هم چگونه محفوظ بماند؛ یکی از مسائل مهم این است. آمربهمعروف و ناهیازمنکر که از جملهی آنها، همین گزارشگری است که میآید راجع به وجود فساد در فلان نقطه، در فلان معامله، در فلان اداره به شما گزارش میدهد، بایستی امنیّتش ــ هم امنیّت مادّیاش، هم امنیّت معنویاش ــ حفظ بشود و مورد تعرّض قرار نگیرد. گاهی اوقات میشود مثلاً یک جوان مؤمن حزباللهی متدیّنی از روی احساس وظیفه میآید یک گزارشی به شما میدهد، منتها چون قانوندان نیست، یک اشتباهی اینجا میکند؛ مثلاً یک اسمی را که نبایستی تصریح میکرد در فلانجا، این را تصریح میکند، یک اشتباهی میکند در این زمینه؛ آن کسیکه قانوندانِ قانونشکن است از همین اشتباهِ کوچکِ این [جوان] استفاده میکند و آن مَفسدهی بزرگ را پشت این پنهان میکند، این جوان محکوم میشود، او سالم درمیرود! این چیزها بایستی ملاحظه بشود. این احتیاج دارد به اینکه در داخل قوه قضائیه یک زیرساخت و زیربنای حقوقیای به وجود بیاید که هم امنیّت گزارشگران مردمی را تأمین بکند، هم صحّت و سقم آنها را. ضمناً راه هم برای تهمتزنی باز نشود که حالا تا دیدند که یک دستگاهی هست که گزارشهای مردمی را گوش میکند و قبول میکند، هر کس با هر کسی مثلاً یک مختصر خردهحسابی دارد، فوراً او را متّهم بکند؛ نه، بایستی پیشبینی بشود و ملاحظه بشود که این [طور] هم نباشد. بالأخره آن کسیکه آمربهمعروف و ناهیازمنکر است باید به قوه قضائیه دلگرم باشد، بداند که قوه قضائیه پشتیبان او است. این هم راجع به این [نکته] (بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹)
آموزش جذاب مسائل قضائی و استفادهی مردم از مشورتهای قضائی ۲۴ ساعته
آموزش جذاب مسائل عمومی حقوقی و قضائی به مردم موجب کاهش مراجعه به دادگستریها است و لازم است مسئولان قضائی زمینهی استفادهی مردم از مشورتهای قضائی ۲۴ ساعته را مورد توجه جدی قرار دهند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۹/۴/۱۳۹۵)
فعالکردن بازرسی برای پیگیری و رسیدگی گزارشهای مردمی
خب ما گزارشهای مردمی زیادی داریم؛ یعنی هر روز یک یا دو جزوهی گزارش مردمی و مانند اینها به بنده داده میشود و غالباً نگاه میکنم؛ شکایتهایی هست که ما این شکایتها را غالباً میفرستیم برای قوه قضائیه. گاهی اوقات شکایت میشود که مثلاً فلان متّهم مالی و مانند اینها با فلان عنصر داخل فلان دادگستری فلان شهر با هم ارتباط دارند، دستشان یکی است؛ یک گزارش این جوری [میرسد]. خب ممکن است راست باشد، ممکن است دروغ باشد، امّا مهم است. اینجا از آن جاهایی است که وقتی یک چنین گزارشی رسید، بهنظر من فوراً بایستی بازرسی را فعّال کنید و بفرستید بررسی کنید تحقیق کنید ببینید قضیّه چیست؛ یعنی جزو چیزهایی است که مطلقاً نبایستی با خوشبینی با آن برخورد کرد که مثلاً «نه آقا، ما فلانی را میشناسیم، این حرف [درست نیست]»؛ نخیر، دقیق بفرستید؛ این جزو آن مواردی است که مغتنم باید شمرد گزارشهای اینچنینی را. من گمان میکنم در دورهی قبل بود – حالا درست یادم نیست زمان جناب آقای رئیسی بود یا قبل از ایشان- که یک عدّهای را مشخّص کرده بودند که اینها بهطور ناشناس میرفتند به دادگاهها سر میزدند، به دادگستریهای شهرستانها سر میزدند، چیزهایی را از نزدیک میدیدند؛ این خیلی کار خوبی است. این جور افراد را بسیج کنید بفرستید بروند ببینند که این قضیّه چیست، این ادّعاییکه شده چقدر با واقعیّت تطبیق میکند یا نمیکند. بالأخره دیدنِ با چشم خیلی مؤثّر است؛ از روی کاغذ، خیلی چیزها را نمیشود فهمید. بنده متأسّفانه حالاها کمتر توفیق دارم که با مردم ارتباط زیادی داشته باشم امّا سالهای متمادی همیشه بنده با مردم خیلی ارتباط داشتم؛ میدیدم که خیلی چیزها را در ملاقاتها، در حضور مردمی، در جلسات و مانند اینها انسان میفهمد و درک میکند که با کاغذ و با نوشته و گزارش و مانند اینها نمیشود آنها را فهمید. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۰)
ایجاد رقابت بین دادگستریهای سراسر کشور برای مردمیبودن
قوه قضائیه، دادگستریهای سرتاسر کشور را به این رقابت فرا بخواند تا پس از گذشت چندماه یا یکسال بتوانند یک محاسبه و ارزیابی بکنند و ببینند که کدامیک از دادگستریهای کشور بیشتر توانسته است پاسخ شکایات مردم را بدهد، به دردهای آنها برسد، اطمینان آنها را جلب نماید و پروندهها را به بهترین وجه مختومه کند؛ این یک امتیاز بشود. (بیانات در خطبههای نمازجمعه ـ ۲۲/۰۱/۱۳۸۲)
۸. دستگاه قضائی، احیای حقوق عامه، احساس آرامش و استقرار امنیت
هدف از وجود قوه قضائیه؛ احساس آرامش و احقاق حقوق مردم در جامعه
هدف از وجود قوه قضائیه این است که مردم در جامعه احساس آرامش کنند؛ بدانند که اگر کسی به حقوق آنها تجاوز کرد، جایی هست که به آن رسیدگی میکند؛ بدانند که اگر قویترین اشخاص ـ حتّی دولت ـ حقّ کسی را ندیده گرفت، یا خدای ناکرده پایمال کرد، یک دستگاه قضائی وجود دارد که شجاعانه و بینظر و بیغرض، میدانداری میکند و حق را به حقدار میرساند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۸)
احساس آرامش و امنیت برای مردم بهعنوان خروجی و نتیجه قوه قضائیه
قوه قضائیه یکی از آن مراکزی است که مردم بهشدّت برای استقرار عدالت به آن چشم دارند. آنچه انجام گرفته است، ارزشمند ـ برنامههاییکه بیان شده است؛ و امروز هم فرمودند ـ و باارزش است؛ اما اینها باید در مقام عمل خودش را نشان بدهد؛ باید خروجی و نتیجهی قوه قضائیه، احساس آرامش و امنیت برای مردم باشد. یک بار من در یکی از دیدارهای گذشته به شما برادران و خواهرانیکه تشریف داشتید، عرض کردم که باید جوری بشود که هر مظلومی، هر صاحب حقی، هر کسیکه معتقد است حق او تضییع شده، به مجرد این که مورد ستم قرار گرفت، در دل خود بگوید که من حالا به دستگاه قضائی مراجعه میکنم و حق خودم را خواهم گرفت؛ این اطمینان باید در دل انسانها و افراد جامعه موج بزند؛ این باید به جود بیاید؛ ما این را احتیاج داریم. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۴)
احساس آرامش مردم در کنار قوه قضائیه
قوه قضائیه ما در عینحال کامل نیست. ضعفهایی دارد؛ نمیتوانیم این ضعفها را انکار کنیم. بنده بحمداللَّه این لطف را از سوی خدا دارم که از طرق مختلف مورد مراجعات زیاد هستم. نامهها و شکوهنامهها به دست ما یا لااقل به اطّلاع ما میرسد. آن چیزیکه ما برای این مملکت و برای این ملت خواستهایم، عبارت از این است که مردم در کنار قوه قضائیه، احساس آرامش کنند. این هنوز حاصل نشده است؛ باید این بشود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۷۹)
امیدآفرین و امیدبخشبودن وضعیت قوه قضائیه
نقطهی قوّت وضع موجود این است که وضعیت قوه قضائیه و مدیریت عالی آن، امیدآفرین و امیدبخش است. انسان یک وقت به مجموعهیی نگاه میکند و احساس نومیدی میکند؛ اما یک وقت است که انسان ظرفیتها و شخصیتها و موجودیای را مشاهده میکند که فروغ امید را در دل انسان زنده میکند. قوه قضائیه اینجوری است. بحمداللَّه انسان، مدیر برجسته، فاضل، عالم، مجتهد و روشنفکری را در رأس، و شخصیتهای قضائی و علمی و ممتازی را در بدنه، از صدر تا ذیل، مشاهده میکند؛ این، ظرفیت قوه قضائیه است. اگر این درخت میوهی مطلوب هم نداشته باشد، چون سالم، پُر استعداد، تناور، و دارای ریشهای سالم و بدنهاش سربرافراشته است، انسان بدون شک میداند که از این درخت میوه خواهد رویید. آنچه لازم است، دنبال گرفتن و پیگیریکردن است.(بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ۷/۴/۱۳۸۳)
قوه قضائیه بازوی توانمند نظام اسلامی در استقرار امنیت و آرامش پایدار
قوه قضائیه بازوی توانمند نظام اسلامی است که موظف است عدل و انصاف را گسترش دهد، از حقوق آحاد ملت بدون هیچ تمایزی دفاع کند، متجاوزان به حقوق مردم را بیهیچ تفاوت و بدون اغماض و مسامحه به مجازات برساند، و دعاوی و اختلافات را حلوفصل نماید. تحقق این مأموریت بزرگ مایهی استقرار امنیت و طمأنینه و آرامش واقعی و پایدار برای مردم است. (حکم انتصاب آیتاللَّه هاشمی شاهرودی به ریاست قوه قضائیه ـ ۲۳/۵/۱۳۷۸)
اعتماد مردم به قوه قضائیه در سایۀ گسترش عدل، احیای حقوق عامه و آزادیهای مشروع
گسترش عدل و احیای حقوق عامه و آزادیهای مشروع و نظارت بر اِعمال قانون را که در شمار هدفهای قوه قضائیه در قانون اساسی است در رأس برنامهها قرار دهید. این موجب اعتماد مردم و دلگرمی آنان به قوه قضائیه در حوادث و منازعات خواهد شد. (حکم انتصاب حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی به ریاست قوه قضائیه ـ ۱۶/۱۲/۱۳۹۷)
قوه قضائیه پرچمدار احیا و استیفای حقوق عامه و حمایت از آزادیهای مشروع
احیا و استیفای حقوق عامه و حمایت از آزادیهای مشروع مردم از وظایف مهم قوه قضائیه است و این قوه باید پرچمدار این موضوعات باشد و با مخالفان و معارضان حقوق عمومی در هر جایگاهی، مقابله کند. [موضوعاتی همچون مسئلهی انتخابات، ریزگردها و بورسیهها نمونههایی از عرصههای لازم برای حمایت از حقوق مردم است](بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۱۲/۰۴/۱۳۹۶)
استفاده حداکثری از ظرفیتهای قانونی قوّهی قضائیّه برای تامین آزادیهای مشروع
یکی از وظایف قوّهی قضائیّه تأمین آزادیهای مشروع است. خیلی دقیق نوشتهاند؛ آزادی مطلق نیست، آزادی مشروع. آزادی مشروع همان است که شرع اجازه میدهد. قانون اساسی این است. در ذیل حکم شرع، آزادیهای مردم باید تأمین بشود. خب، دستگاههای قدرت به طور طبیعی در یک مواردی دچار معارضه میشوند؛ چه کسی باید در این زمینه به داد مردم برسد؟ قوّهی قضائیّه؛ یعنی یکی از کارهای مهمّ قوّهی قضائیّه همین است. یا مثلاً پیشگیری از وقوع جرم که البتّه این از جملهی آن مواردی است که دستگاههای دیگر هم در آن نقش دارند؛ اینها چیزهایی است که در قانون اساسی به اینها تصریح شده و بایستی برای اینها برنامهریزی کرد. اینها چیزهایی نیست که با حرف زدن و با گفتن و تصمیمگیریهای موردی و موضعی و فردی و ریاستی و مانند اینها حل بشود؛ اینها برنامهریزی میخواهد، دستور میخواهد، روش میخواهد، احیاناً قانون میخواهد؛ باید اینها دنبال بشود. و این کارها ساز و کارِ سنجیده و اندیشیده لازم دارد؛ باید نشست، فکر کرد، اندیشید. خب حالا اینها ظرفیّتهای قانونی قوّهی قضائیّه است که باید از این ظرفیّتها حدّاکثر استفاده بشود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه- ۶/۴/۱۴۰۲)
احیای حقوق عامّه؛ وظیفه مهم و قانونی قوه قضائیه
نکتهی دوّم، بحث ورود قوه قضائیه به احیای حقوق عامّه است که عمدتاً در مسئلهی پیگیری تولید و مسئلهی تولید و کارخانههای ازخطخارجشده و مانند اینها بُروز پیدا کرد؛ البتّه در زمینههای دیگر هم مثل رفع تصرّف از منابع طبیعی و اراضی دولتی و امثال اینها تحقّق پیدا کرد؛ این بسیار کار لازم و خوبی است. اینکه بعضی بگویند این جزو وظایف قوه قضائیه نیست، کاملاً خلاف حق و خلاف قانون است؛ ورود به مسئلهی احیای حقوق عامّه جزو وظایف مهمّ قوه قضائیه است، جزو مجموعهی کارهای دادستانیها است که بایستی مراقب باشند، مواظب باشند و مجموعهی قوّه بایستی به این مسئله بپردازند؛ این کار، کار مهمی است. البتّه فقط مسائل اقتصادی نیست؛ مسئلهی سلامت، مسئلهی آموزش، مسئلهی محیط زیست و امثال اینها مسائل زیادی هست که در اینها حقوق عامّه باید مورد توجّه قرار بگیرد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۰)
شناسایی و احقاق حقوق عامه از وظایف اساسی قوه قضائیه
وظایف مهمّ دیگری در قانون اساسی بر عهدهی قوّهی قضائیّه گذاشته شده. مثلاً یکی از آنها احیای حقوق عامّه است؛ حقوق عامّه خیلی چیز مهمّی است. شناسایی حقوق عامّه خودش یک مسئله است؛ احقاقش [هم] یک مسئلهای است که خیلی هم سخت است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه- ۶/۴/۱۴۰۲)
لزوم استفاده از شیوههای نو در جهت احیای حقوق عامه و گسترش آزادیهای مشروع
وظایف قوّه را در «قانون» ببینید. وظیفهی قوّه فقط قضاوتکردن و محکمهداری نیست؛ وظیفهی قوّه فراتر از اینها است. در قانون اساسی احیای حقوق عامّه جزو وظایف قوه قضائیه است؛ احیای حقوق عامّه، خیلی دامنهی وسیعی دارد؛ از مسئلهی اقتصاد تا مسئلهی امنیّت تا عرصهی بینالمللی، جایگاه حقوق عامّه است. دفاع از حقّ مردم در عرصهی بینالملل چیز خیلی مهمّی است؛ این جزو وظایف شما است؛ یا فرض بفرمایید گسترش عدل و آزادیکه خب این گسترش عدل در کنار گسترش آزادی است؛ [منظور از] آزادی هم البتّه در قانون اساسی، آزادیهای مشروع است؛ معلوم است. گسترش آزادی هم جزو وظایف شما است. چه جوری این را انجام میدهید؟ با چه شیوهای؟ عرض کردم این شیوههاییکه باید انتخاب بکنید، شیوههای نو و ابتکاری [باشد]. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸)
فراهمکردن امکان عملی مطالبه حقوق عامه در قوه قضائیه
در زمینهی احیای حقوق عامّه که یک وظیفهی دیگر است که جناب آقای آملی اشاره کردند؛ به مجرّد اینکه یک حادثهای اتّفاق افتاد مثل همین مثالهاییکه ایشان زدند که بنده هم این مثالها را [میدانم] – قضیّهی گوشت و قضیّهی جادّه و قضیّهی هواپیما و بقیّهی چیزها- مردم بگویند خیلی خب، ما این را به قوه قضائیه میگوییم؛ بدانند که به کجا باید مراجعه کنند و خاطرشان جمع باشد که وقتی مراجعه کردند، این حقّ عمومی برآورده خواهد شد، احقاق خواهد شد. قوه قضائیه باید به اینجا برسد؛ معیار را این قرار بدهیم. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۰۶/۰۴/۱۳۹۷)
نیاز به رفع خلأ قانونی و تدوین قانون مناسب در مسئلهی حقوق عامّه
این جور که به من گزارش دادند بحث پیگیری حقوق عامّه هم دچار خلأ قانونی است؛ حالا مثلاً فرض کنید کسیکه حقوق عامّه را تضییع کرد حکمش چیست؟ مجازاتش چیست؟ این درست در قانون مشخّص نیست؛ لذاست طبعاً دستگاههای مختلف قضائی در شهرهای مختلف، جاهای مختلف کشور ناچارند سلیقهای رفتار کنند؛ یکی یک جور رفتار میکند، یکی یک جور دیگر؛ این هم احتیاج به قانون دارد. این هم یک نکته. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۰)
حمایت از آمرانبهمعروف و ناهیانازمنکر، بهعنوان مصداقی از حقوق عامّه
یک قلم از حقوق عامّه همین مسئلهی امربهمعروف و نهیاز منکر است. البتّه متأسّفانه این واجب آنچنان که باید و شاید در جامعهی ما جاری نیست امّا گوشه و کنار هستند کسانیکه آمر بهمعروف و ناهیازمنکرند؛ اینها را نباید تنها گذاشت، باید از اینها حمایت کرد. البتّه بنده هم میدانم که بعضی هستند به نام امربهمعروف و نهیازمنکر بیخودی هیاهو میکنند و مقاصد دیگری را دنبال میکنند، خیلی خب، تشخیص بین آمر بهمعروف و ناهیازمنکر واقعی و غیرواقعی هم باز با چه کسی است؟ باز با قوه قضائیه است دیگر؛ باید [کار] آن کسی را که واقعاً میفهمید آمر بهمعروف و ناهیازمنکر است دنبال کنید. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۰)
لزوم حمایت دستگاه قضا از آمرانبهمعروف و ناهیانازمنکر
مبادا در گوشه و کنار، یا در دستگاه انتظامی یا قضائی، کسانی باشند که راه را جلو آمر بهمعروف و ناهیازمنکر سد کنند! مبادا کسانی باشند که اگر کسی امربهمعروف و نهیازمنکر کرد، از او حمایت نکنند، بلکه از مجرم حمایت کنند! البته خبرهایی از گوشه و کنار کشور، در بعضی از موارد به گوش من میرسد. هر جا که بدانم و احساس کنم و خبر اطمینانبخشی پیدا کنم که آمربهمعروف و ناهیازمنکر، خدای نکرده مورد جفای مأمور و مسئولی قرار گرفته، خودم وارد قضیه خواهم شد. این، آن چیزی است که قوام کشور و استقلال کشور را حفظ خواهد کرد. (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ـ ۲۹/۰۷/۱۳۷۱)
قوه قضائیه ضامن صیانت از حقوق مردم
نظام اسلامی در مقابل مردم قرار ندارد؛ مقابلهی حکومت و مردم مربوط به ادبیات نظامهای استبدادی و دیکتاتوری است. در کنار نظامهای استبدادی و دیکتاتوری، نظامهایی هستند که ولو ظاهرشان مردمسالارانه و دموکراسی است؛ اما باطنشان متکی به ثروت و به پول و به منافع طبقات خاص است. این نظامها نیز مقابل مردم قرار دارند؛ چه اقرار کنند، چه اقرار نکنند؛ لکن در نظام اسلامی حکومت عامل مردم است؛ دست مردم است؛ نماینده و خادم و کارگزار مردم است؛ صاحب حق، مردماند. در چنین تشکیلاتی، قوه قضائیه بازوی قدرتمندی است که هر جا انحراف و تخلفی از این حالت پیدا شد، باید گریبان متخلف را بگیرد و رها نکند؛ این وظیفهی بزرگ قوه قضائیه است؛ از جوسازی و از حمله و تهاجم و اتهام و بدگویی هم نباید ترسید و تحتتأثیر تشر و قدرتنمایی و قدرتطلبی و پول و پولدار و بقیهی چیزها هم نباید قرار گرفت؛ باید روی این مسائل تکیه کرد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۳)
برخورد عبرتآموز قوه قضائیه با متجاوزان به امنیت مردم
دادن امنیت به مردم یک پایهی مهمش روی دوش قوه قضائیه است. چه امنیت اجتماعی، چه امنیت اقتصادی، چه امنیت اخلاقی، چه امنیت حیثیتی. درست است که دستگاههای گوناگونِ اجرایی هرکدام بهنحوی در این کارها با قوه قضائیه شریکند ـ مثلاً در امنیت اجتماعی، دستگاههای انتظامی با قوه قضائیه شریکند و باید استقرار امنیـت کـنند ـ اما نقش قوه قضائیه در اینجا چیست؟ این است که آن کسیکه متجاوز است، از سوی قوه قضائیه آنچنان با او برخورد شود که مایهی عبرت شود. یا درست است که مسئولان استقرار امنیت اقتصـادی غالـباً در دستـگاههای اجراییاند ـ وزارتـخـانههای اقـتصـادی و دستگاههای پولی و بانکی ـ و اینها مسئولند؛ اما نقش قوه قضائیه این است که اگر در مجموعهی این عملکردها و تعامل این دستگاهها با مردم، مفسد اقتصادی به وجود آمد، قوه قضائیه آنچنان با او برخورد کند که برخوردش موجب عبرت برای کسانی باشد که دستگاه اقتصادی را به فساد میکشانند. این، خود یک عامل مهم در ایجاد امنیت اقتصادی است. بعضی خیال میکنند ـ یا اینجور وانمود میکنند که خیال کردهاند ـ که برخورد با مفاسد اقتصادی، مخل امنیت اقتصادی است. این عکس قضیه است؛ این درست نقطهی مقابل حقیقت است. برخورد با مفسد اقتصادی موجب امنیت اقتصادی است برای غیرمفسد. غیرمفسد کیست؟ اکثریت مردم. مفسد اقتصادی تعداد معدودی هستند؛ سوءاستفادهچیها. با اینها برخوردِ سخت بشود تا اکثر مردم، اکثر فعالان صحنهی اجتماع که در امر اقتصادی کار میکنند، احساس کنند دارای امنیتند و راه صحیح آن راهی است که آنها پیش گرفتهاند. امنیت اخلاقی در جامعه، امنیت فرهنگی و امنیت حیثیتی هم همینطور است. در جامعهی اسلامی، حیثیت افراد نباید مورد تلاعب دست افرادی قرار بگیرد که هیچ احساس مسئولیتی نمیکنند. دستگاهها باید برخورد کنند. آبروی افراد را بردن، اتهام به افراد واردکردن، اشخاص را بدون دلیل ـ از مسئول و غیرمسئـول ـ زیر سؤالبردن، دربارهی آنها شایعه ایجادکردن، چیزی است برخلاف احکام اسلامی؛ برخلاف شرع اسلامی است؛ برخلاف رویهی اسلامی است. فرض بفرمایید به یک نفر تهمت سوءاستفادهی مالی بزنند، که تا او بیاید ثابت بکند چنین چیزی نبوده، زمان زیادی صرف خواهد شد. این چیزها؛ امنیت حیثیتی در جامعهی اسلامی، امنیت آبرویی، مسئلهی مهمی است و باید به آن توجه بشود. قوه قضائیه در این زمینه و در استقرار این امنیت نقش دارد.(بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۶)
برخورد قوه قضائیه با برهمزنندگان امنیت روانی مردم
نکتهی هفتم، مسئلهی امنیّت روانی مردم است. یکی از حقوق عامّه که گفتم اشاره میکنم این است؛ یکی از حقوق عمومی مردم همین است که امنیّت روانی داشته باشند. امنیّت روانی یعنیچه؟ یعنی هر روز یک شایعهای، یک دروغی، یک حرف هراسافکنندهای در ذهنها پخش نشود. حالا تا دیروز فقط روزنامهها بودند که این کارها را میکردند، حالا فضای مجازی هم اضافه شده. هر چندوقت یا چندروز یکبار، گاهی چندساعت یکبار یک شایعهای، یک دروغی، یک حرفی را یک آدم مشخّصی یا نامشخّصی در فضای مجازی منتشر میکند، مردم را نگران میکند، ذهن مردم را خراب میکند. یک دروغی را مطرح میکند، شایع میکند، خب، این امنیّت روانی مردم از بین میرود. یکی از وظایف قوه قضائیه برخورد با این مسئله است. البتّه اینجا هم من شنیدم بعضی گفتند که قانون نداریم؛ اوّلاً میشود از همین قوانین موجود استفاده کرد و حکم این را فهمید؛ اگر قانون هم ندارید، سریع قانون تهیّه کنید؛ اینها چیزهای مهمّی است. این هم یک مسئله. البتّه گاهی اوقات هم منبع برخی از همین اخبار خود قوه قضائیه است. یعنی گاهی اوقات یک نفری از قوه قضائیه یک گوشهای یک چیزی راجع به یک کسی، راجع به یک مجموعهای ذکر میکند که خود این، افکار عمومی را تحتتأثیر قرار میدهد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۱)
مقابله برنامهریزی شده، منضبط وقاعدهمند با بهمزنندگان امنیّت روانی و ذهنی جامعه
حالا مثلاً اگر من بخواهم مثال بزنم، یکی از حقوق عامّه، امنیّت روانی جامعه است. اینکه یک عدّهای آنجا بنشینند و با استفاده از فضای مجازی یا غیرمجازی مدام روی اعصاب مردم راه بروند و امنیّت ذهنی مردم را به هم بزنند، مردم را بترسانند و مانند اینها، خب این خلاف مقتضای احیای حقوق عامّه است و قوّهی قضائیّه باید وارد بشود. البتّه اطّلاع دارم که در بعضی اوقات و در بعضی از موارد دادستانیها وارد شدهاند و کارهایی هم انجام دادهاند، لکن باید با برنامهریزی و با انضباط این کار انجام بگیرد، این کار باید با قاعده انجام بگیرد؛ این جایش خالی است و بایستی مثلاً این کارها را انجام بدهد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه- ۶/۴/۱۴۰۲)
صیانت از نظام اقتصادی و ایجاد امنیّت فضای کسبوکار بهوسیله قوه قضائیه
ایجاد امنیّت فضای کسبوکار، مبارزهی قاطع با مفسد اقتصادی، همکاری با دولت در حلّ مشکلات؛ این هم یکی از کارهایی است که در زمینهی اقتصاد میتواند قوه قضائیه انجام بدهد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۷)
تامین امنیت سرمایهگذاری وظیفه مشترک دستگاه قضائی و سایر دستگاهها
مسئلهی امنیّت سرمایهگذاری خیلی مهم است؛ بخشی از امنیّت سرمایهگذاری مربوط میشود به دستگاه قوّه مجریّه، بعضی هم به دستگاههای دیگر مثل قوه قضائیه و دستگاههای گوناگون دیگر. (بیانات در دیدار مسئولان نظام ـ ۲۲/۳/۱۳۹۶)
کمک قوه قضائیه به حرکت اقتصادی و جلوگیری از تعطیلی واحدهای تولیدی
یک نکتهی دیگر در مورد این مسئلهِی قوه قضائیه و این مبارزهِی با فساد [این است که] یکی از کارهای خوب قوه قضائیه حمایت از تولید و جلوگیری از تعطیلی این واحدها است. اینکه حالا جناب آقای رئیسی در گزارششان گفتند «هزار واحد تولیدی»، این خیلی مسئلهی مهمّی است، این خیلی کار مهمّی است. واقعاً هر بخشی از نظام جمهوری اسلامیکه میتواند کمکی به حرکت اقتصادی جامعه بکند، وظیفهاش را انجام بدهد. مردم از لحاظ معیشت دچار سختیاند، یعنی معیشت مردم سخت است؛ هر کسی میتواند به مسئلهی اقتصاد کمک کند، بایستی کمک کند و یکی از کمکهای قوه قضائیه هم همین است که جلوگیری کند از تعطیلی واحدهای تولیدی. اخیراً جناب آقای رئیسی ابلاغ کردند که بانکهاییکه حالا مثلاً بعضی از بنگاههای تولیدی را مصادره کردهاند یا بهعنوان گرو نگه داشتهاند، حق ندارند اینها را تعطیل کنند؛ بسیار درست است این حرف؛ این کار کاملاً درست است؛ و این قابل تعمیم است؛ یعنی میتوانید به موارد دیگر هم این را تعمیم بدهید. مثلاً فرض کنید که بخش خصوصی از دولت کارخانهای را میخرد، بعد آن کارخانه را معطّل میکند، معوّق میکند، کارگرش را بیرون میکند، ماشینآلاتش را حراج میکند، زمینش را هم مثلاً یک ساختمان ۲۰ طبقه یا ۲۵ طبقه میسازد! خب اینها ضربهی به اقتصاد کشور است؛ اینها را میتوانید به معنای واقعی دنبال کنید که ارتباط با معیشت مردم دارد. (بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹)
تشکیل دادگاههای تجاری برای رفع اختلافات اقتصادی
یک نکتهی دیگر تشکیل دادگاههای تجاری است که من قبلاً هم این را برای رفع اختلافات اقتصادی گفتهام. (بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹)
۹. قاضی و قضاوت در تراز قضای اسلامی
عروج به جایگاه و منزلت رفیع قضاوت ناب اسلامی
بیگمان دستگاه قضائی جمهوری اسلامی از آغاز تا کنون راه دشوار و نارفتهیی را به همت شخصیتها و عناصر دلسوز پیموده و بهویژه در سالهای اخیر و با وجود مخالفتها و غرضورزیهای گاه گسترده و عمیق، موفقیتهای بزرگی به دست آورده است. لکن عروج به جایگاه و منزلت رفیع قضاوت ناب اسلامی مستلزم مجاهدت پیگیر عالمانه و مدبرانه و صمیمانهای است که قبول مسئولیت از سوی جنابعالیکه فقیهی مسلط بر موازین اسلامی و علمی و برخوردار از احاطه و هوشمندی میباشید، میتواند نوید آن را بدهد. (حکم انتصاب آیتاللَّه هاشمی شاهرودی به ریاست قوه قضائیه ـ ۲۳/۵/۱۳۷۸)
توجه روایات به ارزش، عظمت و اهمیت قضا
اینکه در روایات دربارهی قاضی و برحذرداشتن از قضا، بخصوص از قضای بدون علم ـ یا خدای ناکرده همراه با بعضی مسائل منفی ـ آن همه تأکید دارد، برای این نیست که مردم دنبال قضا نروند و قاضی نشوند و یا از قضا بترسند و به آن نزدیک نشوند. این، مثل همان روایاتی است که در باب فتوا وارد شده است که «اجرأکم علی الفتوای، اجرأکم علی النار؛» هر که بر فتوا جرئت بیشتر میورزد، بر آتش بیشتر جرئت میورزد؛ یعنی خود را در معرض آتش، بیشتر قرار میدهد. این، معنایش عظمت منزلت مفتیان در دین است. این، ارزشگذاری کار آنهاست. در میزان الهی، هر چه خطر کار بیشتر است، ارزش آن کار برتر و والاتر است. قضا نیز همینطور است. اینکه گفتهاند «رجل قضا بالحق و هو لایعلم، فهو فیالنار»، فضلاً از آن کسی است که «قضا بالباطل و هو لایعلم» و فضلاً از آن کسی است که «قضا بالباطل و هو یعلم»؛ برای چیست؟ برای این است که مرد قاضی بداند باریکه بر دوش گرفته است، چقدر حائز اهمیت است؛ چقدر حیاتی است و چقدر در بردن این بار، باید گامها را استوار برداشت و در جای محکم گذاشت و از هرگونه سستانگاری و سهلانگاری و کوتاهی و قصور اجتناب کرد تا این بار، سالم به منزل برسد. بدیهی است که این همه تأکید را برای کاری کوچک نمیکنند. پس، این، اهمیت قضا را به ما نشان میدهد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱)
شهادتبنیانبودن هفته قوه قضائیه و لزوم جهاد همهجانبه و ایثار
هفتهی قوه قضائیه و روز قوه قضائیه مانند بعضی دیگر از روزهای برجسته در تقویم اسلامی ما «شهادتبنیان» است و این روز بر پایهی فداکاری در راه خدا و کشتهشدن در راه خدا تبیین شده؛ مثل روز معلّم، مثل پانزدهم خرداد و بقیّهی روزهاییکه براساس شهادت فیسبیلالله قرار گذاشته شده. خب این، دستگاه قضائی را به شیوهی خاصّی معرّفی میکند، یک معنای خاصّی به دستگاه قضائی میدهد. دستگاه قضائی صرفاً یک مجموعهی اداری دارای وظایفیکه باید آن وظایف را انجام بدهد و گزارش بدهد نیست؛ یک مجموعهی انسانیای است که در آن بایستی جهاد انجام بگیرد، جهاد همهجانبه بایستی صورت بگیرد. باید در قوه قضائیه ایثار وجود داشته باشد، کمااینکه شهادت اوج ایثار است؛ گذشت از منافع خود، از خواستههای شخصی باید وجود داشته باشد و در خدمت اهداف والا و عالی؛ این، معنای قوه قضائیه است که خیلی مهم است و تکالیفی را متوجّه قوّه میکند که فراتر از این کارهای مرسوم و اداری و وظایفی است که روی کاغذ نوشته میشود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۰۶/۰۴/۱۳۹۷)
ضرورت مدیریت جهادی در قوه قضائیه
باید مدیریّت جهادی را بر دیوانسالاریهای فرسوده ترجیح بدهیم؛ این یکی از اولویّتهای ما است؛ اصرار بر مدیریّت جهادی. مسئولین کشور در قوّه مجریّه، در قوه قضائیه، در بخشهای مختلف، مدیریّت جهادی را دنبال بکنند. مدیریّت جهادی بهمعنای بیانضباطی نیست؛ پُرکاری، با تدبیر حرکتکردن، شبوروز نشناختن و دنبال کار را گرفتن، این معنای مدیریّت جهادی است. (بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی ـ ۲۹/۱۱/۱۳۹۶)
کار خوب در قوه قضائیه از صدقات و انفاقات بینظیر
هرچه انسان به قوه قضائیه نگاه میکند، عظمت این قوّه و گسترهی پهناور این قوّه را بیشتر مشاهده میکند. این دست شما است، این متعلّق به شما است؛ شما شانهی خودتان را زیر این بارِ سنگین دادهاید. اگر انشاءالله بتوانید کاری انجام بدهید و موفّق بشوید، خیلی کار بزرگی است، خیلی خدا را راضی میکنید؛ یعنی اگر شما کارتان را انشاءالله خوب انجام بدهید، از آن صدقات و انفاقات بینظیر است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸)
دنبالکردن اهداف عالیه در دستگاه قضائی با اعتماد به نفس و استمداد از خداوند
خدای متعال موفقیتها را نصیب مجموعهای خواهد کرد که با ایمان به کار و راه خود و با بهکارگیری شیوههای درست و منطقی، دنبال هدف باشد؛ این هرگز تخلف نمیشود. همه توفیقات شما هم در این سالها ناشی از این معناست. اگر انگیزههای سیاسی و موذیانه را نادیده بگیریم، در وضع عادّی هم قوه قضائیه کسانی را دارد که از آن ناراضی باشند؛ چون طبیعت قضاوت این است. اگر انگیزههای گوناگون موذیانه هم دخالت کرد، آنگاه این معنا تشدید میشود. در چنین اوضاع و شرایطیکه برای مجموعه قضائی پیش آید، درس بزرگ این است که با اعتماد و اتکای به نفس و استمداد از خداوند متعال و تصحیح روزبهروز کارها و بر طرفکردن اشکالها، راه خود را به سمت اهداف عالیه ادامه دهد و بداند که صلاح دنیا و آخرتش در این است. این، هم خدا را راضی خواهد کرد و هم دلها و افکار مردم را به حقّانیت مجموعه قضائی متوجّه خواهد نمود. «و کفی باللَّه حسیبا»؛ حسابگر و قضاوت کننده واقعی در مورد اعمال و رفتار انسان، خداست و همین کافی است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۲)
انتظار تلاش و مجاهدت در راه اجرای احکام اسلامی از قوه قضائیه
قوه قضائیه یکی از سه رکن اساسی کشور و مجری بخش مهمی از احکام اسلامی است، لذا انتظار هرگونه تلاش، مجاهدت و تحمل سختی در این قوه انتظار به جایی است.( بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۰۷/۰۴/۱۳۹۴)
صبر بر عمل بزرگ و انقلابی قضاوت؛ دربردارنده صلوات و رحمت الهی
همه قضات شجاع و همه بخشهای دستگاه قضائی، آن روزیکه به وظیفۀ خودشان عمل کنند و خدا را حاضر و ناظر بدانند و با چشم باز قضاوت کنند، باید به خودشان ببالند؛ چون «اولئک علیهم صلوت من ربّهم و رحمه». در شرایط دشوار، صبر بر یک عمل بزرگ و انقلابی، صلوات و رحمت الهی را در بر دارد. بنابراین باید به خودشان ببالند. آنها باید بدانند که کارشان زیر مراقبت کرامالکاتبین قرار دارد. بهترین یادداشتکنندگانِ جزئیات اعمال ما، مأموران الهیاند. با این روحیه، کار را دنبال و عمل کنند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۰۷/۰۴/۱۳۸۰)
همت و بلندنظری در دستگاه قضائی برای خاطر خدا و حفظ حیثیت انقلاب و روحانیت
دستگاه قضائی، دستگاهی است که روحانیت در آن، بیش از همه جای این کشور، حضور داشته و سرمایهگذاری کرده است. اگر خدای نکرده، خللی در این دستگاه بهوجود بیاید، ضایعهاش فقط به خود دستگاه نمیرسد؛ بلکه به روحانیت هم میرسد. لذا در اینجا، باید خیلی همت و بلندنظری بخرج داد. واقعاً آقایانیکه در این دستگاه هستند، از قضات و دادستانها و مأموران گوناگون، باید برای خاطر خدا و حفظ حیثیت انقلاب ـ که این دستگاه قضائیاش است ـ و حفظ حیثیت روحانیت ـ که بدنهی دستگاه قضائی را تقریباً پُرکرده است ـ دندان خیلی از خوشیهای دنیا را بکَنند. الآن در جمع شما هم مشخص است که روحانیون و معممان، بیشاز غیر معممان هستند. در همه جای کشور هم، همینطور است؛ یعنی روحانیون در دستگاه قضا، زیاد حضور دارند. خیلی از چیزهاییکه یک انسان معمولی به دنبال آن است، بعضیاش حلال و طیّب هم است؛ اما برای آدم عادی، نه برای کسیکه مسئولیت دارد، مخصوصاً مسئولیت قضا که ممکن است تبعات و سمعهی بدی داشته باشد. از اینها باید صرفنظر کرد. باید آقایان صرفنظر کنند. شوخی نیست؛ مسئله، مسئلهی ایجاد یک راه جدید در زندگی بشر است. این انقلاب، چنین است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۴/۴/۱۳۶۹)
کار سخت دستگاه قضا و اجر الهی سنگین متناسب با آن
کارتان سخت است؛ کارتان سخت است! واقعاً یکی از کارهاییکه خیلی سخت است، قوه قضائیه است. بنده خب از اوّل انقلاب در مسائل جاری اجرائی انقلاب بودهام، همیشه میگفتم که من از قبول تصدّی مسائل مربوط به قوه قضائیه میترسم و اجتناب میکنم؛ چون خیلی سخت است، خیلی سنگین است، کار سنگینی را بهعهده گرفتهاید. خب به همان اندازه اجرش هم سنگین است؛ یعنی به تناسب سنگینی کار، اجر الهی هم سنگین است انشاءالله. برای خدا کار را دنبال کنید و با هدایت الهی کار را دنبال کنید و انشاءالله اجر الهی شامل حال شما خواهد بود. ممکن است شما یک کار خوبی را انجام بدهید هیچ کس هم نفهمد، حتّی مدیر مافوق شما، رئیس شما، زیردست شما نفهمد که شما این چندساعت را مثلاً اضافه کار کردید، این کار را بادقّت انجام دادید، با این فساد، با این انحراف بِجد مقابله کردید؛ ممکن است اینها را کسی نفهمد امّا کرامالکاتبین میفهمند و خدای متعال هم از ورای همهی اینها حاضر و ناظر است و میبیند و انشاءالله اجرتان پیش خدا است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۱)
اهتمام به قضاوت از روی احساس دینی و احساس ایمان
امروز دستگاه قضائی حقیقتاً قابل مقایسه با قضای گذشتهی این کشور نیست. البته قضات شریف وخوب در گذشته زیاد بودند. من خودم قضاتی را میشناختم و میشناسم که پاکدامن، سالم، بیعیب، شجاع و تأثیرناپذیر از خیلی از مقامات آن زمان بودند. اینطور نبود که ما تصور کنیم در دادگستری گذشته یکسره آدمهای ناباب بودند؛ نخیر، آنجا قضات خوب و در دل سوگند خوردهای وجود داشتند. من کسانی را دیده بودم که واقعاً در مقابل زور و فشار دستگاه فرعونی آن زمان میایستادند؛ اما سیستم و تشکیلات و رهبری قضا بهنحوی بود که وجود اینگونه افراد مفید، در کل قضاوت کشور اثر نامحسوسی داشت؛ شاید هم هیچ اثری نداشت. در دستگاه قضای آن زمان، چهقدر ظلم و تبعیض میشد و چهقدر سفارش کارآمد بود و جرائم از بین میرفت و مظلومان غرامت ستمگران و ظالمان را میدادند. امروز دستگاه قضاوت ما واقعاً با گذشته قابل مقایسه نیست. امروز قضات ما از روی احساس دینی و احساس ایمان قضاوت میکنند. این، کاملاً آشکار است. اگر کسی منکر این بشود، منکر واضحات شده و حقیقتاً بیانصافی کرده است. ما باید این فرهنگ رعایتها را با آنچه که امیرالمؤمنین(ع) داشتند، مقایسه کنیم، ببینیم واقعاً چگونه است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۷۰)
لزوم رعایت حدود شرعی و الهی و مبانی اسلامی در باب تحقیق قضائی و کشف جرم
در باب تحقیق قضائی و کشف جرم، چیزهایی وجود دارد که شرعا ممنوع میباشد. بعضی از این تجسسها و تفحصهای زیادی و رفتن در بطون بعضی از مسائل، واقعاً ممنوع است. واقعاً نباید مجرمتراشی کرد. نباید بزور بگردیم یکی را پیدا کنیم و با اعتراف و اقرار و یا مثلاً با شهادت زورکی، او را مجرم از آب در بیاوریم و احکام الهی را بر او جاری بکنیم. اصلاً بنای کار بر این نیست؛ بلکه شرعا ممنوع است. برای جرمیابی، واقعاً میشود متدلوژی آن را دنبال کرد. این، از جملهی کارهای ماست. ما که میخواهیم قاضی را به معرفتی برسانیم و میخواهیم واقعاً حقیقت را کشف کنیم، جا دارد که براساس همان مبانی اسلامی بگردیم ببینیم چهطوری میشود از طریق شهادت و قسم و…، حقیقتاً این جرائم را آشکار کرد که هم عدهی کمتری از بیگناهها دچار نقمت دستگاه قضائی و عوامل و ایادیش بشوند و هم تعداد بیشتری از مجرمان گرفتار گردند. این معنا، کاری تحقیقاتی است که بهنظرم میآید میتواند انجام بشود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۶/۱۳۶۸)
کمتر استفادهکردن از حجیت علم قاضی و تکیه بر بینه و طرق شرعیه در تشخیص عدل
بنده طرفدار استفاده از علم قاضی نیستم. نه اینکه از جهات اعتبار شرعی، شبههای بخواهم بکنم و بحث علمی مطرح سازم؛ نه. ادعا کردهاند که این جزو مختصات امامیه و اعتبار علم است. کسی هم در این شبهه نمیکند. بحث علمی نمیخواهیم بکنیم. اما سلیقهی من این است که قاضی در قضا، هرچه ممکن است کمتر از حجت علم خود استفاده کند و برای تشخیص عدل، نگاه کند به همین بینه و ایمان و طرق شرعیه. از علم کمتر استفاده کنیم؛ چون خیلی اوقات، انسان در علم اشتباه میکند. گاهی انسان یک ظن و جهل مطلق را خیال میکند، که قابلبرگشت هم نیست. مواردی را پیش بنده میآورند؛ چیزهایی را که قابل علم پیداکردن نیست. میبینم قاضی به استناد علم، حکم کرده است. خیلی از حدود جرائمیکه حتی مجازات اعدام دارد، انسان نگاه میکند میبیند قاضی علم پیدا کرده است! چطور ممکن است سر این قضیه بهطور معمول، انسان علم پیدا کند؟! اما قاضی علم پیدا کرده است و کار او هم معتبر است. برای خودش حجت است و برای دیگران حجت است… بایستی کوشش کنیم که از علم قاضی، در قضایای مختلف، کمتر استفاده کنیم. اما آنجاییکه انسان میبیند ظواهر امر طوری ترتیب داده شده است که به محکومیت ضعیف میانجامد؛ اینجا، جای استفاده از علم قاضی است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱)
اولین گامهای قاضی در راه عدالت؛ دورکردن هوی و هوس از خود و توصیف حق و عمل به آن
امیرالمؤمنین دربارۀ کسیکه سزاوار امارت بر مردم یا به دستگرفتن بخشی از کارهای مردم است؛ که البته این از موضع ریاست یک کشور شروع میشود و تا مدیریّتهای پایینتر و کوچکتر ادامه پیدا میکند ـ امیرالمؤمنین این توصیهها را برای فرمانداران و استانداران خود میفرمودند؛ اما برای قاضی یک شهر و مسئول یک بخش و مدیر گوشهای از گوشههای این دستگاه عریض و طویل هم صادق بود ـ میفرمایند: «فکان اوّل عدله نفی الهوی عن نفسه»؛ اوّلین قدم او در راه عدالت این است که هوی و هوس را از خودش دور کند. «یصف الحق و یعمل به»؛ حق را بر زبان جاری و توصیف کند و نیز به آن عمل نماید. بههمینخاطر است که در اسلام، قدرت با اخلاق پیوسته است و قدرت عاری از اخلاق، یک قدرت ظالمانه و غاصبانه است. روشهاییکه برای کسب قدرت و حفظ آن به کار گرفته میشود، باید روشهای اخلاقی باشد. در اسلام، کسب قدرت به هر قیمتی، وجود ندارد. اینطور نیست که کسی یا جمعی حق داشته باشند به هر روش و وسیلهای متشبّث شوند، برای این که قدرت را به دست آورند ـ همانگونه که امروز در بسیاری از مناطق دنیا رایج است ـ نه قدرتیکه از این راه به دست آید و یا حفظ شود، قدرتِ نامشروع و ظالمانه است. (بیانات در خطبههای نماز جمعه ـ ۲۶/۱۲/۱۳۷۹)
ملاحظهی عدالت در رفتار و پرهیز از تعدی به افراد در امر قضا
البتّه من که اصرارم بر عدم اغماض است، از آن طرف هم اصرارم بر عدم تعدّی است؛ یعنی فقط بر عدم اغماض تکیه نمیکنیم، بر عدم تعدّی هم تکیه میکنیم. خدای نکرده اگر چنانچه کسیکه مجرم نیست و مفسد نیست و فاسد نیست، بهعنوان مفسد و فاسد شناخته بشود و معرّفی بشود و با او رفتار بشود، این ظلم بسیار بزرگی است؛ یا اگر چنانچه بیش از آن مقداریکه مستحقّ مجازات و مستحقّ ملامت است، مجازات و ملامت بشود این هم کاملاً درست نیست؛ یعنی وجود فساد و مفسد، خیلی خطرناک است امّا تعدّی به بیگناه به معنای واقعی کلمه از این خطرناکتر است؛ این را من تأکید میکنم. عزیزان و مسئولان قوه قضائیه مراقب باشند – چه آنهاییکه در دادسراها مشغول کار هستند، چه آنهاییکه در دادگاهها مشغول کار هستند – که بر طبق حق و عدل رفتار کنند. یعنی اگر یک جایی حق و عدل اقتضا میکند شدّت عمل را، بدون ملاحظه اقدام کنند. آنجایی هم که حق و عدل عدم شدّت عمل را اقتضا میکند، جَوگیر نشوند که حالا چون جَو این را میگوید، ما مثلاً چنین بکنیم؛ این، هم به عزیزان قوه قضائیه [برمیگردد]، هم به کسانیکه بیرونند. تماشاچیان دادگاههای شما هم در این زمینه اظهارنظر [میکنند]؛ بخصوص حالا که فضای مجازی یک چیز خیلی رایجی است و خیلیها اظهارنظر میکنند، قضاوت میکنند در فضای مجازی؛ و با بیانهای خودشان، با نوشتههای خودشان، در واقع در موضع یک قاضی قرار میگیرند و رأی میدهند و براساس این رأی عمل میکنند؛ گاهی دشنام میدهند، گاهی تهمت میزنند و کارهایی مانند اینها میکنند؛ همه مراقب باشند، یعنی آنهایی هم که در بیرون قوه قضائیه هستند مراقب باشند که مبارزهی با فساد منتهی نشود به تعدّیِ به کسانی. من البتّه اینجا این را هم عرض بکنم که در این برههی اخیر، در همین دادگاه اخیریکه در قوه قضائیه مطرح است، به بعضی از بزرگانِ پاکدستِ قبلی قوه قضائیه اهانت شد و به آنها ظلم شد؛ یعنی واقعاً جفا شد به آنها که نبایستی این کار میشد و نباید بشود. البتّه خطاب من به افراد مؤمن، جوانهای مؤمن است، والّا آن کسیکه معاند است با او نمیشود کاری کرد. بعضیها هستند که فرض کنید انتقام مواضع محکم انقلابی فلان شخصیّت را وقتیکه در آن مقام نیست میخواهند از او بگیرند؛ با آنها من کاری ندارم، خطاب من به مردم مؤمن و مردم متدیّن و جوانهای خوبی است که میخواهند بر طبق حق رفتار بکنند؛ مراقب باشند تعدّی نکنند، جفا نکنند، ظلم نکنند. همین حرکت مبارزهی با فساد که الآن بحمدالله به این خوبی در قوه قضائیه خودش را دارد نشان میدهد خب در زمان جناب آقای آملی شروع شد؛ یعنی ایشان شروعکنندهِی این حرکت بودند؛ هم در داخل قوه قضائیه و هم در بیرون قوه قضائیه؛ اینها نبایستی از نظر دور باشد. (بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹)
لزوم حفظ آبروی اشخاص در تمامی فرایند رسیدگی قضائی
یک نفری متهم به یک معنایی میشود؛ قوه قضائیه وظیفه دارد از راههاییکه قانون معین کرده، برود تحقیق کند، تفحص کند و مشخص کند که این اتهام وارد است یا وارد نیست. صرف متهمشدن که جرم نیست. به هرکسی ممکن است یک اتهامی وارد شود. تا وقتیکه از طریق قانونی جرم ثابت نشده است، نه در خود قوه، نه در بیرون قوه، نه در تریبونها و منبرهای رسمی، نه در وسایل ارتباط جمعی، کسی حق ندارد آبروی یک مسلمانی را ببرد؛ این بسیار مسئلهی مهمی است. بعضی اوقات انسان میبیند روی قوه قضائیه فشار میآورند که آقا افشا کنید. نه آقا، هیچ لزومی ندارد افشاکردن. در موارد خاصی، بله، شارع مقدس مشخصاً و معیناً خواسته است که مردم مجازات را ببینند، یا مجازات شونده را بشناسند؛ اینها موارد خاصی است، مال همهجا نیست. بخصوص وقتیکه در فضای جامعه روحیهی تعمیم وجود دارد که یک چیزی را به غیر مورد خودش تعمیم میدهند، اینجا انسان خیلی باید احتیاط کند. تا وقتی جرمی ثابت نشده است، قطعاً نبایستی کسی را در معرض قرار داد؛ در معرض اتهام هم نباید قرار داد؛ چون وقتی گفتید متهم است، افکار عمومی تفکیک نمیکند بین متهمیکه هیچ گناهی نکرده است، با آن کسیکه شواهدی بر گناه او وجود دارد. حتّی بعد از اثبات جرم هم چه لزومی دارد؟ عرض کردم، مگر یک موارد خاص؛ «و لیشهد عذابهما طائفه من المؤمنین». چند موردِ اینجوری داریم. حتّی اگر چنانچه فرض کنیم یک نفری جرمی هم کرده است، این جرم در دادگاه صالح اثبات هم شده است، این شخص به مجازات محکوم هم شده است – فرض کنید رفته زندان – چه لزومی دارد ما اسم او را در روزنامهها منتشر کنیم تا بچهی این آدم که دارد مدرسه میرود، دیگر رویش نشود مدرسه برود؟ چه اشکال دارد که این مدتِ زندانش را بگذراند، بیاید بیرون، خودش و خانوادهاش زندگی عادیشان را ادامه دهند؟ خب، جرمی کرد، مجازات شد، تمام شد دیگر. باید حتماً آبروریزی بشود؟ این از نکات بسیار مهمی است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۰)
تحتتأثیر جوسازیها و تبلیغات قرارنگرفتن قوه قضائیه و حفظ آبروی اشخاص
یک مسئلهی دیگریکه در مورد قوه قضائیه مهم است– البته مخاطب این، فقط قوه قضائیه نیست؛ بیشتر، دستگاههای تبلیغاتیاند– مسئلهی آبروی اشخاص است. خیلی باید مراقب حفظ آبروی اشخاص بود. شریعت اسلامی عِرض مؤمن را در ردیف جان او قرار داده. نباید قوه قضائیه، دستگاهها، دادگاهها و دستگاههای اداری قوه قضائیه، تحتتأثیر جوسازی تبلیغات رسانهها قرار بگیرند. خب، رسانهها انصافاً دراینزمینه مشکلاتی دارند؛ بخصوص حالا که این پایگاههای رایانهای راه افتاده، مشکلاتی وجود دارد؛ یعنی خیلی امورِ لازمالرعایه، رعایت نمیشود؛ حقیقتاً اینجور است؛ این جزو نواقص زندگی ماست، نواقص کار ماست. خب، این در جای خود علاج دیگری دارد؛ علاج مسئلهی شایعات و کارهاییکه در مطبوعات و غیر مطبوعات انجام میگیرد، مقولهی جداگانهای است؛ اما قوه قضائیه نباید تحت تأثیر قرار بگیرد. اگر چنانچه همهی مطبوعات، همهی پایگاههای رایانهایکه فضا درست میکنند، جو درست میکنند، افکار عمومی میسازند، به یک سمتی هل دادند، قوه قضائیه، آن دادگاه خاص یا دادسراییکه حالا مسئول پیگیری یک پرونده است، بایستی کار خودش را انجام بدهد؛ هیچ تحتتأثیر نباید قرار بگیرد. این نکتهی بسیار اساسیای است. اسمآوردن از متهمین، قبل از اثبات جرم، یا اسمنیاوردن، اما جوری بیانکردن که مثل اسمآوردن است، اینها اشکال دارد، ایراد دارد؛ اینها ارتقای قوه قضائیه و دستگاه قضای کشور را یقیناً دچار اختلال میکند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۹۱)
نفوذناپذیری قوه قضائیه در برابر جریانات سیاسی و دخالت دستگاههای دیگر
من یک وقت به برادران عزیز قوه قضائیه عرض کردم که شأن قوه قضائیه این است که در هرگوشه از این کشور اگر به کسی ظلم شد، در دل او نور امیدی باشد که به دستگاه قضائی مراجعه میکند و احقاق حق میشود. آن روزیکه به این نقطه برسیم، روزی است که قضای اسلامی تحقّق پیدا کرده است. همه باید احساس کنند که بدون هیچ ملاحظهای، احقاق حق و ابطال باطل خواهد شد. شرط اوّل هم صلابت، استقلال قوه قضائیه، استقلال قاضی، عدم نفوذ جریانات سیاسی و عدم دخالت دستگاههای دیگر در قوه قضائیه است. البته، مسئلهی اهم و مهم، حرف درستی است. اهم و مهم در همهی احکام الهی است. در باب تزاحم، جاهایی وجود دارد که چیزی اهم از دیگری است؛ اما موارد استثناهای بسیار کوچک و کم را که در اجرای عدالت به وسیلهی پیامبر و امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) مشاهده میشود، کاری ندارم. روال کلی بایستی بر این باشد که استقلال قوه قضائیه بهمعنای حقیقی کلمه حفظ شود. اگر این استقلال انجام شد، یعنی معلوم گردید که نفوذ و وجهه و دست داشتن در دستگاهها، هیچگونه تأثیری بر حکم کسی نمیگذارد، مردم خوشحال و امیدوار میشوندو مثل بچهییکه به دامن مادرش پناه میبرد، به دامان قوه قضائیه پناه میبرند. (بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۹)
دخالتنداشتن حب و بغضها و جریانسازیهای سیاسی در درون قوه قضائیه
یکی از چیزهاییکه در مجموعهی قوه قضائیه لازم است، عبارت است از عدم دخالت حب و بغضها و جریانسازیهای سیاسی در درون قوه قضائیه. یکی از خطرات بزرگ همین است که جوسازیهای سیاسی اثر بگذارد بر روی مجرای صحیح قضاوت، و بر روی ذهن قاضی، و بر روی ذهن بازپرس، و مجموعهی چرخهی رسیدگی به پروندهها. خوب، جوسازی سیاسی میشود، روزنامه مینویسد، رادیوهای بیگانه میگویند، دشمن میگوید، جناحهای مختلف حرف میزنند؛ اینها نباید اثر بگذارند. یکی از مشکلترین کارهای قوه قضائیه این است که تحتتأثیر جریانسازیها قرار نگیرد. […] یک مصداق و نمونه هم این است که جوّ سیاسىِ اعمال شدهی با دستهای مختلف، روی قوه قضائیه اثر نگذارد. البته کار آسانی نیست؛ گفتنش آسان است، اما عملکردنش بسیار دشوار است؛ این را انسان باید منصفانه تصدیق کند. اگر این شد، آن وقت مردم در مقابل قوه قضائیه و اقدام و تصمیم قوه قضائیه احساس اقتناع میکنند، احساس قناعت ذهنی میکنند؛ ولو ممکن است از این حکم در دل راضی هم نباشند، اما قانعند. […] باید یک چنین حالتی به وجود بیاید و مردم احساس کنند که این داوری و این قضاوت، متخذ و مستنبط از متن حقیقت است؛ ذهنیات و جریانات و گرایشهای سیاسی و غیر سیاسی و حب و بغضها دخالتی ندارد. اگر مردم این را احساس کردند، ممکن است نتیجهی حکم برایشان راضی کننده نباشد، اما بالأخره متقاعد میشوند؛ میگویند خیلی خوب. این حالت متقاعدشدن، این قبول ذهنی در جامعه، خیلی خوب است و برای قوه قضائیه یک فرصت بزرگی است. البته این هم باید باشد که همهی دستگاههای کشور از قوه قضائیه حمایت کنند تا قوه قضائیه بتواند در این میدان، بدون نظر عمل کند؛ همان طور که در این تصویرهاییکه وجود دارد ـ که حالت نمادین برای قوه قضائیه قرار دادهاند ـ چشم او را بستهاند. البته این چشم بستن، بهمعنای چشمبستن بر روی واقعیت نیست؛ به معنای این است که دوست و دشمن، مدعی و مدعیعلیه از نظر او نادیده هستند؛ شخصیت و خصوصیت شخصیشان ملحوظ نیست. این باید حفظ بشود؛ البته کار بسیار دشواری است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۹)
پرهیز از دخالتدادن گرایشهای سیاسی در امر قضا
حق همهی مردم این است که در جریانهای سیاسی وارد بشوند، اظهار نظر کنند و جزو گروههای سیاسی باشند. در دستگاه قضائی، این، حالت خاصی دارد. داشتن عقیدهی سیاسی، یک چیز قهری و طبیعی است. شاید مقدار کمی از آن هم، بهمقتضای گرایش سیاسی در برخوردها، اجتنابناپذیر باشد؛ اما مسئولان دستگاه قضا و کسانیکه سرنوشت قضایای مشکل مردم در دست آنهاست، باید از تضلّع در امور سیاسی و از دخالتدادن گرایش سیاسی در آن کار مهمیکه بر دوششان است ـ یعنی قضا ـ بهشدّت پرهیز کنند. چیز خیلی مهمی است. فرق هم نمیکند که گرایش سیاسی، به کدام سمت و چگونه باشد. علیاىّحال، وابستهشدن، متضلّعشدن به یک جریان سیاسی، بهطوریکه در عمل مشهود و محسوس باشد و در برخوردهای گوناگون، خودش را نشان بدهد، دون شأن قوه قضائی است و مناسب نیست؛ اگرچه برای مردم عادی و شاید برای خیلی از مأموران دستگاه غیرقضائی، اینطور نیست. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۴/۴/۱۳۶۹)
کوتاهنیامدن قوه قضائیه از موضع عدالت بهخاطر وابستگی مجرم به یک مجموعه سیاسی
قوانین باید طبق مقررات اسلامی تنظیم و آماده شود و با جرم به هر شکلی مقابله گردد. این غلط است که اگر مجرم به یک مجموعه سیاسی وابسته باشد، باید در مقابل او کوتاه آمد؛ آن هم با این دلیل غیر محکمهپسند که اگر مجرمیّت او مورد تأکید قوه قضائیه قرار گیرد، جنجال خواهد شد! قرآن کریم میفرماید «و ان یکن لهم الحقّ یأتوا الیه مذعنین»؛ اگر قضاوتیکه میشود، برخلاف مصلحت آنها باشد، جنجال میکنند؛ اما اگر برطبق میل و نظر باشد، آن وقت آن را میپذیرند. بعد میفرماید: «فی قلوبهم مرض». این قضاوت قرآن است. (بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۰۷/۰۴/۱۳۷۹)
استقلال قوه قضائیه در پرتو دستور ناپذیری قاضی در اجرای حکم الهی
راجع به استقلال قوه قضائیه، خیلی حرف زده شده است. استقلالهایی هم اعمال شده که به نظر من بعضی از این استقلالها، آن استقلال واقعی قوه قضائیه نبوده است. من نمیدانم حقوقدانها در باب مفهوم استقلال قوه قضائیه چه میگویند. لابد حرفهای زیادی هم هست که بعداً آقایان حقوقدانها روی آن بحث خواهند کرد؛ اما آنچه که من میفهمم، این است که قاضی در اجرای حکم الهی، منتظر دستور کسی و منتهی از نهی کسی نشود؛ چون حکم الهی است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۶/۱۳۶۸)
«استقلال و تأثیرناپذیری» دستگاه قضائی و قاطعیت و ایستادگی بر حرف حق
«استقلال و تأثیرناپذیری» دستگاه قضا بسیار مهم است و باید در برابر عوامل مخدوشکنندهی استقلال قضا از جمله تهدید، تطمیع، رودربایستی و فشارِ جو عمومی ایستاد و بر رفتار و روش صحیح قضا تکیه کرد. […] «اقتدار»، «قانونگرایی» و «سلامت کامل» دستگاه قضائی سه عامل استقلال دستگاه قضائی است. […] اقتدارطلبی قوه قضائیه، قدرتطلبی متعارف سیاسی و جناحی نیست بلکه بهمعنای قاطعیت و ایستادگی بر سر حرف حق است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ۷/۴/۱۳۹۴)
اهمیت داشتن شخص قاضی در برابر تهدید و تطمیع و روشهای گوناگون غیر قانونی
بدیهی است که در میان مردم، دعواها حائز سودها و زیانهای بزرگ است و کسانیکه مراجعهکننده و مدعی یا مدعی علیهاند، گاهی برایشان مسئله، مسئلهی مرگ و زندگی، یا در حدود اینهاست. پس بدیهی است که انسانها برای اینکه بتوانند در این آزمون دشوار پیروز شوند، به هر کاری متشبث شوند و از تهدید و تطمیع و روشهای گوناگون برای اینکه میزان را به سود خود بچربانند، استفاده کنند. هدف این همه تلاش و ترفند کیست؟ اینجا مسئله، مسئلهی شخص است؛ شخص قاضی. قانون در اینجا اهمیت کمتری از شخص پیدا میکند. برخلاف بقیهی موارد، که قانون یا اهمیت بیشتری دارد و یا اهمیت معادل دارد، اینجا در درجهی اول، آن شخص است که تصمیم گیرنده است و در درجهی دوم، آن نظام و دستگاه است که این شخص در آن زندگی میکند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱)
استقلال قاضی و ایستادگی در برابر اقویا و افراد زورگوی متوقع
سختترین قسمت عدل هم عبارت است از آنجاییکه طرف مقابلِ عدل، اقویا هستند؛ زیربار نمیروند، زور میگویند، متوقعند. اینجا بایستی ایستادگی کرد. هنر قاضی این است، استقلال قاضی این است که در یک چنین مواقعی، فقط و فقط خدا را و مرّ قانون را در نظر بگیرد. در همهی قضایا ـ قضایای فردی، قضایای اجتماعی ـ اگر قانون ملاک عمل باشد، عدالت تأمین میشود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۸)
شجاعت و نترسیدن قاضی از تهدید و هوچیگریها
اگر توانستید این احساس را در جامعه ایجاد کنید، شما موفّقید. اگر این حالت اطمینان در جامعه بهوجود آمد، هیچکدام از این جوسازیها و دشمنگفتهها هم به جایی نخواهد رسید؛ چون مردم در عمل، حضور و آمادگی قوه قضائیه را مشاهده میکنند و رسیدگی و شجاعت و نترسیدن قاضی از تهدید و هوچیگریها را میبینند. هوچیگری، از تهدید هم سنگینتر است؛ چون هوچیگری، حمله بالفعل است و علیه آبروی قاضی است. اگر مردم دیدند که قاضی بدون اعتنای به این حرفها کار خود را میکند، آن وقت هوچیگریها و لجنپراکنیها هم اثر نخواهد کرد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۸)
انجام کارها در قوه قضائیه بدون ملاحظه تعرض،تهمت و بدگوییها
نسبت به قوّه، تعرّض و تهمت و بدگویی و مانند اینها هم زیاد است، این را هم ما میدانیم؛ یعنی واقعاً خیلی بیش از آنچه واقعیّت دارد، علیه قوّه حرف میزنند، مینویسند. حالا که دیگر فضای مجازی هم هست؛ یک دستگاهِ بی در و دروازه که هر کس هرچه دلش میخواهد مینویسد. اینها اهمّیّتی ندارد، اینها شما را از کار باز ندارد. از امیرالمؤمنین کسی عادلتر در دنیا، در تاریخ بشر شما سراغ دارید؟ همین امیرالمؤمنینِ مظهر عدالت را، به بیعدالتی متّهم کردند؛ خب میگویند دیگر؛ علیه همه میگویند؛ علیه پیغمبر، پیغمبران، علیه امیرالمؤمنین، علیه خدا، علیه شما هم میگویند؛ بگویند؛ این مانع از این نشود که شما کارتان را انجام بدهید. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸)
تحتتاثیر انواع و اقسام جوسازیها قرارنگرفتن دستگاه قضائی
هر قضاوتی بهطور طبیعی یک دسته مخالف و ناراضی دارد. ناراضیهاىِ از قضاوت دو گونهاند: بعضی کسان آداب و اصول و قواعد زیست اجتماعی را رعایت میکنند؛ یعنی اگر از حکم ناراضی هستند، لکن بهصورت قاضی پنجه نمیکشند؛ اما بعضی کسان هم رعایت نمیکنند؛ از قضاوت ناراضیاند، ولی بهصورت قاضی شجاع ـ که باید دستش را بوسید ـ به خاطر حکمیکه امضاء کرده، پنجه میزنند! از قضاوت ناراضیاند، ولی از مجرمِ محکومشده دفاع میکنند! دفاع از مجرم، جرم است؛ دفاع از مجرمِ محکومشده طبق قانون، مبارزه با قانون است. بعضی کسان باید اینها را بفهمند. ما بارها گفتهایم و باز هم تکرار میکنیم که قاضی باید مستقل باشد و تحتتأثیر کسی قرار نگیرد. با تلفن و امرِ کسی نمیشود قضاوت کرد؛ باید با وجدان و علم و حجّت شرعىِ خود قضاوت کند. این دستوردهنده تحمیلکننده کیست؟ شکل عادىِ معمولىِ ساده قدیمىِ آن این است که یک نفر بگوید آقا اینگونه حکم کن؛ والّا چنین و چنان! این روشِ چندان رایجی نیست. طور دیگر هم میشود قاضی را زیر فشار قرار داد: با تیتر روزنامه، با فشار سیاسی و انواع و اقسام جوسازی. از یک طرف قاضی باید تحتتأثیر این جوسازیها قرار نگیرد ـ دستگاه قضا؛ چه مدیران ارشد، چه قضات شریف و محترم، بههیچوجه نباید تحتتأثیر کار غیرمنطقی کسانی قرار گیرند که میخواهند مقاصد خودشان را با جوسازی علیه قوه قضائیه ساماندهی کنند و پیش ببرند ـ از طرف دیگر خود آن افراد باید بدانند که کار خلافی میکنند. البته کار خلاف از طرف مسئولان کشور قابل اغماض است؛ اما نه آن وقتیکه به صورت رویّه درآید. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۰)
لزوم صدور حکم آزادانه، فارغ از فشار و جوسازی و مطابق قانون توسط قاضی
در مورد برخورد قضائی باید بگویم، در کار دادگاه و حکم قضائی، هـیچکس ـ که این شامل بنده هم میشود ـ نه حق دارد دخالت کند و نه دخالت میکند. قاضی باید بتواند آزادانه تصمیم بگیرد. نباید فشاری علیه و له قاضی وجود داشته باشد. علیه این حکم یا آن حکم نباید فشاری وجود داشته باشد. علیه قاضی نباید جوّسازی شود. قاضی باید بتواند فارغ از فشار جوّ، طبق قانون حکم صادر کند.(بیانات در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر ـ ۹/۱۲/۱۳۷۹)
بزرگشمردن تخلف در دستگاه قضائی
در داخل این دستگاه، تخلف را باید بسیار بزرگ بشماریم. تخلف در درون دستگاه قضائی، به اعتقاد بنده، تخلف مضاعف است. «کمثل السفینه تغرق و یغرق اهلها» خود قاضی اگر خدای ناکرده آنچنان باشد، خواهد لغزید و دیگران را خواهد لغزاند. این فرق میکند با کسیکه خودش تنها میلغزد. اینها با هم متفاوتند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱)
پرهیز مسئولان قضائی از بیماری همهگیر کارگزاران در نظامهای طاغوتی و غیرمردمی
همچنین مسئولان نظام اعم از نمایندگان محترم مجلس و مأموران اجرایی و قضائی باید مراقب باشند که از عوارضیکه در نظامهای طاغوتی و غیرمردمی، بیماری همهگیر کارگزاران است، خود را با دقت و وسواس، دور نگهدارند، بیماری رفاهزدگی و عشرتطلبی، بیماری زدوبند نامشروع و فسادمالی و اداری، بیماری تکبر و دوری از مردم و بیاهمیتی به نیاز و خواست و اراده و حضور آنان، بیماری دستهبندیهای ناسالم و ترجیح مقاصد باندی بر مصالح عمومی و امثال اینها که ابتلای به آن مانند موریانه پایههای هر نظامی را سست و پوک میکند، و یا دلسپردن به سنتهای طاغوتی و رغبت به احیای آنها و بیتفاوتی یا بیاعتنایی به ارزشهای اسلامی و انقلابیکه دل را میمیراند و نشاط و شوق خدمت به مردمی را که مخلصانه جان ومال خود را در راه انقلاب دادهاند، سلب میکند و آنان را نومید و غمگین میسازد. (پیام به مناسبت دومین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) ـ ۱۳/۳/۱۳۷۰)
واگذاری مسئولیت قضائی در موارد اشتغالات زیاد افراد
اگر در جایی احساس کردید که مسئولیت شما موجب این است که کارها راکد بشود، حتماً مسئولیت را واگذار کنید. بعضی از برادران، اینطور هستند که باید انشاءاللَّه مسئولان محترم قوه قضائیه، یک فکر درست و حسابی برایشان بکنند. آقایی است که اشتغالات خیلی زیادی دارد. حالا در اینجا هم مثلاً دادگاهی، محکمهیی و یا دادسرایی به او سپرده شده است. این، به کارها نمیرسد و همینطور در آنجا مانده است. این شغل را به یک نفر دیگر واگذار کنند که بیاید، سریع این کار را انجام بدهد. یعنی اینطور نباشد که برای ما، شغل مسئلهی اول باشد. مسئلهی اول، کار است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۴/۴/۱۳۶۹)
لزوم ایجاد فرهنگ اقامه عدل در قوه قضائیه
در تمام مراحل، مسئولان بخشهای مختلف و قضاتیکه خودشان مباشرتا امر قضاوت را اجرا میکنند و دستگاههای دادسراها و مقدمات قضاوت و دادستانها و بازپرسها و ضباط قضائی و کسانیکه میخواهند حکم قاضی را اجرا کنند و کسانیکه ازمقدمات تا زندان و یا بازداشت موقت مدخلیت دارند و مجازاتهای گوناگون را اجرا میکنند و نیز کسانیکه در این مجموعه کار راه میاندازند، اعم از پشتیبانها و دفتردارها و غیره، باید مقصودشان این باشد که عدل اقامه بشود. این فرهنگ باید در قوه قضائیه بهوجود آید. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ۲۰/۶/۱۳۶۸)
ترویج فرهنگ صلح و سازش در جامعه بهمنظور جلوگیری از افزایش تعداد زندانیان
ترویج فرهنگ صلح و سازش در جامعه و آسیبشناسی و تقویت شوراهای حل اختلاف در افزایشنیافتن تعداد زندانیان مؤثر خواهد بود. برای مقابله با تبعات منفی افزایش زندانیان مالی و زندانیان مواد مخدر نیز باید دنبال پیشنهادها و راهحلهای تازهای بود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۳۹۴)
دخالتدادن اخلاق در مسائل قوه قضائیه و لزوم توصیه به عفو و گذشت و احیای حکمیت
در عملکردها، در آنجاهاییکه تخاصم وجود دارد، توصیهی به عفو و گذشت و بخشش و مانند اینها [باشد]. در اسلام هم در مسائل خانوادگی فرمودند: «وَ الصُّلحُ خَیر»؛ صلح بدهند، آشتی بدهند. همین مسئلهِی احیای حکمیّت که مربوط به خانواده است یا این شوراهای حل اختلاف – البتّه به شکل صحیح- اینها همان دخالتدادن اخلاق در مسائل قوه قضائیه و چرخ و پَر قوه قضائیه است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۰۵/۰۴/۱۳۹۸)
رعایت اخلاق اسلامی و پرهیز از بداخلاقی با مراجعین
[وظیفهی] قوه قضائیه قانون است و حقوق است و بریدن و حد معیّنکردن است؛ لکن لابهلای این چرخ و پَر مهمّ پولادین قوه قضائیه، بایستی وسیلهی تلطیف هم وجود داشته باشد. یک چیزهایی وجود دارد که اینها تلطیف میکند؛ هم خود قوه قضائیه را، هم محصول کار قوه قضائیه را؛ در خود قوه قضائیه با رعایت اخلاق [است]. بخصوص [پرهیز از] بداخلاقی با مراجعین؛ حالا با زیردستها هم همین جور است امّا بیشتر از زیردستها، مراجعین [هستند]. خوشاخلاقی؛ حتماً موظّف کنید خودتان را که با اخلاق [با آنها] برخورد کنید. بازپرس در مقام بازپرسی، دادستان در مقام مجادلهی با متّهم یا وکیل متّهم در دادگاه، [وقتی] استدلال میکند، استدلال کند امّا این استدلال با اخلاق باشد. بعضی از این کارهاییکه غربیها میکنند و فیلمهایش را هم منتشر میکنند که مثلاً فرض کنید دادستان فلانلحن را بهکار برد، فلان [بیاحترامی را] کرد، اوّلاً خیلی از اینها دروغ است، ثانیاً اصلاً کار غربیها را هیچ ملاک عمل قرار ندهید؛ نگاه کنید ببینید اسلام چه میگوید، دستورات اسلامی چیست. با اخلاق برخورد کنید؛ بعد هم گاهی اوقات خود قاضی با متّهم بگومگو میکند، حرف میزند، یک چیزی میپرسد، یک چیزی جواب میدهد، [اینها] با اخلاق، با نرمش، با حوصله و صبر [باشد]؛ این مثلاً در برخورد درونی.(بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸)تقویت ارتباط قلبی با خداوند متعال به معنای واقعی کلمه
شماها که خدمتگزاران نظام اسلامی هستید و انشاءالله پیش خدای متعال ارج و قرب دارید، در این ایّام، بخصوص این یکی دو روز آخر دههی باعظمت اوّل ذیحجّه، ارتباط قلبیتان با خدای متعال را هر چه میتوانید تقویت کنید. روز عرفه را که فردا است، قدر بدانید و با دعا و تضرّع و توجّه و مسئلت از خداوند متعال به معنای واقعی کلمه گرهگشایی کنید. اگر فضل الهی و لطف الهی نباشد، کوششهای ما، و زحماتی که میکشید و میکشیم، به جایی نمیرسد. در دعای شریف کمیل [عرض میکند:] «لا یُنالُ ذلِکَ اِلّا بِفَضلِک»؛ یعنی همهی وظایف را انجام میدهیم، [امّا] آنچه به این تلاشهای ما و وظایف ما روح میدهد، جان میدهد، لطف الهی و فضل الهی و توجّه الهی است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه- ۶/۴/۱۴۰۲)
۱۰. دستگاه قضائی و مبارزه فراگیر با فساد
قضای اسلامی؛ کارگشا و پیشگیریکننده ازمفاسد
قوه قضائیه ما براساس شرع است. اگر براساس شرع نباشد، غلط است؛ چون نظام، نظام اسلامی است. هر بخشی از این قوه که شرعی نباشد، موافق با مقرّرات اسلامىِ قضا نباشد، آن بخش نه مایه افتخار است، نه موجب ثواب است و نه کارگشاست. قضای اسلامی است که کارگشاست. قضای اسلامی است که در آن، از همه مفاسد میشود جلوگیری کرد. این مشکل قضای غربی ـ که غربیها در فیلمهای تبلیغاتی هم آن را زر و زیور میدهند و آرایش میکنند ـ نشان داده است که کارایی ندارد. هرکس که اطّلاع داشته باشد، میبیند که آن دستگاه قضائی لَنگ میماند و در خدمت ظلم قرار میگیرد. آن دستگاه قضائیکه این استعداد را دارد تا در همه شرایط با ظلم مقابله کند، دستگاه قضای اسلامی است. هرچه ممکن است، سعی کنید دستگاه قضا را اسلامی تر کنید. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۸)
اولویت مبارزه با فسادِ درون قوه قضائیه
مسئلهی مبارزهی با فساد است. مبارزهی با فساد، هم در درون قوّه محلّ کلام است، هم بیرون قوّه؛ لکن اولویّت با درون قوّه است. خب، هزاران قاضی شریف و پاکدامن و کارمندان امین در سراسر قوّه دارند کار میکنند، تلاش میکنند؛ یک عنصر ناباب در یک دادگستریای در یک شهری پیدا میشود، یک حرکتی انجام میدهد، این روانهای پاکیزهی شریف را بدنام میکند؛ این چیز کمی است؟ این چیز کوچکی است؟ شاید آن تعداد آدم نابابیکه در مجموعِ قوه قضائیه هستند، یک درصد خیلی کمی نسبت به آدمهایی است که یا در اوج شرافتند -ما داریم قضاتیکه با سختی زندگی میکنند، پروندههای سنگین مهمّی هم دستشان هست، [امّا] یک ذرّه هم تخطّی نمیکنند؛ اگر اهل خطا بودند ممکن بود زندگیهای خیلی بهتری داشته باشند، ابداً [تخطّی نمیکنند]- یا قضات معمولیای [هستند] که دارند کار خودشان را با امانت، با صداقت انجام میدهند؛ نسبت آن افراد فاسد و افراد ناباب در مقابل این افراد، خیلی نسبت کمی است امّا یک نسبت کم، یکدرصد کوچک هم تأثیرات مخرّبی میگذارد؛ که حالا من در تصویرسازی از قوه قضائیه، بعداً این را باز عرض خواهم کرد. نسبت به فسادِ درون قوه قضائیه سختگیری کنید. علّتش هم این است که این [قوّه]، مسئولِ رفع فساد است؛ اگر خودش فاسد شد، گناه او نابخشودنی است. هرچه رتبهی شأنی و حقوقیِ انسان بالاتر رفت، به همان اندازه اهمّیّت کار او بیشتر میشود؛ هم در جنبهی مثبت، هم در جنبهی منفی. شما ملاحظه کنید خداوند متعال به زنهای پیغمبر خطاب میکند در قرآن که «یانِساءَ النَّبِیِّ مَن یَأتِ مِنکُنَّ بِفاحِشَهٍ مُبَیِّنَه یُضعَف لَهَا العَذابُ ضِعفَینِ» -هر کدام از شماها کار خلافی بکنید، عذابتان دوبرابر است؛ یعنی همان کاری را که یک زن دیگر اگر بکند پیش خدای متعال صد چوب خوردن دارد، اگر شما انجام بدهید، دویست چوب به شما میزنند؛ چرا؟ چون زن پیغمبرید- «وَمَن یَقنُت مِنکُنَّ لِله وَ رَسولِه» آن وقت جزای او و پاداش او هم دو برابر است؛ کار خوب هم که بکنید، پاداشتان دو برابر است. این بهخاطر اهمّیّت جایگاه انسان است. بنده خیلی اوقات دلم به حال حضرت یونس (سلام الله علیه) میسوزد. مگر چه کار کرده بود [که گفت]: «سُبحانَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظلِمینَ» [آن هم] با آن مجازات سختیکه خدای متعال به حضرت یونس داد. خب ایشان هر چه قومش را دعوت کرد، هر چه کرد، گوش نکردند، این هم با آنها قهر کرد، گذاشت رفت بیرون [شهر]؛ کارش همین بود دیگر. حالا اگر چنانچه یک عالِمی مثلاً فرض کنید در یک شهری نصیحت کند، مردم گوش نکنند حرفش را و بگوید پس من نمیمانم در این شهر و پا شود برود بیرون، خب کار بدی است امّا [آیا] مجازاتش این است که برود در دریا و در دل نهنگ و خدای متعال بگوید اگر او تسبیح نمیکرد، «لَلَبِثَ فی بَطنِه اِلی یَومِ یُبعَثونَ» بنا بوده تا قیامت در شکم ماهی بماند! جزائش این است؟ امّا [با این حال] یونس را خدای متعال این جوری مجازات میکند؛ چرا؟ چون پیغمبر است؛ میگوید شما پیغمبری؛ «فَظَنَّ اَن لَن نَقدِرَ عَلَیهِ«- خیال کرد ما بر او سخت نمیگیریم؛ «نَقدِرَ» یعنی سختگرفتن- «فَنادی فِیالظُّلمتِ اَن لا اِلهَ اِلّا اَنتَ سُبحنَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظلِمینَ»؛ خودش را ظالم دانست، اعتراف کرد، «فَاستَجَبنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الغَمِّ». این جوری است، شما با آدم معمولی فرق میکنید؛ اگر آدم معمولی یک حرکتی انجام بدهد که دارای نکوهش است، شما اگر آن عمل را انجام دادید، نکوهش شما یا دو برابرِ او است یا چند برابرِ او است، تفاوت میکند. با این چشم به مفاسدِ درون قوّه نگاه کنید. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸)
مراقبت از قوه قضائیه در برابر ورود فساد و همه گیر شدن آن
مسئلهی بعدی مسئلهی مبارزه با فساد است، هم در درون قوّه، هم در بیرون قوّه؛ یکی از وظایف شما این است. البتّه [مبارزه با فساد در] درون قوّه را به جناب آقای محسنی هم که دیروز پریروز با ایشان ملاقات داشتیم گفتم و روی این تکیه کردم. البتّه یک اکثریّت قاطع ــ نزدیک به همه ــ در قوّهی قضائیّه مردمان شریفیاند، چه قضات، چه کارمندان؛ با امکانات کم، با درآمد کم ــ واقعاً کم ــ دارند کار سخت انجام میدهند. شرافت این عزیزان را انسان نبایست از نظر دور بدارد. یک اقلّیّت کوچکی هم هستند که از موقعیّت سوء استفاده میکنند و چهرهی قوّه را در نظر مردم مخدوش میکنند. این کسی هم که این کار را انجام میدهد، یعنی کار خلاف را انجام میدهد، لزوماً قاضی نیست؛ گاهی مثلاً منشی فلان دادسرای فلان شهر دوردست یک حرکتی انجام میدهد، همین را تکثیر میکنند و غلبه میدهند به قوّه و بر اساس آن روی قوّه قضاوت میکنند. حیف است [چنین شود]. با این باید مبارزه کرد. باید همهی اجزای قوّه مراقبت کنند که فساد وارد نشود. فساد چیز مسریای هم هست. خدای نکرده وقتی [در] یک بخشی فساد وارد شد، این بیماری سرایت میکند؛ روزبهروز هم زیادتر میشود. وقتی که با فاسد برخورد نشود، فساد افزایش پیدا میکند. این در درون قوّه ، در بیرون قوّه هم همین جور. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه- ۶/۴/۱۴۰۲)
ضرر بیشتر وجود فساد در داخل خود قوّه قضائیه
مأموریّت قوه قضائیه مبارزهی با فساد در کلّ جامعه است که این معلوم است؛ یعنی مسلّماً در کلّ جامعه شما میخواهید با فساد مبارزه کنید، لکن در درجهی اوّل، مبارزهی با فساد در داخل خود قوّه است که من این را بارها مکرّر در دیدارهای تقریباً همهسالهی با عزیزان قوه قضائیه تأکید کردهام و اصرار بر این ورزیدهام. اگر چنانچه فسادی در داخل قوه قضائیه به وجود بیاید، ضررش بسیار بیشتر از فساد بیرون قوه قضائیه است؛ مثل همان «وای به روزیکه بگندد نمک» است؛ یعنی اینجوری نیست که بتوانیم مثل بقیّهی فسادها با آن برخورد کنیم؛ نه، ضربه و سنگینیِ این خیلی زیاد است و حقیقتاً برخورد جدّی و کارشناسی لازم دارد. بنابراین در درجهی اوّل، نگاه باید به فساد درون قوّه باشد. البتّه اینکه میگوییم درجهی اوّل، معنایش این نیست که این را تمام کنیم، بعد بپردازیم به بقیّهی بخشها؛ نه، بهصورت متوازن همانطور که قبلاً گفته شد، همهی اینها بایستی پیش برود. (بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹)
اهمّیّت مبارزه با فساد درون قوه قضائیه و حفظ شأن عناصر و قضات شریف
یک نکتهی دیگر، بحث مبارزهی با فساد در درون قوّه است که این هم در قوّه شروع شد و کار بسیار خوبی است و جزو واجبترین کارها است؛ جزو اولیترین و اوّلیترین کارهای قوّه قضائیه است. البتّه من این را عرض بکنم که گاهی اوقات جنجال راجع به وجود فساد در قوه قضائیه جوری افراطی میشود که به قضات شریف، پاکدامن، مؤمن هم اهانت میشود. این [کار] هیچ جایز نیست. یک اکثریّت بزرگی از قضات دادگستری در سرتاسر کشور، مردمان شریف، باانگیزه، مؤمن، پاکدامن و باگذشت، با زندگیهای سخت و با کارهای سنگین دارند میگذرانند؛ مراقب باشیم به اینها بیمهری نشود؛ به عناصر مؤمن -که اینها بدون شک در قوه قضائیه اکثریّتند- نباید بیمهری بشود. لکن بالأخره عنصر فاسد و ناباب، ولو کم هم که باشد، تأثیر خودش را میبخشد؛ یعنی اگر چنانچه مثلاً یک عضو متوسّط در دادستانی یا در فلان دادگستریِ فلان شهرستان، در هر جا یک حرکت غلط و خلافی بکند، یک نفر مطّلع بشود، این را به این بگوید، به آن بگوید، به آن [دیگری] بگوید، طبعاً شایع میشود که فساد در قوه قضائیه هست؛ یکنفر فاسد است امّا انعکاسش انعکاس بدی است برای قوه قضائیه. لذا [دستگاه شما] باید بشدّت با این مسئله مواجه بشود؛ قضات باشرافت و مؤمن مورد اهانت و بیمهری قرار نگیرند امّا با آن کسانیکه باید برخورد بشود، بهمعنای واقعی کلمه برخورد بشود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۰)
مبارزه جدی با فساد و ساختارهای فسادزا با اولویتدادن به مسائل درون قوه قضائیه
توصیهی دوّم؛ مسئلهی مبارزهی با فساد جدّی گرفته بشود. فساد وجود دارد. یک حرف خوبی جناب آقای محسنی در یکی از همین جلسات اواخر به من گفتند؛ ایشان گفتند ــ به این مضمون ظاهراً ــ که ما تصمیم گرفتهایم اوّل در درون خود قوّه با فساد مبارزه کنیم؛ بله، همین درست است. اینجور نیست که در داخل قوّه فساد نباشد. البتّه اکثریّت قضات، پاکدست، نجیب، مؤمن، زحمتکش و حقیقتاً شریف هستند؛ در این تردیدی نیست، امّا در یک جمع هزارنفره اگر دهنفر هم آدم ناباب پیدا بشوند، میتوانند آن بقیّه را مورد آسیب قرار بدهند از لحاظ آبرو و از لحاظ کار و مانند اینها؛ باید دنبال همان دهنفر گشت. و عمده هم این است که با ساختارهای فسادزا مقابله بشود؛ گاهی اوقات در بخشی از جاها – حالا چه در قوه قضائیه، چه در قوّه مجریّه یا جاهای دیگر – بعضی از ساختارها هست که بهطور طبیعی فساد ایجاد میکند؛ آن ساختارها باید در هم شکسته بشود؛ بگردید این ساختارها را پیدا کنید، آنها از بین برود؛ این هم نکتهی دوّم. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۱)
پیشگیری از فساد قضائی با قاطعیت و اقدام و انجام اصلاحات در جامعه
اگر جرم و جنایت هست؛ اگر دسترسی به قضاوتِ عادلانه نیست؛ اگر رسیدگیهای قضائی طولانی میشود و پروندهها مدتها میماند، اینها فساد است و باید اصلاح شود. باید از جرم و جنایت پیشگیری کرد. انقلاب، ما را به ایجاد این اصلاحات امر میکند و فرمان میدهد. همه خوشحالند و دوست میدارند که اینگونه اصلاحات در جامعه انجام گیرد. البته این اصلاحات هم با تعارف انجام نمیگیرد؛ این اصلاحات، با قاطعیّت و با اقدام انجام میگیرد. (بیانات در خطبههای نماز جمعه ـ ۲۶/۰۱/۱۳۷۹)
رسیدگی بدون ترحم به فساد قضائی و انتقامگیری از قضات فاسد
کسیکه احیاناً فاسد و بدخواه و کجدست باشد، نمیتواند در این قوه بماند. […] نباید رحم کرد. ترحم در اینجا، واقعاً بهمعنای جفاکاری بر این امت اسلامی است. بهنظر من، روی قضات فاسد باید بیش از اندازهی مردم معمولی فشار آورد. جرم این افراد، به ملاک گناه در شب جمعه یا به ملاک گناه سادات یا به ملاک گناه شیعیان است که فرمودند: هر کدام از شما که گناه کنید، گناهتان دوبرابر دیگران است؛ چون «شین» برای ماست. باید از این قاضی انتقام گرفت. البته، انتقام الهی موردنظر است، نه انتقام شخصی. اگر چنین فردی تخلف کرد، اگر توصیه قبول نمود، اگر کاریکه از معیارها خارج است، انجام داد، در هر شرایطیکه هست، باید به مجازات برسد. بهنظر من، اگر این کار نشود، دستگاه قضائی درست نخواهد شد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۶/۱۳۶۸)
اهتمام دستگاه قضائی به مبارزه با مفاسد اقتصادی
باید بسیار پرهیز کرد از اینکه خدای نکرده جرائم کوچک در چشم افراد یا مؤثّرینِ قوه قضائیه بزرگ جلوه کند و جرمهای بزرگ، کوچک به نظر آید. یکی از چیزهاییکه ملتهای گذشته و امتهای سلف را مورد انتقام الهی قرار داده است ـ طبق روایت از معصوم علیهالسّلام ـ همین است که گاهی جرمهای بزرگ را ندیده گرفتند و جرائم کوچک به نظرشان بزرگ آمد. البته جرم، جرم است؛ فرقی نمیکند و باید طبق قانون، هر جرمی ـ چه کوچک و چه بزرگ ـ تعقیب شود؛ لکن خیلی مهمّ است که اهتمام دستگاهها به چه چیزهایی باشد. یکسال پیش بود که ما مبارزه با مفاسد اقتصادی را عرض کردیم و دستگاهها را ترغیب نمودیم که در این مبارزه جدّی باشند. اهتمام به این کار به خاطر آن است که مفاسد اقتصادی، جریان آلودهای است که اگر جلوگیری و با آن مبارزه نشود، کلّ فضا را آلوده خواهد کرد. بحثِ یک جرم منفرد و تک افتاده نیست؛ برخورد با مفاسد اقتصادی برای نظام اهمیت حیاتی دارد.(بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۱)
نگاه کارشناسی به بسترهای فسادخیز و مبارزه با فساد منطبق با حق و عدل و قانون
نکتهی بعد این است که در زمینهی فساد هم، به بسترهای فسادخیز توجّه بشود؛ و این احتیاج دارد به نگاه کارشناسی؛ همان طور که قبلاً اشاره کردند. یعنی بایستی با نگاه کارشناسی، زمینهِی بُروز فساد را و تولید فساد را شناسایی کرد، شناخت و با همان نگاه کارشناسی، به جنگ فساد رفت و برای ریشهکنی فساد تلاش کرد و کار کرد. و ملاک قوه قضائیه هم در مبارزهِی با فساد، حق و عدل و قانون است. یعنی هیچ ملاحظهی دیگری را نبایست کرد؛ ملاحظهی حق را باید کرد، ملاحظهی عدالت را باید کرد. و اگر چنانچه در یک موردی مبارزهِی با فساد، منطبق با حق و عدل و قانون است بیملاحظه بایستی حرکت کرد. (بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹)
ایجاد امنیّت فضای اقتصادی از طریق مبارزه با مفاسد اقتصادی
یک مسئلهی دیگر، مسئلهی مبارزهی با مفاسد است که به نظر من چیز مهمّی است. امروز خب مسئلهی اقتصاد، یک مسئلهی اساسی در کشور است. مخاطبِ اصلی در مدیریّت اقتصاد کشور البتّه قوّه مجریه است و در بخشی قوّه مقنّنه؛ در این تردیدی نیست؛ ولی قوه قضائیه هم میتواند نقش ایفا کند در جاهای مختلفی در مسئلهی اقتصاد. یکی از جاهاییکه قوه قضائیه میتواند برای اصلاح اقتصاد کشور نقش ایفا کند، ایجاد امنیّت فضای اقتصادی است؛ این کارِ قوه قضائیه است. قوه قضائیه باید بتواند نوعی برخورد کند با مختلکنندهی امنیّت، که فضای کسبوکار مردم، فضای زندگی و معیشت مردم، یک فضای امنی باشد؛ این یکی از زمینههای کار قوه قضائیه برای اقتصاد کشور [است].(بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۷)
جلوگیری از شکلگیری فساد از طریق شناسایی گلوگاههای فساد
تنها با کسیکه فساد کرده و فسادیکه تحقّق پیدا کرده است، برخورد نشود؛ مواظب باشند فساد به وجود نیاید. بنده به مسئولان دستگاههای اجرایی و قضائی تأکید کردهام، بگردند ببینند جاهاییکه گلوگاه فساد است، کجاست؛ آنجا را تحت نظارت قرار دهند و نگذارند از اوّل فسادی به وجود بیاید. البته مواظب باشند تمایلات و احساسات و بازیهای سیاسی و خطّی و جناحی و غیره ـ که دشمنان از اینکه این چیزها در بین مسئولان ما رواج پیدا کند، خوشحال میشوند ـ به میان نیاید؛ جلوِ حق را نگیرد و مانعِ دیدن و نظرکردن و فهمیدن چشمها نشود؛ بلکه باید بینظرانه و برای خدا عمل شود. اگر اینطور شد، به مملکت سود خواهد رسید.(بیانات در دیدار کارگزاران حج و مسئولان برگزارکننده مراسم دهه فجر ـ ۳/۱۱/۱۳۸۰)
نقش نظارتی قوه قضائیه بر همهی دستگاههای کشور، و مأموریت پیشگیری از وقوع جرم، و نیز جنبهی تربیتی و تهذیبی در بازداشتگاهها، جوانب دیگری هستند که این رکن اساسی نظام اسلامی را در جایگاه والا و مؤثر خود در ادارهی کشور مینشانند و کارآیی و اقتدار نظام اسلامی را از همهسو نشان میدهند. (حکم انتصاب آیتاللَّه هاشمی شاهرودی به ریاست قوه قضائیه ـ ۲۳/۰۵/۱۳۷۸)
مبارزه با مبادی و مناشئ فساد بیرون از قوه قضائیه
حالا البتّه در بیرون قوّه دیگران هم در مسئولیّتِ جلوگیری از فساد شریکند؛ یعنی گاهی یک فسادی واقع میشود، منشأ فساد دست قوّهی قضائیّه نیست، دست قوّهی مجریّه است، دست قوّهی مقنّنه است، دست نیروهای مسلّح است؛ آنها بایستی جلوی مبادی و مناشئ فساد را بگیرند. البتّه اگر چنانچه قطع نشد، جلویش گرفته نشد، آنوقت وظیفهی قوّهی قضائیّه است که وارد بشود. البتّه امروز آدمهای مغرض و مریضالقلب، آنهایی که واقعاً «فی قُلوبِهِم مَرَض»(۵) هستند، شایعهپراکنیای که علیه قوّهی قضائیّه میکنند، گاهی جنجال میکنند، گاهی یک چیزی میگویند، خیلی بیشتر از واقعیّت آن چیزی است که در قوّه وجود دارد لکن نگذارید؛ همین را دنبال کنید. این هم نکتهی دوّمی که راجع به مسئلهی فساد عرض کردیم. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه- ۶/۴/۱۴۰۲)
مفاسد اقتصادی بستر شکلگیری سایر مفاسد فرهنگی و اخلاقی
مفاسد اقتصادی را صرفاً به عنوان یک کار خلاف نباید در کشور در نظر گرفت. این کار اگر چنانچه دنبال نشود، تعقیب نشود، ریشهیابی نشود، قوای مختلف کشور دستبهدست هم ندهند برای خشککردن ریشهی این کار، ضربه و خطرش برای کشور بسیار کلان و عظیم خواهد بود. مفاسد اقتصادی، مفاسد فرهنگی را هم با خود میآورد، مفاسد اخلاقی را هم میآورد. وجود و رواج مفاسد اقتصادی یکی از بزرگترین خطرهایش این است که عناصر خوب دستگاهها را متزلزل میکند، زیر پای آنها را سست میکند. بسیاری از این موارد و قضایای مفاسد اقتصادیکه بهطور مشخص گزارش شده و برای ما گفته شده است، به این ترتیب بوده است که آن مفسد اقتصادی برای پیشبرد کار خود لازم دانسته در داخل فلان دستگاه نفوذ کند و تعدادی از عناصری را که در آنجا کار میکنند، با خودش همراه کند. خوب، آن عناصریکه آنجا کار میکنند، مردمان مؤمنی هستند؛ اما شیطانِ هوس، زیادهطلبی و پول را به جان اینها میاندازد، همه هم طاقت نمیآورند، مجذوب میشوند، میلغزند؛ این یکی از بزرگترین خطرات مفاسد اقتصادی است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۷)
ورود واضح و گاه جنجالی به مبارزه با مفسدان اقتصادی
یک قلم دیگر از کارهاییکه قوه قضائیه در زمینهی مسائل اقتصاد میخواهد انجام بدهد، همین است؛ و مفسدین اقتصادی. قوه قضائیه در این زمینه بهصورت واضح و گاهی حتّی به صورت جنجالی وارد بشود. بهنظر من در مجموع، دستگاه یک خطای دوپایهای را دارد در زمینهی برخورد با مسائل اقتصادی انجام میدهد؛ یک پایه عبارت است از نوعی حرفزدن و مشیکردن که تلقّی عمومی این باشد که فساد عمومی است، در حالیکه فساد عمومی نیست، فساد مال تعداد اندکی مفسد است؛ هم در دستگاههای دولتی، هم در دستگاههای مردمی، هم در محیط کسبوکار، آنهاییکه مفسدند، افراد معدودی هستند، تعداد معدودی؛ [ولی] ما جوری در اظهاراتمان و در تعبیراتمان حرف میزنیم که تلقّی مردم این میشود که خب همهجا را فساد گرفته! این غلط است، واقعیّت این نیست. این یک پایهی غلط. پایهی غلط دوم اینکه با آن موردیکه واقعاً فساد است، برخوردِ قاطع و روشن نمیکنیم؛ باید برخورد بشود؛ آنجاییکه واقعاً مفسد اقتصادی است، باید صریح و روشن برخورد بشود. و برخورد هم البتّه با تبیین [باشد]؛ یکی از کارهای مهم این است، که برمیگردد به همان مقولهی تبلیغ. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۷)
لزوم قاطعیّتِ قوه قضائیه در مبارزه با فساد
در مورد مسئلهی فساد هم چند نکته را عرض میکنیم؛ خب الحمدلله توجّه به قضیّهی فساد در قوه قضائیه اوج گرفته. البتّه قبل از این دوره شروع شده بود ولکن حالا بحمدالله در اوج است و مورد توجّه است؛ و مردم هم که نگاه میکنند میبینند شما برخورد با مفسد میکنید، ملاحظه نمیکنید و قاطع وارد میدان میشوید، واقعاً خوشحال میشوند، امیدوار میشوند؛ چون فساد و مفسد یک ضربهی بزرگی به زندگی مردم و به روحیهی مردم و به ایمان و اعتقاد مردم است. حقیقتاً و انصافاً فساد مالی ــ به همراه فسادهای دیگر که حالا آنچه فعلاً در دستور کار قوه قضائیه است، فسادهای مالی و اقتصادی است ــ گرفتاری بزرگی است، یک ویروس خطرناکی است مثل همین ویروس کرونا؛ و مثل ویروس کرونا واگیردار هم هست؛ بهشدّت واگیردار و مسری است؛ یعنی فساد در یک جا، سریع و شدید به جاهای مختلف سرایت میکند. یک مفسد فقط خودش مفسد باقی نمیماند، دیگران را هم به دلایل مختلفی به فساد سوق میدهد؛ و اتّفاقاً در ویروس کرونا که دست آلوده و ناپاک مایهی انتقال ویروس است، در فساد هم دستهای آلوده و ناپاک موجب میشوند که فساد منتقل بشود و دستبهدست بشود؛ منتها خب در ویروس کرونا این دست را اگر صابون زدیم و شستیم، مسئله تمام میشود [امّا] آنجا دیگر آن دست با صابونزدن و شستن تمام نمیشود، جز قطعشدن چارهای ندارد. بنابراین مسئله، مسئلهی بسیار مهمّی است. (بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹)
مقابله قاطع و بدون ملاحظه با مفسدان و اژدهای هفتسر فساد
مفسد بایستی مجازات بشود. خب حالا چرا این را ما علنی میگوییم و اصرار میکنیم؟ برای خاطر اینکه تجربه نشان داده که وقتی با فساد و با مفسد، مواجهه و مقابله صورت میگیرد، جیغودادهایی از گوشهوکنار بلند میشود. من ده دوازدهسال قبل از این یک نامهای نوشتم به سران سه قوّه دربارهی فساد؛ آنجا گفتم که این یک – قریب به این مضمون؛ در مدارک و مانند اینها موجود است – اژدهای هفتسر است؛ فساد اینجوری است، یک سرش را زدی، چند سر دیگر دارد که بالا میآیند؛ باید بهطور کامل با آن مواجهه بشود. اینکه علنی میکنیم، برای این است که همه بدانند، همه بفهمند بنا است با مفسد بدون رعایت هیچ ملاحظهای برخورد قاطع صورت بگیرد. (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ـ ۲۲/۵/۱۳۹۷)
برخورد قاطع با مفسدان اقتصادی ضامن تقویت اعتماد عمومی
با آغاز مبارزهی جدّی با فساد اقتصادی و مالی، یقیناً زمزمهها و بهتدریج فریادها و نعرههای مخالفت با آن بلند خواهد شد. این مخالفتها عمدتاً از سوی کسانی خواهد بود که از این اقدام بزرگ متضرر میشوند و طبیعی است بددلانیکه با سعادت ملت و کشور مخالفند یا سادهدلانیکه از القائات آنان تأثیر پذیرفتهاند با آنان همصدا شوند. این مخالفتها نباید در عزم راسخ شما تردید بیفکند. به مسئولان خیرخواه در قوای سهگانه بیاموزید که تسامح در مبارزه با فساد، بهنوعی همدستی با فاسدان و مفسدان است. اعتماد عمومی به دستگاههای دولتی و قضائی در گرو آن است که این دستگاهها در برخورد با مجرم و متخلف قاطعیت و عدم تزلزل خود را نشان دهند. (فرمان هشت مادهای به سران قوا درباره مبارزه با مفاسد اقتصادی ـ ۱۰/۲/۱۳۸۰)
برخورد یکسان و بدون تبعیض با فساد در هرجا و در هر مسند
در امر مبارزه با فساد نباید هیچ تبعیضی دیده شود. هیچکس و هیچ نهاد و دستگاهی نباید استثنا شود. هیچ شخص یا نهادی نمیتواند با عذر انتساب به اینجانب یا دیگر مسئولان کشور، خود را از حسابکشی معاف بشمارد. با فساد در هر جا و هر مسند باید برخورد یکسان صورت گیرد. (فرمان هشت مادهای به سران قوا درباره مبارزه با مفاسد اقتصادی ـ ۱۰/۲/۱۳۸۰)
اطلاعرسانی به مردم در خصوص برخورد با فساد
مبارزهی واقعی با فساد؛ واقعاً با فساد مبارزه بشود. … ما برخورد کنیم، بعد برخورد را به مردم بگوییم. یک نفر فاسد را پیدا کنیم یا یک گروه فاسد را پیدا کنیم، برخوردِ قانونیِ قویِ رضایتبخش بکنیم، بعد همین را به اطّلاع مردم برسانیم، بگوییم این کار اتّفاق افتاد؛ این خوب است، این درست است. البتّه این کار – مسئلهی برخورد- مربوط میشود به وزرا و مدیران ارشد؛ اینهایند که باید برخورد کنند؛ یعنی این ارتباط به قوه قضائیه پیدا نمیکند؛ شما باید برخورد کنید و شما باید از قوه قضائیه بخواهید که وارد بشوند. (بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت ـ ۲۴/۰۴/۱۳۹۷)
۱۱. دستگاه قضائی، پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح و تربیت مجرمان
پیشگیری از جرم در پرتو اجرای دقیق عدالت
پیشگیری از جرم شاید در قانون اساسی هم بهاینمعنا نباشد که دستگاه قضائی باید ابزاری به وجـود آورد ـ یا یک دستگاه فـرعی به وجود آورد ـ که برود جلو جرم را بگیرد. معلوم نیست به این معنا باشد. البته تفسیرش با افراد خاص و دستگاه خاصی است. انسان اینگونه تصور میکند. لکن پیشگیری از جرم، به همان اجرای عدالت است. «و لکم فیالقصاص حیوه یا اولیالالباب». اگر قصاص کردید، قتل واقع نمیشود. اگر اجرای عدالت به شکل دقیق انجام گرفت، ظلم در جامعه اتفاق نمیافتد. اگر مجرم کما هو حقه تعقیب شد و مر حق و عدل دربارهی او جاری شد، کسی به جرم گرایش پیدا نمیکند. این، یک امر قهری است. بسط عدالت همین است. پیشگیری از جرم هم همین است. اینها اهداف و آرزوها و غایات قوه قضائیه است و این غایات، با همین کار قضائیکه شما انجام میدهید، تحقق پیدا میکند و چیز دیگری لازم ندارد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱)
پیشگیری از وقوع جرم با انجام کارهای مستمر برای شناسایی عوامل جرم زا
مسئلهی پیشگیری [از وقوع جرم] خیلی مهم است. خب بله یک بخشی از قوه قضائیه را معیّن میکنیم برای پیشگیری، خوب است، لازم است، لکن پیشگیری یک کار بسیار وسیعی است؛ باید جرم را بشناسید، علل جرم را بشناسید، عواملیکه جرم را ایجاد میکنند بشناسید، کارهایی را که میتواند از وقوع جرم جلوگیری کند بشناسید؛ یک فصل عظیمی از کار در اینجا وجود دارد. هر کدام از این کارها هم یک کنندهی کار لازم دارد؛ نمیشود همین جوری مثلاً بگوییم یک کمیتهای، فرض کنید به قولِ ما یک هیئتی گذاشتهایم برای این کار؛ نه، اینها باید دانهدانه دنبال بشود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸)
فراقوهای و علمیبودن پیشگیری از جرم و ضرورت همکاری دستگاه قضائی
پیشگیری از جرم یک موضوع فرا قوهای است، بنابراین قوه قضائیه برای پیشگیری از جرم باید ارتباط خود را با دستگاههای مرتبط با این موضوع، مستحکم و نقاط اشتراک با آنها را تقویت کند. [….]پیشگیری از جرم، یک موضوع کاملا علمی، نیز است و برهمیناساس باید برای شناسایی عوامل جرم و آسیبهای ناشی از آن با صاحبنظران و کارشناسان این موضوع مشورت و همکاری شود.(بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۰۱/۰۴/۱۳۹۳)
لزوم مشارکت تمامی دستگاهها با دستگاه قضائی در رابطه با پیشگیری از جرم
البته دستگاههای دیگر هم باید در این زمینه [پیشگیری از وقوع جرم] فعال باشند اما باید تلاشی سازمانیافته در این زمینه صورت پذیرد، چرا که در غیر این صورت، جرائم، مدام افزایش و گسترش مییابند و مدیریت کلان آنها ممکن نخواهد بود.(بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۹۴)
مسئولیت قوه قضائیه در پیشگیری از وقوع مفسده با مشارکت تمامی دستگاهها
پیشگیری از وقوع مفسده هم بهعهدهی قوه قضائیه است. به قانون اساسی مراجعه کنید، ملاحظه کنید، یکی از وظایف قوه قضائیه در قانون اساسی همین پیشگیری است. خوب، پیشگیری ابزارهای لازم خودش را دارد، دستگاههای متناسب خودش را دارد. پیشگیری با استفادهی از ضابطین قضائی هم احیاناً خواهد بود؛ از جمله دستگاههای امنیتی، از جمله دستگاههای اطلاعاتی. از همهی اینها باید در پیشگیری استفاده شود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۷)
ضرورت فکر جدی کردن برای علاج مسئله افزایش تعداد زندانیان
[این مسئله افزایش تعداد زندانیان] از زوایای مختلف مالی، خانوادگی، اخلاقی و اجتماعی هزینهساز است و باید با تمرکز بر راهحلهای مختلف، برای علاج آن فکری جدی کرد.(بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ۷/۴/۱۳۹۴)زندانزدایی با فکر درست و برنامهریزی
دربارهی محکومان باید گفت که ما نباید خیال کنیم که عدالت دربارهی کسیکه محکوم به زندان شده، این است که او را به زندان بیندازیم و سر موعد هم آزادش کنیم. این، فقط بخشی از عدالت است. بخش دیگر این است که زندان برای او جایی نباشد که او را فاسد یا فاسدتر کند یا شخصیت او را از بین ببرد یا خانوادهی او را بیچاره کند. این گرایشیکه امروز در قوه قضائیه برای زندانزدایی هست، بسیار نقطهی مثبت و خوبی است. البته بدون تردید کار بایستی با نظم، با ترتیب، با انضباط، با فکر درست و با برنامهریزی انجام بگیرد، لکن جهت درست، همین جهت است و ما نباید یک گوشهیی را که خود موجب نابودسازی اصالتها و شرافتها و ارزشهاست، درست کنیم. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۳)
برنامهریزی و طراحی برای مجازاتهای جایگزین زندان
باید با استفاده از افراد صاحبنظر و کارشناسان مجرب، برای مجازاتهای جایگزین زندان برنامهریزی و طراحی شود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۹/۴/۱۳۹۵)
سیاستگذاری قوه قضائیه برای به حداقلرساندن مجازات زندان
یک مسئلهی مهم در مسائل قوه قضائیه، مسئلهی زندانهاست. زندان، یک مجازات است. محبوسکردن انسان، محدودکردن او، یکی از مجازاتهایی است که در قانون جزایی ما هست، در مواردی در فقه اسلامی هم وجود دارد؛ ایرادی هم ندارد. ما باید کاری کنیم که اولاً این چیزیکه بهعنوان جزای عمل و مجازات برای افراد تحقق پیدا میکند، در غیر موارد مجازات، مطلقاً تحقق پیدا نکند. البته در قانون مواردی هست که در صورت توجه اتهام، به خاطر دلایلی، بازداشتهای موقتی انجام میگیرد؛ اما در این بازداشتها، «موقتبودن» بهمعنای دقیق کلمه و به آن معناییکه روح قانون متوجه به آن است، باید رعایت شود. […] در مجموعهی قوه قضائیه کاری کنید که مجازات زندان به حداقل برسد؛ این احتیاج دارد به تدبیر. البته تدابیری اتخاذشده؛ بعضی درست، بعضی نادرست ـ که نمیخواهیم وارد جزئیات و مسائلش بشویم ـ لکن مجموعاً زندان یک پدیدهی نامطلوب است؛ مشکلات زندان، تبعات زندان، تبعاتیکه برای خود زندانی پیش میآید، تبعاتیکه برای خانوادهها پیش میآید، تبعاتیکه برای محیط کار پیش میآید. بنابراین سیاست قوه قضائیه را این قرار بدهید و دنبال کنید؛ فکر کنید، راه پیدا کنید، علاججویانه؛ یکی باید این باشد که مسئلهی زندان حل شود؛ هم از جهت اینکه جنبهی مجازاتىِ زندان تبدیل نشود به یک شیء دیگر؛ دوم اینکه هرچه ممکن است، مجازات زندان کاهش پیدا کند و تبدیل بشود به مجازاتهای دیگر، تا تبعات زندان دامنگیر جامعه نشود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۹۱)
مدیریت زندان در جهت حل مشکلات زندانها و تبدیلشدن به آموزشگاه نیکیها
نکتهی دیگر، مسئلهی حل مشکلات زندانهاست. خیلی مسئله را باید جدی گرفت. البته سیاست حبسزدایی ـ که جزو سیاستهای رئیس محترم قوه بوده است و جزو این کارهایی است که تصمیمگیری شده و اقدام شده است ـ بسیار کار خوبی است؛ لکن بههرحال وجود حبس و وجود زندان یک واقعیتی است. بایستی مدیریت ما در امر زندان جوری باشد که زندان بهمعنای واقعی کلمه آموزشگاه نیکیها شود. اینها را باید جزو کارهای بزرگ شمرد؛ جزو مسائل مهم به حساب آورد. اینها چیزهایی است که به خود قوه قضائیه ارتباط پیدا میکند. مدیریتهای مربوطه بایستی حداکثر تلاش را برای این مسئله بکنند. البته در زمینهی کمکردن تعداد زندانیها با عفو و مرخصی، که این هم مباحث طولانیای دارد، ما، موضوع را با مسئولین محترم قوه و با رئیس محترم قوه در میان گذاشتیم، میگذاریم، بحث میشود؛ بههرحال بایست برای این کارها راه علاج حقیقی پیدا کرد. این جزو آن اولویتهایی است که در زمینهی ارتقاء قوه قضائیه بهنظر رسید و گفته شد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۷)
۱۲. نقشآفرینی فعال دستگاه قضائی در قضایای بینالمللی
لزوم زندهکردن مفاهیم اسلامی در دستگاه قضائی و دفاع از حقوق بشر
از جمله مواردیکه در دستگاه قضائی موردتوجه قرار گیرد، این است که باید مفاهیم اسلامی را به شکل شایستهای زنده کنیم. امروز دروغگوها در دنیا پرچمهای حقوق بشر بلند کردهاند و دغلکاران عالم زیر این پرچمها و شعارها پنهان شدهاند. حقوق بشر در سایهی عدل اسلامی و احکام اسلامی تحقق پیدا میکند؛ و در دستگاه قضائی، حقوق بشر باید هوشیارانه ـ نه با معیارها و ضابطههای دروغینیکه امروز غرب ارائه میکند؛ بلکه با معیارهای اسلام ـ مورد دقت تمام قرار گیرد. ممکن است در گوشه و کنار جامعهی ما، بهوسیلهی آحاد مردم یا بهوسیلهی دستگاهها، مواردیکه از طرف اسلام حقیقتاً حقوق بشر شناخته شده است، نقض شود. باید دفاع از حقوق بشر، بهوسیلهی قوه قضائیه انجام گیرد. اسلام حتی برای مجرمین هم حقوق قائل است. کسی حق ندارد به فردیکه بناست اعدام شود، دشنام بدهد. دشنام چرا؟ مجازات او اعدام است. دشنام اضافه است؛ دشنام ظلم است؛ دشنام هتک حقِ اوست و باید جلوش گرفته شود. این، نحوهی برخورد با فرد اعدامی است؛ چه برسد به زندانی؛ چه برسد به متهم تحتِ تعقیب؛ چه برسد به آن کسیکه حتی تهمت دربارهی او واضح و ثابت نیست و فقط گمانی دربارهی او هست! باید حقوق انسان و حقیکه خدای متعال برای آحاد انسان معین کرده است، نسبت به همهی افراد و در همهی موارد، کاملاً رعایت شود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱)
لزوم مواجهه تهاجمی قوه قضائیه با مسائل حقوق بشری و بینالمللی
انصافاً در این زمینه[کارهای حقوق بشری و بینالمللی]، قوّه کارهای خوب و بیسابقهای کرده. همین ۱۲۰ میلیارد دلاریکه ایشان فرمودند -ما حالا بتوانیم بگیریم یا نتوانیم بگیریم، بحث بعدی است- امّا این حرکت، یک حرکت کاملاً درستی است. یا همین بحث مواجههی حقوق بشری؛ ما در زمینهی مسائل حقوق بشر از دنیا طلبکاریم، ما بدهکار نیستیم! در آن سالهای اوایل انقلاب به دانشگاه دائماً میرفتم، مرتّب میرفتم سخنرانی میکردم؛ دانشجوها سؤال میکردند، جواب میدادیم. یک وقتی یکی از دانشجوها از بنده پرسید که شما در مورد مسئلهی زن چه دفاعی دارید؟ جمهوری اسلامی چه دفاعی دارد؟ بنده گفتم ما هیچ دفاعی نداریم! ما حملهای داریم، ما هجومی داریم! دفاع چیست؟ ما در زمینهی [زن] مدّعی هستیم. ما در قضیّهی زن، مدّعی دنیا هستیم، مدّعی رژیم طاغوت -آنوقتها که آن حرفها مطرح بود- هستیم، ما دفاع نداریم. در زمینهی حقوق بشر اینجوری است، ما دفاع نباید بکنیم، ما باید حمله کنیم! این کسانیکه اینهمه جنایت کردهاند، اینهمه فساد ایجاد کردهاند – نهفقط در تاریخ، همین حالا- مثلاً فرض کنید فرانسویها شدهاند مظهر حقوق بشر. این فجایعی را که فرانسویها در آفریقا به وجود آوردند، در الجزایر و در غیر الجزایر کارهاییکه کردند، انسان وقتی میخواند، واقعاً تن او میلرزد! فرض بفرمایید یک دریاچهای را، مثلاً یک مرداب بزرگی را با نفت و این چیزها آغشته کنند، بعد یک جمعیّت کثیری را – زن، مرد، بچّه- از روستا بکوچانند طرف آن و بعد اینها را ببندند به رگبار، اینها هم از ترس به آن دریاچه پناه ببرند، بعد آن دریاچه را آتش بزنند! حالا شما فکرش را بکنید، این اتّفاق افتاده! مثلاً این قضیّه اتّفاق افتاده بهوسیلهی فرانسویها. بهوسیلهی انگلیسیها در هند در یک باغی ششهزار نفر جمع شدند بهعنوان تظاهرات، انگلیسیها آمدند مسلسل گذاشتند دم در آن باغ، یکسره ششهزار نفر را در یک روز یا در نصف روز و در چند ساعت به قتل رساندند! حالا اینکه مثلاً برای پنجاهسال، صدسال قبل است، لکن همین زمانِ خودمان سر قضایای داعش و سر قضایای سوریه و سر قضایای میانمار، شما ببینید اینها واقعاً چه کردند! آنوقت اینها مدّعی حقوق بشرند؛ ما حرف داریم در زمینهی حقوق بشر، ما ادّعا داریم علیه مدّعیان دروغگو و وقیح حقوق بشر؛ این کارها، کارهای بسیاری خوبی است که خب بحمدالله در قوه قضائیه دارد انجام میگیرد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۷)
ورود قاطع قوه قضائیه به مسائل بینالمللی
قوه قضائیه باید در موضوعاتی همچون تحریمها، مصادرههای آمریکاییها، تروریسم و یا حمایت از شخصیتهای مظلوم دنیا همچون شیخ زکزاکی و یا حمایت از مسلمانان میانمار و کشمیر، از جایگاه حقوقی وارد شود و نظر حمایتی و یا مخالفت خود را قاطعانه اعلام کند تا در دنیا منعکس شود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۱۲/۴/۱۳۹۶)
احیای حقوق بشر اسلامی در سطح جهان وظیفه قوه قضائیه
[یکی دیگر از وظایف قوه قضائیه] احیای حقوق بشر اسلامی در سطح جهان است. حقوق بشریکه غرب میگوید بر مبنای غلطی تنظیم شده و لازم است حقوق بشر اسلامی با پایههای متقن و عقلانی در افکار عمومی جهان و مجامع حقوقی تبیین و پیگیری شود. اعلام رسمی «چشم بستن سازمان ملل بر جنایت جاری و کودککشی در یمن را در ازای گرفتن پول از برخی کشورها»، باعث شرمندگی بشریت است. این رسوایی، ضد حقوق واقعی بشر است و باید در سطح جهان، روی آن کار حقوقی و قضائی انجام شود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۹/۴/۱۳۹۵)لزوم پیگیری قضائی حقوق پایمالشدهی ملت ایران بهعلت تحریمها
پیگیری حقوق پایمالشدهی ملت ایران به علت تحریمها، در دستور کار قضائی قرار گیرد. […] تضییع حقوق ملت ایران بهواسطهی تحریمها، واقعیتی است که باید در سطح جهانی پیگیری قضائی شود [و نیز] «پیگیری حقوق هزاران قربانی تروریسم در ایران»، «اقامهی دعوا علیه دولتهاییکه قاتلان این قربانیان را حمایت آشکار و پنهان میکنند» و «دفاع حقوقی از شخصیتهای مظلوم مسلمان در سراسر جهان»(بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۹/۴/۱۳۹۵)
۱۳. ارتقای اعتماد عمومی برای تظلمخواهی و رفع مظلومیت در دستگاه قضائی
انتظار مردم برای رسیدگی به موارد مظلوم واقعشدن در دستگاه عدل اسلامی
در جامعه، کمبود و مشکلات و درگیری و ظلم به افراد و تعرض به اموال و جان و حیثیت اشخاص وجود دارد؛ اما دستگاه قضائی باید بهگونهیی باشد که هرکس در جامعه مورد ظلم هر مقامی واقع شد، خاطرش آسوده باشد که رسیدگی میشود؛ مثل فرزندیکه پدر عاقل و مهربان و قوییی دارد و هر کس به او اندک تعرضی کند، دلش محکم است و میگوید ظلم تو را به پدرم میگویم و او حق من را از تو خواهد گرفت. بایستی بر تمام آحاد کشور، چنین روحیهای نسبت به دستگاه قضائی حکمفرما باشد. اگر به کسی ظلم شد، بداند که با مراجعه به دستگاه عدل اسلامی، قطعاً آن ظلم برطرف خواهد شد. این یک بعد از ابعاد کار دستگاه قضائی است که مورد انتظار اسلام و همهی مردم است؛ که انشاءاللَّه حرکت دستگاه قضائی، به همان طرف خواهد بود. (بیانات در مراسم بیعت مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۶۸)
بهوجودآمدن احساس احقاق حق برای جامعهی اسلامی در مراجعه به قوه قضائیه
غایت مطلوب برای قوه قضائیه در عرصهی عملی این است که وضع قوه قضائیه به آنجا برسد که هر کسی در کشور، در جامعهی اسلامی احساس کرد که کسی میخواهد به او ظلم شود یا کسی به او ظلمی کرده است، تعدیای کرده است، دلخوش باشد به اینکه به قوه قضائیه مراجعه میکنم و مشکل را برطرف میکنم. این احساس باید در مردم به وجود بیاید. همه احساس کنند که با مراجعهی به قوه قضائیه به حق خودشان میرسند. این حالت باید در جامعهی اسلامی بهوجود بیاید. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۷)
روشن نگاهداشتن نور امید دلهای مردم به دستگاه عظیم عدالت اسلامی
نباید بگذاریم که نور امید دلهای مردم به دستگاه عظیم عدالت اسلامی، که مظهر آن قوه قضائیه است، خاموش شود. این هم بسته به آن است که عدالت را به هر قیمتیکه هست، اجرا کنیم. بنابراین میتوانیم این را بهعنوان یک آرزوی عملی، بهعنوان چیزیکه از دسترس ما دور نیست، آرزو کنیم و برای آن تلاش کنیم و از خدا بخواهیم که «و ارزقنی اجتهاد المجتهدین.» در این راه، بتوانیم قوه قضائیه را به این شکل درآوریم. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱)
دستگاه قضائی کشور مأمن و پناهگاه طبقات مظلوم
به آنچه که انجام گرفته است، قانع نیستیم. وقتی فاصلهی خودمان را با وضعیکه مطلوب است، انسان ملاحظه میکند، میبینید که هنوز باید خیلی حرکت کنیم؛ خیلی باید بدویم ـ آن وقت آن مقصودیکه عرض کردیم، حاصل خواهد شد؛ یعنی دستگاه قضائی کشور به مأمن و پناهگاه طبقات مظلوم که از همهی قشرها ممکن است باشند، تبدیل خواهد شد، که تا کسی به کسی ظلم کرد یا خواست ظلم بکند، آن کسیکه مورد تعدی قرار گرفته است، به خود دلخوشی میدهد که من میروم سراغ قوه قضائیه و رفع ظلم میکنم. این حالت باید به وجود بیاید. شما نگاه کنید ببینید این حالت امروز در جامعه هست یا نیست. اگر نیست، بدانید که باید بروید سراغش و این را تأمین کنید. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۷)
قوه قضائیه پناهگاه آحاد مردم مظلوم در طوفان مشکلات
در جامعهی ایرانی، به ذهن همهی آحاد این مردم، خیلی آسان و آشناست که حق یک نفر را بخورند، چندسال هم دوندگی کند، به جایی هم نرسد. کدامِ شما و کدامیک از آحاد این ملت، چنین صورت مسئلهیی را نشنیده، یا مکرر نشنیده است؟ این، باید نباشد. در جامعهی اسلامی، باید هر مظلومی احساس بکند که پناهگاهی در آنجا هست؛ مثل کسیکه مثلاً در طوفان و کولاک خیلی سختی، یا در جادهی خطرناکی در شب حرکت میکند، پناهگاهی هم در نقطهیی قرار دارد، خودش را سینهخیز هم که شده، به آنجا خواهد رساند و مطمئن است آنجا که رسید، دیگر خیالش بایستی آسوده باشد. آن پناهگاه، قوه قضائیه است. فرق هم نمیکند؛ همهی قشرها باید این احساس را داشته باشند. این غلط است که ما بگوییم فلان کسان، نزدیک دادگستری نیایند که نمیرسیم. نه، به همه میرسیم. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۴/۴/۱۳۶۹)
امیدواری مردم به رفع مظلومیت و تحقق عدالت از مسیر مراجعه به قوه قضائیه
بارها عرض کردهایم: باید قوه قضائیه به وضعیتی برسد که در سطح کشور، هر جایی، هرکسی احساس مظلومیت کرد، به خود نوید بدهد که میروم سراغ قوه قضائیه، حق خود را میگیرم و مظلومیت خود را برطرف میکنم. این امید باید در دل همهی آحاد این کشور به وجود بیاید. البته این امید آسان به دست نمیآید؛ باید به قدری مراجعاتِ دادخواهانه با نتایج عادلانه و منصفانه همراه بشود که بهتدریج این امید در دل مردم به وجود بیاید. البته ما نمیخواهیم قوه قضائیهی امروز را با قوه قضائیهی قبل از انقلاب و دوران طاغوت مقایسه کنیم؛ آن کسانیکه آن روزها را دیدهاند، میدانند؛ آن روز جاییکه هیچ امیدی به روی انسان نمیگشود، قوه قضائیه بود؛ اینجور نبود که کسی احساس کند که به این در مراجعه خواهد کرد و دلخوش از آنجا برخواهد گشت؛ نه، در متن قوه قضائیه، کار غیرعادلانه، ناشی از بیتوجهی، ناشی از بیتقوایی، بهقدری زیاد بود که کسی در قوه قضائیه هیچ امیدی نداشت، مگر به مدد پارتی و پول و زور و از این چیزها؛ بنابراین ما نمیخواهیم قوه قضائیهی خودمان را با آن مقایسه کنیم و دلخوش شویم که خوب، ما بحمداللَّه امروز قضات فاضلی داریم، قضات منصفی داریم، کارهای خوبی انجام میگیرد؛ ما میخواهیم قوه قضائیه را مقایسه کنیم با آن وضعیتیکه شایستهی نظام جمهوری اسلامی است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۹)
ضرورت تکامل مستمر نظام قضای اسلامی در جهت امیدواری مردم به تحقق عدالت
اگر ادّعا کنیم که امروز قوه قضائیه ما در حدّ نصاب است، ادّعای درستی نکردهایم. قوه قضائیه بهطور مداوم باید در خود اصلاحات کند، مشکلات را برطرف کند، راهها را هموار کند، عناصر را توجیه کند و تخلّفات را کم کند. بنده مکرّر در گذشته گفتهام، آن روزی میتوان درباره قوه قضائیه نفس راحتی کشید که این حالت در جامعه پیش آید که هر کسی در هرجای کشور مورد ستمِ کوچک یا بزرگی ـ از هر نوع ـ قرار گرفت، در دل او چراغ امیدی روشن باشد که سراغ قوه قضائیه خواهد رفت و تظلّم خواهد کرد و بدون هیچگونه لکنت و درنگ و کندی در کار، حقِّ خود را خواهد گرفت. باید سعی کنید قوه قضائیه به اینجا برسد. این هم فقط با عمل شما میسّر است؛ به گفتنِ به مردم و وعده دادن و «مردم امیدوار باشید» و امثال اینها درست نمیشود. باید این قدر این تجربه در میان مردم تکرار شود تا همه به این باور برسند. هر وقت به اینجا رسیدیم، میتوانیم سرافرازانه بگوییم که نظام قضای اسلامی در کشور ما کامل شده است. خوشبختانه در این جهت، حرکت محسوس است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۰۷/۰۴/۱۳۸۰)
نیاز نظام اسلامی به قوه قضائیه مقتدر و معتمد
نظام اسلامی و هر نظامی به قوه قضائیهای نیاز دارد که هم مقتدر و هم مورد اعتماد باشد؛ این دو رکن در کنار هم لازم است. مورداعتمادبودن بهمعنای این نیست که انسان برای وجاهت مردمی، از قدرت آن دستیکه ضامن اجرای قوانین است، بکاهد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۲)
اقتدار و اعتماد؛ تضمینکننده اهداف والای قوه قضائیه
در هر نظامی، در هر اجتماعی، قوه قضائیه حلوفصل کنندهی اختلافات و حاکم کنندهی عدل در مقابل ظلم و تجاوز و فساد و اینهاست. برای اینکه قوه قضائیه در این هدف والا موفق بشود، به دو چیز احتیاج دارد: یکی قدرت و اقتدار ـ که باید قوی باشد ـ دوم، اعتماد؛ یعنی مردم باید به او اعتماد داشته باشند. […] رکن دوم ـ که اعتماد مردم است ـ با تأمین عدالت امکانپذیر خواهد شد، با عمل دقیق و حکیمانهی به قانون تأمین خواهد شد. مردم باید اعتماد پیدا کنند. وقتی دیدند که قوه قضائیه به قول خود در اجرای عدالت عمل میکند، اطمینان پیدا میکنند. حتّی آن کسی هم که علیه او حکم داده شده است، وقتی بین خودش و قلبش و خدایش خلوت میکند، تصدیق میکند که نه، حق با آن است. ممکن است در زبان و در ظاهر زیر بار نرود، اما قلباً قبول خواهد کرد. بنابراین یک حالت اعتمادی به قوه قضائیه به وجود میآید. این اعتماد لازم است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۰)
اعتماد عموم مردم به دستگاه قضائی بدون خدشه به اقتدار و صلابت
دستگاه قضائی باید مورد اعتماد عموم مردم قرار گیرد، نه اینکه در صلاحیت و اقتدار و صلابت آن خدشه شود. البته برای رسیدن به این نقطه، تلاش، پیگیری، کار مداوم همراه با شجاعت و توکّل به خدا لازم است، که انسان نشانههای آن را بحمداللَّه مشاهده میکند. (بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۹)
مورد اعتماد و امید مردم واقعشدن دستگاه قضائی
ما ادعا نمیکنیم که بتوانیم مثل امیرالمؤمنین عمل کنیم. خود آن بزرگوار هم فرمود: «الا و انّکم لاتقدرون علی ذلک»، «لاتقدرون» را در مورد خورد و خوراک گفت، که مراعات این چیزها خیلی آسانتر از مراعات آن مسائل معنوی است. معلوم است که در آن مسائل معنوی، هیچکس نمیتواند به آن پایه برسد؛ هیچکس هم ادعایش را نکرده است؛ لکن باید به آن سمت برویم. در این صورت، دستگاه قضا مورد اعتماد و امید مردم خواهد شد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۷۰)
اعتمادآفرینی جریان دائمی، عمومی و فراگیر عدالت در قوه قضائیه
عدالت مهم است. اگر بخواهیم عدالت در قوه قضائیه جریان دائمی و عمومی و فراگیر پیدا کند، بایستی تقوا و نگاه بیطرفانه در حوادث کوچک و بزرگیکه به قوه قضائیه ارجاع میشود، حاکم شود؛ این را باید همه رعایت کنند، از بالا تا پایین. این یک نکتهی بسیار مهمی است. این، اعتماد ایجاد خواهد کرد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ۶/۴/۱۳۹۰)
اعتماد مردم به قوه قضائیه در تظلّمها
کاری کنید که مردم در تظلّمها خاطرشان جمع باشد که نهایتاً سراغ قوه قضائیه میآیند. این حالتِ اعتماد باید به وجود آید.(بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ۷/۴/۱۳۷۷)
معیار موفقیت قوه قضائیه رسیدن به اعتماد بالای مردم
اگر نتوانستید این غرض اصلی را تأمین کنید، همه آن اشکالات وارد خواهد شد. برای ارزیابی قوه قضائیه، باید این معیار را بهکار بگیرید؛ ببینید چهقدر این حالت اعتماد در مردم بهوجود آمده است؛ هر مقدار بهوجود آمده است، همان مقدار شما موفّقید. اگر نوددرصد، اگر هشتاددرصد، اگر پنجاهدرصد و یا اگر انشاءاللَّه یک روز صددرصد این حالت اعتماد بهوجود آید، آن وقت قوه قضائیه به همان اندازه توفیق پیدا کرده است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ۷/۴/۱۳۷۸)
شکلگیری نگاه امیدوارانه به قوه قضائیه در کل جامعه
قوه قضائیه از نظر مردم بهعنوان یک ملجأ و پناه، احساس بشود و دیده بشود؛ دلِ مردم اینجوری گواهی بدهد. به هر کس ظلم شد، هر کس احساس کرد به او ظلم شده، به خودش، در دلش، به دیگران، بگوید میروم قوه قضائیه و مشکلم را حل میکنم؛ یک چنین نگاه امیدوارانهای به قوه قضائیه باید در کل جامعه شکل بگیرد. این اگر شده باشد، شما به مقصودتان رسیدهاید؛ اگر نشده باشد، پس باید هنوز کار کنید. به خروجیها نگاه کنید. باید کاری کنید که قوه قضائیه بشود ملجأ و پناه برای همه؛ از عالی و دانی. (بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۶)
جلب دلگرمی و اعتماد مردم با صدور احکام قانونی و عادلانه در دادگاهها
هر دادگاهی در هر نقطهایکه مرجع جمعی از مردم است ـ ولو جمع کوچکی ـ باید به نحوی عمل کند که دلگرمی و اعتماد مردم را به خود جلب کند؛ یعنی همه مطمئن شوند که این هسته قضائیکه در اینجا مستقر است، بر طبق قانون و عدل حکم خواهد کرد. طبیعی است اکثر مردم ـ که اکثر مردم خوبند ـ خشنود و دلگرم خواهند شد؛ اقلیتی هم که متجاوزان و خودسرها و متعدّیانِ به حقوق دیگران هستند، نگران خواهند گردید. این نگرانی، نعمت بزرگی است. بدانند که این پنجه قوی، در آن نقطه از کشور هم کارآمد است. شرط اعتماد مردم به قوه قضائیه این است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۲)
«حفظ سلامت قوه قضائیه» اصلیترین عامل جلب رضایت مردم
«حفظ سلامت قوه قضائیه» اصلیترین عامل جلب رضایت مردم است. باید در داخل قوه قضائیه با افراد متخلف و فاسد در همهی استانها و شهرها، با جدیت و قاطعانه برخورد شود و این شیوه باید استمرار یابد. […] سلامت قوه قضائیه را در درجهی اول اهمیت قرار دهید و آن را یک کار اساسی بدانید. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۹/۴/۱۳۹۵)
بالارفتن آبروی دستگاه قضائی با صدور احکام عادلانه و سرعت عمل در اجرای احکام
شما الان ملاحظه میکنید، مدتهاست که در مواردی، سرعت عملهای بسیار زیبایی در اجرای احکام مشاهده میشود. جرمی انجام میگیرد، بلافاصله تحقیق میشود، حکم عادلانه صادر میشود و حدود الهی اجرا میگردد. شما دیدهاید، آنجاهاییکه چنین حادثهیی اتفاق افتاده، مردم چه شور و شوقی نشان دادهاند و چهقدر آبروی دستگاه قضا در آنجاها بالا رفته است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۷۰)
اهتمام به تمامکردن رسیدگی پروندههای مرتبط با مسائل عمومی
آخرین مطلب این است که پروندهای را که باز میکنید تا آخر دنبال کنید و تمام کنید. پروندههای گوناگونیکه به مسائل عمومی ارتباط دارد و قوه قضائیه وارد شده، [مثلاً] راجع به برخی کارخانهها، راجع به برخی تصرّفات بیمورد و امثال اینها به آخر برسانید. جوری نباشد که سر زخم را باز کنید، بعد رها کنید. البتّه اوّلش یک سر و صدایی معمولاً میشود که این کار دارد انجام میگیرد، بعد یواشیواش فراموش بشود؛ نه. هر کاری را که شروع میکنید، هر مسئلهایکه ــ حالا ایشان گفتند مسئلهمحوری؛ خب خوب است، مسئلهمحوری خیلی خوب است ــ بهطور خاص به خاطر اولویّتش دنبال میکنید، این مسئله را به آخر برسانید، پرونده را تمام کنید، بعد بیایید کنار. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۱)
لزوم جلب اعتماد افکار عمومی و تفاهم با افکار عمومی
یک نکتهی مهم در باب قوه قضائیه -که میبینم جزو دغدغههای مسئولین محترم قوّه و شخص جناب آقای آملی است و به جایی هم غالباً نمیرسد، یعنی درست پیش نمیرود- مسئلهی اعتمادسازی مردم است؛ که من قبلاً یک اشارهای به آن کردم، حالا یک مقداری بیشتر و تفصیلاً عرض میکنیم. خب، افکار عمومی خیلی مهم است. ما در مقابل دشمن و بدخواه و توطئهگر و دروغگو و تهمتزن باید با صلابت و قاطعیّت عمل کنیم؛ که الحمدلله مواضع جناب آقای آملی انصافاً مواضع بسیار خوبی است در مقابله و مواجهه [با آنها]. همین صحبتیکه پریروز ایشان کردند، صحبت خیلی قوی، خوب و مطلوب مردم [بود]؛ یعنی در مقابلِ آدمِ تهمتزن، در مقابلِ آدم فاسد، در مقابلِ آدم متخلّف باید با قدرت وارد شد. در مقابلِ افکار عمومی نمیشود اینجوری ظاهر شد. در مقابل افکار عمومی بایستی با تواضع، با دلسوزی، با محبّت وارد شد و با افکار عمومی تفاهم کرد؛ این خیلی چیز مهمّی است، تا بتوانیم اعتماد افکار عمومی را جلب کنیم. جلب اعتماد افکار عمومی، یکی از آن اساسیترین کارها است برای قوه قضائیه؛ البتّه برای همهی دستگاهها همینجور است، منتها قوه قضائیه چون با دعوا سروکار دارد و وارد میدان دعوا و معارضه با متجاوز و متعدّی از قانون میشود، بیشتر از اغلب دستگاههای دیگر به اعتمادسازی احتیاج دارد؛ هم خود قوه قضائیه، هم دستگاههاییکه ضابط قوه قضائیهاند؛ آنها هم همینجور. مثلاً فرض کنید نیروی انتظامیکه ضابط قوه قضائیه است، نیاز دارد به اینکه مردم به او اعتماد کنند تا [اگر] یکجا لازم است یک اِعمال قدرتی بکند، یک خشونتی به خرج بدهد، مردم آنقدر به او اعتماد داشته باشند که بگویند آهان! این جایش بود، لازم بود، باید این کار انجام میگرفت.(بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۷)
صیانت دستگاه قضائی از افکار عمومی
بعضی افراد خیال میکنند که افکار عمومی، منطقه آزاد و بیقیدوبندی است که هر کار خواستند، با آن بکنند! افکار عمومی موش آزمایشگاهی نیست که هرکس هر کار خواست، بتواند با آن بکند. با تحلیلهای غلط و شایعهسازی و تهمت و دروغ، به ایمان و عواطف و باورها و مقدّسات مردم آسیب میزنند. این که درست نیست. بنابر این نظارت لازم است تا این کارها نشود. این یک وظیفه است و اگر انجام نگیرد، جای سؤال دارد که چرا انجام نمیگیرد. چه کسی موظف است ؟ در درجه اوّل دستگاههای دولتی و بعد دستگاههای قضائی. اگر دستگاههای دولتی وظیفه خود را انجام دهند، نوبت به دستگاه قضائی نمیرسد. اگر دستگاههای دولتی به هر دلیلی نتوانستند کاری را که برعهدۀ آنهاست، انجام دهند، قاضی باید وارد میدان شود. قاضی هم مثل داور است؛ از قاضی نباید انتظار داشت که حکم نکند. یک داور در میدان ورزش، به بازیکن خطا کار تذکّر میدهد و اخطار میکند. اگر تذکّر فایدهای نکرد، به او کارت زرد نشان میدهد. اگر فایدهای نکرد، کارت قرمز نشان میدهد.(بیانات در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر ـ ۹/۱۲/۱۳۷۹)
پرهیز از دستهبندیهای ناسالم و بیاعتنایی به ارزشهای اسلامی و انقلابی
همچنین مسئولان نظام اعم از نمایندگان محترم مجلس و مأموران اجرایی و قضایی باید مراقب باشند که از عوارضی که در نظامهای طاغوتی و غیرمردمی، بیماری همهگیر کارگزاران است، خود را با دقت و وسواس، دور نگهدارند، بیماری رفاهزدگی و عشرتطلبی، بیماری زدوبند نامشروع و فسادمالی و اداری، بیماری تکبر و دوری از مردم و بیاهمیتی به نیاز و خواست و اراده و حضور آنان، بیماری دستهبندیهای ناسالم و ترجیح مقاصد باندی بر مصالح عمومی و امثال اینها که ابتلای به آن مانند موریانه پایههای هر نظامی را سست و پوک میکند، و یا دلسپردن به سنتهای طاغوتی و رغبت به احیای آنها و بیتفاوتی یا بیاعتنایی به ارزشهای اسلامی و انقلابیکه دل را میمیراند و نشاط و شوق خدمت به مردمی را که مخلصانه جان ومال خود را در راه انقلاب دادهاند، سلب میکند و آنان را نومید و غمگین میسازد. (پیام به مناسبت دومین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) ـ ۱۳/۳/۱۳۷۰)
تخلف قضائی موجب بی اعتمادی مردم به قوه قضائیه
من مکرّر به دوستان و برادران این نکته را عرض میکنم که از تخلف قضائی حتّی در گوشهای از کشور هم نباید اغماض و صرفنظر کرد؛ چون بدنه متّصل به مردم، همین بخشهای منتشر در سرتاسر کشور هستند؛ مردم با اینها تماس دارند و نزدیکند. قضاوت دربارهی آنها، تعمیم پیدا میکند به قضاوت در کلّ قوه قضائیه. گاهی میبینید یک قاضی یا یک کارمند قضائی در نقطهای از کشور خدای نکرده بهنحوی عمل میکند که نظر جمعی از مردم را نسبت به کلّ قوه قضائیه برمیگرداند و همه این زحمات و خدمات و تلاشهایی را که اینقدر هم قیمت دارد، بهکلّی از بین میبرد. بنابراین، هم اقتدار قوه قضائیه یک اصل است، هم معتمَدبودنِ آن. باید بهگونهای عمل کرد که دل مردم گرم باشد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۲)
شایعهپراکنیها و حرفهای غیرمسئولانه عامل بیاعتمادی مردم به قوه قضائیه
گوشتان به این نباشد که حالا فلانی اعتراض کرد، فلانی حرفی زد، فلانی اهانتی کرد. البته نباید بکنند. این که بعضاً دیده میشود، دستجات سیاسی یا مطبوعات یا غیره، در مقابل حفظ احترام این قوهایکه مردم باید به آن اعتماد داشته باشند، احساس مسئولیتی نمیکنند، بد و خلاف مصلحت است. یکی از راههای بیاعتمادکردن مردم، همین شایعهپراکنیها و حرفهایی است که از روی بیمسئولیتی زده میشود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ۷/۴/۱۳۷۷)
۱۴. تصویرسازی درست و هنری از قوه قضائیه و اعتمادسازی عمومی
تصویرسازی درست از قوه قضائیه
یک نکتهی دیگر که خیلی مهم است، مسئلهی تصویرسازی از قوه قضائیه است. ممکن است شما خیلی هم خوب و شریف باشید امّا یک حادثهای یا حوادثی پیش بیاید که در چشم مردم، آن شرافت، آن امانت، آن صداقت منعکس نشود، عکس آن منعکس بشود؛ این خیلی چیز بدی است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸)
اعتمادسازی عمومی با تصویرسازی درست از قوه قضائیه
خب حالا چه کار کنیم که این تصویر در ذهن مردم از قوّه به وجود بیاید؟ این دیگر در رفتار شما، در گفتار شما، در عملکرد شما، در تبلیغات درستیکه انجام میدهید باید انجام بگیرد؛ البتّه دستگاههای گوناگون، صدا و سیما و دیگران هم باید کمک کنند. دستگاه قضائی متعلّق به انقلاب است، متعلّق به مردم است، متعلّق به کشور است؛ همهی دستگاهها بایست به این معنا کمک کنند؛ اینجور نباشد که یک چیز کوچک را مثلاً فرض کنید در تلویزیون یا در فلان مطبوعه – مثل فضای مجازیکه بیمبالات هرچه دلشان میخواهد میگویند- آنها هم همینجور بگویند، یک چیز کوچکی را، یک چیز نامعلوم یا بیسند را منتشر بکنند که تضعیف قوه قضائیه باشد؛ نباید [این جور باشد]. این تصویرسازی به عهدهی همه است، هم بهعهدهی خود شما است، هم بهعهدهی دیگران است. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸)
اهمیت تبیین حقیقت و اطّلاعرسانی به افکار عمومی
تبیین حقیقت و اطّلاعرسانی به افکار عمومی هم مهمّ است؛ این را هم نباید فراموش کرد. نباید مردم را در ابهام باقی گذاشت. […] اقدام بکنیم، اما حقیقت را هم برای مردم تبیین نماییم. بدون تبیین حقیقت، افکار عمومی در ظلمت و فضای غبارآلود باقی خواهد ماند و دشمن سوءاستفاده خواهد کرد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۲)
تبیین اقدامات صورتگرفته در جهت اقناع افکار عمومی
برخورد هم البتّه با تبیین [باشد]؛ یکی از کارهای مهم این است، که برمیگردد به همان مقولهی تبلیغ. یعنی وقتی یک مفسد اقتصادی را شما محاکمه میکنید و محکوم میکنید به یک مثلاً جزائی و یک مجازات و معاقبهای، این برای مردم جوری تبیین بشود که مردم همه احساس کنند که این کارِ درستی است و این کار باید همینجور انجام میگرفت. من الآن یادم آمد که در تاریخ گذشتهی ما این کار [شده]. در تاریخ در زندگی امام حسن (علیهالسّلام) این هست که عبیداللهبنعبّاس که فرمانده یک بخش خیلی مهمّی از لشکر امام حسن بود، شب که خوابیدند، صبح پا شدند و دیدند در خیمهاش نیست؛ رفته بود، گریخته بود و ملحق شده بود به معاویه؛ آمدند به او رشوه دادند، فلان دادند، پول دادند و رفت طرف معاویه. خب یکچنین حادثهای برای لشکر امام حسن (علیهالسّلام) خیلی حادثهی شکنندهای بود. آنجا یکی از اصحاب نزدیک -که من حالا یادم نیست، قدیم دیدهام، حجربنعدی بود یا کسی دیگر- آمد برای مردم سخنرانی کرد؛ یک بیانی کرد که بعد از پایان بیان او، همه اظهار خوشحالی کردند، گفتند الحمدلله که این رفت! ببینید، این بیانِ تبیینِ بهمعنای واقعی، تبلیغ بهمعنای واقعی، اینجوری است؛ میآید حرف میزند و روشن میکند که آنچه اتّفاق افتاد، بهنفع ما بود؛ یعنی به تعبیر رایجِ امروز، تهدید را به فرصت تبدیل میکند؛ این بایستی در قوه قضائیه [باشد]. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۷)
لزوم کار تبلیغاتی درست، فنی و هنری برای اعتمادسازی عمومی
خب، حالا چه کار کنیم برای اینکه این اعتماد به دست بیاید؟ به نظر میرسد دو کارِ اساسی باید انجام بگیرد. یک کار، کار عملی است؛ یک کار، کار تبلیغاتی است. اوّل در مورد کار تبلیغاتی عرض بکنیم؛ ببینید، امروز قوّه زیر شدیدترین فشارهای تبلیغی و رسانهای است! هم از ناحیهی دشمنانیکه در خارج هستند، هم از ناحیهی غافلینیکه در داخل هستند؛ حالا تعبیر غافل بکنیم که با حُسنظن همراه باشد. فرض بفرمایید حالا یک قاتل بیرحمی میآید چند جوانِ حافظِ امنیّت را به قتل میرساند، بعد قوه قضائیه در یک فرایند قانونی در ظرف چندماه به جرم او رسیدگی میکند و او را محکوم میکند و حکم را اجرا میکند؛ یعنی یک کار کاملاً عادلانه و منصفانه و صحیح. تبلیغاتیکه دشمن میکند، درست عکس آن چیزی است که باید اتّفاق بیفتد؛ یعنی این قاتل بیرحم را بهعنوان مظلوم معرّفی میکند، قوه قضائیهی دلسوزِ علاقهمندِ احقاقِ حقکنندهی حقوق مظلومین را ظالم و مثلاً فرض کنید که متجاوز معرّفی میکند؛ یعنی تبلیغات الآن اینجوری است. تبلیغ بر ضدْ هم بیشتر اثر میگذارد؛ معمولاً اینجوری است؛ یعنی غالباً تهمت و شایعه و حرف مفت بیشتر جا باز میکند تا بخواهد انسان آن را جبران بکند و درست کند و تصحیح کند و اصلاح کند و حرف راست را به جای آن [جایگزین] بکند. خب، این را چهجوری میخواهید حل کنید؟ در مقابل این، کار تبلیغی لازم است. تبلیغ بایستی بهمعنای رساندن آن حقیقت به دل مخاطب باشد، نه به گوش مخاطب؛ باید دل مخاطب تحتتأثیر قرار بگیرد. خب این یک کار فنّی است، یک کار هنری است؛ این امروز در دنیا دارد در سطح بسیار وسیعی انجام میگیرد که سیاه را سفید نشان میدهند. الآن شما نگاه کنید [که کار] این بهاصطلاح پروپاگانداهای دنیا اینجوری است دیگر؛ اصلاً یک چیز غلط را درست و یک چیز باطلِ مطلقِ محض را حق جلوه میدهند، مردم هم باور میکنند؛ چهجوری؟ به صِرف اینکه میآیند میگویند و مثلاً یک حرفی میزنند و عالمانه و مجتهدانه صحبت میکنند نه! این شیوه دارد، این کار دارد؛ [این] کار هنری است. یکی از مهمترین کارهای شما این است؛ یعنی یک تیم قوی رسانهای هنرمند را به کار بگیرید، بنشینند طرّاحی کنند – نه برای یک روز و دو روز و یک ماه؛ بهطور مستمر- تا بتوانند همینکه شما گفتید که ما فلان تعداد قاضی را اینجوری کنار گذاشتیم یا فلان حرکت اصلاحی را انجام دادیم یا فلان تنقیح قانونی را یا فلان پیشبینی بلندمدّت را انجام دادیم، این را بتواند به مردم تفهیم کند درست که مردم آن را مشاهده کنند ببینند. خب، این کار، کار مهمّی است؛ ما این کار را خیلی دستکم گرفتهایم. خیلی از دستگاههای ما مبتلا به همین قضیّه هستند؛ فقط دستگاه قضائی نیست امّا دستگاه قضائی خیلی احتیاج دارد به اینکه بتواند اعتماد مردم و خوشبینی مردم را جلب کند. یکی از دو کاریکه برای جلب اعتماد مردم لازم است تبلیغ درست فنّیِ هنری است که این کار یک مجموعهی کارآمد اهل تبلیغ و وارد در فنّ ارتباطگیری تبلیغی است؛ این کار باید انجام بگیرد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۷)
انعکاس حکمت و اقتدار در تصویرسازی از قوه قضائیه
آنچه در چشم مردم باید منعکس بشود این است که قوه قضائیه، دارای این خصوصیّات است:
اوّلاً دارای حکمت است، هم در انتصاباتش، هم در احکامش، هم در رفتارش، هم در گفتارش؛ نشان بدهد که دارای حکمت است؛ بخصوص مسئولان بالای قوه قضائیه در این [موضوع] میتوانند نقش ایفا کنند. نشان بدهد که دارای علم به مبادی قضا است، این باید نشان داده بشود، معلوم بشود که یک دستگاه عالِم است، از روی علم کار میکند، کارِ کارشناسی علمی انجام میدهد. علم هم یا قانون است یا فقه است؛ در دستگاه قضا، مبادی قضا عبارت است از فقه و قانون. قوّهای است دارای گوش شنوا برای شنیدن. حوصلهی شنیدن باید داشته باشید، هم در دادسرا به وسیلهی بازپرس، هم در مواجههی با دادستان، هم در نهایت در دادگاه در مواجههی با دادرس و قاضی. بایستی گوش شنوا وجود داشته باشد. بشنوید! هم از آن کسیکه شاکی است و آمده شکایت میکند گوش بدهید ببینید واقعاً چه میگوید، هم از آن کسیکه متّهم است و از خودش دفاع میکند، کاملاً گوش کنید ببینید چه میگوید؛ این باید شنیده بشود؛ ممکن است حرف او را قبول هم نکنید امّا گوش کنید. یکی هم اقتدار و قاطعیّت است. باید دارای حکمت باشید، دارای علم باشید، دارای حالت و حسّ شنیداری باشید و دارای اقتدار. باید بفهمند قوه قضائیه دارای اقتدار است، آنچه را تشخیص میدهد، به آن قاطعاً عمل میکند. این ماندن پروندهها که بنده بارها در همین جلسهی دیدار با قوه قضائیه این را تکرار کردهام، لگد به این حالت است. وقتی پرونده یکسال، دوسال، پنجسال، دهسال میماند، معنایش این است که دستگاه قضائی در این مسئله دچار «چه کنم – چه کنم» است، نمیداند چه کار باید بکند؛ این نمیشود؛ به هر نتیجهایکه رسیدند، قاطع آن نتیجه را عمل بکنند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸)
لزوم فعّالیّت رسانهای و هنری در باب کار و تحرکات قضائی
یک نکتهی دیگری هم در مورد تحوّل عرض کنیم که این نکتهی آخر است و آن، فعالیّت رسانهای و هنری در باب کار قضائی و تحرّکات قضائی است. ببینید، دشمنانِ حرکت عمومی نظام جمهوری اسلامی از همهی راههای ممکن برای دشمنی استفاده میکنند و به هر نقطهای از نقاط نظام جمهوری اسلامیکه بتوانند، از همین طرق مختلف ضربه میزنند که از جملهی [آنها] مسائل قضائی است. حالا خارجیها را کار ندارم، [امّا] متأسّفانه در داخل هم حتّی با غفلت بعضی از مسئولینِ مربوط به این مسائل کارهایی میکنند، فیلمهایی میسازند که اساس و مبانی قضائی جمهوری اسلامی را زیر سؤال میبرد و متأسّفانه این فیلمها در بازبینیهای این نشستهای عمومی هنری و مانند اینها مورد توجّه قرار نمیگیرد و اینها اکران هم میشود، روی پرده هم میآید و پخش هم میشود؛ این خیلی چیز بدی است. قوه قضائیه باید به این مسئله توجّه کند، صرفاً کار تبلیغاتی و رسانهای این نیست که شما بیایید آمار بدهید؛ خب بله، سخنگوی محترم قوه قضائیه میآید توضیحاتی میدهد، آماری میدهد، خیلی هم خوب است، اینها لازم هم هست، امّا کافی نیست. این کافی نیست که ما بگوییم آقا ما این کارها را کردهایم؛ نه، برای اینکه ذهن مردمبه معنای واقعی کلمه متوجّه به این قضایا بشود، کار هنری لازم است، کار رسانهای بهمعنای هنری لازم است؛ این را جزو کارهای اساسی باید به حساب آورد. شما ببینید غربیها در این زمینه چه میکنند؛ خب دادگاههای غرب در سینما و فیلمهایشان – حالا آن مقداریکه بنده دیدم، در فیلمهاییکه یا آمریکاییها درست میکنند، فیلمهای هالیوودی، یا اروپاییها درست میکنند- یک نقطهی عدالت خشکِ محضِ این جوری است. اصلاً هیچ تعرّضی، تجاوزی به متّهم ندارند و تا یقین نکنند، حکم صادر [نمیکنند]؛ دادگاه در فیلمها اینجوری است، [امّا] بیرون را شما نگاه کنید، الان وضع آمریکا را مشاهده کنید، ببینید چه کار میکنند. هزاران نفر را به صِرف حضور در خیابان میبرند زندان. این آقای رئیسجمهور محترم آمریکا هزاران کودک را از پدر مادرهایشان جدا کرد، در قفس انداخت؛ یعنی روال کارشان اینجوری است. میگوید که اگر چنانچه فلان کار را بکنید، دَهسال باید بروید زندان؛ خب این قانون نمیخواهد؟ لازم نیست که مثلاً کسی [طبق قانون عمل کند]؟ میگوید: «من میگویم باید این قدر حکم داده بشود»؛ یعنی قضاوتهایشان اینجوری است، دادگاههایشان این جوری است امّا در مقام تبلیغات که شما نگاه میکنید، یک چیز شسته و رُفته و زینتکرده و آرایشکردهای است که نشان میدهند. خب من البتّه طرفدار این نیستم که ما برخلاف واقع، چیزی را آرایش بدهیم؛ نخیر، امّا همان واقع قضیّه را، آن کاری را که شما دارید انجام میدهید، مشخّص کنید، بیان کنید که متأسّفانه عکسش وجود دارد؛ یعنی گاهی اوقات در کشور ما فیلمهایی در مورد مسائل قضائی و آنچه مربوط به مسائل قضائی است ساخته میشود که درست عکس واقعیّت است، یعنی ضدّ واقعیّت است که من دیگر حالا اسم نمیآورم. اینها راجع به مسائل تحول. (بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹)
استفاده از شیوههای جذاب اطلاعرسانی و تبلیغی برای انعکاس اقدامات دستگاه قضائی
باید برای انعکاس حجم سنگین کارهاییکه در دستگاه قضائی انجام میگیرد، از شیوههای جدید و جذاب اطلاعرسانی و تبلیغی استفاده شود. (بیانات در دیدار مسئولان قوه قضائیه ـ ۹/۴/۱۳۹۵)
اجتناب از جنجال تبلیغاتی و لزوم اطّلاعرسانى بهنگام، بجا و به شکل متین و صحیح
مراقب باشید اوّل، کار انجام گیرد و بعد مردم از کاریکه انجام گرفت، مطّلع شوند. جنجال تبلیغاتی نسبت به کاریکه هنوز انجام نگرفته است، نه فقط مفید فایده نیست، بلکه ضررهایی هم ایجاد میکند. کار را بکنیم، بعد اطّـلاع دهـیم ایـن کار شـد ـ مثلاً این پرونده رسیدگی و مختومه شد، یا این طور احقاق حق گردید ـ نه اینکه قبل از آن که کاری صورت گیرد، جنجال کنیم که میخواهیم این کار را بکنیم؛ بعد هم نتوانیم، یا اشکالی پیش آید، یا معلوم شود فلان گوشهاش را اشتباه کرده بودیم. بنده معتقد به خبررسانی و اطّلاعرسانیام؛ مکرّر هم به رئیس محترم قوه و دوستان دیگر در این زمینه عرض کردهام. باید افکار عمومی را مطّلع کرد و اطّلاعرسانىِ صحیح و درست انجام داد؛ لکن اطّلاعرسانىِ بهنگام، بجا و به شکل متین و صحیح. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۱)
تعامل قوه قضائیه با مردم و مطرحشدن عدالتخواهی و اطمینان به انس با عدالت
با مردم حرف بزنید و کارهای مثبت و اقدامات و تصمیمات خوبی را که انجام میگیرد، با آنها در میان بگذارید. مثلاً بگویید برای افراد فلان دستگاه، فلان کارت را صادر کردهایم که بعد از این، وقتی به عنوان مأمور دولت و یا دادستانی به سراغ مردم میآیند، این شبهه وجود نداشته باشد که از جای دیگر آمدهاند. مردم باید توجیه بشوند، باید آموزش قضائی عمومی به آنها داده بشود و باید عدالتخواهی و اطمینان به انس با عدالت در جامعه مطرح شود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۶/۱۳۶۸)
اطلاعرسانی به مردم درخصوص برخورد با افراد خاطی در داخل دستگاه قضائی
اطلاعرسانی درخصوص برخورد با افراد خاطی در داخل دستگاه قضائی ضرورت دارد. […] معدود افرادیکه در داخل قوه قضائیه مرتکب فساد و اقدامات خلاف میشوند، علاوه بر خیانت به مدیران و کارکنان خدوم و زحمتکش دستگاه قضائی، به مردم نیز ظلم میکنند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۹/۴/۱۳۹۵)
استفاده درست از رسانه؛ اطلاع رسانی از کارهای بزرگ و گزارشگری درست
قوّهی قضائیّه تصویر رسانهای خوبی ندارد؛ از رسانه و تبلیغات بدرستی در این قوّه و برای این قوّه استفاده نمیشود. البتّه بخشیاش مربوط به دستگاههای رسانهها [مثل] رادیو و تلویزیون و روزنامهها و مانند اینها است، بخشیاش هم مربوط به خود درون قوّه است. خدا رحمت کند مرحوم آقای موسوی اردبیلی(۷) را؛ آن وقتها شکایت میکرد پیش ما از صداوسیما؛ میگفت که «اخبار قوّهی قضائیّه بعد از اخبار کیفیّت راه جیرفت که [مثلاً] راه بسته است یا برف آمده و مانند اینها! اینها را که گفت، بعد نوبت میرسد به قوّهی قضائیّه»؛ شکایت ایشان این بود. البتّه حالا اینجور نیست؛ حالا بحمدالله از این جهت بهتر است لکن تصویر قوّهی قضائیّه، اینهمه کاری که انجام گرفته، اینها را [باید] مردم بدانند، اینها را مردم مطّلع بشوند. حالا همین نکتهای که آقای محسنی اشاره کردند، این نشست و برخاست با قشرهای مختلف، این خیلی مهم است؛ هم از لحاظ شکلی کار مهمّی است، کار بزرگی است، هم از لحاظ نتیجهگیری کار مهمّی است؛ خب قوّهی قضائیّه گسترش پیدا میکند، فکرش باز میشود، افقها در مقابلش روشن میشود. با حقوقدانها بنشینید، با افراد مختلف، کارشناس اقتصادی، کارشناس سیاسی، دانشجو، جوانهایی که ادّعا دارند، حرف دارند، استاد، کسبه، روحانیّون؛ این نشست و برخاست با اینها خیلی مهم است؛ خب اینها منعکس بشود؛ به شکل درست، منعکس بشود؛ یعنی گزارشگریِ درست انجام بگیرد و انشاءالله که خداوند متعال کمک کند بتوانید این فاصلهای را که ایشان تکرار کردند ــ که تا وضع مطلوب فاصله داریم که درست هم هست، واقعاً فاصله هست ــ این فاصله را انشاءالله بتوانید بزودی پُر کنید. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه- ۶/۴/۱۴۰۲)
استمرار حرکت جدی نظارت در درون قوه قضائیه و بیان نعمت خدمت برای مردم
دوم هم یک حرکت درونی در درون قوه قضائیه بهصورت جدّی است که البتّه شروع شده؛ بنده خبر دارم، خود ایشان هم به بنده گفتهاند، چند بار صحبت شده، مطرح شده و من هم یک جاهاییکه مثلاً مقتضی بوده گفتهام که فرض کنید مأمورینی بروند در یک دادگستریای بهصورت ناشناس و آنجا بنشینند، وضع دادگستری را، مراجعات مردم را ببینند، بعد به آن قاضی یا به آن بازپرس مراجعه کنند ببینند دادگاه چهجوری است، دادسرا چهجوری است، چهجوری حکم میکنند؛ اینها کارهای خیلی خوبی است، منتها این کار بایستی دَه برابر آنچه انجام میگیرد، انجام بگیرد؛ دَه برابر! حالا من از روی حسابوکتاب هم نمیگویم؛ همینطور اینجوری بهنظرم میرسد. شاید لازم باشد بهجای دَه برابر بگوییم صد برابر، امّا حالا بنده احتیاط میکنم؛ دستکم ده برابر باید این کار انجام بگیرد؛ چون شکایت زیاد است. قاعدتاً به شماها هم مراجعه میکنند، به ما [هم] مراجعه میکنند. من در یکی از جلسات – بهنظرم سال گذشته بود یا قبل از آن بود- گفتم که شما قاضی خوب کم ندارید، قاضیهای بسیار خوب [دارید]؛ قاضیایکه شب و روز ندارد، از وقت خواب و وقت استراحت و وقت حضور در خانواده و همهی اینها میزند برای اینکه برسد به عمق یک پرونده و پرونده را احقاق کند و زنده کند مفاد آن را؛ قاضیهای کوشا و اهل سعی و تلاش و صادق و قانع. خیلی خب، یک تعدادی از اینها را چهره کنید، معرّفی کنید؛ فرض بفرمایید یک قاضیای را که این تعداد پرونده را به بهترین وجهیکه موجب رضایت متخاصمین است یا موجب رضایت مجموعهی دستگاه است و رسیدگی کرده و به نتیجه رسانده، مشخّص کنید، معرّفی کنید؛ مثل معلّمین برجسته، مثل اساتید برجسته، مثل محقّقین برجسته، مثل کارآفرینان برجسته. قاضی برجسته را چهره کنید تا تشویق بشوند یک عدّهای به این سبک کار؛ خب همه از آبرو خوششان میآید و این [کار] آبروبخشِ به این افراد است؛ یکی از کارها این است. نقطهی مقابلش هم همینجور؛ حالا بنده نمیگویم هر کسی را که تخلّف کرده، فوراً تشهیرش کنید – ممکن است لازم نباشد یا در مواردی جایز نباشد- امّا در بعضی موارد تشهیر لازم است؛ مشخّص کنید، معرّفی کنید؛ قاضیایکه خیانت کرده در مقام قضا -حالا قاضی یا اعضای دادسرا، فرق نمیکند- این را معرّفی کنید؛ چه اشکالی دارد؟ تشهیر کنید. مواردی اینجوری باید انجام بگیرد. و حرکت قوه قضائیه به سمت اصلاح درونی دستگاه قضا هم بایستی به نظر بنده بیتوقّف، بدون توقّف، انجام بگیرد. من عرض میکنم شما هر پروندهی مهمّیکه به جریان میاندازید، هر دعواییکه به یک حکم عادلانهای آن را منتهی میکنید، این یک صدقه است، این یک کار خیر است، این یک نعمت از طرف پروردگار بر شما است؛ «وَ اَمّا بِنِعمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّث»؛ این نعمت را آشکار کنید، بگویید تا همه بدانند که این اتّفاق افتاد. این هم یک مطلبی است که عرض کردیم. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۷)
حرکت جهادی در قوه قضائیه عامل اعتماد مردم و سرمایه بزرگ اجتماعی
خب، لازم است یک خداقوّتی به جناب آقای رئیسی عرض بکنیم. قوه قضائیه طبعاً در معرض یک تغییر و تبدّلی است. ایشان در این دوسال و چندماهیکه مسئولیّت قوه قضائیه را داشتند، حقّاً زحمت کشیدند، تلاش کردند، کارهای خوبی انجام گرفت در این قوّه. و حرکت جناب آقای رئیسی در قوه قضائیه مصداق همان چیزی بود که ما همیشه تکرار میکنیم [یعنی] «حرکت جهادی»؛ حرکت جهادی، یعنی جدّی، شبانهروزی، پُرتلاش، پُرانگیزه؛ یک حرکت این جوری بود، بحمداللّه آثار خوبی هم داشت و مهمترین اثر این حرکت همین بود که امید مردم به قوه قضائیه را زنده کرد، احیا کرد، مردم را به قوه قضائیه خوشبین کرد. ما شکایتهای مردم را از دستگاههای مختلف دریافت میکنیم؛ در نظرات مردم خیلی تفاوت هست بین [دورهی] قبل از این دوسال و اندی، و بعد از این دوسال و اندی؛ امید و اطمینان به قوّه را زنده کرد؛ این سرمایهی اجتماعی است. این اعتماد مردم به دستگاههای فعّال در جمهوری اسلامی یک سرمایهی بزرگ اجتماعی است و هیچ چیزی با این معادل نیست، که بحمداللّه این دستاورد را قوه قضائیه داشته. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۰)
۱۵. همکاری دستگاه قضا با سایر دستگاههای اجرایی در رابطه با مسائل کشور
توجه به سیاستها و همبستگی کلّی نظام در ارکان و بخشهای کلان
البته دستگاه قضائی محتاج تعامل با دستگاههای دیگر ـ با قوه مجریه و قوه مقننّه ـ است. همچنان که ما قوه مجریه و قوه مقننّه را به همکاری با دستگاه قضائی و کمک به رفع نیازهای آن توصیه میکنیم، قوه قضائیه را هم به همکاری و همراهی با آن دو قوه توصیه میکنیم. این غیر از این است که کسی تحتتأثیر دیگری قرار گیرد؛ بلکه باید سیاستها و همبستگی کلّی نظام را در ارکان و بخشهای کلان خود همواره مورد توجّه قرار دهند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۱)
نیاز امروز کشور به همکاری قوا با یکدیگر
یک نکته هم که بهنظر من نکتهی اساسیای است ـ اگرچه به کارکرد قوه قضائیه ارتباط پیدا نمیکند، اما به حرکت و مسیر کلی قوه، چرا، ارتباط پیدا میکند ـ همکاری قوا با یکدیگر است؛ امروز کشور به این احتیاج دارد. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۹۱)
همکاری با قوای مجریه و مقننه و همافزایی با آنان
همکاری با قوای مجریه و مقننه و همافزایی با آنان را که سفارش همیشگی اینجانب است در نظر داشته باشید. آنان نیز موظف به همراهی و همکاری با شمایند. (حکم انتصاب حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی به ریاست قوه قضائیه ـ ۱۶/۱۲/۱۳۹۷)
افزایش همکاریهای قوا در عرصهی مسائل درون دستگاهی و مسائل کلان کشور
سفارش همیشگی و مؤکد من به روسای قوا، افزایش همکاریها است که این همکاریها شامل دو عرصهی مسائل درون دستگاهی، و مسائل کلان کشور است. در مجموعه نظام اسلامی باید در مسائل گوناگون، «همصدایی» از رؤسای قوا شنیده شود. همکاریها و همفکریهای رؤسای سه قوه میتواند به گسترش این مواضع در بخش های مختلف حکومت کمک کند. رؤسای سه قوه باید جلسات مشترک خود را بیشتر کنند زیرا این نشستها به بازشدن گرهها و پیشرفت امور و بر طرفشدن برخی گلهگذاریها کمک زیادی میکند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۱/۴/۱۳۹۳)
ضرورت انسجام و اتحاد دستگاههای ادارهکننده کشور
بدترین عادتها در یک کشور همین است که دستگاههای مختلف کشور، یکدیگر را متّهم کنند. این معنا ندارد؛ این اصلاً انسجام و اتّحاد دستگاههای ادارهکننده کشور را مختل میکند. یک مجموعه وقتی کامل است و وقتی میتواند کار کند که دستگاههایش یکدیگر را تکمیل و به هم کمک کنند. نه اینکه فلان دستگاه همهاش به فکر این باشد که بَهمان دستگاه را از حیّز اعتبار بیندازد؛ بَهمان دستگاه هم همهاش به فکر این باشد که فلان دستگاه را نابود و بدنام کند. اینکه نمیشود. کسیکه مجرم است، مجرم است؛ البته به قدر جرم خود مجرم است نه بیشتر. جرمها یک اندازه نیستند. اینطور نیست که وقتی کسی جرمی انجام داد، یک سیئه همه حسنات را از بین ببرد؛ نه، آن هم نیست؛ اما جرم باید جرم محسوب شود. آن رفتار و عملیکه طبق قانون و طبق قاعده و روش صحیح، تشخیص داده شده که جرم است و صاحبش مجرم است، دیگر نباید مورد تشویق و تقدیر و احسنت و آفرین چهار نفر آدم بیتوجه قرار گیرد. (بیانات در دیدار پاسداران، جانبازان، دانشجویان و دانشآموزان ـ ۱۱/۸/۱۳۷۹)
لزوم اقدام قاطع قوه قضائیه در رابطه با وظایف ذاتی، در عین همکاری با سایر قوا
قوه قضائیه باید مثل یک موجود زنده بهطور دائم به خود بپردازد و پیش برود و حرکت بکند. زمانهای خوبی، فرصتهای خوبی در اختیار شماست. این هماهنگی بین قوای سهگانه، نعمت بزرگی است؛ آسان هم به دست نیامد. بعضیها دوست داشتند ـ شاید حالا هم دوست داشته باشند ـ که دائم بین قوای مملکت درگیری و ستیزه و چالش باشد. امروز بحمداللَّه انسجام هست؛ همراهی هست. البته این مانع از این نمیشود که قوا هرکدام به وظایف خودشان عمل کنند. قوه قضائیه در جنب قوه مجریه و قوه مقننه به وظایف خودش قاطع عمل بکند. قوه مقننه در جنب قوه قضائیه و قوه مجریه به وظایف خودش قاطع عمل کند. همه به وظایف خودشان عمل کنند؛ اما با هم همدل باشند و همکاری کنند.(بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۶)
لزوم همکاری، همدلی و عزم جدی روسای قوا و مسئولان کشور برای مبارزه با فساد
مبارزه با فساد، یک جهاد واقعی و البته کار بسیار دشواری است. اگر این جهاد بزرگ بخواهد موفّق شود و پیش برود […] یک شرط مهم و اصلی آن این است که همه مسئولان کشور با یکدیگر همدل و شریک باشند. البته رؤسای قوا بحمداللَّه در این کار همکاری و همدلی میکنند؛ اما در همهی سطوح، مسئولان کشور و قوای سهگانه باید در این راه با یکدیگر همکاری کنند و عزم جدّی نشان دهند. (بیانات در دیدار کارگزاران حج و مسئولان برگزارکننده مراسم دهه فجر ـ ۳/۱۱/۱۳۸۰)
همدلی و همکاری در سطوح بالای سازمان قضا
برحسب تجربهییکه در کار اجرایی دارم و هشتسال مباشرتاً کار اجرایی داشتم و قبل از آن هم از اول انقلاب در امور اجرایی داخل بودم، اگر بخواهیم از لحاظ تشکیلاتی این کار سامان بگیرد و کار اجرایی دسته جمعی انجام شود، جز با همدلی و همکاری در سطوح بالا امکان ندارد. یعنی اگر دو نفر آدم صالح که بهخودیخود، «من حیث هو هو» صالحند، اما «هما معا» آنها اشکال پیدا کند و نتوانند با همدیگر همکاری و معیت داشته باشند، اینها هرچند هم صالح باشند، نمیتوانند کار راه ببرند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۶/۱۳۶۸)
۱۶. اهتمام به اسناد بالادستی نظام جمهوری اسلامی ایران و سیاستهای کلی ابلاغی
لزوم رصد دائمی سیاستهای کلی قضائی
ما سیاستهای خوبی، سیاستهای کلی مناسبی برای قوه قضائیه تصویب کردیم که عمدتاً پیشنهادهای خود قوه قضائیه بود و برای مشورت به مجمع تشخیص مصلحت فرستاده شد و بعد هم ابلاغ و اعلام شد؛ سیاستهای خیلی خوبی است. ما دائم باید رصد کنیم، ببینیم این سیاستها چقدر تحقق پیدا کرده است؛ این معیار و شاخص حرکت است. ببینیم از این سیاستهای کلیکه اهداف مقطعىِ قوه قضائیه است، چه مقدار تحقق پیدا کرده است؟ ما کجا قرار داریم؟ این ارزیابی و تقویم درستِ حرکت به ما کمک میکند. […] لذا اینیکه ما در کجای بزرگراهِ رسیدن به اهداف آن سیاستها قرار داریم، این خیلی مهم است؛ این را ما بهعنوان یکی از اولویتها از قوه قضائیه خواستهایم. بخصوص مسئله اطالهی دادرسی، بخصوص در پروندههای مهم و از جمله پروندههای مهم مفاسد اقتصادی. بنده در پروندههای مفاسد اقتصادی معتقد به جنجال و هیاهو نیستم، لکن معتقد به سرعت و قاطعیت در کار هستم. سرعت غیر از عجله است؛ سرعت عمل با شتابزدگی و عجله تفاوت میکند. این پروندههاییکه موردتوجه مردم است ـ که من حالا اشارهای در اهمیت این مسئله عرض خواهم کرد ـ بالخصوص و در عموم پروندهها، مسئلهی اطالهی دادرسی بایستی مورد توجه قرار بگیرد. البته در گزارشهاییکه داده شده، خوشبختانه این هم هست که از طول مدت گردشکارِ پرونده مقداری کم شدهاست، لکن این با آنچه که «باید» مقایسه شود، نه با آنچه که «بوده»، تا ببینیم ما در کجا هستیم و چقدرِ دیگر باید کار کنیم تا بتوانیم به آن نقطهی مطلوب برسیم. یک نکته دیگریکه از اولویتهاست، بنده سفارش کردم، یادداشت کردم و فرستادم، مسئلهی اتقان احکام و نقضهای مکرر است که من سال گذشته هم در اینجا، در همین جلسه این را مطرح کردم. احکام دادگاههای بدوی ـ چه در دادگاههای تجدید نظر، چه در دیوان عالی ـ نقض شدنش باید به حداقل برسد؛ یعنی اتقان احکام جوری باشد که این احکام کمتر قابل نقض باشد. اگر ما دیدیم درصد غیر قابل قبولی از این احکام نقض میشود، باید بدانیم اینجا نقطهی اشکال است.این هم جزو اولویتهاست. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ۵/۴/۱۳۸۷)
نظارت بر سیاستهای کلی قضائی و اجرای آنها
باید سازوکار ویژه و روشنی برای نظارت و اجرای سیاستهای مربوط به قوه قضائیه و تبدیل این سیاستها به برنامه و عملیاتیشدن همه آنها، تدارک دیده شود. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۱/۴/۱۳۹۳)
سند چشمانداز بیستساله جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۰۴ هجری شمسی ابلاغی ۱۳/۸/۱۳۸۲
با اتکال به قدرت لایزال الهی و در پرتو ایمان و عزم ملی و کوشش برنامهریزی شده و مدبرانهی جمعی و در مسیر تحقق آرمانها و اصول قانون اساسی، در چشمانداز بیستساله، ایران کشوری است توسعهیافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی، الهامبخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بینالملل.
جامعهی ایرانی در افق این چشمانداز چنین ویژگیهایی خواهد داشت:
توسعهیافته، متناسب با مقتضیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی خود، متکی بر اصول اخلاقی و ارزشهای اسلامی، ملی و انقلابی، با تأکید بر مردمسالاری دینی، عدالت اجتماعی، آزادیهای مشروع، حفظ کرامت و حقوق انسانها و بهرهمندی از امنیت اجتماعی و قضائی.
برخوردار از دانش پیشرفته، توانا در تولید علم و فناوری، متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایهی اجتماعی در تولید ملی.
امن، مستقل و مقتدر با سامان دفاعی مبتنی بر بازدارندگی همهجانبه و پیوستگی مردم و حکومت.
برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، تأمین اجتماعی، فرصتهای برابر، توزیع مناسب درآمد، نهاد مستحکم خانواده، به دور از فقر، تبعیض و بهرهمند از محیط زیست مطلوب.
فعال، مسئولیتپذیر، ایثارگر، مؤمن، رضایتمند، برخوردار از وجدان کاری، انضباط، روحیهی تعاون و سازگاری اجتماعی، متعهد به انقلاب و نظام اسلامی و شکوفایی ایران و مفتخر به ایرانیبودن.
دستیافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقهی آسیای جنوب غربی (شامل آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و کشورهای همسایه) با تأکید بر جنبش نرمافزاری و تولید علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقاء نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل.
الهامبخش، فعال و مؤثر در جهان اسلام با تحکیم الگوی مردمسالاری دینی، توسعهی کارآمد، جامعهی اخلاقی، نواندیشی و پویایی فکری و اجتماعی، تأثیرگذار بر همگرایی اسلامی و منطقهای بر اساس تعالیم اسلامی و اندیشههای امام خمینی(ره).
دارای تعامل سازنده و مؤثر با جهان بر اساس اصول عزت، حکمت و مصلحت.
ملاحظه: در تهیه، تدوین و تصویب برنامههای توسعه و بودجههای سالیانه، این نکته مورد توجه قرار گیرد که شاخصهای کمی کلان آنها از قبیل نرخ سرمایهگذاری، درآمد سرانه، تولید ناخالص ملی، نرخ اشتغال و تورم، کاهش فاصلهی درآمد میان دهکهای بالا و پایین جامعه، رشد فرهنگ و آموزش و پژوهش و تواناییهای دفاعی و امنیتی، باید متناسب با سیاستهای توسعه و اهداف و الزامات چشمانداز، تنظیم و تعیین گردد و این سیاستها و هدفها به صورت کامل مراعات شود.
بیانیه گام دوم انقلاب خطاب به ملت ایران صادر شده ۲۲/۱۱/۱۳۹۷
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاه و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.
ورود انقلاب اسلامی به دومین مرحلهی خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی
از میان همهی ملّتهای زیر ستم، کمتر ملّتی به انقلاب همّت میگمارد؛ و در میان ملّتهایی که بهپاخاسته و انقلاب کردهاند، کمتر دیده شده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و بهجز تغییر حکومتها، آرمانهای انقلابی را حفظ کرده باشند. امّا انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّهی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همهی وسوسههایی که غیرقابلمقاومت بهنظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دوّمین مرحلهی خودسازی و جامعهپردازی و تمدّنسازی شده است. درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم میشود
پیروزی انقلاب اسلامی؛ آغازگر عصر جدید عالم
آن روز که جهان میان شرق و غرب مادّی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمیبُرد، انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چهارچوبها را شکست؛ کهنگی کلیشهها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود. طبیعی بود که سردمداران گمراهی و ستم واکنش نشان دهند، امّا این واکنش ناکام ماند. چپ و راستِ مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاش گسترده و گونهگون برای خفهکردن آن، هرچه کردند به اجلِ محتوم خود نزدیکتر شدند. اکنون با گذشت چهل جشن سالانهی انقلاب و چهل دههی فجر، یکی از آن دو کانون دشمنی نابود شده و دیگری با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضار میدهند، دستوپنجه نرم میکند! و انقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعارهای خود همچنان به پیش میرود.
شعارهای جهانی، فطری، درخشان و همیشهزندهی انقلاب اسلامی
برای همهچیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بیمصرف و بیفایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همهی عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویّت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دورهای بهدرخشد و در دورهای دیگر افول کند. هرگز نمیتوان مردمی را تصوّر کرد که از این چشماندازهای مبارک دلزده شوند. هرگاه دلزدگی پیش آمده، از رویگردانی مسئولان از این ارزشهای دینی بوده است و نه از پایبندی به آنها و کوشش برای تحقّق آنها.
دفاع ابدی از نظریهی نظام انقلابی
انقلاب اسلامی همچون پدیدهای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آمادهی تصحیح خطاهای خویش است، امّا تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست. به نقدها حسّاسیّت مثبت نشان میدهد و آن را نعمت خدا و هشدار به صاحبان حرفهای بیعمل میشمارد، امّا به هیچ بهانهای از ارزشهایش که بحمدالله با ایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمیگیرد. انقلاب اسلامی پس از نظامسازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمیشود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمیبیند، بلکه از نظریّهی نظام انقلابی تا ابد دفاع میکند.
جمهوری اسلامی و فاصلهی میان بایدها و واقعیتها
جمهوری اسلامی، متحجّر و در برابر پدیدهها و موقعیّتهای نوبهنو، فاقد احساس و ادراک نیست، امّا به اصول خود بهشدّت پایبند و به مرزبندیهای خود با رقیبان و دشمنان بهشدّت حسّاس است. با خطوط اصلی خود هرگز بیمبالاتی نمیکند و برایش مهم است که چرا بماند و چگونه بماند. بیشک فاصلهی میان بایدها و واقعیّتها، همواره وجدانهای آرمانخواه را عذاب داده و میدهد، امّا این، فاصلهای طیشدنی است و در چهل سال گذشته در مواردی بارها طی شده است و بیشک در آینده، با حضور نسل جوان مؤمن و دانا و پُرانگیزه، با قدرت بیشتر طی خواهد شد.
انقلاب اسلامی؛ مایهی سربلندی ایران و ایرانی
انقلاب اسلامی ملّت ایران، قدرتمند امّا مهربان و باگذشت و حتّی مظلوم بوده است. مرتکب افراطها و چپرویهایی که مایهی ننگ بسیاری از قیامها و جنبشها است، نشده است. در هیچ معرکهای حتّی با آمریکا و صدّام، گلولهی اوّل را شلّیک نکرده و در همهی موارد، پس از حملهی دشمن از خود دفاع کرده و البتّه ضربت متقابل را محکم فرود آورده است. این انقلاب از آغاز تا امروز نه بیرحم و خونریز بوده و نه منفعل و مردّد. با صراحت و شجاعت در برابر زورگویان و گردنکشان ایستاده و از مظلومان و مستضعفان دفاع کرده است. این جوانمردی و مروّت انقلابی، این صداقت و صراحت و اقتدار، این دامنهی عمل جهانی و منطقهای در کنار مظلومان جهان، مایهی سربلندی ایران و ایرانی است، و همواره چنین باد.
برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت
اینک در آغاز فصل جدیدی از زندگی جمهوری اسلامی، این بندهی ناچیز مایلم با جوانان عزیزم، نسلی که پا به میدان عمل میگذارد تا بخش دیگری از جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ را آغاز کند، سخن بگویم. سخن اوّل دربارهی گذشته است.
عزیزان! نادانستهها را جز با تجربهی خود یا گوشسپردن به تجربهی دیگران نمیتوان دانست. بسیاری از آنچه را ما دیده و آزمودهایم، نسل شما هنوز نیازموده و ندیده است. ما دیدهایم و شما خواهید دید. دهههای آینده دهههای شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه) است، نزدیک کنید. برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت. دشمنان انقلاب با انگیزهای قوی، تحریف و دروغپردازی دربارهی گذشته و حتّی زمان حال را دنبال میکنند و از پول و همهی ابزارها برای آن بهره میگیرند. رهزنان فکر و عقیده و آگاهی بسیارند؛ حقیقت را از دشمن و پیادهنظامش نمیتوان شنید.
آغاز انقلاب و نظام اسلامی از نقطهی صفر
انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن، از نقطهی صفر آغاز شد؛ اوّلاً: همهچیز علیه ما بود، چه رژیم فاسد طاغوت که علاوهبر وابستگی و فساد و استبداد و کودتایی بودن، اوّلین رژیم سلطنتی در ایران بود که به دست بیگانه -و نه به زور شمشیر خود- بر سرِ کار آمده بود، و چه دولت آمریکا و برخی دیگر از دولتهای غربی، و چه وضع بهشدّت نابسامان داخلی و عقبافتادگی شرمآور در علم و فنّاوری و سیاست و معنویّت و هر فضیلت دیگر.
ثانیاً: هیچ تجربهی پیشینی و راه طیشدهای در برابر ما وجود نداشت. بدیهی است که قیامهای مارکسیستی و امثال آن نمیتوانست برای انقلابی که از متن ایمان و معرفت اسلامی پدید آمده است، الگو محسوب شود. انقلابیون اسلامی بدون سرمشق و تجربه آغاز کردند و ترکیب جمهوریّت و اسلامیّت و ابزارهای تشکیل و پیشرفت آن، جز با هدایت الهی و قلب نورانی و اندیشهی بزرگ امام خمینی، به دست نیامد. و این نخستین درخشش انقلاب بود.
پس آنگاه انقلاب ملّت ایران، جهان دوقطبی آن روز را به جهان سهقطبی تبدیل کرد و سپس با سقوط و حذف شوروی و اقمارش و پدید آمدن قطبهای جدید قدرت، تقابل دوگانهی جدید «اسلام و استکبار» پدیدهی برجستهی جهان معاصر و کانون توجّه جهانیان شد. از سویی نگاه امیدوارانهی ملّتهای زیر ستم و جریانهای آزادیخواه جهان و برخی دولتهای مایل به استقلال، و از سویی نگاه کینهورزانه و بدخواهانهی رژیمهای زورگو و قلدرهای باجطلب عالم، بدان دوخته شد. بدینگونه مسیر جهان تغییر یافت و زلزلهی انقلاب، فرعونهای در بسترِ راحت آرمیده را بیدار کرد؛ دشمنیها با همهی شدّت آغاز شد و اگر نبود قدرت عظیم ایمان و انگیزهی این ملّت و رهبری آسمانی و تأییدشدهی امام عظیمالشّأن ما، تابآوردن در برابر آنهمه خصومت و شقاوت و توطئه و خباثت، امکانپذیر نمیشد.
مدیریت جهادی و اعتقاد به اصل «ما میتوانیم»؛ عامل عزت و پیشرفت ایران در همهی عرصهها
بهرغم همهی این مشکلات طاقتفرسا، جمهوری اسلامی روزبهروز گامهای بلندتر و استوارتری به جلو برداشت. این چهل سال، شاهد جهادهای بزرگ و افتخارات درخشان و پیشرفتهای شگفتآور در ایران اسلامی است. عظمت پیشرفتهای چهلسالهی ملّت ایران آنگاه بهدرستی دیده میشود که این مدّت، با مدّتهای مشابه در انقلابهای بزرگی همچون انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر شوروی و انقلاب هند مقایسه شود. مدیریّتهای جهادی الهامگرفته از ایمان اسلامی و اعتقاد به اصل «ما میتوانیم» که امام بزرگوار به همهی ما آموخت، ایران را به عزّت و پیشرفت در همهی عرصهها رسانید.
برکات بزرگ انقلاب اسلامی
انقلاب به یک انحطاط تاریخی طولانی پایان داد و کشور که در دوران پهلوی و قاجار بهشدّت تحقیر شده و بهشدّت عقب مانده بود، در مسیر پیشرفت سریع قرار گرفت؛ در گام نخست، رژیم ننگین سلطنت استبدادی را به حکومت مردمی و مردمسالاری تبدیل کرد و عنصر ارادهی ملّی را که جانمایهی پیشرفت همهجانبه و حقیقی است در کانون مدیریّت کشور وارد کرد؛ آنگاه جوانان را میداندار اصلی حوادث و وارد عرصهی مدیریّت کرد؛ روحیه و باور «ما میتوانیم» را به همگان منتقل کرد؛ به برکت تحریم دشمنان، اتّکاء به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ برکات بزرگ شد:
یک) ثبات و امنیت و حفظ تمامیت ارضی ایران
اوّلاً: ثبات و امنیّت کشور و تمامیّت ارضی و حفاظت از مرزها را که آماج تهدید جدّی دشمنان قرار گرفته بود ضمانت کرد و معجزهی پیروزی در جنگ هشتساله و شکست رژیم بعثی و پشتیبانان آمریکایی و اروپایی و شرقیاش را پدید آورد.
دو) موتور پیشران کشور در عرصهی علم و فنّاوری و ایجاد زیرساختهای حیاتی و اقتصادی و عمرانی
ثانیاً: موتور پیشران کشور در عرصهی علم و فنّاوری و ایجاد زیرساختهای حیاتی و اقتصادی و عمرانی شد که تا اکنون ثمرات بالندهی آن روزبهروز فراگیرتر میشود. هزاران شرکت دانشبنیان، هزاران طرح زیرساختی و ضروری برای کشور در حوزههای عمران و حملونقل و صنعت و نیرو و معدن و سلامت و کشاورزی و آب و غیره، میلیونها تحصیلکردهی دانشگاهی یا در حال تحصیل، هزاران واحد دانشگاهی در سراسر کشور، دهها طرح بزرگ از قبیل چرخهی سوخت هستهای، سلّولهای بنیادی، فنّاوری نانو، زیستفنّاوری و غیره با رتبههای نخستین در کلّ جهان، شصتبرابرشدن صادرات غیرنفتی، نزدیک به دهبرابرشدن واحدهای صنعتی، دهها برابرشدن صنایع از نظر کیفی، تبدیل صنعت مونتاژ به فنّاوری بومی، برجستگی محسوس در رشتههای گوناگون مهندسی از جمله در صنایع دفاعی، درخشش در رشتههای مهم و حسّاس پزشکی و جایگاه مرجعیّت در آن و دهها نمونهی دیگر از پیشرفت، محصول آن روحیه و آن حضور و آن احساس جمعی است که انقلاب برای کشور به ارمغان آورد. ایرانِ پیش از انقلاب، در تولید علم و فنّاوری صفر بود، در صنعت بهجز مونتاژ و در علم بهجز ترجمه هنری نداشت.
سه) به اوجرسانیدن مشارکت مردمی و مسابقهی خدمترسانی
ثالثاً: مشارکت مردمی را در مسائل سیاسی مانند انتخابات، مقابله با فتنههای داخلی، حضور در صحنههای ملّی و استکبارستیزی به اوج رسانید و در موضوعات اجتماعی مانند کمکرسانیها و فعالیّتهای نیکوکاری که از پیش از انقلاب آغاز شده بود، افزایش چشمگیر داد. پس از انقلاب، مردم در مسابقهی خدمترسانی در حوادث طبیعی و کمبودهای اجتماعی مشتاقانه شرکت میکنند.
چهار) ارتقاء شگفتآور بینش سیاسی آحاد مردم
رابعاً: بینش سیاسی آحاد مردم و نگاه آنان به مسائل بینالمللی را به گونهی شگفتآوری ارتقاء داد. تحلیل سیاسی و فهم مسائل بینالمللی در موضوعاتی همچون جنایات غرب بخصوص آمریکا، مسئلهی فلسطین و ظلم تاریخی به ملّت آن، مسئلهی جنگافروزیها و رذالتها و دخالتهای قدرتهای قلدر در امور ملّتها و امثال آن را از انحصار طبقهی محدود و عزلتگزیدهای به نام روشنفکر، بیرون آورد؛ اینگونه، روشنفکری میان عموم مردم در همهی کشور و همهی ساحتهای زندگی جاری شد و مسائلی از این دست حتّی برای نوجوانان و نونهالان، روشن و قابل فهم گشت.
پنج) سنگینکردن کفهی عدالت در تقسیم امکانات عمومی کشور
خامساً: کفّهی عدالت را در تقسیم امکانات عمومی کشور سنگین کرد. نارضایتی این حقیر از کارکرد عدالت در کشور به دلیل آنکه این ارزش والا باید گوهر بیهمتا بر تارک نظام جمهوری اسلامی باشد و هنوز نیست، نباید به این معنی گرفته شود که برای استقرار عدالت کار انجام نگرفته است. واقعیّت آن است که دستاوردهای مبارزه با بیعدالتی در این چهار دهه، با هیچ دورهی دیگر گذشته قابل مقایسه نیست. در رژیم طاغوت بیشترین خدمات و درآمدهای کشور در اختیار گروه کوچکی از پایتختنشینان یا همسانان آنان در برخی دیگر از نقاط کشور بود. مردم بیشتر شهرها بهویژه مناطق دوردست و روستاها در آخر فهرست و غالباً محروم از نیازهای اوّلیّهی زیرساختی و خدمترسانی بودند. جمهوری اسلامی در شمار موفّقترین حاکمیّتهای جهان در جابهجایی خدمت و ثروت از مرکز به همهجای کشور، و از مناطق مرفّهنشین شهرها به مناطق پاییندست آن بوده است. آمار بزرگ راهسازی و خانهسازی و ایجاد مراکز صنعتی و اصلاح امور کشاورزی و رساندن برق و آب و مراکز درمانی و واحدهای دانشگاهی و سد و نیروگاه و امثال آن به دورترین مناطق کشور، حقیقتاً افتخارآفرین است؛ بیشک این همه، نه در تبلیغات نارسای مسئولان انعکاس یافته و نه زبان بدخواهان خارجی و داخلی به آن اعتراف کرده است؛ ولی هست و حسنهای برای مدیران جهادی و بااخلاص نزد خدا و خلق است. البتّه عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی که مایل است پیرو حکومت علوی شناخته شود، بسی برتر از اینها است و چشم امید برای اجرای آن به شما جوانها است که در ادامه بدان خواهم پرداخت.
شش) افزایش چشمگیر معنویت و اخلاق در فضای عمومی جامعه
سادساً: عیار معنویّت و اخلاق را در فضای عمومی جامعه بهگونهای چشمگیر افزایش داد. این پدیدهی مبارک را رفتار و منش حضرت امام خمینی در طول دوران مبارزه و پس از پیروزی انقلاب، بیش از هر چیز رواج داد؛ آن انسان معنوی و عارف و وارسته از پیرایههای مادّی، در رأس کشوری قرار گرفت که مایههای ایمان مردمش بسی ریشهدار و عمیق بود. هرچند دست تطاول تبلیغات مروّج فساد و بیبندوباری در طول دوران پهلویها به آن ضربههای سخت زده و لجنزاری از آلودگی اخلاقی غربی را به درون زندگی مردم متوسّط و بخصوص جوانان کشانده بود، ولی رویکرد دینی و اخلاقی در جمهوری اسلامی، دلهای مستعد و نورانی بهویژه جوانان را مجذوب کرد و فضا به سود دین و اخلاق دگرگون شد. مجاهدتهای جوانان در میدانهای سخت از جمله دفاع مقدّس، با ذکر و دعا و روحیهی برادری و ایثار همراه شد و ماجراهای صدر اسلام را زنده و نمایان در برابر چشم همه نهاد. پدران و مادران و همسران با احساس وظیفهی دینی از عزیزان خود که به جبهههای گوناگون جهاد میشتافتند دل کندند و سپس، آنگاه که با پیکر خونآلود یا جسم آسیبدیدهی آنان روبهرو شدند، مصیبت را با شکر همراه کردند. مساجد و فضاهای دینی رونقی بیسابقه گرفت. صف نوبت برای اعتکاف از هزاران جوان و استاد و دانشجو و زن و مرد و صف نوبت برای اردوهای جهادی و جهاد سازندگی و بسیج سازندگی از هزاران جوان داوطلب و فداکار آکنده شد. نماز و حج و روزهداری و پیادهروی زیارت و مراسم گوناگون دینی و انفاقات و صدقات واجب و مستحب در همهجا بهویژه میان جوانان رونق یافت و تا امروز، روزبهروز بیشتر و باکیفیّتتر شده است. و اینها همه در دورانی اتّفاق افتاده که سقوط اخلاقی روزافزون غرب و پیروانش و تبلیغات پُرحجم آنان برای کشاندن مرد و زن به لجنزارهای فساد، اخلاق و معنویّت را در بخشهای عمدهی عالم منزوی کرده است؛ و این معجزهای دیگر از انقلاب و نظام اسلامی فعّال و پیشرو است.
هفت) ایستادگی روزافزون در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان
سابعاً: نماد پُرابّهت و باشکوه و افتخارآمیز ایستادگی در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان و در رأس آنان آمریکای جهانخوار و جنایتکار، روزبهروز برجستهتر شد. در تمام این چهل سال، تسلیمناپذیری و صیانت و پاسداری از انقلاب و عظمت و هیبت الهی آن و گردن برافراشتهی آن در مقابل دولتهای متکبّر و مستکبر، خصوصیّت شناختهشدهی ایران و ایرانی بهویژه جوانان این مرز و بوم بهشمار میرفته است. قدرتهای انحصارگر جهان که همواره حیات خود را در دستاندازی به استقلال دیگر کشورها و پایمالکردن منافع حیاتی آنها برای مقاصد شوم خود دانستهاند، در برابر ایران اسلامی و انقلابی، اعتراف به ناتوانی کردند. ملّت ایران در فضای حیاتبخش انقلاب توانست نخست دستنشاندهی آمریکا و عنصر خائن به ملّت را از کشور برانَد و پس از آن هم تا امروز از سلطهی دوبارهی قلدران جهانی بر کشور با قدرت و شدّت جلوگیری کند.
انقلاب چهلساله و گام بزرگ دوم
جوانان عزیز! اینها بخشی محدود از سرفصلهای عمده در سرگذشت چهلسالهی انقلاب اسلامی است؛ انقلاب عظیم و پایدار و درخشانی که شما به توفیق الهی باید گام بزرگ دوّم را در پیشبرد آن بردارید.
محصول تلاش چهلساله، اکنون برابر چشم ما است: کشور و ملّتی مستقل، آزاد، مقتدر، باعزّت، متدیّن، پیشرفته در علم، انباشته از تجربههایی گرانبها، مطمئن و امیدوار، دارای تأثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، رکورددار در شتاب پیشرفتهای علمی، ر کورددار در رسیدن به رتبههای بالا در دانشها و فنّاوریهای مهم از قبیل هستهای و سلّولهای بنیادی و نانو و هوافضا و امثال آن، سرآمد در گسترش خدمات اجتماعی، سرآمد در انگیزههای جهادی میان جوانان، سرآمد در جمعیّت جوان کارآمد، و بسی ویژگیهای افتخارآمیز دیگر که همگی محصول انقلاب و نتیجهی جهتگیریهای انقلابی و جهادی است. و بدانید که اگر بیتوجّهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهههایی از تاریخ چهلساله نمیبود -که متأسّفانه بود و خسارتبار هم بود- بیشک دستاوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمانهای بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت.
اقتدار انقلاب اسلامی و تغییر چالشها و شکست مستکبران
ایران مقتدر، امروز هم مانند آغاز انقلاب با چالشهای مستکبران روبهرو است، امّا با تفاوتی کاملاً معنیدار. اگر آن روز چالش با آمریکا بر سر کوتاهکردن دست عمّال بیگانه یا تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی در تهران یا رسواکردن لانهی جاسوسی بود، امروز چالش بر سرِ حضور ایران مقتدر در مرزهای رژیم صهیونیستی و برچیدن بساط نفوذ نامشروع آمریکا از منطقهی غرب آسیا و حمایت جمهوری اسلامی از مبارزات مجاهدان فلسطینی در قلب سرزمینهای اشغالی و دفاع از پرچم برافراشتهی حزبالله و مقاومت در سراسر این منطقه است. و اگر آن روز، مشکل غرب جلوگیری از خرید تسلیحات ابتدایی برای ایران بود، امروز مشکل او جلوگیری از انتقال سلاحهای پیشرفتهی ایرانی به نیروهای مقاومت است. و اگر آن روز گمان آمریکا آن بود که با چند ایرانی خودفروخته یا با چند هواپیما و بالگرد خواهد توانست بر نظام اسلامی و ملّت ایران فائق آید، امروز برای مقابلهی سیاسی و امنیّتی با جمهوری اسلامی، خود را محتاج به یک ائتلاف بزرگ از دهها دولت معاند یا مرعوب میبیند و البتّه باز هم در رویارویی، شکست میخورد. ایران به برکت انقلاب، اکنون در جایگاهی متعالی و شایستهی ملّت ایران در چشم جهانیان و عبورکرده از بسی گردنههای دشوار در مسائل اساسی خویش است.
جوانان؛ محور تحقق نظام پیشرفتهی اسلامی
امّا راه طیشده فقط قطعهای از مسیر افتخارآمیز به سوی آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی است. دنبالهی این مسیر که به گمان زیاد، به دشواریِ گذشتهها نیست، باید با همّت و هشیاری و سرعت عمل و ابتکار شما جوانان طی شود. مدیران جوان، کارگزاران جوان، اندیشمندان جوان، فعّالان جوان، در همهی میدانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بینالمللی و نیز در عرصههای دین و اخلاق و معنویّت و عدالت، باید شانههای خود را به زیر بار مسئولیّت دهند، از تجربهها و عبرتهای گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و روحیهی انقلابی و عمل جهادی را به کار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفتهی اسلامی بسازند.
نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی؛ مهمترین ظرفیت امیدبخش کشور
نکتهی مهمّی که باید آیندهسازان در نظر داشته باشند، این است که در کشوری زندگی میکنند که از نظر ظرفیّتهای طبیعی و انسانی، کمنظیر است و بسیاری از این ظرفیّتها با غفلت دستاندرکاران تاکنون بیاستفاده یا کماستفاده مانده است. همّتهای بلند و انگیزههای جوان و انقلابی، خواهند توانست آنها را فعّال و در پیشرفت مادّی و معنوی کشور به معنی واقعی جهش ایجاد کنند.
مهمترین ظرفیّت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. جمعیّت جوان زیر۴۰ سال که بخش مهمّی از آن نتیجهی موج جمعیّتی ایجادشده در دههی ۶۰ است، فرصت ارزشمندی برای کشور است. ۳۶ میلیون نفر در سنین میانهی ۱۵ و ۴۰ سالگی، نزدیک به ۱۴ میلیون نفر دارای تحصیلات عالی، رتبهی دوّم جهان در دانشآموختگان علوم و مهندسی، انبوه جوانانی که با روحیهی انقلابی رشد کرده و آمادهی تلاش جهادی برای کشورند، و جمع چشمگیر جوانان محقّق و اندیشمندی که به آفرینشهای علمی و فرهنگی و صنعتی و غیره اشتغال دارند؛ اینها ثروت عظیمی برای کشور است که هیچ اندوختهی مادّی با آن مقایسه نمیتواند شد.
فهرست طولانی فرصتهای مادی کشور
بهجز اینها، فرصتهای مادّی کشور نیز فهرستی طولانی را تشکیل میدهد که مدیران کارآمد و پُرانگیزه و خردمند میتوانند با فعّالکردن و بهرهگیری از آن، درآمدهای ملّی را با جهشی نمایان افزایش داده و کشور را ثروتمند و بینیاز و بهمعنی واقعی دارای اعتمادبهنفس کنند و مشکلات کنونی را برطرف نمایند. ایران با دارا بودن یک درصد جمعیّت جهان، دارای ۷ درصد ذخایر معدنی جهان است: منابع عظیم زیرزمینی، موقعیت استثنائی جغرافیایی میان شرق و غرب و شمال و جنوب، بازار بزرگ ملّی، بازار بزرگ منطقهای با داشتن ۱۵ همسایه با ۶۰۰ میلیون جمعیّت، سواحل دریایی طولانی، حاصلخیزی زمین با محصولات متنوّع کشاورزی و باغی، اقتصاد بزرگ و متنوّع، بخشهایی از ظرفیّتهای کشور است؛ بسیاری از ظرفیّتها دستنخورده مانده است. گفته شده است که ایران از نظر ظرفیّتهای استفادهنشدهی طبیعی و انسانی در رتبهی اوّل جهان است. بیشک شما جوانان مؤمن و پُرتلاش خواهید توانست این عیب بزرگ را برطرف کنید. دههی دوّم چشمانداز، باید زمان تمرکز بر بهرهبرداری از دستاوردهای گذشته و نیز ظرفیّتهای استفادهنشده باشد و پیشرفت کشور از جمله در بخش تولید و اقتصاد ملّی ارتقاء یابد.
گام دوم و سرفصلها و توصیههای اساسی در پرتو امید و نگاه خوشبینانه به آینده
اکنون به شما فرزندان عزیزم در مورد چند سرفصل اساسی توصیههایی میکنم. این سرفصلها عبارتند از: علم و پژوهش، معنویّت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزّت ملّی و روابط خارجی و مرزبندی با دشمن، سبک زندگی.
امّا پیش از همهچیز، نخستین توصیهی من امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همهی قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. آنچه میگویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّتهای عینی است. اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده دوری جستهام، امّا خود و همه را از نومیدی بیجا و ترس کاذب نیز برحذر داشتهام و برحذر میدارم. در طول این چهل سال – و اکنون مانند همیشه- سیاست تبلیغی و رسانهای دشمن و فعّالترین برنامههای آن، مأیوسسازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیلهای مغرضانه، وارونه نشاندادن واقعیّتها، پنهانکردن جلوههای امیدبخش، بزرگکردن عیوب کوچک و کوچک نشاندادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامهی همیشگی هزاران رسانهی صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنبالههای آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهدهاند که با استفاده از آزادیها در خدمت دشمن حرکت میکنند. شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصرهی تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشهایترین جهاد شما است. نشانههای امیدبخش -که به برخی از آنها اشاره شد- در برابر چشم شما است. رویشهای انقلاب بسی فراتر از ریزشها است و دستودلهای امین و خدمتگزار، بهمراتب بیشتر از مفسدان و خائنان و کیسهدوختگان است. دنیا به جوان ایرانی و پایداری ایرانی و ابتکارهای ایرانی، در بسیاری از عرصهها با چشم تکریم و احترام مینگرد. قدر خود را بدانید و با قوّت خداداد، به سوی آینده خیز بردارید و حماسه بیافرینید.
و امّا توصیهها:
یک) علم و پژوهش
۱) علم و پژوهش: دانش، آشکارترین وسیلهی عزّت و قدرت یک کشور است. روی دیگر دانایی، توانایی است. دنیای غرب به برکت دانش خود بود که توانست برای خود ثروت و نفوذ و قدرت دویستساله فراهم کند و با وجود تهیدستی در بنیانهای اخلاقی و اعتقادی، با تحمیل سبک زندگی غربی به جوامع عقبمانده از کاروان علم، اختیار سیاست و اقتصاد آنها را به دست گیرد. ما به سوءاستفاده از دانش مانند آنچه غرب کرد، توصیه نمیکنیم، امّا مؤکّداً به نیاز کشور به جوشاندن چشمهی دانش در میان خود اصرار میورزیم. بحمدالله استعداد علم و تحقیق در ملّت ما از متوسّط جهان بالاتر است. اکنون نزدیک به دو دهه است که رستاخیز علمی در کشور آغاز شده و با سرعتی که برای ناظران جهانی غافلگیرکننده بود -یعنی یازده برابر شتاب رشد متوسّط علم در جهان- به پیش رفته است. دستاوردهای دانش و فنّاوری ما در این مدّت که ما را به رتبهی شانزدهم در میان بیش از دویست کشور جهان رسانید و مایهی شگفتی ناظران جهانی شد و در برخی از رشتههای حسّاس و نوپدید به رتبههای نخستین ارتقاء داد، همهوهمه در حالی اتّفاق افتاده که کشور دچار تحریم مالی و تحریم علمی بوده است. ما با وجود شنا در جهت مخالف جریان دشمنساز، به رکوردهای بزرگ دست یافتهایم و این نعمت بزرگی است که بهخاطر آن باید روز و شب خدا را سپاس گفت.
امّا آنچه من میخواهم بگویم این است که این راه طیشده، با همهی اهمّیّتش فقط یک آغاز بوده است و نه بیشتر. ما هنوز از قلّههای دانش جهان بسیار عقبیم؛ باید به قلّهها دست یابیم. باید از مرزهای کنونی دانش در مهمترین رشتهها عبور کنیم. ما از این مرحله هنوز بسیار عقبیم؛ ما از صفر شروع کردهایم. عقبماندگی شرمآور علمی در دوران پهلویها و قاجارها در هنگامی که مسابقهی علمی دنیا تازه شروع شده بود، ضربهی سختی بر ما وارد کرده و ما را از این کاروان شتابان، فرسنگها عقب نگه داشته بود. ما اکنون حرکت را آغاز کرده و با شتاب پیش میرویم ولی این شتاب باید سالها با شدّت بالا ادامه یابد تا آن عقبافتادگی جبران شود. اینجانب همواره به دانشگاهها و دانشگاهیان و مراکز پژوهش و پژوهندگان، گرم و قاطع و جدّی دراینباره تذکّر و هشدار و فراخوان دادهام، ولی اینک مطالبهی عمومی من از شما جوانان آن است که این راه را با احساس مسئولیّت بیشتر و همچون یک جهاد در پیش گیرید. سنگ بنای یک انقلاب علمی در کشور گذاشته شده و این انقلاب، شهیدانی از قبیل شهدای هستهای نیز داده است. بهپاخیزید و دشمن بدخواه و کینهتوز را که از جهاد علمی شما بهشدّت بیمناک است ناکام سازید.
دو) معنویّت و اخلاق
۲) معنویّت و اخلاق: معنویّت به معنی برجستهکردن ارزشهای معنوی از قبیل: اخلاص، ایثار، توکّل، ایمان در خود و در جامعه است، و اخلاق به معنی رعایت فضیلتهایی چون خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع، اعتمادبهنفس و دیگر خلقیّات نیکو است. معنویّت و اخلاق، جهتدهندهی همهی حرکتها و فعّالیّتهای فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است؛ بودن آنها، محیط زندگی را حتّی با کمبودهای مادّی، بهشت میسازد و نبودن آن حتّی با برخورداری مادّی، جهنّم میآفریند.
شعور معنوی و وجدان اخلاقی در جامعه هرچه بیشتر رشد کند برکات بیشتری به بار میآورد؛ این، بیگمان محتاج جهاد و تلاش است و این تلاش و جهاد، بدون همراهی حکومتها توفیق چندانی نخواهد یافت. اخلاق و معنویّت، البتّه با دستور و فرمان به دست نمیآید، پس حکومتها نمیتوانند آن را با قدرت قاهره ایجاد کنند، امّا اوّلاً خود باید منش و رفتار اخلاقی و معنوی داشته باشند، و ثانیاً زمینه را برای رواج آن در جامعه فراهم کنند و به نهادهای اجتماعی دراینباره میدان دهند و کمک برسانند؛ با کانونهای ضدّ معنویّت و اخلاق، به شیوهی معقول بستیزند و خلاصه اجازه ندهند که جهنّمیها مردم را با زور و فریب، جهنّمی کنند.
ابزارهای رسانهای پیشرفته و فراگیر، امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانونهای ضدّ معنویّت و ضدّ اخلاق نهاده است و هماکنون تهاجم روزافزون دشمنان به دلهای پاک جوانان و نوجوانان و حتّی نونهالان با بهرهگیری از این ابزارها را به چشم خود میبینیم. دستگاههای مسئول حکومتی دراینباره وظایفی سنگین برعهده دارند که باید هوشمندانه و کاملاً مسئولانه صورت گیرد. و این البتّه بهمعنی رفع مسئولیّت از اشخاص و نهادهای غیرحکومتی نیست. در دورهی پیشِرو باید دراینبارهها برنامههای کوتاهمدّت و میانمدّت جامعی تنظیم و اجرا شود؛ انشاءالله.
سه) اقتصاد
۳) اقتصاد: اقتصاد یک نقطهی کلیدیِ تعیینکننده است. اقتصاد قوی، نقطهی قوّت و عامل مهمّ سلطهناپذیری و نفوذناپذیری کشور است و اقتصاد ضعیف، نقطهی ضعف و زمینهساز نفوذ و سلطه و دخالت دشمنان است. فقر و غنا در مادّیّات و معنویّات بشر، اثر میگذارد. اقتصاد البتّه هدف جامعهی اسلامی نیست، امّا وسیلهای است که بدون آن نمیتوان به هدفها رسید. تأکید بر تقویت اقتصاد مستقلّ کشور که مبتنی بر تولید انبوه و باکیفیّت، و توزیع عدالتمحور، و مصرف بهاندازه و بیاسراف، و مناسبات مدیریّتی خردمندانه است و در سالهای اخیر از سوی اینجانب بارها تکرار و بر آن تأکید شده، بهخاطر همین تأثیر شگرفی است که اقتصاد میتواند بر زندگی امروز و فردای جامعه بگذارد.
انقلاب اسلامی راه نجات از اقتصاد ضعیف و وابسته و فاسد دوران طاغوت را به ما نشان داد، ولی عملکردهای ضعیف، اقتصاد کشور را از بیرون و درون دچار چالش ساخته است. چالش بیرونی تحریم و وسوسههای دشمن است که در صورت اصلاح مشکل درونی، کماثر و حتّی بیاثر خواهد شد. چالش درونی عبارت از عیوب ساختاری و ضعفهای مدیریّتی است.
مهمترین عیوب، وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخشهایی از اقتصاد که در حیطهی وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیّت داخلی، استفادهی اندک از ظرفیّت نیروی انسانی کشور، بودجهبندی معیوب و نامتوازن، و سرانجام عدم ثبات سیاستهای اجرائی اقتصاد و عدم رعایت اولویّتها و وجود هزینههای زائد و حتّی مسرفانه در بخشهایی از دستگاههای حکومتی است. نتیجهی اینها مشکلات زندگی مردم از قبیل بیکاری جوانها، فقر درآمدی در طبقهی ضعیف و امثال آن است.
راهحلّ این مشکلات، سیاستهای اقتصاد مقاومتی است که باید برنامههای اجرائی برای همهی بخشهای آن تهیّه و با قدرت و نشاط کاری و احساس مسئولیّت، در دولتها پیگیری و اقدام شود. درونزایی اقتصاد کشور، مولّدشدن و دانشبنیانشدن آن، مردمیکردن اقتصاد و تصدّیگرینکردن دولت، برونگرایی با استفاده از ظرفیّتهایی که قبلاً به آن اشاره شد، بخشهای مهمّ این راهحلها است. بیگمان یک مجموعهی جوان و دانا و مؤمن و مسلّط بر دانستههای اقتصادی در درون دولت خواهند توانست به این مقاصد برسند. دوران پیشِرو باید میدان فعّالیّت چنین مجموعهای باشد.
جوانان عزیز در سراسر کشور بدانند که همهی راهحلها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که «مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علّت تحریم هم مقاومت ضدّ استکباری و تسلیمنشدن در برابر دشمن است؛ پس راهحل، زانوزدن در برابر دشمن و بوسهزدن بر پنجهی گرگ است» خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط، هرچند گاه از زبان و قلم برخی غفلتزدگان داخلی صادر میشود، امّا منشأ آن، کانونهای فکر و توطئهی خارجی است که با صد زبان به تصمیمسازان و تصمیمگیران و افکار عمومی داخلی القاء میشود.
چهار) عدالت و مبارزه با فساد
۴) عدالت و مبارزه با فساد: این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. فساد اقتصادی و اخلاقی و سیاسی، تودهی چرکین کشورها و نظامها و اگر در بدنهی حکومتها عارض شود، زلزلهی ویرانگر و ضربهزننده به مشروعیّت آنها است؛ و این برای نظامی چون جمهوری اسلامی که نیازمند مشروعیّتی فراتر از مشروعیّتهای مرسوم و مبنائیتر از مقبولیّت اجتماعی است، بسیار جدّیتر و بنیانیتر از دیگر نظامها است. وسوسهی مال و مقام و ریاست، حتّی در عَلَویترین حکومت تاریخ یعنی حکومت خود حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) کسانی را لغزاند، پس خطر بُروز این تهدید در جمهوری اسلامی هم که روزی مدیران و مسئولانش مسابقهی زهد انقلابی و سادهزیستی میدادند، هرگز بعید نبوده و نیست؛ و این ایجاب میکند که دستگاهی کارآمد با نگاهی تیزبین و رفتاری قاطع در قوای سهگانه حضور دائم داشته باشد و بهمعنای واقعی با فساد مبارزه کند، بویژه در درون دستگاههای حکومتی.
البتّه نسبت فساد در میان کارگزاران حکومت جمهوری اسلامی در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر و بخصوص با رژیم طاغوت که سرتاپا فساد و فسادپرور بود، بسی کمتر است و بحمدالله مأموران این نظام غالباً سلامت خود را نگاه داشتهاند، ولی حتّی آنچه هست غیرقابلقبول است. همه باید بدانند که طهارت اقتصادی شرط مشروعیّت همهی مقامات حکومت جمهوری اسلامی است. همه باید از شیطانِ حرص برحذر باشند و از لقمهی حرام بگریزند و از خداوند دراینباره کمک بخواهند و دستگاههای نظارتی و دولتی باید با قاطعیّت و حسّاسیّت، از تشکیل نطفهی فساد پیشگیری و با رشد آن مبارزه کنند. این مبارزه نیازمند انسانهایی باایمان و جهادگر، و منیعالطّبع با دستانی پاک و دلهایی نورانی است. این مبارزه بخش اثرگذاری است از تلاش همهجانبهای که نظام جمهوری اسلامی باید در راه استقرار عدالت به کار برد.
عدالت در صدر هدفهای اوّلیّهی همهی بعثتهای الهی است و در جمهوری اسلامی نیز دارای همان شأن و جایگاه است؛ این، کلمهای مقدّس در همهی زمانها و سرزمینها است و بهصورت کامل، جز در حکومت حضرت ولیّعصر (ارواحنافداه) میسّر نخواهد شد ولی بهصورت نسبی، همه جا و همه وقت ممکن و فریضهای برعهدهی همه بهویژه حاکمان و قدرتمندان است. جمهوری اسلامی ایران در این راه گامهای بلندی برداشته است که قبلاً بدان اشارهای کوتاه رفت؛ و البتّه در توضیح و تشریح آن باید کارهای بیشتری صورت گیرد و توطئهی واژگونهنمایی و لااقل سکوت و پنهانسازی که اکنون برنامهی جدّی دشمنان انقلاب است، خنثی گردد.
با این همه، اینجانب به جوانان عزیزی که آیندهی کشور، چشمانتظار آنها است صریحاً میگویم آنچه تاکنون شده با آنچه باید میشده و بشود، دارای فاصلهای ژرف است. در جمهوری اسلامی، دلهای مسئولان بهطور دائم باید برای رفع محرومیّتها بتپد و از شکافهای عمیق طبقاتی بهشدّت بیمناک باشد. در جمهوری اسلامی کسب ثروت نهتنها جرم نیست که مورد تشویق نیز هست، امّا تبعیض در توزیع منابع عمومی و میداندادن به ویژهخواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بیعدالتی میانجامد، بهشدّت ممنوع است؛ همچنین غفلت از قشرهای نیازمند حمایت، بههیچرو مورد قبول نیست. این سخنان در قالب سیاستها و قوانین، بارها تکرار شده است ولی برای اجرای شایستهی آن، چشم امید به شما جوانها است؛ و اگر زمام ادارهی بخشهای گوناگون کشور به جوانان مؤمن و انقلابی و دانا و کاردان -که بحمدالله کم نیستند- سپرده شود، این امید برآورده خواهد شد؛ انشاءالله.
پنج) استقلال و آزادی
۵) استقلال و آزادی: استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطهگر جهان است. و آزادی اجتماعی بهمعنای حقّ تصمیمگیری و عملکردن و اندیشیدن برای همهی افراد جامعه است؛ و این هر دو از جملهی ارزشهای اسلامیاند و این هر دو عطیّهی الهی به انسانهایند و هیچکدام تفضّل حکومتها به مردم نیستند. حکومتها موظّف به تأمین این دو اند. منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر میدانند که برای آن جنگیدهاند. ملّت ایران با جهاد چهلسالهی خود از جملهی آنها است. استقلال و آزادی کنونی ایران اسلامی، دستاورد، بلکه خونآوردِ صدها هزار انسان والا و شجاع و فداکار است؛ غالباً جوان، ولی همه در رتبههای رفیع انسانیّت. این ثمر شجرهی طیّبهی انقلاب را با تأویل و توجیههای سادهلوحانه و بعضاً مغرضانه، نمیتوان در خطر قرار داد. همه -مخصوصاً دولت جمهوری اسلامی- موظّف به حراست از آن با همهی وجودند. بدیهی است که «استقلال» نباید بهمعنی زندانیکردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود، و «آزادی» نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزشهای الهی و حقوق عمومی تعریف شود.
شش) عزت ملی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن
۶) عزّت ملّی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن: این هر سه، شاخههایی از اصلِ «عزّت، حکمت، و مصلحت» در روابط بینالمللیاند. صحنهی جهانی، امروز شاهد پدیدههایی است که تحقّق یافته یا در آستانهی ظهورند: تحرّک جدید نهضت بیداری اسلامی بر اساس الگوی مقاومت در برابر سلطهی آمریکا و صهیونیسم؛ شکست سیاستهای آمریکا در منطقهی غرب آسیا و زمینگیرشدن همکاران خائن آنها در منطقه؛ گسترش حضور قدرتمندانهی سیاسی جمهوری اسلامی در غرب آسیا و بازتاب وسیع آن در سراسر جهان سلطه.
اینها بخشی از مظاهر عزّت جمهوری اسلامی است که جز با شجاعت و حکمت مدیران جهادی به دست نمیآمد. سردمداران نظام سلطه نگرانند؛ پیشنهادهای آنها عموماً شامل فریب و خدعه و دروغ است. امروز ملّت ایران علاوه بر آمریکای جنایتکار، تعدادی از دولتهای اروپایی را نیز خدعهگر و غیر قابل اعتماد میداند. دولت جمهوری اسلامی باید مرزبندی خود را با آنها با دقّت حفظ کند؛ از ارزشهای انقلابی و ملّی خود، یک گام هم عقبنشینی نکند؛ از تهدیدهای پوچ آنان نهراسد؛ و در همهحال، عزّت کشور و ملّت خود را در نظر داشته باشد و حکیمانه و مصلحتجویانه و البتّه از موضع انقلابی، مشکلات قابل حلّ خود را با آنان حل کند. در مورد آمریکا حلّ هیچ مشکلی متصوّر نیست و مذاکره با آن جز زیان مادّی و معنوی محصولی نخواهد داشت.
هفت) سبک زندگی
۷) سبک زندگی: سخن لازم دراینباره بسیار است. آن را به فرصتی دیگر وامیگذارم و به همین جمله اکتفا میکنم که تلاش غرب در ترویج سبک زندگی غربی در ایران، زیانهای بیجبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به کشور و ملّت ما زده است؛ مقابله با آن، جهادی همهجانبه و هوشمندانه میطلبد که باز چشم امید در آن به شما جوانها است.
در پایان از حضور سرافرازانه و افتخارانگیز و دشمنشکن ملّت عزیز در بیستودوّم بهمن و چهلمین سالگرد انقلاب عظیم اسلامی تشکّر میکنم و پیشانی سپاس بر درگاه حضرت حق میسایم. سلام بر حضرت بقیّهالله (ارواحنافداه)؛ سلام بر ارواح طیّبهی شهیدان والامقام و روح مطهّر امام بزرگوار؛ و سلام بر همهی ملّت عزیز ایران و سلام ویژه به جوانان.
دعاگوی شما
سیّدعلی خامنهای
سیاستهای کلی نظام در خصوص امنیت قضائی ابلاغی ۲۸/۷/۱۳۸۱
۱-اصلاح ساختار نظام قضائی کشور در جهت تضمین عدالت و تأمین حقوق فردی و اجتماعی همراه با سرعت و دقت با اهتمام به سیاستهای مذکور در بندهای بعدی.
۲- نظاممندکردن استفاده از بینه و یمین در دادگاهها.
۳- استفاده از تعدد قضات در پروندههای مهم.
۴- تخصصیکردن رسیدگی به دعاوی در سطوح مورد نیاز.
۵- تمرکزدادن کلیه امور دارای ماهیت قضائی در قوه قضائیه با تعریف ماهیت قضایی و اصلاح قوانین و مقررات مربوط براساس آن و رسیدگی ماهوی قضائی به همه دادخواهیها و تظلمات.
۶- کاستن مراحل دادرسی بهمنظور دستیابی به قطعیت احکام در زمان مناسب.
۷- یکسانسازی آیین دادرسی در نظام قضائی کشور با رعایت قانون اساسی.
۸- اصلاح و تقویت نظام نظارتی و بازرسی قوه قضائیه بر دستگاههای اجرایی و قضائی و نهادها.
۹- استفاده از روش داوری و حکمیت در حلوفصل دعاوی.
۱۰- بالابردن سطح علمی مراکز آموزش حقوقی متناسب با نظام قضائی کشور، بالابردن دانش حقوقی قضات، تقویت امور پژوهشی قوه قضائیه و توجه بیشتر به شرایط مادی و معنوی متصدیان سمتهای قضائی.
۱۱- بالابردن سطح علمی و شایستگی اخلاقی و توان عملی ضابطان دادگستری و فراهمساختن زمینه برای استفاده بهینه از قوای انتظامی.
۱۲- تأمین نیازهای قوه قضائیه در زمینههای مالی، تشکیلاتی و استخدامی با توجه به اصول ۱۵۶، ۱۵۷ و ۱۵۸ قانون اساسی.
۱۳- تعیین ضوابط اسلامی مناسب برای کلیه امور قضائی از قبیل قضاوت، وکالت، کارشناسی و ضابطان و نظارت مستمر و پیگیری قوه قضائیه بر حُسن اجرای آنها.
۱۴- بازنگری در قوانین در جهت کاهش عناوین جرایم و کاهش استفاده از مجازات زندان.
۱۵- تنقیح قوانین قضایی.
۱۶- گسترشدادن فرهنگ حقوقی و قضایی در جامعه.
۱۷- گسترشدادن نظام معاضدت و مشاورت قضائی.
سیاست کلی قضائی پنجساله ابلاغی- ۲/۰۹/۱۳۸۸
ارتقای توانمندیهای علمی و عملی و سلامت قوه قضائیه در جهت اجرای وظایف محوله در قانون اساسی و سیاستهای کلی نظام با تاکید بر:
- ۱. کارآمدسازی ساختار قضائی و اداری.
- ۲. تمرکز کلیه امور دارای ماهیت قضائی در قوه قضائیه.
- ۳. اهتمام به پیشگیری از وقوع جرم و لزوم همکاری سایر دستگاهها با قوه قضائیه دراینزمینه.
- ۴. ارتقاء سطح گزینش و آموزش و نیز توسعه منابع انسانی (قضائی و اداری) متناسب با نیازمندیهای روز.
- ۵. استفاده بهینه از ظرفیت وزارت دادگستری.
۶ توسعه، تکمیل و روزآمدکردن بهرهبرداری از فناوریهای نوین خصوصاً در زمینههای اطلاعات، ارتباطات، فرایند دادرسی و خدمات ثبتی.
۷ اهتمام در ارتقاء منزلت و استقلال قضات.
۸ ضرورت تأمین بودجه متناسب با وظایف و مأموریتهای محوله خصوصاً در اجرای برنامه های جهشی با زمانبندی مناسب.
- ۹. اهتمام به تشکیل دادگاههای تخصصی.
- ۱۰. تمهیدات لازم برای فراگیرکردن نهاد داوری.
- ۱۱. اتخاذ تدابیر لازم جهت کاهش فرایند دادرسی و دستیابی سریع و آسان مردم به حقوق خود و بهرهمندی از حقوق شهروندی در مراجع قضائی.
۱۲ اتخاذ تدابیر لازم در استفاده از مجازات زندان با رویکرد حبسزدایی.
۱۳ اهتمام در اصلاح امور زندانها و زندانیان.
۱۴ ایجاد سازوکار مناسب برای تقریب آراء و احکام قضائی.
۱۵اهتمام در ایجاد سازوکار مناسب برای استفاده از تمام ظرفیتهای قوه قضائیه، مذکور در قانون اساسی و سیاستهای کلی نظام.
- اصلاح و تنقیح قوانین و رفع خلأهای قانونی مربوط به امور قضائی.
سیاستهای کلی برنامه پنجساله دوم توسعه ابلاغی ۱۸/۸/۱۳۷۲
آنچه سیاستهای حاکم بر برنامه دوم را تشکیل میدهد پس ازلحاظکردن احکام شریعت اسلامی که اصل مقرر در قانون اساسی است و بهمعنای آن است که باید همه مواد برنامه در بخشهای اقتصادی و پولی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و غیر آن با ظواهر احکام فقهی هیچگونه تعارض و تنافی نداشته بلکه در همه موارد مذکور در فقه اسلام بر آن منطبق باشد، به ترتیب زیر است:
۱ – رعایت عدالت اجتماعی در:
الف: تقسیم بهینه منابع و امکانات عمومی
ب: دریافت مالیات بر حسب برخورداری از درآمد
ج: حمایت جدی و قانونی از اقشار مستضعف جامعه در زمینههای مربوط به خدمات دولت و قوه قضائیه.
د: بذل توجه و کمک بیشتر به مناطق محروم و روستاها در زمینههای مختلف، خاصّه، ایجاد اشتغال، بهداشت و توسعه فضاهای آموزشی و فرهنگی
هـ: اتخاذ تدابیر مناسب برای جلوگیری از هرآنچه منجر به درآمدهای بادآورده میشود
و: ایجاد زمینههای اشتغال با رعایت استعدادها و اولویتهای منطقهای
ز: گسترش و بهبود نظام تأمین اجتماعی.
…
۴ –تصحیح و اصلاح نظام اداری و قضائی تا رسیدن به وضعی که بتواند برنامه را در جهت هدفهایش به درستی اجرا کند، بهوسیله کاستن از حجم، افزودن بر تحرک و کارآیی، بهکارگیری مدیران لایق، امین و متعهد، تنظیم قوانین موردنیاز، تعبیه نظام نظارت و پیراستن عیوب اخلاقی مانند کمکاری، رشوهخواری، بیتفاوتی در انجام وظایف و کاغذبازی در هرگوشه معیوب از آن.
۵ -اهتمام لازم به بخشهای اجتماعی و توسعه سهم آن در برنامه از قبیل:
امنیت عمومی و قضائی، فرهنگ، آموزش همگانی، بهداشت و درمان، آموزش عالی و تحقیقات، حفظ محیط زیست و تربیت بدنی.
۶ –جهتدادن کلیه فعالیتهای اجرایی و تبلیغی به سمت رشد معنویت و فضیلت اخلاقی در جامعه، تعمیق و گسترش حساسیتها و باور دینی، گسترش ارزشهای انقلابی، حفظ کرامت انسانی، ایجاد نظم و قانونپذیری و روحیه کار و تلاش و خوداتکایی و قناعت و جلوگیری از اسراف و مصرفگرایی و پرداختن به زواید.
……
۱۲ -رعایت اصول اعلامشده جمهوری اسلامی در سیاست خارجی و توجه اکید به عناوین عّزت و حکمت و مصلحت دراین روابط.
… .
سیاستهای کلی برنامه سوم توسعه ابلاغی ۳۰/۲/۱۳۷۸
بسماللهالرحمن الرحیم
جناب آقای خاتمی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
اینک بفضل و عنایت خداوند سبحان و توجهات حضرت بقیهالله الاعظم ارواحنافداه سیاستهای کلی برنامه پنجسالهی سوم برابر اصل یکصد و دهم قانون اساسی ابلاغ میگردد. این سیاستها با هدف: استقرار عدالت اجتماعی، ارتقاء دینی و علمی و فرهنگی، امنیت و رفاه اقتصادی، افزایش عزت و اعتبار بینالمللی که در مدت برنامهی سوم از اولویت برخوردار است، با اصرار مؤکد بر حضور و مشارکت مردم تنظیم شده و میتواند پایه و چارچوب متین و قابل تحققی برای پیشرفت و توسعهی کشور باشد، انشاءالله.
بیشک مراقبت و دقت نظر جنابعالی و دیگر مسئولان محترم در مجلس ودولت خواهد توانست با بهرهگیری از تجارب گذشته، تحقق این سیاستها را در سرتاسر برنامه و قوانین و مقررات مترتب بر آن تضمین کند. همچنانکه نظارت مستمر مجمع تشخیص مصلحت بهعنوان یکی از وظایف آن مجمع محترم، اطمینان لازم برای پیاده شده این سیاستها در مراحل تنظیم و اجرای برنامه را تأمین خواهد کرد. لازم میدانم قدردانی و خرسندی خود را از تحول مثبتی که در روند تعیین سیاستهای کلان پدید آمده ابراز دارم و از همهی دستگاههای تخصصی و کارشناسی که در ردههای گوناگون در این امر شرکت کردهاند، بهویژه از مجمع تشخیص مصلحت، هیئت دولت، سازمان برنامه و دبیرخانهی مجمع تشخیص تشکر نمایم. نسخهی حاوی مجموعهی سیاستها همزمان برای مجلس شورای اسلامی و مجمع تشخیص مصلحت ارسال میگردد.
فصل ۱) اقتصادی:
۱ـ تمرکزدادن همه فعالیتهای مربوط به رشد و توسعه اقتصادی به سمت و سوی «عدالت اجتماعی» و کاهش فاصله میان درآمدهای طبقات، رفع محرومیت از قشرهای کمدرآمد.
۲ـ ایجاد نظام جامع تأمین اجتماعی برای حمایت از حقوق محرومان و مستضعفان و مبارزه با فقر و حمایت از نهادهای عمومی و مؤسسات و خیریههای مردمی با رعایت ملاحظات دینی و انقلابی.
۳ـ تلاش برای مهار تورم و حفظ قدرت خرید گروههای متوسط و کمدرآمد جامعه و کمک به سرمایهگذاری و ایجاد اشتغال برای آنان.
۴ـ اصلاح نظام مالیاتی در جهت برقراری عدالت در گرفتن مالیات، توجه به ضرورت تولید و سرمایهگذاریهای تولیدی، و ایجاد انگیزههای مردمی در پرداختن مالیات و افزایش نسبت مالیات در درآمدهای دولت.
۵ـ اهتمام به توسعه و عمران روستاها و توجه ویژه به معیشت روستاییان.
۶ـ فراهمآوردن زمینههای اشتغال بیشتر با ایجاد انگیزههای مناسب و حمایت و تشویق سرمایهگذاری و کارآفرینی و توسعه فعالیتهای اشتغالزا در جهت کاهش بیکاری، به خصوص در بخشهای کشاورزی و صنایع تبدیلی و کارگاههای متوسط و کوچک.
۷ـ اصلاح مقرراتی که انحصارهایی در فعالیتهای اقتصادی به وجود آورده یا خواهد آورد با رعایت موارد پیشبینی شده در قانون اساسی و مصالح کشور.
۸ـ عدم ترجیح بخشهای دولتی و عمومی که فعالیت اقتصادی دارند نسبت به بخشهای خصوصی و تعاونی در برخورداری از امتیازات و دسترسی به اطلاعات.
۹ـ رعایت مندرجات بند ۸ از سیاستهای برنامه دوم در امر واگذاری مؤسسات اقتصادی دولت به بخشهای تعاونی و خصوصی.
۱۰ـ حفظ امنیت سرمایهگذاری، و ارجنهادن به سازندگی و کارآفرینی، و حفظ حرمت داراییهای ناشی از راههای قانونی و مشروع.
۱۱ـ برنامهریزی جامع برای دستیابی به جهش در صادرات غیرنفتی، و کاستن از تکیه بر درآمدهای حاصل از صادرات نفت خام.
۱۲ـ استفاده مطلوب از موقعیت و مزیت جغرافیایی کشور بهویژه در امر بازرگانی.
۱۳ـ فراهمساختن امنیت غذایی و خودکفایی در کالاهای اساسی، بهوسیله افزایش تولید داخلی بهویژه در زمینه کشاورزی.
۱۴ـ اصلاح نظام پولی و سامانبخشیدن به بازارهای مالی کشور در جهت: حفظ ارزش پول ملی، و تجهیزات منابع مالی برای سرمایهگذاری مولد و اشتغالآفرین.
۱۵ـ رعایت دقیق منافع ملی و اصول قانون اساسی و پرهیز از سلطه بیگانگان در جذب منابع خارجی.
۱۶ـ آموزش و بازآموزی نیروی انسانی در سطوح گوناگون، برای پاسخگویی به نیاز بنگاههای اقتصادی، و فراهمساختن مهارتها و تخصصهای لازم در همه سطوح.
فصل ۲) فرهنگی:
۱۷ـ اعتلاء و عمقبخشیدن به معرفت و بصیرت دینی و قرآنی، و تحکیم فکری و علمی ارزشهای انقلاب اسلامی، و مقابله با تهاجم فرهنگی بیگانه.
۱۸ـ زنده و نمایان نگاهداشتن اندیشه دینی و سیاسی حضرت امام خمینی «رحمهالله علیه» در همه سیاستگذاریها و برنامهریزیها، و برجستهکردن نقش آن به عنوان یک معیار اساسی.
۱۹ـ رعایت آراستگی سیمای جامعه و کشور و محیط سازندگی به ارزشهای اسلامی و انقلابی.
۲۰ـ جهتدهی رسانهها بخصوص صداوسیما به سمت سالمسازی فضای عمومی و رشد آگاهیها و فضایل اخلاقی و اطلاعرسانی صحیح و تحقق سیاستهای کلی برنامه توسعه.
۲۱ـ توجه به پرورش و شکوفایی استعدادها، تشویق خلاقیتها و نوآوریهای علمی، تقویت امر پژوهش و بالابردن توان علمی و فناوری کشور.
۲۲ـ معرفی و ترویج فرهنگ و ارزشهای والای اسلام و ایران اسلامی به جهانیان و تبیین شخصیت و مبانی سیاسی و فکری امام خمینی (رحمتالله علیه) به آنان و توجه به تجربه دیگر کشورها ـ بهویژه کشورهایی که مشترکات بیشتری با ما دارند ـ در برنامه توسعه و شناسایی نکاتی که به موفقیت یا ناکامی آنان انجامیده است.
فصل ۳) اجتماعی، سیاسی، دفاعی و امنیتی
۲۳ـ گسترش و عمقبخشیدن روحیه تعاون و مشارکت عمومی، و بهرهمند ساختن دولت از همدلی و تواناییهای عظیم مردم.
۲۴ـ اهتمام به موضوع «جوانان» ایجاد زمینههای مساعد برای پیشرفت معنوی و علمی و مسئولیتپذیری، و تلاش برای رفع دغدغههایی از قبیل ازدواج و آینده شغلی و علمی آن.
۲۵ـ تقویت نهاد خانواده و جایگاه زن در آن و در صحنههای اجتماعی، و استیفای حقوق شرعی و قانونی بانوان در همه عرصهها، و توجه ویژه به نقش سازنده آنان.
۲۶ـ اولویتدادن به ایثارگران انقلاب اسلامی در عرضه منابع مالی و فرصتها و امکانات دولتی در صحنههای مختلف فرهنگی و اقتصادی.
۲۷ـ اهتمام به نظم، قانونگرایی، روحیه کار و تلاش، خوداتکایی، قناعت و پرهیز از اسراف و تبذیر در سطح جامعه، به ویژه در کارگزاران و مسئولان نظام و مبارزه با فساد.
۲۸ـ اصلاح نظام اداری در جهت: افزایش تحرک و کارایی، بهبود خدمترسانی به مردم، تأمین کرامت و معیشت کارکنان، به کارگیری مدیران لایق و امین و تأمین شغلی آنان، حذف یا ادغام مدیریتهای موازی، تأکید بر تمرکززدایی در حوزههای اداری و اجرایی، پیشگیری از فساد اداری و مبارزه با آن، و تنظیم قوانین مورد نیاز
۲۹ـ تقویت و کارآمد کردن نظام بازرسی و نظارت، و اصلاح قوانین و مقررات در جهت رفع تداخل میان وظایف نهادهای نظارتی و بازرسی.
…..
۳۳ـ توجه جدی در تخصیص منابع، به وظایف مربوط به اعمال حاکمیت دولت، بهبود امنیت عمومی و پیشگیری و مقابله موثر با جرائم و مفاسد اجتماعی و امنیتی از طریق تقویت و هماهنگی دستگاههای قضایی، امنیتی و انتظامی.
سیاستهای کلی برنامه چهارم توسعه ابلاغی ۲۰/۹/۱۳۸۲
بسماللهالرحمنالرحیم
جناب آقای خاتمی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
با سلام و تحیت
در پی ابلاغ سند چشمانداز بیستساله که به حول و قوه الهی و توجهات حضرت بقیهالله ارواحنا فداه خواهد توانست مسیر توسعه و سازندگی کشور را در جهت هدفهای والای جمهوری اسلامی نمایان و مشخص سازد، اینک سیاستهای کلی برنامه چهارم که نخستین برنامه دوران بیستساله است برابر اصل ۱۱۰ قانون اساسی ابلاغ میگردد. انتظار میرود چارچوب این سیاستها و نقاط مورد تکیه در آن بتواند به تدوین برنامهای جامع و عملیاتی برای دوره پنجساله بینجامد. بیگمان اهتمام و دقتنظر جنابعالی و هیأت محترم دولت و از آن پس مجلس محترم شورای اسلامی میتوانند در این باره نقش تعیینکننده خود را ایفا کنند. تأکید بر این معنا بدین علت ضرورت مییابد که برخی از سیاستهای کلی مصرح در برنامه سوم از توجه کافی در تقنین و اجرا برخوردار نگشت. مجمع محترم تشخیص مصلحت و نیز خود دستگاههای تقنینی و اجرایی میتوانند این کمبود را بهنحو شایستهای در این برنامه برطرف کنند. لازم میدانم از مجمع محترم تشخیص مصلحت و هیأت محترم دولت و سازمان مدیریت و برنامهریزی و دبیرخانه مجمع و نیز کارشناسان فعال و همکار با این مجموعهها که در تنظیم سیاستهای کلی برنامه چهارم نقشآفرینی کردند صمیمانه سپاسگزاری کنم. نسخه حاوی مجموعه سیاستها همزمان برای مجلس شورای اسلامی و مجمع تشخیص مصلحت ارسال میشود.
….
امور اجتماعى، سیاسى، دفاعى و امنیتى:
۱۲ـ تلاش درجهت تحقق عدالت اجتماعى و ایجاد فرصتهاى برابر و ارتقاء سطح شاخصهایى از قبیل آموزش، سلامت، تأمین غذا، افزایش درآمد سرانه و مبارزه با فساد.
۱۳ـ ایجاد نظام جامع تأمین اجتماعى براى حمایت از حقوق محرومان و مستضعفان و مبارزه با فقر و حمایت از نهادهاى عمومى و مؤسسات و خیریههاى مردمى با رعایت ملاحظات دینى و انقلابى.
۱۴ـ تقویت نهاد خانواده و جایگاه زن در آن و در صحنههاى اجتماعى و استیفاى حقوق شرعى و قانونى بانوان در همه عرصهها و توجه ویژه به نقش سازنده آنان.
۱۵ـ تقویت هویت ملى جوانان متناسب با آرمانهاى انقلاب اسلامى.
ـ فراهمکردن محیط رشد فکرى و علمى و تلاش در جهت رفع دغدغههاى شغلى، ازدواج، مسکن و آسیبهاى اجتماعى آنان.
ـ توجه به مقتضیات دوره جوانى و نیازها و تواناییهاى آنان.
۱۶ـ ایجاد محیط و ساختار مناسب حقوقى، قضائى و ادارى براى تحقق اهداف چشمانداز.
۱۷ـ اصلاح نظام ادارى و قضائى درجهت: افزایش تحرک و کارآیى، بهبود خدمترسانى به مردم، تأمین کرامت و معیشت کارکنان، بهکارگیرى مدیران و قضات لایق و امین و تأمین شغلى آنان، حذف یا ادغام مدیریتهاى موازى، تأکید بر تمرکززدایى درحوزههاى ادارى و اجرایى، پیشگیرى از فساد ادارى و مبارزه با آن و تنظیم قوانین مورد نیاز.
۱۸ـ گسترش و عمقبخشیدن به روحیه تعاون و مشارکت عمومى و بهرهمندساختن دولت از همدلى و تواناییهاى عظیم مردم.
……
۲۷ـ توسعه نظم و امنیت عمومى و پیشگیرى و مقابله مؤثر با جرائم و مفاسد اجتماعى و امنیتى از طریق تقویت و هماهنگى دستگاههاى قضائى، امنیتى و نظامى و توجه جدى در تخصیص منابع به وظایف مربوط به اعمال حاکمیت دولت.
امور اقتصادی:
۴۶ـ ارتقای بازار سرمایه ایران و اصلاح ساختار بانکى و بیمهاى کشور با تأکید بر کارآیى، شفافیت، سلامت و بهرهمندى از فناوریهاى نوین.
ـ ایجاد اعتماد و حمایت از سرمایهگذاران با حفظ مسئولیتپذیرى آنان.
ـ تشویق رقابت و پیشگیرى از وقوع بحرانها و مقابله با جرمهاى مالی.
سیاستهای کلی برنامه پنجم توسعه ابلاغی ۲۱/۱۰/۱۳۸۷
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر احمدی نژاد
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
با سلام و تحیت
پیش رویبودن دومین پنجسال از سند چشم انداز دورهی بیستساله کشور و ابلاغ بعضی از سیاستهای کلی اصولی مانند سیاستهای کلی اصلی ۴۴ از یکطرف و بعضی تحولات جهانی از طرف دیگر اقتضاء میکند که هرچه زودتر قانون برنامهی پنجساله پنجم کشور با جهتگیری دستیابی به اهداف مرحلهای متناسب با سند چشمانداز بیستساله تهیه گردد. اینک سیاستهای کلی برنامه پنجم که باید مبنای تهیه و تدوین قانون برنامهی پنجساله پنجم توسعهی جمهوری اسلامی ایران باشد، ابلاغ میگردد.
انتظار می رود این سیاستها که با رویکرد مبنایی پیشرفت و عدالت تنظیم شده، بتواند در جای جای کلیه فعالیتهای کشور چه در بُعد تقنین و چه در بُعد اجرا ظاهر گردد. بیگمان اهتمام و دقتنظر جنابعالی و هیئت محترم دولت و مجلس محترم شورای اسلامی و سایر دستگاههای رئیسی نظام میتواند دراینباره نقش تعیینکننده ایفا کند. انتظار دارم در دورهی پنجساله آینده اقدامات اساسی برای تدوین الگوی توسعه ایرانی ـ اسلامی که رشد و بالندگی انسانها بر مدار حق و عدالت و دستیابی به جامعهای متکی بر ارزشهای اسلامی و انقلابی و تحقق شاخصهای عدالت اجتماعی و اقتصادی در گرو آنست، توسط قوای سهگانهی کشور صورت گیرد.
مشارکت جدی اندیشهوران حوزه و دانشگاه در تبیین مقولهی عدالت و اقتضائات آن نقشی تعیینکننده در این امر دارد. لازم میدانم از مجمع محترم تشخیص مصلحت نظام و هیئت محترم دولت و دبیرخانه مجمع و نیز کارشناسان فعال و همکار با این مجموعهها که در تنظیم پیشنهادهای مربوط به سیاستهای کلی برنامهی پنجم نقشآفرینی کردهاند، صمیمانه سپاسگزاری نمایم.
نسخهی حاوی مجموعهی سیاستها همزمان برای مجلس شورای اسلامی و مجمع تشخیص مصلحت ارسال میشود.
امور فرهنگی
….
۳ـ تقویت قانونگرایی، انضباط اجتماعی، وجدان کاری، خودباوری، روحیه کار جمعی، ابتکار، درستکاری، قناعت، پرهیز از اسراف و اهتمام به ارتقای کیفیت در تولید.
…..
امور اجتماعی
…..
۱۴ـ اصلاح نظام اداری و قضائی در جهت: افزایش تحرک و کارآیی، بهبود خدمترسانی به مردم، تأمین کرامت و معیشت کارکنان، بهکارگیری مدیران و قضات لایق و امین و تأمین شغلی آنان، حذف یا ادغام مدیریتهای موازی، تأکید بر تمرکززدایی در حوزههای اداری و اجرایی، پیشگیری از فساد اداری و مبارزه با آن و تنظیم قوانین مورد نیاز.
….
۱۶ـ تقویت و کارآمدکردن نظام بازرسی و نظارت، اصلاح قوانین و مقررات در جهت رفع تداخل میان وظایف نهادهای نظارتی و بازرسی.
….
۲ـ ارتقاء امنیت اجتماعی:
۱ـ ۲۰ـ مبارزه همهجانبه با مواد مخدر و روانگردان و اهتمام به اجرای سیاستهای کلی مبارزه با مواد مخدر.
۲ـ ۲۰ـ سامانبخشی مناطق حاشیهنشین و پیشگیری وکنترل ناهنجاریهای عمومی ناشی از آن.
۳ـ ۲۰ـ استفاده از ابزارهای فرهنگی، آموزشی و رسانهها برای پیشگیری و مقابله با ناهنجاریهای فرهنگی و اجتماعی.
امور اقتصادی
….
۳ـ ۲۱ـ بهبود فضای کسبوکار کشور با تأکید بر ثبات محیط اقتصاد کلان، فراهمآوردن زیرساختهای ارتباطی، اطلاعاتی، حقوقی، علمی و فناوری مورد نیاز، کاهش خطرپذیریهای کلان اقتصادی، ارائه مستمر آمار و اطلاعات بهصورت شفاف و منظم به جامعه.
….
۲۴ـ ارتقای کمی و کیفی بازارهای مالی(سرمایه، پول و بیمه) با تأکید بر کارآیی، شفافیت و سلامت.
۲۵ـ تحقق سیاستهای کلی اصل۴۴ قانون اساسی والزامات مربوط به هر یک از بندها با تأکیدبر:
۱ـ۲۵ـ حمایت از شکلگیری بازارهای رقابتی.
۲ـ۲۵ـ ایجاد ساختارهای مناسب برای ایفای وظایف حاکمیتی(سیاستگذاری، هدایت و نظارت).
۳ـ۲۵ـ تنظیم سیاستهای تشویقی در جهت تبدیل فعالیتهای غیرمتشکل (نهاد خانوار) به فعالیتهای واحدهای حقوقی.
۴ـ۲۵ـ ایجاد بازار رقابتی برای ارائه خدمات بیمه درمانی.
امور سیاسی، دفاعی و امنیتی
….
۳۸ـ حمایت از آزادیهای مشروع و صیانت از حقوق اساسی ملت.
سیاستهای کلی برنامهی ششم توسعه ابلاغی ۹/۴/۱۳۹۴
بسماللهالرّحمنالرّحیم
جناب آقای دکتر روحانی
رئیسجمهور محترم
با سلام و تحیت،
اینک که در آستانهی ماههای آغازین دههی دوّم چشمانداز ۲۰ سالهی کشور قرار داریم، سیاستهای کلی برنامهی پنجسالهی ششم توسعه ابلاغ میگردد.
این مجموعه پس از بررسیهای فراوان و مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام و بر پایهی محورهای سهگانهی «اقتصاد مقاومتی»، «پیشتازی در عرصهی علم و فناوری» و «تعالی و مقاومسازی فرهنگی» تنظیم شده است.
اتکاء بر تواناییهای انسانی و طبیعی و امکانات داخلی و فرصتهای وسیع برآمده از زیرساختهای موجود در کشور و بهرهگیری از مدیریت جهادی و روحیهی انقلابی و تکیه بر اولویتهای اساسی آمده در سیاستهای کلی: «اصل ۴۴»، «اقتصاد مقاومتی»، «علم و فناوری»، «نظام اداری» و «جمعیّت» و از همه بالاتر توکل به قدرت لایزال الهی میتواند ما را بهرغم تمایل و ارادهی دشمنان عنود، با تحقق اهداف برنامهی ششم در ارائهی الگویی برآمده از تفکر اسلامی در زمینهی پیشرفت که بهکلّی مستقل از نظام سرمایهداری جهانی است، یاری رساند.
در تدوین این سیاستها تلاش شده است با درنظرگرفتن واقعیتهای موجود در صحنهی داخلی و خارجی، مجموعهای بهعنوان سیاستهای کلی که مبنای تنظیم قانون پنجسالهی ششم خواهد بود، تعیین شود که در یک دورهی پنجساله کاملاً دستیافتنی باشد.
مراقبت و دقّت نظر جنابعالی و سایر مسئولان در قوای سهگانه و نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام، اطمینان لازم را برای حُسن اجرای این سیاستها در مراحل تنظیم و اجرای برنامه، تأمین خواهد کرد.
لازم است قدردانی خود را از تلاشهای مجمع تشخیص مصلحت نظام، هیئت دولت، دبیرخانهی مجمع و کارشناسان فعال و همکار دراین مجموعهها و سایر دستاندرکارانِ تنظیم و تدوین این سیاستها در روند جدید، ابراز دارم.
نسخهای از این سیاستها همزمان برای مجلس شورای اسلامی و مجمع تشخیص مصلحت نظام ارسال میگردد.
….
امور اجتماعی
۳۹- ارتقاء سلامت اداری و اقتصادی و مبارزه با فساد دراین عرصه با تدوین راهبرد ملی مبارزه با فساد و تصویب قوانین مربوط
….
امور دفاعی و امنیتی
۵۶ – برنامهریزی برای کاهش جرم و جنایت با هدف کاهش ۱۰ درصدی سالانهی مصادیق مهم آن.
۵۷- مبارزهی همهجانبه با مواد مخدر و روانگردانها در چارچوب سیاستهای کلی ابلاغی و مدیریت مصرف با هدف کاهش ۲۵ درصدی اعتیاد تا پایان برنامه.
۵۸- پیشگیری و مقابله با قاچاق کالا و ارز از مبادی ورودی تا محل عرضهی آن در بازار
….
امور حقوقی و قضائی
۶۴- بازنگری در قوانین جزایی بهمنظور کاستن از محکومیت به حبس و تبدیل آن به مجازاتهای دیگر و متناسبسازی مجازاتها با جرائم.
۶۵- بهبودبخشیدن به وضعیت زندانها و بازداشتگاهها.
۶۶- حمایت قضائی مؤثر در تضمین حقوق مالکیت و استحکام قراردادها بهمنظور توسعهی سرمایهگذاری بخش خصوصی و سرمایهگذاری خارجی.
۶۷- توسعهی ثبت رسمی اسناد و املاک و مالکیتهای معنوی و ثبت رسمی مالکیتهای دولت و مردم بر املاک و اراضی کشور در نظام کاداستر و گسترش فناوریهای نوین در ارائهی خدمات ثبتی.
سیاستهای کلی برنامه پنج ساله هفتم توسعه ابلاغی ۲۰/۶/۱۴۰۱
سیاستهای کلی برنامه هفتم که با اولویت اصلی «پیشرفت اقتصادی توأم با عدالت» تعیین شده است، ابلاغ میگردد:
از اعضای محترم بهویژه رئیس مکرّم مجمع تشخیص مصلحت نظام و نیز دبیرخانهی آن که با فعالیت فشرده و کوشش فراوان در جلسات صحن مجمع و کمیسیون ذیربط، پیشنویس سیاستهای کلی برنامه هفتم را مورد بررسی قرار دادند و نظرات خود را دراینزمینه به اینجانب ارائه کردند، تقدیر و تشکر میکنم.
مشارکت فعال و مؤثر دولت و مجلس و قوه قضائیه و سایر ارکان نظام نیز شایستهی تقدیر است.
تهیه و تصویب قانون برنامه هفتم بر پایه این سیاستها و اجرای دقیق و مسئولانهی آن، گامی دیگر در تحقق اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران خواهد بود همچنان که نظارت فعال هیئت عالی نظارت مجمع تشخیص مصلحت، به حُسن اجرای سیاستهای کلی برنامه، کمک خواهد کرد.
شایسته است برخی از راههای تحقق سیاستها و الزامات مالی و شاخصهای کمّی که در پیشنهادهای مجمع است و در مجموعهی سیاستهای ابلاغی مذکور نیست، در حد وسع و امکانات دولت در تهیهی لایحه مورد توجه و عمل قرار گیرد.
…..
فرهنگی و اجتماعی:
۱۳ـ اعتلاء فرهنگ عمومی در جهت تحکیم سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی، تقویت همبستگی و اعتماد به نفس ملی، ارتقای هویت ملی و روحیه مقاومت، کار و تلاش در جامعه با بسیج تمامی امکانات و ظرفیتهای کشور، دستگاهها و نهادهای دولتی و مردمی و افراد و شخصیتهای اثرگذار علمی و اجتماعی و حمایت و پشتیبانی مؤثر دولت از آن.
۱۴ـ تقویت کارآیی و اثربخشی رسانه ملی در گسترش و تعمیق فرهنگ اسلامی ـ ایرانی و مواجهه مؤثر با جنگ روانی و تهاجم فرهنگی و سیاسی دشمنان.
۱۵ـ تحکیم نهاد خانواده و رفع موانع رشد و شکوفایی بانوان.
۱۶ـ افزایش نرخ باروری و موالید به حداقل ۲.۵ طی پنجسال با حمایت همهجانبه از فرزندآوری و رفع موانع و ایجاد مشوقهای مؤثر و اصلاح فرهنگی.
۱۷ـ توسعه صنعت گردشگری و ترویج صنایع دستی.
۱۸ـ ارتقاء سلامت اجتماعی و پیشگیری و کاهش آسیبهای اجتماعی بهویژه اعتیاد، حاشیهنشینی، طلاق و فساد بر اساس شاخصهای معتبر و بهرهگیری حداکثری از مشارکت مردم و با زمانبندی متناسب.
اداری، حقوقی و قضائی:
۲۵ـ تحول در نظام اداری و اصلاح ساختار آن مبتنی بر سیاستهای کلی نظام اداری با تأکید بر هوشمندسازی و تحقق دولت الکترونیک، حذف تشکیلات موازی و غیرضرور، بهروز رسانی قوانین و مقررات، اصلاح روشها و رفع فساد و زمینههای آن در مناسبات اداری.
۲۶ـ روزآمد سازی سند تحول قضایی و اجرای آن با تأکید بر:
ـ پیشگیری از وقوع جرم و دعاوی.
ـ هوشمندسازی فرایندها و بهرهگیری از فناوریهای نوین در ارائه خدمات قضائی.
ـ اجرای ۱۰۰ درصدی حد نگار.
ـ حمایت حقوقی و قضائی از سرمایهگذاری، امنیت اقتصادی و بهبود محیط کسبوکار.
ـ استفاده از ظرفیتهای مردمی و توسعه روشهای مشارکتی و غیرقضائی در حلوفصل دعاوی.
ـ تقویت و تثبیت سهم قوه قضائیه از منابع بودجه عمومی دولت و تأمین نیازهای مالی و استخدامی قوه قضائیه.
ـ بالابردن سطح علمی و شایستگی اخلاقی ضابطان دادگستری.
ـ بازنگری در قوانین در جهت کاهش عناوین جرائم و کاهش استفاده از مجازات زندان.
سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران در بخش مشارکت اجتماعی ۱۵/۱۲/۱۳۷۹
۱- مشارکت اجتماعی در نظام جمهوری اسلامی ایران رکنی اساسی است برای اداره امور کشور و مبتنی است بر بینش اسلامی و ویژگیهای خاص جامعه ایرانی با هدف تداوم انقلاب اسلامی و توسعه همهجانبه، تعالی و شکوفایی استعدادهای انسانی و تقویت پویایی و نشاط اجتماعی، ارتقای اعتماد عمومی و مقبولیت نظام سیاسی و استقرار نظم و آرامش، امنیت و انسجام اجتماعی.
۲- توسعه الگوهای عملی مشارکت اجتماعی و نهادینهکردن آن در همه عرصهها و تقویت حوزه عمومی و آزادیهای سیاسی و اجتماعی از طریق گسترش احزاب، شوراها، نهادها و تشکلهای سیاسی و اجتماعی و استفاده از مؤسسات و روشهای مردمی در ساماندهی امور اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بر مبنای موازین اسلامی و قانون اساسی.
۳- کاهش تصدی اجرائی دولت همراه با تقویت حاکمیت بهمنظور توسعه مشارکت مردم در چارچوب قانون اساسی.
۴- توسعه نظارت اجتماعی از طریق احیاء، تقویت و تعمیم اصل اسلامی امربمعروف و نهیازمنکر و ایجاد و تقویت نهادهای نظارتی حکومتی و مردمی با تضمین قانونی و قضائی لازم و بهرهگیری از رسانهها.
۵- تبیین و اشاعه فرهنگ مشارکت و افزایش آگاهیهای لازم با بهرهگیری از رسانههای جمعی و مراکز دینی، آموزشی، فرهنگی و هنری.
۶- تقویت ساز و کارهای مشارکت همگانی بخصوص شیوههای سنتی و دینی از قبیل فعالیتهای مساجد، اماکن دینی، هیئات مذهبی، نماز جمعه، تظاهرات و راهپیماییهای عمومی مردمی، وقف، انفاق، مؤسسات عامالمنفعه و خیریه و بسیج مردمی در پیشبرد برنامهها و حل مشکلات اجتماعی و معضلات ملی.
۷- تضمین مشارکت اجتماعی زنان با صیانت از استحکام نهاد خانواده با رعایت موازین اسلامی.
۸- اهتمام مشارکت اجتماعی جوانان و آموزش و ترویج فرهنگ و روحیه مسئولیتپذیری در آنها.
۹- تحکیم همبستگی ملی در فرایند مشارکت اجتماعی با هدایت افکار عمومی و تقویت روحیه ملی بر محور عناصر مقاوم وحدت ملی بهویژه اسلام و مذهب رسمی، میهندوستی و زبان فارسی، استقلال و تمامیت ارضی، نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی، ولایت فقیه، سلطهناپذیری و دشمنستیزی.
۱۰- حمایت از مشارکت ملی در امور فراملی و هدایت آن درجهت تقویت امت اسلامی و نقشآفرینی آن در نظام بینالمللی.
سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران در بخش «امنیت اقتصادی» مصوب ۲۳/۱۰/۱۳۷۷ و ابلاغی ۳/۱۱/۱۳۷۹
حمایت از ایجاد ارزش افزوده و سرمایهگذاری و کارآفرینی از راههای قانونی و مشروع.
هدف از امنیت سرمایهگذاری، ایجاد رفاه عمومی و رونق اقتصادی و زمینهسازی برای عدالت اقتصادی و از بینبردن فقر در کشور است. وضع قوانین و مقررات مربوط به مالیات و دیگر اموری که به آن هدف کمک میکند، وظیفه الزامی دولت و مجلس است.
قوانین و سیاستهای اجرایی و مقررات باید دارای سازگاری و ثبات و شفافیت و هماهنگی باشند.
نظارت و رسیدگی و قضاوت در مورد جرائم و مسائل اقتصادی باید دقیق و روشن و تخصصی باشد.
شرایط فعالیت اقتصادی (دسترسی به اطلاعات، مشارکت آزادانه اشخاص در فعالیتهای اقتصادی و برخورداری از امتیازات قانونی) برای بخشهای دولتی، تعاونی و خصوصی، در شرایط عادی باید یکسان و عادلانه باشد.
سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران در بخش تشویق سرمایهگذاری (مصوبه مورخ ۸/۹/۱۳۸۲ مجمع تشخیص مصلحت نظام )
۱- حمایت از مالکیت و کلیه حقوق ناشی از آن از جمله مالکیت معنوی .
۲- تقویت و حمایت دولت از توسعه سرمایهگذاری بخش خصوصی و تعاونی در فعالیت های اقتصادی کشور و اولویتدادن به بخش خصوصی و تعاونی در غیر مواردی که در قانون اساسی به دولت واگذار شده است
۳- تنظیم سیاستهای پولی، مالی و ارزی با هدف دستیابی به ثبات اقتصادی و مهار نوسانات
۴- افزایش بهرهوری اقتصاد کشور با اصلاحات و اقدامات لازم بهویژه اصلاحات ساختاری و مدیریتی و کاهش هزینههای مبادله و رفع موانع
۵- افزایش توان رقابت اقتصادی در داخل و صحنههای بینالمللی از طریق لغو انحصارات غیرضرور و تقویت ساختار رقابتی و زیرساختهای ملی و حمایت از ارتقاء خلاقیت و نوآوری
۶- بهرهگیری از نظام مالیاتی در جهت تقویت سرمایهگذاری از طریق: ثبات مالیاتها، شفافیت درآمدها، صراحت در مقررات و منطقیکردن معافیتها
۷- تجهیز و تکمیل نظام پولی و پسانداز ملی و هدایت و تقویت بازار پول و سرمایه و ابزارهای پولی و مالی در جهت تقویت سرمایهگذاری
۸- توجه به کسب دانش فنی دسترسی به بازارهای بینالمللی، رشد اقتصادی، توسعه اشتغال و ارتقای مدیریتی و بهرهوری در جذب سرمایهگذاری خارجی با اولویت سرمایهگذاری مستقیم و بلندمدت
۹- تنظیم فعالیت سرمایهگذاری خارجی در بورس سهام بهنحوی که ثبات و تعادل بازارهای مالی و ارزی حفظ شود
۱۱- تسهیل شکلگیری و توانمندسازی بنگاههای بزرگ اقتصادی در بخش خصوصی و تعاونی
سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران برای حفظ شأن و استقلال قضات ۲۷/۱۲/۱۳۸۴
ماده – ایجادشرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مناسب برای تأمین استقلال امر قضا از طریق موارد زیر:
بند ۱ – استقلال قضات در رسیدگی به پروندهها، تفسیر از قوانین در مقام تشخیص حق، اتخاذ تصمیم و انشاء رأی .
بند ۲- تصمیمگیری بهصورت مستند و مستدل و بدون تأثیرپذیری از دخالت دیگران.
بند ۳- رعایت شأن و منزلت قضات در جامعه و نظام اداری کشور.
بند ۴- گزینش افراد برخوردار از شایستگیهای علمی ،تقوایی و تواناییهای لازم برای امر قضا.
بند۵- تعیین ضوابط قانونی برای عزل ،نصب، تعلیق و نقل و انتقال قضات.
بند ۶ – تأمین معیشت و امنیت و محیط کار متناسب با مسئولیت قضاوت .
بند ۷- نظارت دقیق و قانونمند بر کار قاضی و برخورد قانونی با تخلفات قضائی.
سیاستهای کلی مبارزه با مواد مخدر ابلاغی ۱۲/۷/۱۳۸۵
۱- مبارزه فراگیر و قاطع علیه کلیه فعالیتها و اقدامات غیرقانونی مرتبط با مواد مخدر و روانگردان و پیشسازهای آنها از قبیل کشت، تولید، ورود، صدور، نگهداری و عرضه مواد.
۲- تقویت، توسعه ،تجهیز و استفاده فراگیر از امکانات اطلاعاتی، نظامی،انتظامی و قضائی برای شناسایی و تعقیب و انهدام شبکهها و مقابله با عوامل اصلی داخلی و بینالمللی مرتبط با مواد مخدر و روانگردانها و پیشسازهای آنها.
۳- تقویت، تجهیز و توسعه یگانها و مکانیزهکردن سامانههای کنترلی و تمرکز اطلاعات بهمنظور کنترل مرزها و مبادی ورودی کشور و جلوگیری از اقدامات غیرقانونی مرتبط با مواد مخدر، روانگردان و پیشسازهای آنها و تقویت ساختار تخصصی مبارزه با مواد مخدر در نیروی انتظامی و سایر دستگاههای ذیربط.
۴- اتخاذ راهکارهای پیشگیرانه در مقابله با تهدیدات و آسیبهای ناشی از مواد مخدر و روانگردان با بهرهگیری از امکانات دولتی و غیردولتی با تأکید بر تقویت باورهای دینی مردم و اقدامات فرهنگی، هنری، ورزشی، آموزشی و تبلیغاتی در محیط خانواده، کار، آموزش و تربیت و مراکز فرهنگی و عمومی.
۵- جرمانگاری مصرف مواد مخدر و روانگردان و پیشسازهای آنها جز درموارد علمی،پزشکی،صنعتی و برنامههای مصوب درمان و کاهش آسیب.
۶- ایجاد و گسترش امکانات عمومی تشخیص، درمان، بازتوانی و اتخاذ تدابیر علمی جامع و فراگیر باهدف:
۱) درمان و بازتوانی مصرفکنندگان
۲ )کاهش آسیبها
جلوگیری از تغییر الگوی مصرف از مواد کمخطر به مواد پرخطر
۷- اتخاذ تدابیر لازم برای حمایتهای اجتماعی پس از درمان مبتلایان به مواد مخدر و انواع روانگردان در زمینه اشتغال، اوقات فراغت، ارائه خدمات مشاوره و پزشکی و حمایتهای حقوقی و اجتماعی برای افراد بازتوانیشده و خانوادههای آنها.
۸- تقویت و ارتقای دیپلماسی منطقهای و جهانی مرتبط با مواد مخدر و روانگردان در جهت:
۱) هدفمندکردن مناسبات
۲) مشارکت فعال در تصمیمسازیها، تصمیمگیریها و اقدامات مربوط
۳ ) بهرهبرداری از تجارب و امکانات فنی ، پشتیبانی و اقتصادی کشورهای دیگر و سازمانهای بینالمللی
۴) فراهمکردن زمینه اقدام مشترک در جلوگیری از ترانزیت مواد مخدر
۹- اتخاذ تدابیر لازم برای حضور و مشارکت جدی مردم و خانوادهها در زمینههای پیشگیری، کاهش آسیب و درمان معتادان
۱۰- توسعه مطالعات و پژوهشهای بنیادی، کاربردی و توسعهای در امر مبارزه با مواد مخدر و روانگردان و پیشگیری و درمان معتادان باتکیه بر دانش روز دنیا و استفاده از ظرفیت های علمی و تخصصی ذیربط در کشور
۱۱- ارتقاء و اصلاح ساختار مدیریت مبارزه با مواد مخدر و روانگردان بهمنظور تحقق سیاستهای کلی نظام و سرعتبخشیدن به فعالیتها و هماهنگی در اتخاذ سیاستهای عملیاتی و کلیه اقدامات اجرایی و قضائی و حقوقی.
سیاستهای کلی نظام اداری ابلاغی ۱۴/۱/۱۳۸۹
۱- نهادینهسازی فرهنگ سازمانی مبتنی بر ارزشهای اسلامی و کرامت انسانی و ارجنهادن به سرمایههای انسانی و اجتماعی.
۲- عدالتمحوری در جذب، تداوم خدمات و ارتقای منابع انسانی.
۳- بهبود معیارها و روزآمدی روشهای گزینش منابع انسانی بهمنظور جذب نیروی انسانی توانمند، متعهد و شایسته و پرهیز از تنگنظریها و نگرشهای سلیقهای و غیرحرفهای.
۴- دانشگرایی و شایستهسالاری مبتنی بر اخلاق اسلامی در نصب و ارتقای مدیران.
۵- ایجاد زمینه رشد معنوی منابع انسانی و بهسازی و ارتقای سطح دانش، تخصص و مهارتهای آنان.
۶- رعایت عدالت در نظام پرداخت و جبران خدمات با تأکید بر عملکرد توانمندی، جایگاه و ویژگیهای شغل و شاغل و تأمین حداقل معیشت باتوجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی.
۷- زمینهسازی جذب و نگهداری نیروهای متخصص در استانهای کمتر توسعهیافته و مناطق محروم.
۸- حفظ کرامت و عزت و تأمین معیشت بازنشستگان و مستمریبگیران و بهرهگیری از نظرات و تجارب مفید آنها.
۹- توجه به استحکام خانواده و ایجاد تعادل بین کار و زندگی افراد در نظام اداری.
۱۰- چابکسازی، متناسبسازی و منطقیساختن تشکیلات نظام اداری در جهت تحقق اهداف چشمانداز.
۱۱- انعطافپذیری و عدم تمرکز اداری و سازمانی با رویکرد افزایش اثربخشی، سرعت و کیفیت خدمات کشوری.
۱۲- توجه به اثربخشی و کارآیی در فرایندها و روشهای اداری بهمنظور تسریع و تسهیل در ارائه خدمات کشوری.
۱۳- عدالتمحوری، شفافیت و روزآمدی در تنظیم و تنقیح قوانین و مقررات اداری.
۱۴- کلنگری، همسوسازی، هماهنگی و تعامل اثربخش دستگاههای اداری بهمنظور تحقق اهداف فرابخشی و چشمانداز.
۱۵- توسعه نظام اداری الکترونیک و فراهمآوردن الزامات آن بهمنظور ارائه مطلوب خدمات عمومی.
۱۶- دانشبنیانکردن نظام اداری از طریق بهکارگیری اصول مدیریت دانش و یکپارچهسازی اطلاعات ، با ابتناء بر ارزشهای اسلامی.
۱۷- خدماترسانی برتر، نوین و کیفی بهمنظور ارتقای سطح رضایتمندی و اعتماد مردم.
۱۸- شفافسازی و آگاهیبخشی نسبت به حقوق و تکالیف متقابل مردم و نظام اداری با تأکید بر دسترسی آسان و ضابطهمند مردم به اطلاعات صحیح.
۱۹- زمینهسازی برای جذب و استفاده از ظرفیتهای مردمی در نظام اداری.
۲۰- قانونگرایی، اشاعه فرهنگ مسئولیت پذیرش اداری و اجتماعی، پاسخگویی و تکریم ارباب رجوع و شهروندان و اجتناب از برخورد سلیقهای و فردی در کلیه فعالیتها.
۲۱- نهادینهسازی وجدانکاری، انضباط اجتماعی، فرهنگ خودکنترلی، امانت داری، صرفهجویی، سادهزیستی و حفظ بیتالمال.
۲۲- تنظیم روابط و مناسبات اداری براساس امنیت روانی، اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی، فرهنگی و نیز رفاه نسبی آحاد جامعه.
۲۳- حفظ حقوق مردم و جبران خسارتهای وارده بر اشخاص حقیقی و حقوقی دراثر قصور یا تقصیر در تصمیمات و اقدامات خلاف قانون و مقررات در نظام اداری.
۲۴- ارتقای سلامت نظام اداری و رشد ارزشهای اخلاقی در آن از طریق اصلاح فرایندهای قانونی و اداری، بهرهگیری از امکانات فرهنگی و بهکارگیری نظام مؤثر پیشگیری و برخورد با تخلفات.
۲۵-کارآمدسازی و هماهنگی ساختارها و شیوههای نظارت و کنترل در نظام اداری و یکپارچهسازی اطلاعات.
۲۶- حمایت از روحیه نوآوری و ابتکار و اشاعۀ فرهنگ و بهبود مستمر بهمنظور پویایی نظام اداری.
مخاطبان محترم این سیاستها (رؤسای محترم سه قوه، نیروهای مسلح، مسئولان نهادهای غیردولتی) موظفند زمانبندی مشخص برای عملیاتیشدن آن را تهیه و پیشرفت آن را در فواصل زمانی معین گزارش نمایند.
سیاستهای کلی اشتغال ابلاغی ۲۸/۴/۱۳۹۰
۱ـ ترویج و تقویت فرهنگ کار، تولید، کارآفرینی و استفاده از تولیدات داخلی بهعنوان ارزش اسلامی و ملی با بهرهگیری از نظام آموزشی و تبلیغی کشور.
۲ـ آموزش نیروی انسانی متخصص، ماهر و کارآمد متناسب با نیازهای بازار کار(فعلی و آتی) و ارتقای توان کارآفرینی با مسئولیت نظام آموزشی کشور(آموزشوپرورش، آموزش فنی و حرفهای و آموزش عالی) و توأمکردن آموزش و مهارت و جلب همکاری بنگاههای اقتصادی جهت استفاده از ظرفیت آنها.
۳ـ ایجاد فرصتهای شغلی پایدار با تأکید بر استفاده از توسعه فناوری و اقتصاد دانش بنیان و آیندهنگری نسبت به تحولات آنها در سطح ملی و جهانی.
۴ـ ایجاد نظام جامع اطلاعات بازار کار.
۵ـ بهبود محیط کسبوکار و ارتقای شاخصهای آن (محیط سیاسی، فرهنگی و قضائی و محیط اقتصاد کلان، بازار کار، مالیاتها و زیرساختها) و حمایت از بخشهای خصوصی و تعاونی و رقابت از راه اصلاح قوانین، مقررات و رویههای ذیربط در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
۶ـ جذب فناوری، سرمایه و منابع مالی، مبادله نیروی کار و دسترسی به بازارهای خارجی کالا و خدمات از طریق تعامل مؤثر و سازنده با کشورها، سازمانها و ترتیبات منطقهای و جهانی.
۷ـ هماهنگسازی و پایداری سیاستهای پولی، مالی، ارزی و تجاری و تنظیم بازارهای اقتصادی در جهت کاهش نرخ بیکاری توأم با ارتقای بهرهوری عوامل تولید و افزایش تولید.
۸ـ توجه بیشتر در پرداخت یارانهها به حمایت از سرمایهگذاری، تولید و اشتغال مولد در بخشهای خصوصی و تعاونی.
۹ـ گسترش و استفاده بهینه از ظرفیتهای اقتصادی دارای مزیت مانند: گردشگری و حق گذر(ترانزیت).
۱۰ـ حمایت از تأسیس و توسعه صندوقهای شراکت در سرمایه برای تجاریسازی ایدهها و پشتیبانی از شرکتهای نوپا، کوچک و نوآور.
۱۱ـ برقراری حمایتهای مؤثر از بیکاران برای افزایش توانمندیهای آنان در جهت دسترسی آنها به اشتغال پایدار.
۱۲ـ توجه ویژه به کاهش نرخ بیکاری استانهای بالاتر از متوسط کشور.
۱۳ـ رعایت تناسب بین افزایش دستمزدها و بهرهوری نیروی کار.
۱. شکلگیری دستگاه عظیم قضای اسلامی
اهمیت قضای اسلامی و حکمرانی قضائی
اسلام نسبت به قضا و قضاوت و قاضی و محکمه و مقدمات کار و ابزار کار قضائی، حداکثر اهتمام را ورزیده است و شاید در تعالیم اسلامی، چیزی به اندازهی عدالت در قضا مورد تأکید واقع نشده باشد.[۱] توجه روایات به ارزش، اینکه در روایات دربارهی قاضی و برحذرداشتن از قضا، بخصوص از قضای بدون علم ـ یا خدای ناکرده همراه با بعضی مسائل منفی ـ آن همه تأکید دارد، برای این نیست که مردم دنبال قضا نروند و قاضی نشوند و یا از قضا بترسند و به آن نزدیک نشوند. این، مثل همان روایاتی است که در باب فتوا وارد شده است که «اجرأکم علی الفتوای، اجرأکم علی النار؛» هر که بر فتوا جرئت بیشتر میورزد، بر آتش بیشتر جرئت میورزد؛ یعنی خود را در معرض آتش، بیشتر قرار میدهد. این، معنایش عظمت منزلت مفتیان در دین است. این، ارزشگذاری کار آنهاست. در میزان الهی، هرچه خطر کار بیشتر است، ارزش آن کار برتر و والاتر است. قضا نیز همینطور است. اینکه گفتهاند «رجل قضی بالحق و هو لایعلم، فهو فیالنار»، فضلاً از آن کسی است که «قضی بالباطل و هو لایعلم» و فضلاً از آن کسی است که «قضی بالباطل و هو یعلم»؛ برای چیست؟ برای این است که مرد قاضی بداند باریکه بر دوش گرفته است، چقدر حائز اهمیت است؛ چقدر حیاتی است و چقدر در بردن این بار، باید گامها را استوار برداشت و در جای محکم گذاشت و از هرگونه سستانگاری و سهلانگاری و کوتاهی و قصور اجتناب کرد تا این بار، سالم به منزل برسد. بدیهی است که این همه تأکید را برای کاری کوچک نمیکنند. پس، این، اهمیت قضا را به ما نشان میدهد.[۲]
قوه قضائیه متکفل و متعهدِ بخش عظیمی از مقاصد نظام جمهوری اسلامی
قوه قضائیه یعنی آن دستگاهیکه بخش عظیمی از مقاصد نظام جمهوری اسلامی بستگی به کارآیی آن قوه و کارکرد آن دارد. مسئلهی عدالت، مسئلهی احقاق حق، مسئلهی قانونگرایی، ایستادگی در مقابل زورگو، متجاوز، سوءاستفادهچی، دادن احساس امنیت و آرامش و طمأنینه به مردم در زندگی، چیزهایی نیست که در نظام جمهوری اسلامی به چشمِ کماهمیت بشود به آنها نگاه کرد. این وظایفی است که متوجه به قوه قضائیه است؛ قوه قضائیه متکفل و متعهدِ این کارهاست.[۳] نظارت قوه قضائیه؛ پیشگیری از جرم، تأمین عدالت، تأمین امنیت. اینها قلمهای بسیار درشتی است که در نظام اسلامی جزو سرفصلهای مهم اداره مطلوب کشور به حساب میآید. قوه قضائیه میتواند مظهر عدالت در نظام اسلامی باشد.[۴] در قانون اساسی تصریح شده است که نظارت بر حُسن اجرای قوانین و نظارت بر حُسن اجرای امور برعهدهی قوه قضائیه است و دیوان عدالت اداری و سازمان بازرسی کل کشور بهعنوان دو بازوی اصلی قوه، مسئولیت این دو وظیفهی مهم را برعهده دارند.[۵]
نقش تعیینکننده و حیاتی دستگاه قضائی در پیشرفت جامعه به سمت اهداف اسلامی
حقیقتاً یک بخش فوقالعاده حساس از نظام کشور، قوه قضائیه است.در همه جای دنیا همین است؛ نقش دستگاه قضا، یک نقش تعیینکننده و حیاتی است؛لکن در نظام جمهوری اسلامیکه مبنای نظام و مشروعیت نظام متکی است به حق و عدل ـ این پایهی اساسی نظام ماست ـ دستگاه قضا حساسیت مضاعفی پیدا میکند. [قوه قضائیه] برای پیشرفت جامعه، یکی از بزرگترین وسیلههاست؛ از برترین امکانات برای نظام جمهوری اسلامی است؛ ما را پیش خواهد برد؛ کشور را حقیقتاً در مسیریکه به سمت هدفها پیش میرود، کمک خواهد کرد؛ این کار بزرگی است. [۶]
اگر دستگاه قضائی از شرایط لازم برخوردار باشد و کارِ درست بکند، بزودی در کشور، فساد و تباهی و ظلم و تبعیض و فسق و بقیهی چیزهاییکه یک جامعه را فاسد و زمینگیر میکند، ریشهکن خواهد شد. اگر خدای نکرده، دستگاه قضائی سالم نبود، یا پُرکار نبود، آنوقت همهی این جرائم، رشد میکنند و این میکروبها، جرئت حیات و زیادشدن و فعالشدن پیدا میکنند. بههمینخاطر است که دستگاه قضائی، واقعاً برای ما، همه چیز است.[۷] قوه قضائیه در پیشرفت کشور به سمت هدفهای اسلامی، نقش تعیینکننده دارد. بارها تکرار شده است که اگر بخواهیم حرکتیکه به سمت اهداف الهی و اسلامی و رعایت حقوق مردم ترسیم شده است، تعقیب شود، بدون ضمانت اجرا ممکن نیست و این ضمانت اجرا عمدتاً در دست قوه قضائیه است. این، قوه قضائیه است که با تخلف و کجروی و انحراف ـ عمدیاش را به یکنحو، خطایش را بهنحو دیگر ـ برخورد و از تکرار آن جلوگیری میکند. در واقع قوه قضائیه ضامن صحّت عمل مسئولان نظام و آحاد مردم و تأمین حقوق آنها در نظام اسلامی است.[۸] دستگاه قضائی، دستگاهی است که روحانیت در آن، بیش از همه جای این کشور، حضور داشته و سرمایهگذاری کرده است. اگر خدای نکرده، خللی در این دستگاه بهوجود بیاید، ضایعهاش فقط به خود دستگاه نمیرسد؛ بلکه به روحانیت هم میرسد. لذا در اینجا، باید خیلی همت و بلندنظری بخرج داد.[۹] واقعاً آقایانیکه در این دستگاه هستند، از قضات و دادستانها و مأموران گوناگون، باید برای خاطر خدا و حفظ حیثیت انقلاب ـ که این دستگاه قضائیاش است ـ و حفظ حیثیت روحانیت ـ که بدنهی دستگاه قضائی را تقریباً پُرکرده است ـ دندان خیلی از خوشیهای دنیا را بکَنند.[۱۰]
خدای متعال موفقیتها را نصیب مجموعهای خواهد کرد که با ایمان به کار و راه خود و با بهکارگیری شیوههای درست و منطقی، دنبال هدف باشد؛ این هرگز تخلف نمیشود. همه توفیقات شما هم در این سالها ناشی از این معناست. اگر انگیزههای سیاسی و موذیانه را نادیده بگیریم، در وضع عادّی هم قوه قضائیه کسانی را دارد که از آن ناراضی باشند؛ چون طبیعت قضاوت این است. اگر انگیزههای گوناگون موذیانه هم دخالت کرد، آنگاه این معنا تشدید میشود. در چنین اوضاع و شرایطیکه برای مجموعه قضائی پیش آید، درس بزرگ این است که با اعتماد و اتّکای به نفس و استمداد از خداوند متعال و تصحیح روزبهروز کارها و بر طرفکردن اشکالها، راه خود را به سمت اهداف عالیه ادامه دهد و بداند که صلاح دنیا و آخرتش در این است. این، هم خدا را راضی خواهد کرد و هم دلها و افکار مردم را به حقّانیت مجموعه قضائی متوجّه خواهد نمود. «و کفی باللَّه حسیبا»؛ حسابگر و قضاوتکننده واقعی در مورد اعمال و رفتار انسان، خداست و همین کافی است.[۱۱]
اقامه قسط و عدل وظیفه اساسی دستگاه قضائی
برای دستگاه قضائی مهمتر از همه چیز، اجرای عدالت و قانون است و نظام قضائی اسلام کارآمدترین وسیلهی تحقق این هدف متعالی است. تقویت دانش قضائی و گزینش اشخاص صالح در مجموعههای قضائی و اداری، و برنامهریزی دقیق همراه با نظارت مستمر بر اجزاء این دستگاه بزرگ، و نیز حفظ عزت و حرمت قضات، لوازم اصلی برای تحقق آن مقصود به حساب میآیند.[۱۲] وظیفه اساسی دستگاه قضائی چیست؟ عبارت است از دفاع شجاعانه و قدرتمندانه از عدالت. روحِ کار، این است. اجرای قوانین، وظیفه همه است؛ اما تخلف از قوانین، جرمی است که دستگاه قضا به آن رسیدگی میکند. مجموعه قوانین در نظام جمهوری اسلامی باید به یک قلّه منتهی شود و آن عبارت است از عدالت؛ «بالعدل قامت السّموات والأرض» عدالت در بنیان عالم و آفرینش، نقش اساسی دارد؛ یعنی سنّت آفرینش، عدل است و هر نظام اجتماعی اگر به دنبال این سنّت طبیعی و قانون الهىِ آفرینش حرکت کرد، ماندگار و موفّق و کامیاب است. انسان زمانی کامیاب است که خود را با قوانین آفرینش و سنّتهای الهی ـ که تغییر و تبدّلناپذیر است ـ تطبیق دهد. بنابراین، بنا بر دیدگاه الهی، در مجموع آفرینش، عدالت یک ریشه تکوینی و طبیعی دارد. چه مرجعی باید این عدالت را تضمین کند؟ قوه قضائیه. چه مراکزی باید آن را اجرا کنند؟ همه دستگاهها. درعینحال اگر دستگاهها در اجرای عدالت تخلف کردند، آن ترازوی دقیقیکه میتواند این تخلف را بدون اغماض تشخیص دهد و بعد آن دست و پنجه قدرتمندیکه میتواند متخلف را به سزای تخلفش برساند، کیست؟ قوه قضائیه. بنابراین اگر قوه قضائیه حضور نداشته باشد، یا قدرت نداشته باشد، یا شجاعت نداشته باشد، یا امکان کار نداشته باشد، یا خدای نکرده دچار ضعفهای داخلی باشد، مطلقاً در جامعه عدالت تضمین ندارد. اهمیت قوه قضائیه از اینجا ناشی میشود. پس دفاع شجاعانه و قدرتمندانه از عدالت در جامعه، وظیفه قوه قضائیه است.[۱۳] در واقع، در جامعهی اسلامی، قوه قضائیه … دو وظیفه دارد: اجرای حدود الهی، استقرار عدالت. بدیهی است استقرار عدالتیکه قوه قضائیه میکند از طریق قضاست؛ والّا دستگاه اقتصادی کشور هم موظّف به استقرار عدالت است؛ دستگاه سیاسی نیز همینطور؛ همهی دستگاهها نیز همینطور. این دستگاه، از طریق قضاست که میتواند همهجا را سالم کند.[۱۴] عدل، نیاز اصلی حیات طیّبهی انسانی است. شما هم دادگستری هستید، عدلیّه هستید، مأموریّت اصلی شما اقامهی عدل است. اهمّیّت قوه قضائیه از اینجا است. [۱۵] اگر ما تشنه عدالتیم، تضمین تحقّق عدالت، با سلامت و کارآمدی قوه قضائیه میسّر است. اگر ما برای مردم و حقوق آنها ارزش درجه یک قائلیم، تأمین این حقوق، در گرو این است که قوه قضائیه بتواند کار خود را با قوّت، شجاعت و بصیرت انجام دهد. نقش قوه قضائیه، اینچنین بیبدیل و عظیم است.[۱۶]مسئولان باید همّت کنند تا بتوانند این عدالتِ موردنظر اسلام را در همه ابعاد ؛در ابعاد قضائی، در ابعاد اقتصادی، در تقسیم منابع ثروت ملی و فرصتهای گوناگون و در همه چیزهاییکه در کشور برای انسانها اهمیت دارد – اجرا کنند. در هزینه بیتالمال، در استفاده شخصی، در عزل و نصب و در همه کارهاییکه یک مسئول در قوای سهگانه ـ چه در قوه مجریه، چه در قوه قضائیه و چه در قوه مقننه ـ میتواند انجام دهد، باید هدف، اجرای عدالت؛ و روش، روشِ عادلانه باشد.[۱۷] تکلیف اصلی قوه قضائیه، عبارت از اقامهی قسط و عدل است. این، در حرکت و دعوت انبیا، شاید اصلیترین امر مربوط به زندگی مردم باشد. حالا آن مسائل معنوی و تعالی روحی و امثال اینها، به جای خود محفوظ است. در عینحال، آنچه که مربوط به ادارهی زندگی مردم میشود، هیچ چیزی به قدر عدل و قسط – نه در قرآن و نه در حدیث – مورد توجه قرار نگرفته است. البته، رفاه زندگی مردم و تأمین امنیت که یکی از لوازم زندگی آنهاست، وجود دارد؛ اما تکیهییکه روی عدل شده ـ که قیام همهی امور بر قیام عدل میباشد ـ روی هیچ چیز دیگر نشده است.البته، عدل فقط به وسیلهی قوه قضائیه اجرا نمیشود؛ بلکه همهی دستاندرکاران حکومت اسلامی به سهم خود در اقامهی عدل موظف هستند؛ منتها ضامنش قوه قضائیه است. اگر شما که قوه قضائیه هستید، عادل باشید و در هر شرایط و نسبت به هر کسی ـ از شخص من تا آحاد مردم و مابین همهی مسئولان حکومتی ـ عدالت را هدف اصلی و غیرقابل اغماض بدانید، امکان ندارد که بتوانند از عدالت منحرف بشوند؛ زیرا دست قوی قاضیکه هم به دنبال عدل است و هم به موارد اجرای عدالت ـ یعنی به مفهوم عدالت و آنچنان که باید عدالت را اجرا کند ـ بصیر است و هم به موارد تخلفش ـ یعنی خارجیات و موضوعات خارجی ـ آگاه میباشد، سراغ آن متخلف میآید و گریبان او را میگیرد و نمیگذارد که از عدل تخلف بشود… در مورد قسط مطرح کردیم که ملاکش اجرای احکام الهی است. در همینجا مایلم قدری راجع به قانون صحبت کنم. قانونگرایی در قوه قضائیه، اهم امور است. اصلاً ملاک عدل و اقامهی آن، قانون است. اگر چیزی بر طبق قانون تحقق پیدا کرد، عدالت است و خلاف عدالت آن است که برخلاف قانون انجام بشود. اصلاً ما که میگوییم باید در قوه قضائیهی جامعهی اسلامی و یا در هر جامعهی دیگر عدل اجرا بشود، یعنی ما یکسری قوانین را معتبر میدانیم و آن را در وسط میگذاریم و همهچیز را با آن میسنجیم و هرچه که بر قانون منطبق شد، عدل است و هرچه که منطبق نشد، عدل نیست. در حال حاضر، ما قوانین متناقض و خلاف شرع و مبهم داریم. آنچه که خلاف شرع است، اعتبار ندارد. ملاک قانون، شرع است. اگر واقعاً در قوانین نقصی داریم، از این بعد نقص را برطرف کنیم. […] باید ابهام قوانین مبهم و تناقض قوانین متناقض برطرف بشود. باید ضد اسلامها، اسلامی بشود. یعنی اگر ما میخواهیم برگردیم و المام به قوانین و اصلاح آنها را انجام بدهیم، از این بعد نگاه بکنیم، نه این که حالا ما قانون کم داریم، بیاییم قانون بگذاریم. نه، الحمدلله قانون فراوان است.[۱۸] قوانین و مقررات در داخل قوه قضائیه بایستی مورد توجه قرار بگیرد، مورد تجدیدنظر قرار بگیرد، قوانین لازم به میدان بیاید. البته ما اطلاع داریم که آیین دادرسی و قوانین جزا، با تفصیل فراوان، در چرخهی تصویب قرار دارد؛ این بایستی به کل قوانین تعمیم پیدا کند. گاهی یک قانون غلطِ باقیماندهی از دوران طاغوت ـ دورانیکه اساس قوه قضائیه بر مبنای غلطی بود ـ مشکلاتی را ایجاد میکند. تعارض در قوانین، مشکلات گوناگونی را برای دادگاهها به وجود میآورد. سال گذشته عرض کردیم؛ عدم انطباق احکام دادگاههای بدوی با دادگاههای بعدی، بسیاری اش ناشی از همین مشکلات است؛ اینها بایستی اصلاح بشود. البته کار سنگین و عظیمی است.[۱۹] قانون، راه پیشرفت کشور را هموار میکند و چنانچه برخی قوانین ایراد و یا با یکدیگر تعارض دارند، باید آنها را اصلاح کرد اما بنده به هیچ وجه قانونگریزی را قبول ندارم.[۲۰] صلاحسازی دستگاه قضائی، در درجهی اول به همین چیزهاست. ما کاری بکنیم که شمول قوانینیکه قضاوت براساس آنها انجام میگیرد، نسبت به همهی افراد یکسان باشد و تبعیضی وجود نداشته باشد.[۲۱]
فرهنگسازی اقامه عدل در قوه قضائیه
در تمام مراحل، مسئولان بخشهای مختلف و قضاتیکه خودشان مباشرتا امر قضاوت را اجرا میکنند و دستگاههای دادسراها و مقدمات قضاوت و دادستانها و بازپرسها و ضباط قضائی و کسانیکه میخواهند حکم قاضی را اجرا کنند و کسانیکه ازمقدمات تا زندان و یا بازداشت موقت مدخلیت دارند و مجازاتهای گوناگون را اجرا میکنند و نیز کسانیکه در این مجموعه کار راه میاندازند، اعم از پشتیبانها و دفتردارها و غیره، باید مقصودشان این باشد که عدل اقامه بشود. این فرهنگ باید در قوه قضائیه بهوجود آید.[۲۲]
شاخصههای عدالت در قوه قضائیه (عدالت مبتنیبر قانون، قاطع، بیملاحظه، فراگیر و امیدوارکننده)
قوه قضائیه با این مسئولیّت سنگین باید مظهر عدالت باشد، یعنی باید همه احساس کنند که اینجا عدالت هست.[۲۳] آنچه که بنده بهعنوان یک طلبه مسئول از قوه قضائیه انتظار دارم، همان چیزی است که ما چهره زیبا و منوّر آن را در قضاوت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در تاریخ مشاهده میکنیم: آن عدالت قاطع، آن عدالت بیملاحظه، آن عدالت فراگیر، آن عدالت امیدوار کننده، آن عدالتیکه در آن افراد ضعیف و معمولی جامعه در مقابل قانون و معامله قانونی، با افراد مقتدر و قدرتمند یکسانند. در اسلام اینگونه است؛ در قانون اساسی ما هم اینگونه است.[۲۴] همهی کارها در این جهت باید باشد. قوه قضائیه برای عدل است، برای عدالت است. معیار و شاخص عدل هم عمل به قانون است. اگر عمل فرد، جمع، منطبق به قانون شد، این عدالت است؛ اگر از قانون انحراف پیدا کرد، این بیعدالتی است. و قانون هم در نظام اسلامی، قانون اسلامی است. البته در مجموعهی قوانین ما ممکن است قوانینی باشند که صددرصد با احکام اسلامی منطبق نباشند، یا قوانینیکه از قبل ماندهاند یا برخی قوانین دیگر، که اینها بایست اصلاح بشود. معیار، این است که برطبق قانون عمل بشود. عدل، اینجا تحقق پیدا میکند.[۲۵] قانون را چه کسی نقض میکند؟ قانون که فقط مقرّرات راهنمایی یا فرض کنید فلان قانونیکه فلان آدم لاابالی نقض میکند که نیست؛ قانون گاهی به شکل کلان نقض میشود؛ اینجا قوه قضائیه باید سینه سپر کند.[۲۶] من یک وقت گفتم قانوندانهای قانونشکن، خطرناکتر از همهاند؛ کسانیکه قانون را خوب بلدند، پیچ و خمها و دالانهای تودرتوی قانون را خوب میشناسند، اما خودشان قانونشکنند؛ بدون اینکه معلوم شود کارشان قانونشکنی است. اگر خدای نکرده چنین چیزی برای ملت ما رواج پیدا کند، یک فاجعه است.[۲۷] وقتی دیدند که این دستگاه قضائی رفیق و دوست و قوم و خویش و نزدیک و دور نمیشناسد؛ حق و باطل را میشناسد؛ حق را بلند میکند و باطل را سرکوب میسازد، هر کسی امید پیدا میکند. این، آن کمال مطلوب قوه قضائیه است.[۲۸] اگر چنانچه این وظیفه انجام بگیرد، فقط هم این نیست که مردم راضی میشوند، [بلکه] واقعاً در واقعِ زندگی مردم هم آثار و برکاتی را بر جای میگذارد؛ یعنی اگر واقعاً با قانونشکنی برخورد جدّی و صحیح و منطقی و پیگیر و قاطع انجام بگیرد، خب ببینید این چقدر تأثیر میگذارد در کشور! رعایت قانون، اساس زندگی جمعی است که یکی از وظایف دستگاه قضائی مبارزهی با قانونشکنی و متوقّف کردن قانونشکنان است.[۲۹] اساس قوه قضائیه برای حفظ قانون است. امروز بحمداللَّه در کشور ما همه مسئولان دم از تبعیت از قانون میزنند. این امر بسیار مثبتی است؛ حفظ قانون، رعایت قانون. حفظ و رعایت قانون چگونه تضمین میشود؟ یک راه تضمین وجود دارد و آن، قدرت قوه قضائیه است.[۳۰] در کل جامعه، آن قوه قضائیهایکه قاطع، به قانون و وظایف خود عمل میکند و ملاحظهی کسی را نمیکند و با متخلف بهطور جدی برخورد میکند ـ مخصوصاً اگر متخلف در داخل خود قوه باشد، بهشدت با آن برخورد میکند ـ با یک چنین قوه قضائیهای، مردم دلشان و پشتشان گرم میشود. این را باید حاصل کرد؛ این را باید به دست آورد. البته این به تدابیر گوناگون[احتیاج دارد].[۳۱]
اقامه عدل بدون ملاحظه تعرض،تهمت و بدگوییها
نسبت به قوّه، تعرّض و تهمت و بدگویی و مانند اینها هم زیاد است، این را هم ما میدانیم؛ یعنی واقعاً خیلی بیش از آنچه واقعیّت دارد، علیه قوّه حرف میزنند، مینویسند. حالا که دیگر فضای مجازی هم هست؛ یک دستگاهِ بی در و دروازه که هر کس هر چه دلش میخواهد مینویسد. اینها اهمّیّتی ندارد، اینها شما را از کار باز ندارد. از امیرالمؤمنین کسی عادلتر در دنیا، در تاریخ بشر شما سراغ دارید؟ همین امیرالمؤمنینِ مظهر عدالت را، به بیعدالتی متّهم کردند؛ خب میگویند دیگر؛ علیه همه میگویند؛ علیه پیغمبر، پیغمبران، علیه امیرالمؤمنین، علیه خدا، علیه شما هم میگویند؛ بگویند؛ این مانع از این نشود که شما کارتان را انجام بدهید.[۳۲] اگر بخواهیم عدالت در قوه قضائیه جریان دائمی و عمومی و فراگیر پیدا کند، بایستی تقوا و نگاه بیطرفانه در حوادث کوچک و بزرگیکه به قوه قضائیه ارجاع میشود، حاکم شود؛ این را باید همه رعایت کنند، از بالا تا پایین. این یک نکتهی بسیار مهمی است. این، اعتماد ایجاد خواهد کرد.[۳۳] اعتماد مردم با تأمین عدالت امکانپذیر خواهد شد، با عمل دقیق و حکیمانهی به قانون تأمین خواهد شد. مردم باید اعتماد پیدا کنند. وقتی دیدند که قوه قضائیه به قول خود در اجرای عدالت عمل میکند، اطمینان پیدا میکنند. حتّی آن کسی هم که علیه او حکم داده شده است، وقتی بین خودش و قلبش و خدایش خلوت میکند، تصدیق میکند که نه، حق با آن است. ممکن است در زبان و در ظاهر زیر بار نرود، اما قلباً قبول خواهد کرد. بنابراین یک حالت اعتمادی به قوه قضائیه به وجود میآید. این اعتماد لازم است.[۳۴] این اعتماد مردم به دستگاههای فعّال در جمهوری اسلامی یک سرمایهی بزرگ اجتماعی است و هیچ چیزی با این معادل نیست، که بحمداللّه این دستاورد را قوه قضائیه داشته[است].[۳۵]
قوه قضائیه ملجأ و پناهگاه آحاد مردم بهویژه محرومان و مستضعفان
قوه قضائیه باید به اینجا برسد که هرکسی در هر نقطهای از کشور دچار یک مظلمهای شد، یک شکایتی پیدا کرد از کسی یا دستگاهی، خودش را نوید بدهد به اینکه میروم به قوه قضائیه مراجعه میکنم. یعنی خاطرجمع باشد که به مجرّد اینکه به قوه قضائیه مراجعه کرد، مشکل حل خواهد شد؛ ما باید به اینجا برسیم؛ یعنی آنچه هدف است، این است؛ [قوه قضائیه] مظهر عدالت باید باشد؛ خاطر مردم جمع باشد که در این قضیّه که شما حقّ من را خوردی، تعرّض کردی، تجاوز کردی یا کار خلاف کردی، خیلی خب، میروم به قوه قضائیه مراجعه میکنم. آسودگی روحیِ آحاد مردم در این باشد که به قوه قضائیه ملتجی بشوند و پناه ببرند.[۳۶] من میگویم ما باید کار را به اینجا برسانیم که اگر کسی در خیابان، کمترین تعرضی به حق کس دیگری کرد، او بگوید که من حالا سراغ قوه قضائیه میروم. یعنی واقعاً این حرف را با اطمینان بگوید و خودش را به اندک عکسالعملی محتاج نداند. بنابراین، قوه قضائیه باید بهمعنای واقعی، مرجع و ملجأ و پناهگاه همهی مردم باشد.[۳۷]حد اعلی در دستگاه قضائی این است که مردم در جامعه احساس کنند که دستگاه قضا، ملجا مظلومان است. این، حد اعلی است. اگر توانستیم خودمان را به جایی برسانیم که در سطح جامعه، هر کس احساس کرد به او ظلم شده است، در دلش نوری بدرخشد که «اگر به دستگاه قضائی مراجعه کنم، حق خود را استنقاذ خواهم کرد»؛ اگر چنین نوری در دل هر مظلوم و مسلوبالحقی وجود داشته باشد، دستگاه قضا کامل است. این، همان بسط عدالت است. این، همان پیشگیری از جرم است.[۳۸] باید قوه قضائیه به وضعیتی برسد که در سطح کشور، هر جایی، هر کسی احساس مظلومیت کرد، به خود نوید بدهد که میروم سراغ قوه قضائیه، حق خود را میگیرم و مظلومیت خود را برطرف میکنم. این امید باید در دل همهی آحاد این کشور به وجود بیاید. البته این امید آسان به دست نمیآید؛ باید به قدری مراجعاتِ دادخواهانه با نتایج عادلانه و منصفانه همراه بشود که بتدریج این امید در دل مردم به وجود بیاید.[۳۹] ما باید کاری کنیم که دستگاه قضائی در کل زندگی مردم و در کل بسیط حیات یک یک افراد این جامعه ـ سطح کشور را عرض نمیکنم؛ سطح کشور که چیز قهری است ـ چنین حالت امیدی داشته باشد؛ یعنی همین که کسی مشکلی پیدا کرد، مظلوم واقع شد، یا مورد کمترین اجحافی قرار گرفت، در دل و بر زبان بگوید که به دستگاه قضائی مراجعه میکنم، تا ظالم سر جای خودش بنشیند. باید چنین روحیهای در مردم به وجود بیاید، و این با تبلیغات نمیشود. این از آن مواردی است که تبلیغات مطلقاً اثر نمیکند؛ چون با زندگی روزمرهی مردم سروکار دارد. مردم به خودشان نگاه میکنند و حقیقت را پیدا مینمایند.[۴۰] کاری کنید که مردم در تظلّمها خاطرشان جمع باشد که نهایتاً سراغ قوه قضائیه میآیند. این حالتِ اعتماد باید بهوجود آید.[۴۱]
قاطعیت و انصاف و سرعت عمل و رعایت ضوابط اسلامی، شرایط لازمی است که هرگاه وجود داشته باشد، دستگاه قضائی کشور را مأمن و ملجأ مظلومین و ضعفا میسازد و در آنان امید بهوجود میآورد.[۴۲]
دستگاه قضائی باید صبغهی حمایت از مظلوم داشته باشد… در برهههایی طولانی از زمان، وظیفهی اصلی دستگاه قضا در بسیاری از کشورها یا همهی کشورهای اروپایی و غربی، حمایت از طبقهی اشراف و صبغهی اشرافیگری بوده است. آنها جرائم بزرگ اشراف را نادیده میگرفتند و جرائم کوچک آحاد مردم را به شدیدترین وجه مورد مؤاخذه قرار میدادند. صبغهی دستگاه قضائی ما، باید نقطهی مقابل این باشد. قدرتمند، قدرت دارد؛ اما این ضعیف است که باید رعایت مضاعف نسبت به او انجام گیرد. کسیکه نشان داده است برای خدا حاضر است جانفشانی کند و حال در یک واقعهی قضائی گیر افتاده است و نمیتواند درست حقانیت خودش را بیان کند ـ چه برسد به اثبات آن ـ باید به او کمک کرد؛ به او باید نگاه مضاعف کرد؛ به او بایستی رسید، تا اگر حق است معلوم شود و اگر هم حق نیست که هیچ. اگر مبطل است و محق نیست، طبق قانون و عدل باید با او رفتار کرد؛ اما باید مواظب باشیم که حق گم نشود و عدل پایمال و فراموش نگردد. این، جزو افتخارات نظام جمهوری اسلامی خواهد بود. مبادا در گوشه و کناری، قضیه به عکس شود.[۴۳]
بایستهها، شاخصها و نتایج تحول روزبهروز در قوه قضائیه
قوه قضائیه در جمهوری اسلامی یک بنای جدید بود -مثل یک نهال- و با قوه قضائیهی قبل از انقلاب تفاوتهای اساسی داشت. خب این نهال باید روزبهروز رشد کند. هر دورهای باید نسبت به دورهی قبل یک پیشرفتی داشته باشد؛ حالا هم یک دورهی جدیدی شروع شده است و بایستی یک فضلی، یک امتیازی، یک آوردهای علاوهی بر آنچه دیگران، گذشتگان انجام دادهاند به قوه قضائیه اهدا کند؛ این آورده چیست؟ تحوّل، تحوّل در قوه قضائیه.[۴۴]
۲. بایستههای تحول در قوه قضائیه
معنای تحول در قوه قضائیه
تحوّل در قوه قضائیه؛ معنای تحوّل چیست؟ معنای تحوّل این است که شما یک اصول معیّن و مشخّصی براساس اسلام و قرآن و جمهوری اسلامی دارید که بایستی اینها را رعایت کنید؛ پایبند به اینها و در چارچوب اینها باید حرکت کنید که اینها مأموریتهای اساسی قوه قضائیه است؛ اینها که تغییر نمیکند؛ اینها همان است که از اوّل بود، حالا هم هست، بعد از این هم خواهد بود؛ اصول تحوّل این است که شما برای پرداختن به این اصول، انجام این مأموریتها، رسیدن به این آرمانها، شیوهها و روشهای ابتکاری و مؤثّر و نو و دارای تأثیر فراوان را ابداع کنید، ایجاد کنید و از این شیوهها استفاده کنید؛ این یک؛ عیوب و خلأها و نقصهایی را هم که در گذشته داشته است برطرف کنید؛ معنای تحوّل این است. ما یک دستگاهی داریم با یک شیوههای عملیّاتی، با یک برنامههای اجرائی و در کنارش با مقداری ایراد، نقص، کمبود؛ تحوّل که میخواهید ایجاد کنید بایستی آن شیوهها بهینه بشود، تبدیل بشود به شیوههای مؤثّرتر، کارآمدتر، روانتر و آن موانع، آن اشکالات، آن کمبودها برطرف بشود؛ این تحوّل است.[۴۵] البتّه تحوّل یک چیزی نیست که متوقّف بشود؛ تحوّل طبعاً در هر برههای از زمان با افکار جدید، با دریافتهای جدید و ابتکارات تازه مطرح میشود و انشاءالله حرکت تحوّلی همین طور ادامه پیدا خواهد کرد. [۴۶] البتّه قبلاً هم ما این را عرض کردهایم، حالا هم تأکید میکنیم که تحوّل باید بر مبنای اصول و مبانی فکری اسلامی و دینی باشد؛ وَالّا اگر چنانچه تحوّل مبتنی بر یک مبنایی نباشد، تحوّل نیست، تذبذب و هرجومرج است. تحوّل، در چهارچوب و قالب یک مبانی متقن و محکمیکه از اسلام و از قرآن و مبانی دینی گرفته شده بهوجود خواهد آمد. مدیریّت هم در تحوّل لازم است، که مدیریّتش با رئیس محترم قوه قضائیه است. [۴۷]
توجه به سنتهای الهی، توکل به خدا و اعتماد به مردم
قوه قضائیه مثل دیگر قوا [است]، چون یک رکن اساسی کشور قوه قضائیه است؛ نه فقط در کشور ما، [بلکه در] همهجا. موفّقیّتها و ناکامیهای شما هر دو محکوم به احکام سنّتهای الهی است، و در کلّ کشور هم تأثیر میگذارد… حکومت الهی و اسلامی باید تعبّد را و توجّه به خدا را و توجّه به معنویّت را گسترش بدهد… بههرحال این یک وظیفهای است که جزو وظایف قوه قضائیه هم هست و اگر چنانچه عمل نکردیم، ضربه خواهیم خورد. الآن شما امکان دارید دیگر؛ قوه قضائیه یعنی قضای کشور، دادگستری کشور دست شما است؛ این امکان شما است که از این امکان باید حدّاکثر استفاده را بکنید، بیشترین استفاده را باید بکنید در جهت همین «اَقَامُوا الصَّلَوه وَ آتَوُا الزَّکَوه وَ اَمَرُوا بِالمَعرُوفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَر» و بقیّهی چیزهاییکه در قرآن بهعنوان وظیفه ذکر شده. باید استفاده کنید؛ اگر استفاده نکردید، نعمت، تضییع شده است. [۴۸] در کار قضاوت عدل و انصاف را، سرلوحه سازند و حفظ آبروی افراد را فریضهای بزرگ بشمارند … به خدا توکل کنند و به این ملت بزرگ اعتماد بورزند و مطمئن باشند که خدا همراه نیکوکاران و سنتهای الهی مدافع و پشتیبان آنها است.[۴۹] راه [مقابلهی با موانع] توکّل به خدا است؛ توکّل کنید به خدا. «وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَیاللهِ فَهُوَ حَسبُه» خدای متعال خودش کفایت خواهد کرد، خودش کمک خواهد کرد. راه را درست انتخاب کنید، هدف را درست انتخاب کنید و بعد «فَلِذلِکَ فَادعُ وَ استَقِم کَماِّ اُمِرت» با استقامت جلو بروید؛ راهش این است. در مقابل کارشکنی، در مقابل وسوسه، در مقابل اذیّتکردن و جوسازیکردن و مانند اینها، تنها راه مهم و مؤثّریکه وجود دارد عدم انفعال و ادامهی راه و استقامت است. [۵۰] [کار] خیلی سخت است، خیلی سنگین است، کار سنگینی را بهعهده گرفتهاید. خب به همان اندازه اجرش هم سنگین است؛ یعنی به تناسب سنگینی کار، اجر الهی هم سنگین است انشاءالله. برای خدا کار را دنبال کنید و با هدایت الهی کار را دنبال کنید و انشاءالله اجر الهی شامل حال شما خواهد بود. ممکن است شما یک کار خوبی را انجام بدهید هیچکس هم نفهمد، حتّی مدیر مافوق شما، رئیس شما، زیردست شما نفهمد که شما این چند ساعت را مثلاً اضافه کار کردید، این کار را بادقّت انجام دادید، با این فساد، با این انحراف بِجد مقابله کردید؛ ممکن است اینها را کسی نفهمد امّا کرامالکاتبین میفهمند و خدای متعال هم از ورای همهی اینها حاضر و ناظر است و میبیند و انشاءالله اجرتان پیش خدا است.[۵۱]
توکّل بر خداوند، انفعال نشانندادن در برابر مقاومتها و دشواریهای تحوّل و استقامت
یک نکتهی دیگر این است که تحوّل کار بسیار دشواری است. گفتنِ به زبان آسان است که تحوّل ایجاد کنید؛ لکن تحوّل در عمل خیلی کار مشکلی است؛ علّت هم این است که مقاومتهایی در مقابل تحوّل هست. بعضی مقاومتها از روی سوء نیّت نیست؛ بعضیها حال و حوصلهی تغییرات بنیانی را ندارند، بعضیها توانش را ندارند، بعضی هم ممکن است از وضع موجود منتفع باشند و نخواهند این وضع، تغییر پیدا بکند؛ البتّه در بیرون دستگاه قضائی هم شبکهی درهمتنیدهی مجرم و مفسد و مانند اینها هم هست که اینها هم قهراً مخالفند؛ پشت سر همهی اینها هم نگاه دستگاههای دشمن و معاند با نظام جمهوری اسلامی است که اصلاً هر حرکت اصلاحی در هر جای جامعهی اسلامی اتّفاق بیفتد، اینها ناراحت میشوند، مقابله میکنند، جوسازی میکنند. اینها مخالفیناند؛ مخالفین هم آرام نمینشینند. شما با قوّت، با روحیه، با شجاعت وارد میدان تحوّل میشوید، آنها هم آرام نمینشینند، آنها هم شروع میکنند به مقابلهکردن. جوسازی میکنند؛ گاهی اوقات جوسازیهای رسانهای است، جوسازیهای پیگیر است، در افکار عمومی مردم وسوسه ایجاد میکنند که واقعاً یکی از مواردِ «مِن شَرِّ الوَسواسِ الخَنّاس» اینجا است. یکی از کارهایی که میتوانند بکنند این است که عزم راسخ سردمداران تحوّل را متزلزل کنند؛ دائماً مشاورتهای گوناگون که «این کار مصلحت نیست»، نگذارند این کار انجام [بشود]. بنابراین، مقاومت در مقابل تحوّل، از [جانب] این جناحهای مختلفی که اشاره کردیم فراوان خواهد بود. راه [مقابلهی با اینها] توکّل به خدا است؛ توکّل کنید به خدا. «وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُه» خدای متعال خودش کفایت خواهد کرد، خودش کمک خواهد کرد. راه را درست انتخاب کنید، هدف را درست انتخاب کنید و بعد «فَلِذلِکَ فَادعُ وَ استَقِم کَماِّ اُمِرت» با استقامت جلو بروید؛ راهش این است. در مقابل کارشکنی، در مقابل وسوسه، در مقابل اذیّتکردن و جوسازیکردن و مانند اینها، تنها راه مهم و مؤثّری که وجود دارد عدم انفعال و ادامهی راه و استقامت است؛ این توصیهی بنده است. [۵۲]
اولویتبندی مشکلات قضائی جامعه توسط سیاستگذاران دستگاه قضائی
ثبات تشکیلات، زمانبندی و اجراییکردن برنامه تدوینشده، پرورش عناصر کارآمد و مؤمن، سپردن سررشتههای اساسی به افراد شایسته و کاردان، اهتمام به مبارزه با فساد، بهرهگیری از نظر و مشورت نخبگان قضائی، افزایش تعامل با دیگر قوا، اولویتهای قوه قضائیه در این دوره است.[۵۳]
بهرهمندی از زیر ساختهای فراهمشده در دهههای گذشته، استفاده از تجارب دوره نخست مسئولیت، تعامل و همکاری قوای سهگانه، اهتمام به تحقق سیاستهای کلی و رویکردهای اعلام شده نظام در امور قضائی بهویژه در ایجاد سازوکار مناسب برای دسترسی آسان همگان به عدالت، کوتاهکردن مسیر دادرسی، اصلاح قوانین و تهیه لوایح مورد نیاز قوه، تأمین سلامت ارکان قوه با اعمال نظارت مناسب، مبارزه اساسی با فساد، و از همه مهمتر ایجاد امنیت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم با معاضدت دستگاههای مسئول، در پرتو اغتنام از فرصتهای پرشتاب، خواهد توانست توقع شکوفایی و جهش در قوه قضائیه و تحقق اصول مربوط در قانون اساسی را برآورده سازد و تحقق قضای اسلامی و اجرای عدالت به معنای واقعی و جلب رضایت پروردگار متعال را به عمل نزدیک کند.[۵۴]
در دنبالگیری مشکلاتیکه در جامعه وجود دارد، واقعاً اهم و مهمی درست کنیم. یعنی هیئت رئیسه و سیاستگذاران دستگاه قضائی ـ هر مجموعهییکه هستند ـ بنشینند موارد را «الاهم فیالاهم» کنند و مهمترین آنها را دنبال نمایند؛ چون واقعاً امروز در جامعه موارد بدی وجود دارد که همه را باید دستگاه قضائی دنبال کند. ببینیم واقعاً کدامها را بایستی در درجهی اول قرار داد. الآن مثلاً در جامعه فساد و ارتشاء و جرائم ضدانقلابی و براندازی و خدعه و تزویر و جعل و امثال اینها وجود دارد. در میان این موارد، کدام از همه مهمتر است؟[۵۵]
حرکت تحولی دقیق برنامهمحور در مسیر چشمانداز آینده
تکیهکردن بر برنامه روشن و مدون، به حرکت دقیق در مسیر چشمانداز آینده کمک میکند و مانع از گرفتارشدن در کشمکشهای روزمره میشود.[۵۶]
برای همهی فصول این سند[سند تحول قضائی] و بندهای ذیل آنها، زمان تعیین کنید و خود و همکارانتان را بر پایبندی به سرآمد برنامه الزام نمائید. در زمانبندیها نه عجله و نه مماطله نباید راه داده شود.[۵۷]
این کار (تحول در قوه قضائیه) البتّه برنامه لازم دارد؛ تحوّل بدون برنامه که امکان ندارد؛ روزمرّه که نمیشود حرکت کرد؛ باید دستگاه عاقله و مفکّره بنشیند یک طرّاحی کلان برای این تغییر عمده در ذهن خودش تصویر کند و روی کاغذ بیاورد و تصمیم بگیرد. این کار بحمدالله انجام گرفته… این خیلی خوب است لکن برنامه عبارت است از ذهنیّات؛ اگر بخواهیم تحقّق خارجی به وجود بیاید، کار لازم دارد.توصیّهی اوّل بنده به رئیس محترم و مسئولان محترم و اجزای قوه قضائیه این است که همین برنامهی خوبیکه شما خودتان تدوین کردهاید و تهیّه کردهاید و ارائه کردهاید، این برنامه را بر طبق زمانبندی، بدون اغماض پیش ببرید؛ نگذارید لَنگ بشود. از چیزی واهمه نکنید، بروید جلو، به خدای متعال توکّل کنید، اقدام کنید، این برنامه را عملیّاتی کنید. کاری کنید که بعد از گذشت یک مدّت قابل قبولی -البتّه این برنامههای کوتاهمدّت و چندماهه و مانند اینها خب کارهای عملیّاتیِ به آن معنا نیست- کاملاً احساس بشود که قوه قضائیه دچار تحوّل شد، دارد متحوّل میشود؛ این با حرکت شما انجام میگیرد. البتّه آن برنامه [کوتاهمدّت هم] مهم است؛ تهیّهی برنامه. [۵۸] سند خوب و متقنی است. بعضی اسناد تهیّه میشود در اینجا و آنجا که نمایشی است و کلّیگویی است؛ در این سند کلّیگویی نیست؛ این سند[تحول]، سند قوی خوبی است؛ مشخّصاً برای کارهای مختلف مدّتدار و زماندار است؛ مبنا و مسیر حرکت را معیّن کرده، که نشاندهندهی این است که این سند بهمعنای واقعی کلمه عملیّاتی است و شعاری و ظاهری نیست…همین سند را ملاک عمل قرار بدهند. البتّه ممکن است در گذشت زمان، بهروزرسانی این سند هم لازم باشد منتها این بهمعنای این نباشد که مسیر حرکت دستخوش تغییراتِ پیدرپی بشود؛ باید مسیر، مسیر روشنِ مستقیمِ مستقرّی باشد.[۵۹]
اجرای سند تحول قضائی در تمامی سطوح قوه قضائیه
نکتهی اساسی این است که تهیهی برنامهی جامع، یک مسئله است؛ باز کردن مسیرهای تحقق و عملیاتیشدن این برنامه، یک مسئلهی دیگر است. نباید به مجرد اینکه برنامه تنظیم شد و ابلاغ شد، احساس آسودگی کنیم؛ بگوییم خب، این کار بزرگ انجام گرفت؛ نه، برنامهی جامع، یک نسخه است؛ این نسخه باید پیچیده بشود، تکلیف اجزاء آن بهطور دقیق مشخص بشود و مصرف بشود. در بخشهای مختلف بایستی این پیگیری بشود تا این برنامهی جامع تحقق پیدا کند و عملیاتی شود.[۶۰]
یکی از موضوعات مهم در زمینهی تحوّل این است که شما همهی وظایف قوه قضائیه را -که خب وظایف زیادی است؛ در قانون اساسی ذیل پنج شماره وظایف قوه قضائیه بیان شده که البتّه بیش از پنج اصل است، چون در بعضی از این بندها چند موضوع کنار هم قرار گرفته- باید بهصورت متوازن موردتوجّه قرار بدهید و پیش بروید… من میخواهم بگویم پیگیری متوازن همهِی وظایف، یکی از مسائلی است که باید مورد توجّه باشد؛ یعنی ما وقتیکه به یکی از این وظایف سرگرم شدیم، مشغول شدیم، از بقیّهِی وظایف غافل نمانیم و آنها روی زمین نماند.[۶۱]این سند تحوّل یکی از مترقّیترین اسناد تحوّل است … بر طبق این سند باید عمل بشود؛ یعنی قوّه در مقابل شایعه و حرف و مخالفت و مانند اینها، حالت انفعالی نداشته باشد. راه مستقیمی است جلوی او و با قدرت این راه را دنبال کند و حرکت کند؛ تحتتأثیر شایعات و اینکه حالا چهار نفر خوششان میآید، چهار نفر بدشان میآید قرار نگیرد.[۶۲] بدنهی قوّه تشویق بشوند برای اجرای این سند؛ بهنحوی انواع و اقسام شیوههای تشویق را میتوانید پیدا کنید.[۶۳] یک ملاحظه این است که این سند به اطّلاع همه برسد. گزارشهایی به من رسید که بعضی از افراد مؤثّر در مجموعهی قوه قضائیه این سند را درست نمیشناسند؛ باید سند را به اطّلاع همه رساند تا صاحبنظران قوّه ببینند، نگاه کنند. اوّلاً همه وظیفهی خودشان را بر طبق سند تحوّل احساس کنند و بفهمند؛ ثانیاً، اگر چنانچه نظری دارند، آن را به مراجع بالاتر منعکس کنند. بنابراین بیاطّلاع نمانند.[۶۴]حرکت تحوّلی در قوه قضائیه نمیتواند صرفاً متکّی باشد به یک مجموعهی در رأس قوّه… یا عناصر برجسته و صاحبان مناصب بالا؛ [بلکه] باید در کلّ بدنهی قوه قضائیه اعتقاد به تحوّل وجود داشته باشد…یعنی کاری بشود که مجموعهی قوّه و عناصر گوناگون در قوّه، و بدنهی قوّه معتقد بشوند به اینکه باید بهمعنای [واقعی] کلمه تحوّل پیشرفتگونه به سمت تحقّق اهداف عالی قوه قضائیه انجام بگیرد. [برنامههای تحولی] در سطوح مختلف قوّه باید دنبال بشود؛ هم قضات، هم کارکنان و مدیران باید اینها را دنبال کنند. حالا [براساس] گزارشهاییکه به ما میرسد، یک مقداری در این زمینه بر طبق آن چیزیکه انسان فکر میکند باید باشد، نیست.[۶۵]
استمرار و تداوم اقدامات و تدابیر تحولی تا رسیدن به نتایج مورد انتظار
یک نکته این است که این کارها را باید استمرار دهیم تا به نهایت برسد. یکی از عیوبیکه در طبیعت اغلب انسانها کما بیش وجود دارد، این است که با عطش، خود را به یک حرکتی، به یک کاری میرسانند، اندکیکه این عطش فرو نشست، از استمرار و تداوم کار باز میمانند. این نباید اتفاق بیفتد. فرض بفرمایید که همین مجتمعکردن پروندههای قدیمی و متراکمکردن رایانهای معلومات موجود در دستگاه قضائی، یا آنچه که امروز وجود دارد: مراجعات، حلوفصلها، قوانینیکه مرجع احکام هست، خود احکام، اینها را تدوین کنند، رایانهای کنند، در دسترس قرار دهند، سهلالوصول و سهلالتناول کنند. شروع این برنامه، کار مبارکی است؛ لکن اثربخشی آن وقتی است که تا تاء تمّتِ این برنامه طی شود… اقداماتیکه در زمینهی مسائل گوناگون قوه وجود دارد: مسئلهی کوتاهکردن دوران بازرسیها و بازپرسیها یا رسیدگی به پرونده یا اتقان احکام یا مسئلهی زندانها و این قبیل چیزهاییکه جزو مسائل مهمهی قوه قضائیه است و برای اینها تدابیری اندیشیده شده که تدابیر خوبی است، بسیاری از اینها شروع هم شده است، منتها بایستی تا آخر طی شود. آنچه مهم است، تداوم کار و پیوستهکردنِ کار است. این یک نکته که دستگاههای مختلف قوه قضائیه، دستگاههای مترتب طولی یا دستگاههاییکه در عرض هم مشغول کار هستند، به این نکته باید توجه کنند که کارها نیمهکاره نباید بماند؛ باید تا رسیدن به نتایج اصلی دنبال شود.[۶۶] خروجیها را باید دائماً مراقبت کرد، پیشرفت کارها را باید مراقبت کرد. همهی این کارهاییکه ذکر شده است، لازم است، و لازم بوده است. نتیجه آن وقتی حاصل خواهد شد که این کارها با دقت دنبال شود، پیگیری شود، قدمبهقدم رعایت و مراقبت شود، تا اینکه بتوانیم به آن نتیجهی مطلوب برسیم. اگر این شد، انشاءالله قوه قضائیه همان چیزی خواهد شد که اسلام و قرآن برای این قوه و برای این مجموعهی کارآمد در جامعه خواسته و اراده کرده است.[۶۷] بهنظر من، در عملیاتیکردن برنامهی جامع و هر آنچه که در داخل این برنامه هست لازم است شتاب صورت بگیرد. توصیه به شتابزدگی نمیکنیم؛ اما شتابندهبودن حرکت، غیر از شتابزدگی است؛ با حوصله، با دقت، اما بدون تأخیر.[۶۸]یعنی «عدم تأخیر» را بهعنوان یک اصل باید در کارها قبول کنیم. تأخیر باید تحقق پیدا نکند.تحوّل، یک کار تقریباً دفعی است که باید اتّفاق بیفتد. میگویم «تقریباً [دفعی]»، نمیگویم «تحقیقاً دفعی»؛ یعنی باید سریع، با شتابِ مناسب، یک اتّفاقی بیفتد که معلوم بشود تحوّل انجام گرفت و آن شاخصها تحقّق پیدا کرد.[۶۹]
شاخصهای تدابیر و اقدامات تحولی
[…] خب تحوّل چهجوری به وجود میآید؟ ما اوّل باید برای تحوّل شاخص معیّن کنیم؛ چه اتّفاقی اگر بیفتد، معنایش این است که قوّه تحوّل پیدا کرده؟ این خیلی مهم است که تحوّل به چه معنا است؛ اوّل شاخصهای تحوّل را مشخّص کنیم، بعد معلوم کنیم که زمانبندی برای رسیدن به این شاخصها چگونه است؛ وَالّا اگر چنانچه این نباشد و همینطوریکه اشاره کردند -در گزارش هم من خواندم- بهتدریج بهسمت تحوّل برویم، این تحوّل نخواهد شد؛ چون همیشه مشکلات جلوتر از حرکتِ ما حرکت میکنند، اگر اینجور آرام بخواهیم حرکت کنیم.[۷۰]استقلال، سلامت، اقتدار،کارآمدی و نفوذناپذیری دستگاه قضا شاخصهای تحول هستند که میتوان آن ها را از تحلیل محتوای بیانات حضرت ام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی بهدست آورد.
استقلال قوه قضائیه
روال کلی بایستی بر این باشد که استقلال قوه قضائیه بهمعنای حقیقی کلمه حفظ شود. اگر این استقلال انجام شد، یعنی معلوم گردید که نفوذ و وجهه و دستداشتن در دستگاهها، هیچگونه تأثیری بر حکم کسی نمیگذارد، مردم خوشحال و امیدوار میشوند و مثل بچهییکه به دامن مادرش پناه میبرد، به دامان قوه قضائیه پناه میبرند.[۷۱] حق همهی مردم این است که در جریانهای سیاسی وارد بشوند، اظهارنظر کنند و جزو گروههای سیاسی باشند.در دستگاه قضائی، این، حالت خاصی دارد. داشتن عقیدهی سیاسی، یک چیز قهری و طبیعی است. شاید مقدار کمی از آن هم، به مقتضای گرایش سیاسی در برخوردها، اجتنابناپذیر باشد؛ اما مسئولان دستگاه قضا و کسانیکه سرنوشت قضایای مشکل مردم در دست آنهاست، باید از تضلّع در امور سیاسی و از دخالتدادن گرایش سیاسی در آن کار مهمیکه بر دوششان است ـ یعنی قضا ـ بهشدت پرهیز کنند. چیز خیلی مهمی است. فرق هم نمیکند که گرایش سیاسی، به کدام سمت و چگونه باشد. علی اىّ حال، وابسته شدن، متضلّع شدن به یک جریان سیاسی، بهطوریکه در عمل مشهود و محسوس باشد و در برخوردهای گوناگون، خودش را نشان بدهد، دون شأن قوه قضائی است و مناسب نیست؛ اگرچه برای مردم عادی و شاید برای خیلی از مأموران دستگاه غیرقضائی، اینطور نیست.[۷۲] قوانین باید طبق مقررات اسلامی تنظیم و آماده شود و با جرم به هر شکلی مقابله گردد. این غلط است که اگر مجرم به یک مجموعه سیاسی وابسته باشد، باید در مقابل او کوتاه آمد؛ آن هم با این دلیل غیر محکمه پسند که اگر مجرمیّت او مورد تأکید قوه قضائیه قرار گیرد، جنجال خواهد شد! قرآن کریم میفرماید «و ان یکن لهم الحقّ یأتوا الیه مذعنین» اگر قضاوتیکه میشود، برخلاف مصلحت آنها باشد، جنجال میکنند؛ اما اگر برطبق میل و نظر آنها باشد، آن وقت آن را میپذیرند. بعد میفرماید: «فی قلوبهم مرض». این قضاوت قرآن است.[۷۳] یکی از چیزهاییکه در مجموعهی قوه قضائیه لازم است، عبارت است از عدم دخالت حب و بغضها و جریانسازیهای سیاسی در درون قوه قضائیه. یکی از خطرات بزرگ همین است که جوسازیهای سیاسی اثر بگذارد بر روی مجرای صحیح قضاوت، و بر روی ذهن قاضی، و بر روی ذهن بازپرس، و مجموعهی چرخهی رسیدگی به پروندهها. خوب، جوسازی سیاسی میشود، روزنامه مینویسد، رادیوهای بیگانه میگویند، دشمن میگوید، جناحهای مختلف حرف میزنند؛ اینها نباید اثر بگذارند. یکی از مشکلترین کارهای قوه قضائیه این است که تحتتأثیر جریانسازیها قرار نگیرد. یک مصداق و نمونه هم این است که جوّ سیاسىِ اعمال شدهی با دستهای مختلف، روی قوه قضائیه اثر نگذارد. البته کار آسانی نیست؛ گفتنش آسان است، اما عمل کردنش بسیار دشوار است؛ این را انسان باید منصفانه تصدیق کند. اگر این شد، آن وقت مردم در مقابل قوه قضائیه و اقدام و تصمیم قوه قضائیه احساس اقتناع میکنند، احساس قناعت ذهنی میکنند؛ ولو ممکن است از این حکم در دل راضی هم نباشند، اما قانعند. […] باید یک چنین حالتی به وجود بیاید و مردم احساس کنند که این داوری و این قضاوت، متخذ و مستنبط از متن حقیقت است؛ ذهنیات و جریانات و گرایشهای سیاسی و غیرسیاسی و حب و بغضها دخالتی ندارد. اگر مردم این را احساس کردند، ممکن است نتیجهی حکم برایشان راضی کننده نباشد، اما بالاخره متقاعد میشوند؛ میگویند خیلی خوب. این حالت متقاعد شدن، این قبول ذهنی در جامعه، خیلی خوب است و برای قوه قضائیه یک فرصت بزرگی است. البته این هم باید باشد که همهی دستگاههای کشور از قوه قضائیه حمایت کنند تا قوه قضائیه بتواند در این میدان، بدون نظر عمل کند؛ همان طور که در این تصویرهاییکه وجود دارد ـ که حالت نمادین برای قوه قضائیه قرار دادهاند ـ چشم او را بستهاند. البته این چشم بستن، بهمعنای چشم بستن بر روی واقعیت نیست؛ بهمعنای این است که دوست و دشمن، مدعی و مدعیعلیه از نظر او نادیده هستند؛ شخصیت و خصوصیت شخصیشان ملحوظ نیست. این باید حفظ بشود؛ البته کار بسیار دشواری است.[۷۴] «استقلال و تأثیرناپذیری» دستگاه قضا بسیار مهم است و باید در برابر عوامل مخدوشکنندهی استقلال قضا از جمله تهدید، تطمیع، رودربایستی و فشارِ جو عمومی ایستاد و بر رفتار و روش صحیح قضا تکیه کرد. […] «اقتدار»، «قانونگرایی» و «سلامت کامل» دستگاه قضائی سه عامل استقلال دستگاه قضائی است. […] اقتدارطلبی قوه قضائیه، قدرتطلبی متعارف سیاسی و جناحی نیست بلکه بهمعنای قاطعیت و ایستادگی بر سر حرف حق است. [۷۵]
سلامت قوه قضائیه ضامن سلامت همه نظام، گسترش عدالت و امنیت و پیشرفت مادی و معنوی کشور
در تمام دنیا، قوه قضائیه، ملاک و معیار سلامت جامعه است. اگر قوه قضائیهای سالم و دقیق و عامل به عدل و انصاف و مقررات اسلامی وجود داشته باشد، به مرور تمام دستگاههای کشور و جامعهی اسلامی اصلاح خواهند شد. ممکن نیست که کشوری به سلامت کامل اجتماعی برسد، مگر آنکه دستگاه قضائی سالم و بیعیبی به وجود آید. اگر دستگاه قضائی سالم نباشد، دستگاههای دیگر هم بهتدریج به فساد خواهند گرایید. بههمیندلیل، اسلام نسبت به قضا و قضاوت و قاضی و محکمه و مقدمات کار و ابزار کار قضائی، حداکثر اهتمام را ورزیده است و شاید در تعالیم اسلامی، چیزی به اندازهی عدالت در قضا مورد تأکید واقع نشده باشد.[۷۶][بنابراین] در قوه قضائیه دو هدف اعلی را باید همیشه در نظر داشت؛ همهی کارها باید در جهت این دو هدف اعلی انجام بگیرد؛ که اگر این دو هدف تحقق پیدا کرد، آن وقت محصول آن را جامعهی اسلامی خواهد چشید. آن دو هدف، یکی عبارت است از سلامت قوه، دوم کارآمدی قوه. همهی تلاشها باید این باشد که این قوه تبدیل شود به یک مجموعهی کاملاً کارآمد و کاملاً سالم…[۷۷]
قضا در یک کشور، معیار سلامت آن کشور است. اگر دستگاه قضائی سالم بود، میتوان نتیجه گرفت که وضع عمومی جامعه و کشور از جهت برخورداری از عدالت و دوری از تبعیض و ستم و اجحاف و تجاوز واین غصههای بزرگ بشری، سالم است. یعنی اگر فرض کنیم که کسی از یک کشور هیچ خبر نداشته باشد، به دستگاه قضائی آن کشور برود و تفحصی بکند، ببیند که در آنجا قضاتی عادل و قاطع، سیستم و سازمانی منسجم و کارآمد، قوانینی حسابشده و عادلانه وجود دارد، و مشاهده کند که آنها خوب کار میکنند، قاعدتاً باید نتیجه بگیرد که وضع این کشور خوب است.[۷۸] قوه قضائیه رکنی است که با سلامت و استقامت و صلاح آن، تمام عیوب در دستگاههای اجرایی و در بخشهای مختلف مدیریّت و سازماندهی اداره کشور و در سطح جامعه، به مرور از بین خواهد رفت. نقش قوه قضائیه در قانون اساسی اینطور پیشبینی شده است.[۷۹]
سلامت و استحکام و قدرت و قاطعیت این دستگاه، موجب سلامت همهی دستگاههای قانونگذار و مجری در نظام اسلامی، و مایهی گسترش عدالت و امنیت در زندگی همه ملت میگردد و پیشرفت مادی و معنوی کشور را ممکن میسازد.[۸۰]
اگر این دستگاه خوب عمل نکند، این خوب عمل نکردن، علاوه بر اینکه حاکی از فساد در خودِ این دستگاه است، العیاذ باللَّه، موجب فساد در دستگاههای دیگر و در سطح جامعه هم خواهد بود؛ زیرا اژدهای گناه و فساد و شهوات، اینگونه است که اگر راه خود را باز ببیند، پیشروی میکند و گسترش مییابد و حجم خود را روز افزون میکند. یعنی این خاصیت گناه است که اگر با آن مقابله نشد، به شکل عجیبی رشد میکند… این دستگاه این خصوصیت را دارد که اگر سالم باشد و در آن خوب کار شود، همه دستگاههای دیگر کشور نیز سالم خواهند بود و خوب کار خواهند کرد.[۸۱]
اگر دستگاه قضائی سالم باشد، دستگاههای دیگر قاعدتاً به سلامت خواهند گرایید؛ چون اگر فاسد بودند، سروکارشان با دستگاه قضائی خواهد افتاد. دستگاه قضائی سالم، دولت را هم سالم میکند. آحاد مردم را هم سالم میکند. سوءحال را به حسن حال برمیگرداند و تغییر میدهد. اما خدای ناکرده، اگر دستگاه قضائی ناسالم بود، قاعدتاً دستگاههای دیگر هم به عدم سلامت خواهند گرایید. اگر چه ممکن است در گوشه و کناری، کسانی سالم بمانند؛ اما طبیعت قضایا غیر از این خواهد بود.[۸۲]
قوه قضائیه نبض دستگاه اداری و وضعیت عمومی کشور است. سلامت و استحکام، قاطعیت و انصاف، دلسوزی و پشتکار و بالاخره آمادگی و انتظام این دستگاه نشاندهنده و مستلزم وجود سلامت و امنیت وعدل و داد و حسن جریان امور در کشور و در دستگاههای اجرایی آن است و بعکس، ضعف و فساد و اختلال و کمکاری و بینظمی در این دستگاه خبردهنده از وجود فساد و ناامنی و بیعدالتی در جامعه است. و این بدان جهت است که سلامت دستگاه قضا، همهی دستگاههای دولتی و مردمی را به سلامت سوق میدهد و بیماری ناتوانی آن، راه را بر فساد عمومی باز میگذارد.[۸۳]
اگر خدای نکرده این دستگاه سالم نبود، همهی دستگاهها هم سالم بنا بشوند، یقیناً به طرف عدم سلامت سوق داده خواهند شد؛ بهخاطر این که طبیعت انسان، طبیعت آسیبپذیری است و اگر دست قوی تضمینکننده بالای سرش نباشد، به سمت عدم سلامت سوق داده خواهد شد. پس، اگر این دستگاه سالم شد، میتوان اینگونه نتیجه گرفت که همه سالم خواهند شد و اگر این دستگاه سالم نبود، همه ناسالم خواهند شد؛ ولو در اول ناسالم نبودند. این، اهمیت دستگاه قضائی را میرساند.[۸۴]
با گذشت سه دهه از آغاز تشکیلات نوین دادگستری و کسب تجربیات گرانبها و آزمون و خطاهای اجتنابناپذیر، اکنون چشمداشتِ سلامتِ ارکان و اتقانِ احکام و سرعت و سهولت در اجرای عدالت، از دادگستری جمهوری اسلامی، انتظاری بحق است که مسئولان این پیکرهی عظیم و دستگاههای جانبی آن باید در برآوردن آن با همهی توان از هیچ کوشش و ابتکاری فروگذار نکنند.[۸۵]
شما نگاه کنید ببینید از قوه قضائیه چه انتظاری هست، که این انتظارات در قانون اساسی ما آمده است. اگر شما به ذهنیت عامهی مردم و به ذهنیت اسلامی نگاه کنید، میبینید که توقع از قوه قضائیه این است که عدالت در زندگی مردم ملموس شود؛ عدالت را حس کنند و این عمومیت پیدا کند […] طوری شود که هر کس که مورد ستمی کوچک یا بزرگ قرار گرفت، فروغ امیدی در دل او باشد که حالا میروم به قوه قضائیه مراجعه میکنم و داد خود را میستانم؛ این باید عمومی شود؛ ما هنوز به اینجا نرسیدهایم.[۸۶]
قوه قضائیه از ارکان کشور است. تضعیف این قوه جایز نیست؛ تضعیف این قوه هم به آنحایی است. بعضی برمیگردد به کسانیکه در خودِ این قوه عظیم و کارآمد هستند، بعضی هم به دیگران برمیگردد. معلوم است که قاضی ـ حتّی قاضی بحق ـ همیشه یک طرف را از خود ناراضی میکند. معمولاً متخاصمین، هر دو راضی از کنار قاضی نمیروند؛ مگر بهندرت. این نارضایتیها، یا آنچه که مربوط میشود به ندانستن آنچه که در داخل این قوه میگذرد، نباید موجب شود که کسانی به خودشان حق بدهند قوهای را که ضامن امنیت و عدالت و اجرای قانون و آسایش در کشور است و در حقیقت پشتوانه نظم و انضباط ملی است، تضعیف کنند.[۸۷]
انتقاد در جامعه چیز خوبی است؛ زیرا انتقاد موجب میشود انتقادشونده بتواند نقاط قوّت و ضعف خود را بفهمد و همچنین ناظران صحنه بتوانند بفهمند. این به پیشرفت کار کمک میکند. لکن انتقاد، غیر از عیبجویی، آن هم عیبجویىِ خصمانه است. نباید قوه قضائیه را تضعیف کرد…. این برای آن است که کسیکه به دستگاه قضائی مراجعه میکند، با اطمینان خاطر مراجعه کند؛ کسیکه دستگاه قضائی یقه او را میگیرد، حساب ببرد و در کل، هیبت دستگاه قضائی، و پشت سر آن، عمل دستگاه قضائی بتواند نقش خود را ایفا کند. ما که نباید برخلاف این روشِ عاقلانه عمل کنیم؛ دائماً دستگاه قضائی را تضعیف کنیم و مورد انتقادهای نابجا و ناوارد قرار دهیم. عرض کردیم: انتقاد یعنی سره و ناسره و قوّت و ضعف را در کنار هم دیدن. معنای انتقاد این نیست که انسان نقاط قوّت را نبیند و نقاط ضعف را هم حتّی گاهی با انگیزههای گوناگون ملاحظه کند. غرض؛ نباید قوه قضائیه را تضعیف کرد؛ این به ضرر همه است. هیچ کس از تضعیف قوه قضائیه در کشور سود نمیبرد. بله؛ دشمنان نظام سود میبرند؛ آنهاییکه میخواهند هیچ کارِ نظام سامان پیدا نکند و نظام اسلامی بهصورت مطلوب شکل نگیرد. بنابراین عرض ما به منتقدانِ از قوه قضائیه این است که در این زمینه با انصاف، هوشمندی، بدون انگیزههای سیاسی و بدون غرضورزی عمل شود. درغیراینصورت لطمه آن به همه وارد خواهد آمد. البته در کنار این، باید به قوه قضائیه کمک شود تا بتواند امکاناتی را در اختیار گیرد و کارهای لازم را انجام دهد.[۸۸] خدشه وارد آوردن به حیثیّت دستگاه قضائی، یکی از مضرترینِ ضربهها بر نظام زندگی مردم است و میشود گفت یک جنایت است. فرقی نمیکند؛ گاهی ممکن است خدای نکرده این خدشه از درون قوه قضائیه اتفاق بیفتد؛ گاهی هم از بیرون قوه قضائیه.[۸۹] اگر ما میگوییم قوه قضائیه تضعیف نشود، این تضعیف همیشه از بیرون قوه نیست؛ گاهی تضعیف از درون قوه است. کسیکه داخل قوه قضائیه است، مسئولیتی دارد. اگر با روش و رفتار و گفتار خود کاری کند که قوه قضائیه تضعیف شود، این هم یکی از انواع تضعیف است. قوه قضائیه با مسئولیت عظیمیکه دارد، در همه سطوح ـ از بالا تا پایین ـ خیلی باید با دقّت و مراقبت حرکت کند.[۹۰]
… مسئولان نظام اعم از نمایندگان محترم مجلس و مأموران اجرایی و قضائی باید مراقب باشند که از عوارضیکه در نظامهای طاغوتی و غیرمردمی، بیماری همهگیر کارگزاران است، خود را با دقت و وسواس، دورنگهدارند، بیماری رفاهزدگی و عشرتطلبی، بیماری زدوبند نامشروع و فسادمالی و اداری، بیماری تکبر و دوری از مردم و بیاهمیتی به نیاز و خواست و اراده و حضور آنان، بیماری دستهبندیهای ناسالم و ترجیح مقاصد باندی بر مصالح عمومی و امثال اینها که ابتلای به آن مانند موریانه پایههای هر نظامی را سست و پوک میکند، و یا دلسپردن به سنتهای طاغوتی و رغبت به احیای آنها و بیتفاوتی یا بیاعتنایی به ارزشهای اسلامی و انقلابیکه دل را میمیراند و نشاط و شوق خدمت به مردمی را که مخلصانه جان ومال خود را در راه انقلاب دادهاند، سلب میکند و آنان را نومید و غمگین میسازد.[۹۱]
اقتدار قوه قضائیه
در هر نظامی، در هر اجتماعی، قوه قضائیه حلوفصل کنندهی اختلافات و حاکم کنندهی عدل در مقابل ظلم و تجاوز و فساد و اینهاست. برای اینکه قوه قضائیه در این هدف والا موفق بشود، به دو چیز احتیاج دارد: یکی قدرت و اقتدار ـ که باید قوی باشد ـ دوم، اعتماد؛ یعنی مردم باید به او اعتماد داشته باشند.[۹۲] نظام اسلامی و هر نظامی به قوه قضائیهای نیاز دارد که هم مقتدر و هم مورد اعتماد باشد؛ این دو رکن در کنار هم لازم است. مورد اعتماد بودن به معنای این نیست که انسان برای وجاهت مردمی، از قدرت آن دستیکه ضامن اجرای قوانین است، بکاهد.[۹۳]
صلابت و اقتدار قوه قضائیه، مهمترین خصوصیتی است که میتواند این رکن اساسی نظام اسلامی را بر ادای وظیفهی اصلی آن یعنی احقاق و احیای حق مظلومان و مقابله با متجاوزان به حقوق افراد و جماعات، قادر سازد. تضعیف قوه قضائیه از سوی هیچکس پسندیده و پذیرفته نیست و قوه قضائیه تنها با حفظ استقلال و قاطعیت و اعتماد به نفس و واردنشدن در دستهبندیهای اجتماعی و برتر از همه، به یادداشتن مسئولیت عظیم خود در برابر خداوند علیم و قدیر و حفظ صلاح و سلامت دینی و اخلاقی خود میتواند بدان دست یابد.[۹۴]
باید دارای حکمت باشید، دارای علم باشید، دارای حالت و حسّ شنیداری باشید و دارای اقتدار. [مردم] باید بفهمند قوه قضائیه دارای اقتدار است، آنچه را تشخیص میدهد، به آن قاطعاً عمل میکند. این ماندن پروندهها که بنده بارها در همین جلسهی دیدار با قوه قضائیه این را تکرار کردهام، لگد به این حالت است. وقتی پرونده یکسال، دوسال، پنجسال، دهسال میماند، معنایش این است که دستگاه قضائی در این مسئله دچار «چه کنم – چه کنم» است، نمیداند چه کار باید بکند؛ این نمیشود؛ به هر نتیجهایکه رسیدند، قاطع آن نتیجه را عمل بکنند.[۹۵] معمولاً قدرتها از دو ناحیه ضربه میخورند: یک ناحیه، سوءاستفادهی از قدرت است؛ یک ناحیه، عدم استفادهی از قدرت است. گاهی هست که انسان یک قدرتی دارد، از این سوء استفاده میکند؛ [یعنی] در جهت اهواء شخصی خودش، اهواء گروهی خودش، در جهت فساد و امثال اینها استفاده میکند؛ این یک جور ضایعکردن قدرت است؛ یکجور هم این است که انسان از این قدرت استفاده نکند؛ اصلاً معطّل بگذارد که این هم تضییع قوّت است؛ این هم کفران نعمت الهی است؛ فرقی نمیکند. تنبلیکردن، غفلتکردن، موجب میشود که این اقتدار از بین برود.[۹۶] هرجا قوه قضائیه قاطعیت به خرج داد، دشمن علیه آن به تبلیغات شدید رادیویی و روزنامهای در اطراف دنیا دست زد. هر جا قوه قضائیه در اجرای احکام اسلامی و قوانین پافشاری کرد، دشمن همانجا جنجال خودش را شروع کرد. نقاط قوّت قوه قضائیه، همان چیزهایی است که دشمن روی آن تکیه و از آن انتقاد میکند و به آن ایراد میگیرد. بنابراین لازم است حقیقتاً از قضات شجاع و فعّالان قوه قضائیه در بخشهای مختلف، تشکّر کنیم.[۹۷] کسانیکه اقتدار قوه قضائیه را آماج حملات خود قرار میدهند، بدانند که به بیقانونی و هرجومرج و ابطال و تضییع حقوق ضعفا کمک میکنند؛ چون قوه قضائیه بازو و پنجه قدرتمند نظام است، برای اینکه گریبان متجاوز و متخلف از قانون را بگیرد و او را سر جای خود بنشاند تا مردم بتوانند در پناه قانون زندگی کنند.[۹۸]
کارآمدی قوه قضائیه و مدیریت جهادی
قوهی قضائیه یکی از سه رکن اساسی کشور و مجری بخش مهمی از احکام اسلامی است لذا انتظار هرگونه تلاش، مجاهدت و تحمل سختی در این قوه انتظار به جایی است.[۹۹] هر چه انسان به قوه قضائیه نگاه میکند، عظمت این قوّه و گسترهی پهناور این قوّه را بیشتر مشاهده میکند. این دست شما است، این متعلّق به شما است؛ شما شانهی خودتان را زیر این بارِ سنگین دادهاید. اگر انشاءالله بتوانید کاری انجام بدهید و موفّق بشوید، خیلی کار بزرگی است، خیلی خدا را راضی میکنید؛ یعنی اگر شما کارتان را انشاءالله خوب انجام بدهید، از آن صدقات و انفاقات بینظیر است.[۱۰۰]شما که در داخل این قوه مشغول کار هستید، بدانید کار شما خیلی مهم و اساسی است. اگر همه دستگاههای کشور مشغول کار خودشان باشند، اما خدای نکرده قوه قضائیه معطّل باشد و کارآمد نباشد، کارها بهتدریج به سمت خرابی خواهد رفت. اگر بقیه دستگاهها خیلی کارآمد نباشند، اما قوه قضائیه کارآمد باشد، این کارآمدی بر روی همه دستگاهها اثر خواهد گذاشت و آنها را بهتدریج اصلاح خواهد کرد.[۱۰۱] اگر در جایی احساس کردید که مسئولیت شما موجب این است که کارها راکد بشود، حتماً مسئولیت را واگذار کنید. بعضی از برادران، اینطور هستند که باید انشاءاللَّه مسئولان محترم قوه قضائیه، یک فکر درست و حسابی برایشان بکنند. آقایی است که اشتغالات خیلی زیادی دارد. حالا در اینجا هم مثلاً دادگاهی، محکمهیی و یا دادسرایی به او سپرده شده است. این، به کارها نمیرسد و همینطور در آنجا مانده است. این شغل را به یک نفر دیگر واگذار کنند که بیاید، سریع این کار را انجام بدهد. یعنی اینطور نباشد که برای ما، شغل مسئلهی اول باشد. مسئلهی اول، کار است.[۱۰۲] هفتهی قوه قضائیه و روز قوه قضائیه مانند بعضی دیگر از روزهای برجسته در تقویم اسلامی ما «شهادتبنیان» است و این روز بر پایهی فداکاری در راه خدا و کشتهشدن در راه خدا تبیین شده؛ مثل روز معلّم، مثل پانزدهم خرداد و بقیّهی روزهاییکه براساس شهادت فیسبیلالله قرار گذاشته شده. خب این، دستگاه قضائی را به شیوهی خاصّی معرّفی میکند، یک معنای خاصّی به دستگاه قضائی میدهد. دستگاه قضائی صرفاً یک مجموعهی اداری دارای وظایفیکه باید آن وظایف را انجام بدهد و گزارش بدهد نیست؛ یک مجموعهی انسانیای است که در آن بایستی جهاد انجام بگیرد، جهاد همهجانبه بایستی صورت بگیرد. باید در قوه قضائیه ایثار وجود داشته باشد، کمااینکه شهادت اوج ایثار است؛ گذشت از منافع خود، از خواستههای شخصی باید وجود داشته باشد و در خدمت اهداف والا و عالی؛ این، معنای قوه قضائیه است که خیلی مهم است و تکالیفی را متوجّه قوّه میکند که فراتر از این کارهای مرسوم و اداری و وظایفی است که روی کاغذ نوشته میشود.[۱۰۳] باید مدیریّت جهادی را بر دیوانسالاریهای فرسوده ترجیح بدهیم؛ این یکی از اولویّتهای ما است؛ اصرار بر مدیریّت جهادی. مسئولین کشور در قوّهی مجریّه، در قوه قضائیه، در بخشهای مختلف، مدیریّت جهادی را دنبال بکنند. مدیریّت جهادی بهمعنای بیانضباطی نیست؛ پُرکاری، با تدبیر حرکتکردن، شبوروزنشناختن و دنبال کار را گرفتن، این معنای مدیریّت جهادی است.[۱۰۴]
نظارتپذیری قانونی
نکتهی دیگر، التزام به قانون است. قوه قضائیه بایستی از نظارت قانون استقبال کند. قانون، یکی از ابزار نظارت است. خودِ قانون یک عامل نهاده شدهی در داخل قوه قضائیه است که برای نظارت بر قوه قضائیه، عامل بسیار مهم و مؤثری است. معیار، قانون باشد و قوانین نقض نشود؛ تخصیص نخورد؛ تقیید نخورد؛ از گسترهی قانون به دلایل گوناگون چیزی حذف نشود. بههرحال، قوه قضائیه باید هرگونه نظارتی را استقبال کند. خوشبختانه شما از مسئول عالم، دانا، هوشمند و مجموعهی بسیار خوبی از قضات شریف، پاکدامن، عناصر مؤمن در قوه قضائیه برخوردار هستید. هرچه که نظارت بشود، هرچه که اظهار نظر بشود، حتّی انتقاد منصفانه، باید مورد استقبال قرار بگیرد. این، خیلی خوب است. آن را که حساب پاک است ـ چه در زمینههای مالی، چه در زمینههای غیرمالی ـ از محاسبه باکی نیست. بگذارید عناصر مقرر برای این کار؛ مثل سازمان بازرسی و سازمانهای گوناگون نظارتی و همچنین عناصر بیرون از دستگاه قضائی؛ مثل صاحبنظران حوزه و دانشگاه، حقوقدانان کشور، اعلام نظر کنند، پیشنهاد کنند، انتقاد کنند؛ اینها قوه قضائیه را تقویت میکند و قوه قضائیه را ورز میدهد. بحمداللَّه ارکان قوه قضائیه ارکان خوبی است؛ پایهی آن پایهی بسیار خوبی است و برخاسته و پدید آمده از ریشهی مقدس نظام جمهوری اسلامی و متکی به احکام اسلامی است و از چیزی باکی ندارد و قوه مستحکمی است؛ هرچه بیشتر با آن چالش قانونی، چالش نظارتی انجام بگیرد، برای او بهتر است و موجب ورزیدهتر شدن آن خواهد شد.[۱۰۵]
نفوذناپذیری
یک نکته بسیار مهمّ دیگر این است که از نفوذ پول و پولدار در داخل قوه قضائیه باید بهشدّت برحذر باشید و پرهیز کنید. یکی از خطرات بسیار بزرگ این است. در دنیا ثابت شده است که زورِ پول از خیلی چیزهای دیگر بیشتر است. امروز خیلی از هدفهای صهیونیستی در دنیا با قدرت پول اعمال میشود. یکی از بزرگترین خطرات حکومتهاییکه معتقد به مبنایی هستند، این است که صاحبان پول بتوانند در ارکان حکومت اعمال نفوذ کنند. اینها همه چیز را خراب میکنند. هر بخشی از نظام اگر تحت تأثیر زرمندان و ثروتمندان قرار گرفت، ضایع خواهد شد. در این زمینه، از همهبدتر قوه قضائیه است. باید خیلی مراقب باشید خدای نکرده چنین چیزی برای این قوه پیش نیاید و پول و پولدار و ثروتمند، با روشهاییکه دارند، نتوانند اعمال نفوذ کنند.[۱۰۶]
۳. نتایج و دستاوردهای تحول قضائی
کمکردنفاصله با قضای اسلامی و الگوی علوی قضا
تحرک و تلاش قوه قضائیه، بحمداللَّه خوب و محسوس است؛ اما شما الگو را دستگاه امیرالمؤمنین (علیهالصلاه و السلام) قرار بدهید. خودمان را با او بسنجیم، نگوییم هم نمیشود. بله، آنطور نخواهد شد؛ لکن نزدیک و شبیه به او، ممکن است. ما در کشوری زندگی میکنیم که سالیان متمادی، وضع قضائی نابسامانی داشته است. لذا ما اوّلیات انسانی را در امر قضا، بهتدریج فراموش کرده بودیم.[۱۰۷] آنچه امروز و همیشه به قوه قضائیه میگویم این است که شأن قضا و قضاوت را در نظام اسلامی درنظر بگیرید، سپس شأن قوه و کار قضاوتِ خودتان را با آن بسنجید. قطعاً فاصله وجود دارد. امسال این فاصله را اندازهگیری کنید و بکوشید تا سال آینده فاصله را کم کنید و باز فاصله را بسنجید، ببینید آیا به سمت انطباق واقعیت قوه قضائیه خودتان با آن قوه قضائیه مطلوبِ اسلامی حرکت کردهاید و آیا این حرکت شما معقول و سریع بوده است یا خیر؟ اگر خیر، سعی کنید این سرعت را به حدّ لازم برسانید.[۱۰۸]با این همه تلاشهای مثبت، هنوز فاصله وجود دارد بین آنچه که مطلوب مسئولان قوه است و مقصود اسلام و قوانین اسلامی است، با آنچه که در واقعیت وجود دارد. گفتنش آسان است، لکن واقعاً کار دشواری است؛ پیمودن این راهها و قدمبهقدم صیانتکردن از این خصوصیات، واقعاً کار دشواری است؛ لکن از خدای متعال باید کمک خواست. این فاصله باید طی شود. البته توقع نداریم که در عرض دوسال و پنجسال این فاصلهها طی شود، لکن باید در جهت پرکردن خلأها حرکت ادامه پیدا کند.[۱۰۹] انشاءاللَّه از سوی مسئولان قوه قضائیه نگاهی با دید اصلاحگرانه به قوه قضائیه بشود تا بیشترین تلاش و کار ممکن تحقق پیدا کند. آنچه که صورت گرفته، هر کدام در جای خود ارزشمند است؛ هر قدم و هر پلهیی از مجموعهی این پلکان طولانیکه نوردیده شده، بدون تردید یک کار لازم انجام گرفته؛ یک مقدمهی واجب؛ اما انجام مقدمهی واجب، انسانی را که چشم به هدفهای والا دوخته است، راضی نمیکند. اگر ما از این صدپله، نه پنجاهپله، بلکه نود و حتّی نودوپنج پله را هم بپیماییم، باز به پشتبام نرسیدهایم؛ هرچند که به هدف نزدیک شدهایم.[۱۱۰] اگر ادّعا کنیم که امروز قوه قضائیه ما در حدّ نصاب است، ادّعای درستی نکردهایم. قوه قضائیه بهطور مداوم باید در خود اصلاحات کند، مشکلات را برطرف کند، راهها را هموار کند، عناصر را توجیه کند و تخلّفات را کم کند. بنده مکرّر در گذشته گفتهام، آن روزی میتوان درباره قوه قضائیه نفس راحتی کشید که این حالت در جامعه پیش آید که هر کسی در هرجای کشور مورد ستمِ کوچک یا بزرگی ـ از هر نوع ـ قرار گرفت، در دل او چراغ امیدی روشن باشد که سراغ قوه قضائیه خواهد رفت و تظلّم خواهد کرد و بدون هیچگونه لکنت و درنگ و کندی در کار، حقِّ خود را خواهد گرفت. باید سعی کنید قوه قضائیه به اینجا برسد. این هم فقط با عمل شما میسّر است؛ به گفتنِ به مردم و وعده دادن و «مردم امیدوار باشید» و امثال اینها درست نمیشود. باید این قدر این تجربه در میان مردم تکرار شود تا همه به این باور برسند. هر وقت به اینجا رسیدیم، میتوانیم سرافرازانه بگوییم که نظام قضای اسلامی در کشور ما کامل شده است. خوشبختانه در این جهت، حرکت محسوس است.[۱۱۱] اگر ما بخواهیم همهی آرزوهای خودمان را در مورد مسئلهی قضا در کشور، در یک جمله خلاصه کنیم، این کلمهی «ارتقاء قوه قضائیه» محصول این خلاصهگیری است. ما باید قوه قضائیه را بهطور دائم ارتقا ببخشیم. […] آنچه که متوقع است، ارتقاء قوه قضائیه است بهمعنای کفایت عدل قضائی در کشور؛ این هم ممکن نخواهد شد، حاصل نخواهد شد، مگر آن وقتیکه انسان خروجیهای آن را مشاهده کند. همهی این مقدمات برای این است که در جامعهی ما عدالت قضائی تحقق پیدا کند… اگر قوه قضائیه برای ارتقاء خود، برای آن سرمنزلیکه میخواهد به آن دست پیدا کند و برسد، یک برنامهی جامع و کامل و دقیق و همهجانبه نداشته باشد، پیمودن این راه یا ممکن نیست و با تناقضهای گوناگونی مواجه خواهد شد، یا بسیار دشوار خواهد بود. بنابراین برنامهی جامع لازم است. این کارِ بزرگی است.[۱۱۲]هدف باید ارتقاء قوه قضائیه باشد. به هیچ حدی نباید قانع شد، تا آن وقتیکه برسیم به سقف مطلوب. باید به سقف مطلوب برسیم. و بهنظر من اگرچه این راهی طولانی است، اما قابل وصول است.[۱۱۳]بنابراین، دستگاه قضا باید کوشش کند که هرچه در وسع و توان بنیآدم است، با کسریها و کمبودهاییکه بالأخره در کار انسانها هست، به سمت کمال دستگاه و سیستم قضا و تشکیلات قضائی پیش برود؛ و این نمیشود، مگر با رعایت کامل ضوابط و موازین اسلامی در امر تأمین عدالت، که یکی از عمدهترینش عبارت از عدم تبعیض در شمول قانون کشور و قوانین قضائی است. این، شاید یکی از آن اساسیترین کارها در دستگاه قضاست… اگر ما همین یک قلم را مورد توجه قرار بدهیم، دستگاه قضائی به میزان زیادی به پیش خواهد رفت.[۱۱۴]
حاکمیت احکام و ارزشها و معیارهای اسلامی
حاکمیت احکام و ارزشها و ملاکها و معیارهای اسلامی … قویترین و متقنترین و محکمترین ملاک و معیار برای ادارهی یک مجموعهی قضائی است. نباید در مقابل جنجال مخالفان و دشمنان و کسانیکه هر نقطهی مثبتی هم در جامعهی اسلامی باشد، مورد انتقاد قرار میدهند، دچار انفعال بشویم. فرهنگ غربی، شیوهی قضائی اسلامی را قبول ندارد؛ ما هم شیوهی قضائی آنها را قبول نداریم؛ «ولا انتم عابدون ما اعبد ولا انا عابد ماعبدتم». آنها حاضر نیستند موازین قضائی مبتنی بر ارزشهای اسلامی را درک کنند و بفهمند. اصلاً فرهنگ غربی اجازه نمیدهد که کسی ارزش بینه و قسم و حد و تعزیر و دیگر معیارهای قضائی اسلام را درک کند و بفهمد. در اسلام، قاضی به جز هیبت قضاوت، هیبت دیگری ندارد، و مسلمانی مثل بقیهی مسلمانهاست؛ روی خاک مینشیند، با مردم برادرانه برخورد میکند و ترتیب و آداب خاصی برای خود قائل نیست؛ اما در دنیا شکل و آداب دیگری برای قاضی و محکمه و کار قضائی قائلند. ما در مقابل دنیا منفعل نیستیم. ما به معیارهای قضائی متقنیکه در اسلام وجود دارد، افتخار میکنیم و براساس همان معیارها نیز حرکت میکنیم و معتقدیم عدالت در جامعهی اسلامی از طریق قضای اسلامی میتواند تأمین شود.[۱۱۵] قوه قضائیه ما براساس شرع است. اگر براساس شرع نباشد، غلط است؛ چون نظام، نظام اسلامی است. هر بخشی از این قوه که شرعی نباشد، موافق با مقرّرات اسلامىِ قضا نباشد، آن بخش نه مایهی افتخار است، نه موجب ثواب است و نه کارگشاست. قضای اسلامی است که کارگشاست. قضای اسلامی است که در آن، از همه مفاسد میشود جلوگیری کرد. این مشکل قضای غربی ـ که غربیها در فیلمهای تبلیغاتی هم آن را زر و زیور میدهند و آرایش میکنند ـ نشان داده است که کارایی ندارد. هرکس که اطّلاع داشته باشد، میبیند که آن دستگاه قضائی لَنگ میماند و در خدمت ظلم قرار میگیرد. آن دستگاه قضائیکه این استعداد را دارد تا در همه شرایط با ظلم مقابله کند، دستگاه قضای اسلامی است. هرچه ممکن است، سعی کنید دستگاه قضا را اسلامیتر کنید.[۱۱۶] اگر ما در جمهوری اسلامی دستگاههایی داریم که برای سازماندهی و قوانینش، از تجربیات یا ابزارهای دیگران استفاده میکنیم، اما دستگاه قضائیمان دستگاهی است که میتوانیم ادعا کنیم در آن خودکفا هستیم و احتیاج به دیگران نداریم. این دستگاه، به واردات احتیاج ندارد. قانون این دستگاه، قانون شرع مقدس است.[۱۱۷]دستگاه قضائی اسلام یکی از کارآمدترین دستگاههاست. ما احتیاجی نداریم که برای مواد قضائی یا قوانین لازم برای اداره دستگاه قضائی یا نحوه اجرای عدالت، از هیچ نظامی، از هیچ کشوری، از هیچ تمدّن دیگری چیزی وام بگیریم. در اسلام همه چیز پیشبینی شده است.[۱۱۸] آنچه مهم است این است که ما ببینیم دستگاه قضائی نظام اسلامی برای چیست و توقع از آن چیست؟ این را همیشه مقایسه کنیم با آنجاییکه خود ما قرار داریم؛ پیشرفتهای ما، کارهای نویکه انجام میگیرد، اقدامات خوب و مؤثریکه انجام میگیرد و ما را یک قدم جلو میبرد، با آن میزان نیاز و توقعیکه از ما در این قوه وجود دارد، سنجیده شود. این دائم باید در نظر ما باشد؛ یعنی قانع نشویم.[۱۱۹] نباید بگذاریم که نور امید دلهای مردم به دستگاه عظیم عدالت اسلامی، که مظهر آن قوه قضائیه است، خاموش شود. این هم بسته به آن است که عدالت را به هر قیمتیکه هست، اجرا کنیم. بنابراین میتوانیم این را بهعنوان یک آرزوی عملی، بهعنوان چیزیکه از دسترس ما دور نیست، آرزو کنیم و برای آن تلاش کنیم و از خدا بخواهیم که «و ارزقنی اجتهاد المجتهدین». در این راه، بتوانیم قوه قضائیه را به این شکل درآوریم.[۱۲۰] باید در نظام اسلامی، نسبت به رشد و اعتلای روزافزون دستگاه قضائی، همت گماشته شود و در هیچ حدی قانع نبود. حقیقتاً دستگاه قضائی باید ملجأ و مأمن مردم به حساب آید.[۱۲۱][…] ما بایست از همهی ظرفیت عظیم این قوه ـ که خوشبختانه همانطور که اشاره کردند، مجموعهی دستگاه قضایىِ ما از لحاظ قوانین و از لحاظ ساخت کلی، مجموعهی صحیح و منطقی و پیشرفتهای است؛ مجموعهای امروزی و قوی و منطقی است ـ استفاده کنیم؛ مثل ریهی سالمیکه انسان آن را از هوای پاک پر میکند و سلامتی بدنش را تأمین میکند، ما باید از همهی این ظرفیت استفاده کنیم. این هم یکی از اولویتهاست.[۱۲۲] بنای سازماندهی قضای اسلامی، بر دو نکته است: تصحیح فرد و تصحیح نظام قضائی. این، از همهچیز بالاتر است.[۱۲۳]
نوسازی ساختارهای قضائی
آن چیزیکه اهمیتش از مسئلهی نیروی انسانی کمتر نیست، مسئلهی ساختار دیوانی قوه قضائیه است. دائم باید به دنبال نوکردن ساختارها و بهروزکردن وضعیت قوه در مجموع ساختاری آن بود. عرض نمیکنیم که ما ثبات را از سازمان قوه قضائیه بگیریم؛ نه، ثبات و استقرار، در عین نگاه نقادانه به شیوههای دیوانسالاری غلط، که بعضاً میراث گذشته است و بعضاً تقلید از کشورهای اروپایی است، آن هم از روشهای منسوخ آنها. این نکتهی مهمی است؛ باید به این توجه کرد. گاهی ساختارها جوری است که کار مرافعه را مشکل میکند، نتایج را غیر اطمینانآور میکند، انسانهای خوب را در خود غرق میکند. این هم یک مسئله است، که یک جریانی است؛ باید دائم توجه داشت.[۱۲۴] باید عدالت اجرا شود و تحت تأثیر هیچ چیز؛ ثروت، قدرت، دیوانسالاری و بوروکراسی نباید قرار بگیرد. اگر دیوانسالاری و تشکیلات ما عدالت را مختل میکند، مضر است. باید دیوانسالاری را به نحوی سازماندهی و تنظیم کرد که به عدالت کمک کند؛ زیرا عدالت ملاک و اصل است؛ اجرای عدالت و احقاق حق و ابطال باطل.[۱۲۵]
در قوه قضائیه نظامِ جمهورىِ اسلامی، پیشازهرچیز، علم و آگاهی و معرفت لازم است. لذا، حوزههای علمیّه و دانشکدههای حقوق و مؤسساتیکه مربوط به حقوق قضائی هستند، باید نخبگان خودشان را به قوه قضائیه بفرستند. به ویژه حوزه علمیه که باید برجستهترین فضلا و مجتهدان و شخصیتهای خود را بفرستد؛ همچنانکه همیشه و از قدیمترین ایّام در این کشور، همینطور بوده است.[۱۲۶]البته در گذشته، دستگاه قضائی و بهاصطلاح «سیستم» نبوده است؛ لکن مجتهدان بزرگ مجرىِ امر قضا بودهاند و محضر مینوشتهاند و امضای آنها بوده که به قبالهها و اسناد و قراردادها اعتبار میداده است. در همه بخشها همینطور بوده است و امروز هم باید اینگونه باشد. یعنی بعضی مجتهدان بزرگِ حوزههای علمیّه ـ نمیگوییم همه مجتهدان ـ گروهی تشکیل دهند؛ عدّهای تدریس کنند، عدّهای تحقیق کنند، عدّهای شاگرد تربیت کنند، عدّهای انشاءاللَّه مراحل عالی فقاهت و رسیدن به مراتب اعلی را طی کنند و عدّهای از نخبگان خود را هم به قوه قضائیه بفرستند. این، یک وظیفه است.[۱۲۷]
۴. شاخصهای قاضی در تراز قضای اسلامی
توجه به محضریت خداوند متعال و نفی هوای نفس
امیرالمؤمنین دربارۀکسیکه سزاوار امارت بر مردم یا به دست گرفتن بخشی از کارهای مردم است؛ که البته این از موضع ریاست یک کشور شروع میشود و تا مدیریّتهای پایینتر و کوچکتر ادامه پیدا میکند ـ امیرالمؤمنین این توصیهها را برای فرمانداران و استانداران خود میفرمودند؛ اما برای قاضی یک شهر و مسئول یک بخش و مدیر گوشهای از گوشههای این دستگاه عریض و طویل هم صادق بود ـ میفرمایند: «فکان اوّل عدله نفی الهوی عن نفسه»؛ اوّلین قدم او در راه عدالت این است که هوی و هوس را از خودش دور کند. «یصف الحق و یعمل به»؛ حق را بر زبان جاری و توصیف کند و نیز به آن عمل نماید. بههمینخاطر است که در اسلام، قدرت با اخلاق پیوسته است و قدرت عاری از اخلاق، یک قدرت ظالمانه و غاصبانه است. روشهاییکه برای کسب قدرت و حفظ آن بهکار گرفته میشود، باید روشهای اخلاقی باشد. در اسلام، کسب قدرت به هر قیمتی، وجود ندارد. اینطور نیست که کسی یا جمعی حق داشته باشند به هر روش و وسیلهای متشبّث شوند، برای اینکه قدرت را به دست آورند ـ همانگونه که امروز در بسیاری از مناطق دنیا رایج است ـ نه قدرتیکه از این راه به دست آید و یا حفظ شود، قدرتِ نامشروع و ظالمانه است.[۱۲۸] همه قضات شجاع و همه بخشهای دستگاه قضائی، آن روزیکه به وظیفه خودشان عمل کنند و خدا را حاضر و ناظر بدانند و با چشم باز قضاوت کنند، باید به خودشان ببالند؛ چون «اولئک علیهم صلوت من ربّهم و رحمه)». در شرایط دشوار، صبر بر یک عمل بزرگ و انقلابی، صلوات و رحمت الهی را در بر دارد. بنابراین باید به خودشان ببالند. آنها باید بدانند که کارشان زیر مراقبت کرامالکاتبین قرار دارد. بهترین یادداشتکنندگانِ جزئیات اعمال ما، مأموران الهیاند. با این روحیه، کار را دنبال و عمل کنند.[۱۲۹]
قاضی باتقوا، عالم و اهل اجتهاد
چیزیکه اسلام میخواهد این است که قاضی، باتقوا و عالم و اهل اجتهاد باشد. البته اینجا اجتهاد، یک اجتهاد مصطلح فقهی است که حدّی از تخصّص علمی و فقهی را میطلبد. ممکن است در این حد، امروز برای کلّ دستگاه قضایی میسّر نباشد – که نیست – و قضات منصوب هستند؛ لیکن در کنار این، میتوان معنای دیگری هم برای اجتهاد فرض کرد؛ یعنی ابتکار در شناخت صحنه قضاء و نوع برخورد با جرم در چارچوب قانون. ممکن است یک قانون همه جا نسبت به همه مجرمان اقتضای مشابهی نداشته باشد؛ اینجا هوشمندی قاضی لازم است. قاضی همچنین باید از طهارت و اخلاص و شجاعت کافی برخوردار و فهیم و بصیر باشد. در قضاء، تا آنجایی که ممکن شود، ما به این خصوصیّات احتیاج داریم.[۱۳۰]
اجرای حکم الهی و عمل به قانون شاخصههای استقلال قوه قضائیه
سختترین قسمت عدل هم عبارت است از آنجاییکه طرف مقابلِ عدل، اقویا هستند؛ زیربار نمیروند، زور میگویند، متوقعند. اینجا بایستی ایستادگی کرد. هنر قاضی این است، استقلال قاضی این است که در یک چنین مواقعی، فقط و فقط خدا را و مرّ قانون را در نظر بگیرد. در همهی قضایا ـ قضایای فردی، قضایای اجتماعی ـ اگر قانون ملاک عمل باشد، عدالت تأمین میشود.[۱۳۱] راجع به استقلال قوه قضائیه، خیلی حرف زده شده است. استقلالهایی هم اعمال شده که بهنظر من بعضی از این استقلالها، آن استقلال واقعی قوه قضائیه نبوده است. من نمیدانم حقوقدانها در باب مفهوم استقلال قوه قضائیه چه میگویند. لابد حرفهای زیادی هم هست که بعدا آقایان حقوقدانها روی آن بحث خواهند کرد؛ اما آنچه که من میفهمم، این است که قاضی در اجرای حکم الهی، منتظر دستور کسی و منتهی از نهی کسی نشود؛ چون حکم الهی است.[۱۳۲] در مورد برخورد قضائی باید بگویم، در کار دادگاه و حکم قضائی، هـیچکس ـ که این شامل بنده هم میشود ـ نه حق دارد دخالت کند و نه دخالت میکند. قاضی باید بتواند آزادانه تصمیم بگیرد. نباید فشاری علیه و له قاضی وجود داشته باشد. علیه این حکم یا آن حکم نباید فشاری وجود داشته باشد. علیه قاضی نباید جوّسازی شود. قاضی باید بتواند فارغ از فشار جوّ، طبق قانون حکم صادر کند.[۱۳۳] اگر توانستید این احساس را در جامعه ایجاد کنید، شما موفّقید. اگر این حالت اطمینان در جامعه بهوجود آمد، هیچکدام از این جوسازیها و دشمنگفتهها هم به جایی نخواهد رسید؛ چون مردم در عمل، حضور و آمادگی قوه قضائیه را مشاهده میکنند و رسیدگی و شجاعت و نترسیدن قاضی از تهدید و هوچیگریها را میبینند. هوچیگری، از تهدید هم سنگینتر است؛ چون هوچیگری، حمله بالفعل است و علیه آبروی قاضی است. اگر مردم دیدند که قاضی بدون اعتنای به این حرفها کار خود را میکند، آن وقت هوچیگریها و لجنپراکنیها هم اثر نخواهد کرد.[۱۳۴]
عدالت و اخلاق اسلامی در رفتار
البتّه منکه اصرارم بر عدم اغماض است، از آنطرف هم اصرارم بر عدم تعدّی است؛ یعنی فقط بر عدم اغماض تکیه نمیکنیم، بر عدم تعدّی هم تکیه میکنیم. خدای نکرده اگر چنانچه کسیکه مجرم نیست و مفسد نیست و فاسد نیست، بهعنوان مفسد و فاسد شناخته بشود و معرّفی بشود و با او رفتار بشود، این ظلم بسیار بزرگی است؛ یا اگر چنانچه بیش از آن مقداریکه مستحقّ مجازات و مستحقّ ملامت است، مجازات و ملامت بشود این هم کاملاً درست نیست؛ یعنی وجود فساد و مفسد، خیلی خطرناک است امّا تعدّی به بیگناه بهمعنای واقعی کلمه از این خطرناکتر است؛ این را من تأکید میکنم. عزیزان و مسئولان قوه قضائیه مراقب باشند – چه آنهاییکه در دادسراها مشغول کار هستند، چه آنهاییکه در دادگاهها مشغول کار هستند- که برطبق حق و عدل رفتار کنند.[۱۳۵] [وظیفهی] قوه قضائیه قانون است و حقوق است و بریدن و حد معیّنکردن است؛ لکن لابهلای این چرخ و پَر مهمّ پولادین قوه قضائیه، بایستی وسیلهی تلطیف هم وجود داشته باشد. یک چیزهایی وجود دارد که اینها تلطیف میکند؛ هم خود قوه قضائیه را، هم محصول کار قوه قضائیه را؛ در خود قوه قضائیه با رعایت اخلاق [است]. بخصوص [پرهیز از] بداخلاقی با مراجعین؛ حالا با زیردستها هم همین جور است امّا بیشتر از زیردستها، مراجعین [هستند]. خوشاخلاقی؛ حتماً موظّف کنید خودتان را که با اخلاق [با آنها] برخورد کنید. بازپرس در مقام بازپرسی، دادستان در مقام مجادلهی با متّهم یا وکیل متّهم در دادگاه، [وقتی] استدلال میکند، استدلال کند امّا این استدلال با اخلاق باشد. بعضی از این کارهاییکه غربیها میکنند و فیلمهایش را هم منتشر میکنند که مثلاً فرض کنید دادستان فلان لحن را بهکار برد، فلان [بیاحترامی را] کرد، اوّلاً خیلی از اینها دروغ است، ثانیاً اصلاً کار غربیها را هیچ ملاک عمل قرار ندهید؛ نگاه کنید ببینید اسلام چه میگوید، دستورات اسلامی چیست. با اخلاق برخورد کنید؛ بعد هم گاهی اوقات خود قاضی با متّهم بگومگو میکند، حرف میزند، یک چیزی میپرسد، یک چیزی جواب میدهد، [اینها] با اخلاق، با نرمش، با حوصله و صبر [باشد]؛ این مثلاً در برخورد درونی.[۱۳۶]
طراحی نظامات قوه قضائیه اسلامی، عادلانه و علمی
نکته دیگریکه آن هم بهنظر من مهمّ است … طرح کلّىِ یک قوه قضائیه صددرصد اسلامی و عادلانه و منطبق بر پیشرفتهای فنّی و علمی موجود دنیاست ـ طرح کلّىِ قوه قضائیه که تهیه شده است ـ روی این کار باید خیلی سرمایهگذاری کرد. کار قضائی یک کار تخصّصىِ محض است. کسانیکه وارد میدان طرّاحی برای قوه قضائیه میشوند، باید از علم و تجربه و هوشمندی برخوردار باشند؛ هم حقوق بدانند، هم فقه اسلامی بدانند، هم با قوه قضائیه آشنا باشند، هم ارزیابی درستی از وضع موجود داشته باشند و نقاط قوّت و ضعف آن را بدانند، هم نیازهای جامعه را بهدرستی بشناسند و هم از نظر صاحبنظران گوناگونیکه در حوزه و دانشگاه هستند، درباره مسائل قوه قضائیه، بخصوص مسائل کلان آن مطّلع باشند.[۱۳۷]
۵. طراحی نظام سیاست جنایی
مبارزه قاطع،بدون ملاحظه و بدون تبعیض با مفاسد اقتصادی
یکسال پیش بود که ما مبارزه با مفاسد اقتصادی را عرض کردیم و دستگاهها را ترغیب نمودیم که در این مبارزه جدّی باشند. اهتمام به این کار بهخاطر آن است که مفاسد اقتصادی، جریان آلودهای است که اگر جلوگیری و با آن مبارزه نشود، کلّ فضا را آلوده خواهد کرد. بحثِ یک جرم منفرد و تک افتاده نیست؛ برخورد با مفاسد اقتصادی برای نظام اهمیت حیاتی دارد.[۱۳۸]مفاسد اقتصادی را صرفاً بهعنوان یک کار خلاف نباید در کشور در نظر گرفت. این کار اگر چنانچه دنبال نشود، تعقیب نشود، ریشهیابی نشود، قوای مختلف کشور دستبهدست هم ندهند برای خشککردن ریشهی این کار، ضربه و خطرش برای کشور بسیار کلان و عظیم خواهد بود. مفاسد اقتصادی، مفاسد فرهنگی را هم با خود میآورد، مفاسد اخلاقی را هم میآورد. وجود و رواج مفاسد اقتصادی یکی از بزرگترین خطرهایش این است که عناصر خوب دستگاهها را متزلزل میکند، زیر پای آنها را سست میکند. بسیاری از این موارد و قضایای مفاسد اقتصادیکه بهطور مشخص گزارش شده و برای ما گفته شده است، بهاینترتیب بوده است که آن مفسد اقتصادی برای پیشبرد کار خود لازم دانسته در داخل فلان دستگاه نفوذ کند و تعدادی از عناصری را که در آنجا کار میکنند، با خودش همراه کند. خوب، آن عناصریکه آنجا کار میکنند، مردمان مؤمنی هستند؛ اما شیطانِ هوس، زیادهطلبی و پول را به جان اینها میاندازد، همه هم طاقت نمیآورند، مجذوب میشوند، میلغزند؛ این یکی از بزرگترین خطرات مفاسد اقتصادی است.[۱۳۹] مفسد بایستی مجازات بشود. خب حالا چرا این را ما علنی میگوییم و اصرار میکنیم؟ برای خاطر اینکه تجربه نشان داده که وقتی با فساد و با مفسد، مواجهه و مقابله صورت میگیرد، جیغودادهایی از گوشهوکنار بلند میشود. من ده دوازدهسال قبل از این یک نامهای نوشتم به سران سه قوّه دربارهی فساد؛ آنجا گفتم که این یک – قریب به این مضمون؛ در مدارک و مانند اینها موجود است- اژدهای هفتسر است؛ فساد اینجوری است، یک سرش را زدی، چند سر دیگر دارد که بالا میآیند؛ باید بهطور کامل با آن مواجهه بشود. اینکه علنی میکنیم، برای این است که همه بدانند، همه بفهمند بنا است با مفسد بدون رعایت هیچ ملاحظهای برخورد قاطع صورت بگیرد.[۱۴۰] یک قلم دیگر از کارهاییکه قوه قضائیه در زمینهی مسائل اقتصاد میخواهد انجام بدهد، همین است؛ و مفسدین اقتصادی. قوه قضائیه در این زمینه به صورت واضح و گاهی حتّی به صورت جنجالی وارد بشود. به نظر من در مجموع، دستگاه یک خطای دوپایهای را دارد در زمینهی برخورد با مسائل اقتصادی انجام میدهد؛ یک پایه عبارت است از نوعی حرف زدن و مشی کردن که تلقّی عمومی این باشد که فساد عمومی است، در حالیکه فساد عمومی نیست، فساد مال تعداد اندکی مفسد است؛ هم در دستگاههای دولتی، هم در دستگاههای مردمی، هم در محیط کسبوکار، آنهاییکه مفسدند، افراد معدودی هستند، تعداد معدودی؛ [ولی] ما جوری در اظهاراتمان و در تعبیراتمان حرف میزنیم که تلقّی مردم این میشود که خب همهجا را فساد گرفته! این غلط است، واقعیّت این نیست. این یک پایهی غلط. پایهی غلط دوم اینکه با آن موردیکه واقعاً فساد است، برخوردِ قاطع و روشن نمیکنیم؛ باید برخورد بشود؛ آنجاییکه واقعاً مفسد اقتصادی است، باید صریح و روشن برخورد بشود. و برخورد هم البتّه با تبیین [باشد]؛ یکی از کارهای مهم این است، که برمیگردد بههمان مقولهی تبلیغ.[۱۴۱]
در امر مبارزه با فساد نباید هیچ تبعیضی دیده شود. هیچکس و هیچ نهاد و دستگاهی نباید استثنا شود. هیچ شخص یا نهادی نمیتواند با عذر انتساب به اینجانب یا دیگر مسئولان کشور، خود را از حساب کشی معاف بشمارد. با فساد در هر جا و هر مسند باید برخورد یکسان صورت گیرد.[۱۴۲]
با آغاز مبارزهی جدّی با فساد اقتصادی و مالی، یقیناً زمزمهها و بهتدریج فریادها و نعرههای مخالفت با آن بلند خواهد شد. این مخالفتها عمدتاً از سوی کسانی خواهد بود که از این اقدام بزرگ متضرر میشوند و طبیعی است بددلانیکه با سعادت ملت و کشور مخالفند یا سادهدلانیکه از القائات آنان تأثیر پذیرفتهاند با آنان همصدا شوند. این مخالفتها نباید در عزم راسخ شما تردید بیفکند. به مسئولان خیرخواه در قوای سه گانه بیاموزید که تسامح در مبارزه با فساد، بهنوعی همدستی با فاسدان و مفسدان است.[۱۴۳]
مبارزه با فساد، یک جهاد واقعی و البته کار بسیار دشواری است. اگر این جهاد بزرگ بخواهد موفّق شود و پیش برود […] یک شرط مهم و اصلی آن این است که همه مسئولان کشور با یکدیگر همدل و شریک باشند. البته رؤسای قوا بحمداللَّه در این کار همکاری و همدلی میکنند؛ اما در همهی سطوح، مسئولان کشور و قوای سهگانه باید در این راه با یکدیگر همکاری کنند و عزم جدّی نشان دهند.[۱۴۴]
مبارزه مستمر و بدون ملاحظه با جرم و تخلف و تجاوز از قانون
باید بسیار پرهیز کرد از اینکه خدای نکرده جرائم کوچک در چشم افراد یا مؤثّرینِ قوه قضائیه بزرگ جلوه کند و جرمهای بزرگ، کوچک بهنظر آید. یکی از چیزهاییکه ملتهای گذشته و امتهای سلف را مورد انتقام الهی قرار داده است ـ طبق روایت از معصوم علیهالسّلام ـ همین است که گاهی جرمهای بزرگ را ندیده گرفتند و جرائم کوچک بهنظرشان بزرگ آمد.[۱۴۵] البته جرم، جرم است؛ فرقی نمیکند و باید طبق قانون، هر جرمی ـ چه کوچک و چه بزرگ ـ تعقیب شود؛ لکن خیلی مهمّ است که اهتمام دستگاهها به چه چیزهایی باشد. اگر در این قوه، خوب کار و احقاق حق گردد و با جرم و تخلف و تجاوز از قانون مبارزه شود؛ بهعبارت دیگر، وقتیکه یک جمع کمربسته کارآمدِ کارشناس، دائماً با جرم مبارزه کنند، بدیهی است که این پدیده شوم، در سطح جامعه و دستگاههای دیگر نیز مغلوب خواهد شد و عقب خواهد نشست. دراینصورت، مجرم هم از انجام جرم، مرتدع خواهد شد. [۱۴۶]
اولویت مبارزه با فساد درون قوه قضائیه و حرکت به سمت اصلاح درونی
مبارزهی با فساد، هم در درون قوّه محلّ کلام است، هم بیرون قوّه؛ لکن اولویّت با درون قوّه است. خب، هزاران قاضی شریف و پاکدامن و کارمندان امین در سراسر قوّه دارند کار میکنند، تلاش میکنند؛ یک عنصر ناباب در یک دادگستریای در یک شهری پیدا میشود، یک حرکتی انجام میدهد، این روانهای پاکیزهی شریف را بدنام میکند؛ این چیز کمی است؟ این چیز کوچکی است؟ شاید آن تعداد آدم نابابیکه در مجموعِ قوه قضائیه هستند، یک درصد خیلی کمی نسبت به آدمهایی است که یا در اوج شرافتند – ما داریم قضاتیکه با زندگیهای سختی زندگی میکنند، پروندههای سنگین مهمّی هم دستشان هست، [امّا] یک ذرّه هم تخطّی نمیکنند؛ اگر اهل خطا بودند ممکن بود زندگیهای خیلی بهتری داشته باشند، ابداً [تخطّی نمیکنند]- یا قضات معمولیای [هستند] که دارند کار خودشان را با امانت، با صداقت انجام میدهند؛ نسبت آن افراد فاسد و افراد ناباب در مقابل این افراد، خیلی نسبت کمی است امّا یک نسبت کم، یک درصد کوچک هم تأثیرات مخرّبی میگذارد… نسبت به فسادِ درون قوه قضائیه سختگیری کنید. علّتش هم این است که این [قوّه]، مسئولِ رفع فساد است؛ اگر خودش فاسد شد، گناه او نابخشودنی است. هر چه رتبهی شأنی و حقوقیِ انسان بالاتر رفت، به همان اندازه اهمّیّت کار او بیشتر میشود؛ هم در جنبهی مثبت، هم در جنبهی منفی. شما ملاحظه کنید خداوند متعال به زنهای پیغمبر خطاب میکند در قرآن که «یانِساءَ النَّبِیِّ مَن یَأتِ مِنکُنَّ بِفاحِشَهٍ مُبَیِّنَه یُضعَف لَهَا العَذابُ ضِعفَینِ» – هر کدام از شماها کار خلافی بکنید، عذابتان دوبرابر است؛ یعنی همان کاری را که یک زن دیگر اگر بکند پیش خدای متعال صد چوبخوردن دارد، اگر شما انجام بدهید، دویست چوب به شما میزنند؛ چرا؟ چون زن پیغمبرید- «وَمَن یَقنُت مِنکُنَّ لِله وَ رَسولِه» آنوقت جزای او و پاداش او هم دو برابر است؛ کار خوب هم که بکنید، پاداشتان دو برابر است. این به خاطر اهمّیّت جایگاه انسان است… این جوری است، شما با آدم معمولی فرق میکنید؛ اگر آدم معمولی یک حرکتی انجام بدهد که دارای نکوهش است، شما اگر آن عمل را انجام دادید، نکوهش شما یا دو برابرِ او است یا چند برابرِ او است، تفاوت میکند. با این چشم به مفاسدِ درون قوّه نگاه کنید.[۱۴۷] مأموریّت قوه قضائیه مبارزهی با فساد در کلّ جامعه است که این معلوم است؛ یعنی مسلّماً در کلّ جامعه شما میخواهید با فساد مبارزه کنید، لکن در درجهی اوّل، مبارزهی با فساد در داخل خود قوّه است که من این را بارها مکرّر در دیدارهای تقریباً همهسالهی با عزیزان قوه قضائیه تأکید کردهام و اصرار بر این ورزیدهام. اگر چنانچه فسادی در داخل قوه قضائیه بهوجود بیاید، ضررش بسیار بیشتر از فساد بیرون قوه قضائیه است؛ مثل همان «وای به روزیکه بگندد نمک» است؛ یعنی این جوری نیست که بتوانیم مثل بقیّهی فسادها با آن برخورد کنیم؛ نه، ضربه و سنگینیِ این خیلی زیاد است و حقیقتاً برخورد جدّی و کارشناسی لازم دارد. بنابراین در درجهی اوّل، نگاه باید به فساد درون قوّه باشد. البتّه اینکه میگوییم درجهی اوّل، معنایش این نیست که این را تمام کنیم، بعد بپردازیم به بقیّهی بخشها؛ نه، بهصورت متوازن همانطور که قبلاً گفته شد، همهی اینها بایستی پیش برود.[۱۴۸] مبارزهی با فساد در درون قوّه که این هم در قوّه شروع شد و کار بسیار خوبی است و جزو واجبترین کارها است؛ جزو اولیترین و اوّلیترین کارهای قوّهی قضائیه است. البتّه من این را عرض بکنم که گاهی اوقات جنجال راجع به وجود فساد در قوهی قضائیه جوری افراطی میشود که به قضات شریف، پاکدامن، مؤمن هم اهانت میشود. این [کار] هیچ جایز نیست. یک اکثریّت بزرگی از قضات دادگستری در سرتاسر کشور، مردمان شریف، باانگیزه، مؤمن، پاکدامن و باگذشت، با زندگیهای سخت و با کارهای سنگین دارند میگذرانند؛ مراقب باشیم به اینها بیمهری نشود؛ به عناصر مؤمن -که اینها بدون شک در قوه قضائیه اکثریّتند- نباید بیمهری بشود. لکن بالأخره عنصر فاسد و ناباب، ولو کم هم که باشد، تأثیر خودش را میبخشد؛ یعنی اگر چنانچه مثلاً یک عضو متوسّط در دادستانی یا در فلان دادگستریِ فلان شهرستان، در هر جا یک حرکت غلط و خلافی بکند، یک نفر مطّلع بشود، این را به این بگوید، به آن بگوید، به آن [دیگری] بگوید، طبعاً شایع میشود که فساد در قوه قضائیه هست؛ یک نفر فاسد است امّا انعکاسش انعکاس بدی است برای قوه قضائیه. لذا [دستگاه شما] باید بشدّت با این مسئله مواجه بشود؛ قضات باشرافت و مؤمن مورد اهانت و بیمهری قرار نگیرند امّا با آن کسانیکه باید برخورد بشود، بهمعنای واقعی کلمه برخورد بشود.[۱۴۹] مسئلهی مبارزهی با فساد جدّی گرفته بشود. فساد وجود دارد… اینجور نیست که در داخل قوّه فساد نباشد. البتّه اکثریّت قضات، پاکدست، نجیب، مؤمن، زحمتکش و حقیقتاً شریف هستند؛ در این تردیدی نیست، امّا در یک جمع هزارنفره اگر ده نفر هم آدم ناباب پیدا بشوند، میتوانند آن بقیّه را مورد آسیب قرار بدهند از لحاظ آبرو و از لحاظ کار و مانند اینها؛ باید دنبال همان دهنفر گشت. [۱۵۰]در داخل این دستگاه، تخلف را باید بسیار بزرگ بشماریم. تخلف در درون دستگاه قضائی، به اعتقاد بنده، تخلف مضاعف است. «کمثل السفینه تغرق و یغرق اهلها» خود قاضی اگر خدای ناکرده آن چنان باشد، خواهد لغزید و دیگران را خواهد لغزاند. این فرق میکند با کسیکه خودش تنها میلغزد. اینها با هم متفاوتند.[۱۵۱] کسیکه احیاناً فاسد و بدخواه و کجدست باشد، نمیتواند در این قوه بماند. […] نباید رحم کرد. ترحم در اینجا، واقعاً بهمعنای جفاکاری بر این امت اسلامی است. بهنظر من، روی قضات فاسد باید بیش از اندازهی مردم معمولی فشار آورد. جرم این افراد، به ملاک گناه در شب جمعه یا به ملاک گناه سادات یا به ملاک گناه شیعیان است که فرمودند: هر کدام از شما که گناه کنید، گناهتان دوبرابر دیگران است؛ چون «شین» برای ماست. باید از این قاضی انتقام گرفت. البته، انتقام الهی مورد نظر است، نه انتقام شخصی. اگر چنین فردی تخلف کرد، اگر توصیه قبول نمود، اگر کاریکه از معیارها خارج است، انجام داد، در هر شرایطیکه هست، باید به مجازات برسد. بهنظر من، اگر این کار نشود، دستگاه قضائی درست نخواهد شد.[۱۵۲] من مکرّر به دوستان و برادران این نکته را عرض میکنم که از تخلف قضائی حتّی در گوشهای از کشور هم نباید اغماض و صرفهنظر کرد؛ چون بدنه متّصل به مردم، همین بخشهای منتشر در سرتاسر کشور هستند؛ مردم با اینها تماس دارند و نزدیکند. قضاوت درباره آنها، تعمیم پیدا میکند به قضاوت در کلّ قوه قضائیه. گاهی میبینید یک قاضی یا یک کارمند قضائی در نقطهای از کشور خدای نکرده بهنحوی عمل میکند که نظر جمعی از مردم را نسبت به کلّ قوه قضائیه برمیگرداند و همه این زحمات و خدمات و تلاشهایی را که اینقدر هم قیمت دارد، بهکلّی از بین میبرد. بنابراین، هم اقتدار قوه قضائیه یک اصل است، هم معتمَدبودنِ آن. باید بهگونهای عمل کرد که دل مردم گرم باشد.[۱۵۳]اگر جرم و جنایت هست؛ اگر دسترسی به قضاوتِ عادلانه نیست؛ اگر رسیدگیهای قضائی طولانی میشود و پروندهها مدتها میماند، اینها فساد است و باید اصلاح شود. باید از جرم و جنایت پیشگیری کرد. انقلاب، ما را به ایجاد این اصلاحات امر میکند و فرمان میدهد. همه خوشحالند و دوست میدارند که اینگونه اصلاحات در جامعه انجام گیرد. البته این اصلاحات هم با تعارف انجام نمیگیرد؛ این اصلاحات، با قاطعیّت و با اقدام انجام میگیرد.[۱۵۴]
شناسایی بسترهای شکلگیری فساد و ساختارهای فسادزا
در زمینهی فساد هم، به بسترهای فسادخیز توجّه بشود؛ و این احتیاج دارد به نگاه کارشناسی؛ همان طور که قبلاً اشاره کردند. یعنی بایستی با نگاه کارشناسی، زمینهِی بُروز فساد را و تولید فساد را شناسایی کرد، شناخت و با همان نگاه کارشناسی، به جنگ فساد رفت و برای ریشهکنی فساد تلاش کرد و کار کرد. و ملاک قوه قضائیه هم در مبارزهِی با فساد، حق و عدل و قانون است. یعنی هیچ ملاحظهی دیگری را نبایست کرد؛ ملاحظهی حق را باید کرد، ملاحظهی عدالت را باید کرد. و اگر چنانچه در یک موردی مبارزهِی با فساد، منطبق با حق و عدل و قانون است بیملاحظه بایستی حرکت کرد.[۱۵۵] عمده هم این است که با ساختارهای فسادزا مقابله بشود؛ گاهی اوقات در بخشی از جاها ــ حالا چه در قوه قضائیه، چه در قوّهی مجریّه یا جاهای دیگر ــ بعضی از ساختارها هست که بهطور طبیعی فساد ایجاد میکند؛ آن ساختارها باید در هم شکسته بشود؛ بگردید این ساختارها را پیدا کنید، آنها از بین برود.[۱۵۶]
استمرار حرکت جدی نظارت در درون قوه قضائیه
اولویت اصلی دستگاه قضائی «نظارت بر عملکردها اعم از عملکرد قضات و عملکرد مدیران» است. این نظارت ها باید بگونهای جدی و گسترده باشند که اشکالات و شکایات از برخی عملکردها، به پایین ترین سطح ممکن برسد.[۱۵۷]
یک حرکت درونی در درون قوه قضائیه بهصورت جدّی[هم] است که البتّه شروع شده؛ بنده خبر دارم… چند بار صحبت شده، مطرح شده و من هم یک جاهاییکه مثلاً مقتضی بوده گفتهام که فرض کنید مأمورینی بروند در یک دادگستریای بهصورت ناشناس و آنجا بنشینند، وضع دادگستری را، مراجعات مردم را ببینند، بعد به آن قاضی یا به آن بازپرس مراجعه کنند ببینند دادگاه چهجوری است، دادسرا چهجوری است، چهجوری حکم میکنند؛ اینها کارهای خیلی خوبی است، منتها این کار بایستی دَه برابر آنچه انجام میگیرد، انجام بگیرد؛ دَه برابر! حالا من از روی حساب وکتاب هم نمیگویم؛ همینطور اینجوری بهنظرم میرسد. شاید لازم باشد به جای دَه برابر بگوییم صد برابر، امّا حالا بنده احتیاط میکنم؛ دستکم ده برابر باید این کار انجام بگیرد؛ چون شکایت زیاد است. قاعدتاً به شماها هم مراجعه میکنند، به ما [هم] مراجعه میکنند…[۱۵۸][در رابطه با نظارت و اشراف] اوّل «علم» لازم است و در مرحله دوم «حقگرایی»؛ یعنی همان که ناشی از عدالت، وجدان پاک و روحِ باطلستیزی است. همه ـ چه آنهاییکه در قوه قضائیه مشغولند و چه آنهاییکه در سایر بخشهای اداری و دفتری ـ باید این خصوصیّات را داشته باشند. ولی این خصوصیّات، در دستگاه قضائی، بیشتر باید باشد؛ چون در هرجا که خدای ناکرده فسادی به وجود آید، به بدنه دستگاه قضا ربط پیدا میکند. قوه قضائیه، باید دستگاهی با چنین خصوصیّات باشد و انشاءاللَّه روزبهروز هم در این جهت پیش برود. بههرحال، همین نظارت و اِشرافیکه از طرف رؤسا، بزرگان و مسئولان طراز اوّل برقوه قضائیه وجود دارد باید ادامه پیدا کند.[۱۵۹] برای اینکه دستگاه قضا سالم و طاهر و مطهر بماند و در چشم بیگانگان مایهی افتخار اسلام باشد، دستگاههای مراقبتی باید با شدت عمل، رفتار و بیاغماض عمل کنند. در جمهوری اسلامی، این نکته، نکتهی مهمی است: باید بیاغماض عمل شود. باید نسبت به قاضی، دقت و رعایتی بیش از انسان معمولی کوچه و بازار انجام گیرد؛ حتی بیش از کارکنان دولت. اگرچه کارکنان دولت هم امنای مردم هستند و نسبت به آنها هم باید دقت زیادی انجام گیرد، اما داستان قاضی، داستان ویژه و دیگری است.[۱۶۰]
سلامت قضات و پاکیِ دامن آنان از هرگونه فساد، شرط لازم و اوّل برای همه توفیقات شما است. در ریشهکنی فساد از درون قوه که مایهی مباهات شما و سرافرازی اکثریت قضات دادگاهها و دادسراها است، هیچ تردید و درنگ نکنید.[۱۶۱]
۶. طراحی نظام اصلاح و تربیت و پیشگیری از جرم
سیاستگذاری قوه قضائیه برای به حداقلرساندن مجازات زندان
یک مسئلهی مهم در مسائل قوه قضائیه، مسئلهی زندانهاست. زندان، یک مجازات است. محبوسکردن انسان، محدودکردن او، یکی از مجازاتهایی است که در قانون جزایی ما هست، در مواردی در فقه اسلامی هم وجود دارد؛ ایرادی هم ندارد. ما باید کاری کنیم که اولاً این چیزیکه بهعنوان جزای عمل و مجازات برای افراد تحقق پیدا میکند، در غیر موارد مجازات، مطلقاً تحقق پیدا نکند. البته در قانون مواردی هست که در صورت توجه اتهام، بهخاطر دلایلی، بازداشتهای موقتی انجام میگیرد؛ اما در این بازداشتها، «موقتبودن» به معنای دقیق کلمه و به آن معناییکه روح قانون متوجه به آن است، باید رعایت شود. […] در مجموعهی قوه قضائیه کاری کنید که مجازات زندان به حداقل برسد؛ این احتیاج دارد به تدبیر. البته تدابیری اتخاذشده؛ بعضی درست، بعضی نادرست ـ که نمیخواهیم وارد جزئیات و مسائلش بشویم ـ لکن مجموعاً زندان یک پدیدهی نامطلوب است؛ مشکلات زندان، تبعات زندان، تبعاتیکه برای خود زندانی پیش میآید، تبعاتیکه برای خانوادهها پیش میآید، تبعاتیکه برای محیط کار پیش میآید. بنابراین سیاست قوه قضائیه را این قرار بدهید و دنبال کنید؛ فکر کنید، راه پیدا کنید، علاججویانه؛ یکی باید این باشد که مسئلهی زندان حل شود؛ هم از جهت اینکه جنبهی مجازاتىِ زندان تبدیل نشود به یک شیء دیگر؛ دوم اینکه هرچه ممکن است، مجازات زندان کاهش پیدا کند و تبدیل بشود به مجازاتهای دیگر، تا تبعات زندان دامنگیر جامعه نشود.[۱۶۲] باید با استفاده از افراد صاحبنظر و کارشناسان مجرب، برای مجازاتهای جایگزین زندان برنامهریزی و طراحی شود.[۱۶۳] دربارهی محکومان باید گفت که ما نباید خیال کنیم که عدالت دربارهی کسیکه محکوم به زندان شده، این است که او را به زندان بیندازیم و سر موعد هم آزادش کنیم. این، فقط بخشی از عدالت است. بخش دیگر این است که زندان برای او جایی نباشد که او را فاسد یا فاسدتر کند یا شخصیت او را از بین ببرد یا خانوادهی او را بیچاره کند. این گرایشیکه امروز در قوه قضائیه برای زندانزدایی هست، بسیار نقطهی مثبت و خوبی است. البته بدون تردید کار بایستی با نظم، با ترتیب، با انضباط، با فکر درست و با برنامهریزی انجام بگیرد، لکن جهت درست، همین جهت است و ما نباید یک گوشهیی را که خود موجب نابودسازی اصالتها و شرافتها و ارزشهاست، درست کنیم.[۱۶۴]
حسن رفتار با زندانیان براساس موازین اسلامی و تربیت آنان
نکتهی دیگر، مسئلهی حل مشکلات زندانهاست. خیلی مسئله را باید جدی گرفت. البته سیاست حبسزدایی … بسیار کار خوبی است؛ لکن بههرحال وجود حبس و وجود زندان یک واقعیتی است. بایستی مدیریت ما در امر زندان جوری باشد که زندان بهمعنای واقعی کلمه آموزشگاه نیکیها شود. اینها را باید جزو کارهای بزرگ شمرد؛ جزو مسائل مهم به حساب آورد. اینها چیزهایی است که به خود قوه قضائیه ارتباط پیدا میکند. مدیریتهای مربوطه بایستی حداکثر تلاش را برای این مسئله بکنند. البته در زمینهی کمکردن تعداد زندانیها با عفو و مرخصی، که این هم مباحث طولانیای دارد، ما، موضوع را با مسئولین محترم قوه و با رئیس محترم قوه در میان گذاشتیم، میگذاریم، بحث میشود؛ بههرحال بایست برای این کارها راه علاج حقیقی پیدا کرد. این جزو آن اولویتهایی است که در زمینهی ارتقاء قوه قضائیه بهنظر رسید و گفته شد.[۱۶۵] [این مسئله افزایش تعداد زندانیان] از زوایای مختلف مالی، خانوادگی، اخلاقی و اجتماعی هزینهساز است و باید با تمرکز بر راهحلهای مختلف، برای علاج آن فکری جدی کرد.[۱۶۶]
اهمیت پیشگیری از جرم
نظارت قوه قضائیه؛ پیشگیری از جرم، تأمین عدالت، تأمین امنیت. اینها قلمهای بسیار درشتی است که در نظام اسلامی جزو سرفصلهای مهم اداره مطلوب کشور به حساب میآید. قوه قضائیه میتواند مظهر عدالت در نظام اسلامی باشد.[۱۶۷]
نقش نظارتی قوه قضائیه بر همهی دستگاههای کشور، و مأموریت پیشگیری از وقوع جرم، و نیز جنبهی تربیتی و تهذیبی در بازداشتگاهها، جوانب دیگری هستند که این رکن اساسی نظام اسلامی را در جایگاه والا و مؤثر خود در ادارهی کشور مینشانند و کارآیی و اقتدار نظام اسلامی را از همه سو نشان میدهند.[۱۶۸]
پیشگیری از جرم شاید در قانون اساسی هم بهاینمعنا نباشد که دستگاه قضائی باید ابزاری به وجـود آورد ـ یا یک دستگاه فـرعی به وجود آورد ـ که برود جلو جرم را بگیرد. معلوم نیست بهاینمعنا باشد. البته تفسیرش با افراد خاص و دستگاه خاصی است. انسان اینگونه تصور میکند. لکن پیشگیری از جرم، به همان اجرای عدالت است. «و لکم فیالقصاص حیوه یااولیالالباب». اگر قصاص کردید، قتل واقع نمیشود. اگر اجرای عدالت به شکل دقیق انجام گرفت، ظلم در جامعه اتفاق نمیافتد. اگر مجرم کماهو حقه تعقیب شد و مر حق و عدل دربارهی او جاری شد، کسی به جرم گرایش پیدا نمیکند. این، یک امر قهری است. بسط عدالت همین است. پیشگیری از جرم هم همین است. اینها اهداف و آرزوها و غایات قوه قضائیه است و این غایات، با همینکار قضائیکه شما انجام میدهید، تحقق پیدا میکند و چیز دیگری لازم ندارد…اگر قوه قضائیه در حدّ مطلوب ـ حدّاقلِ آنچه لازم و مطلوب است؛ نه حدّاکثرِ آن ـ قرار گیرد، خواهید دید که روزبهروز در جامعه، جرائم و اشکالات، روزبهروز در بدنه دستگاههای دولتی کمتر خواهد شد. دستیابی به این اهداف، قطعاً بسته به کمک قوه مقننه است که با تنظیم مواد قانونی محکم و لازم، این امکان را فراهم آورد تا، قوه قضائیه، با دستهای قدرتمند خود آنها را اجرا کند.[۱۶۹]
مدیریت علمی و فرانهادی پیشگیری از جرم
مسئلهی پیشگیری [از وقوع جرم] خیلی مهم است. خب بله یک بخشی از قوه قضائیه را معیّن میکنیم برای پیشگیری، خوب است، لازم است، لکن پیشگیری یک کار بسیار وسیعی است؛ باید جرم را بشناسید، علل جرم را بشناسید، عواملیکه جرم را ایجاد میکنند بشناسید، کارهایی را که میتواند از وقوع جرم جلوگیری کند بشناسید؛ یک فصل عظیمی از کار در اینجا وجود دارد. هر کدام از این کارها هم یک کنندهی کار لازم دارد؛ نمیشود همین جوری مثلاً بگوییم یک کمیتهای، فرض کنید به قولِ ما یک هیئتی گذاشتهایم برای این کار؛ نه، اینها باید دانهدانه دنبال بشود.[۱۷۰] البته دستگاههای دیگر هم باید در این زمینه [پیشگیری از وقوع جرم] فعال باشند اما باید تلاشی سازمانیافته در این زمینه صورت پذیرد، چرا که در غیراینصورت، جرائم، مدام افزایش و گسترش مییابند و مدیریت کلان آنها ممکن نخواهد بود.[۱۷۱] پیشگیری از جرم یک موضوع فرا قوهای است، بنابراین قوه قضائیه برای پیشگیری از جرم باید ارتباط خود را با دستگاههای مرتبط با این موضوع، مستحکم و نقاط اشتراک با آنها را تقویت کند. [۱۷۲] البتّه این محتاج همراهی همهی قوا است، بخصوص قوّهِی مجریّه باید در این زمینه با قوه قضائیه همراهی کند.[۱۷۳] [….]پیشگیری از جرم، یک موضوع کاملاً علمی، نیز است و برهمیناساس باید برای شناسایی عوامل جرم و آسیبهای ناشی از آن با صاحبنظران و کارشناسان این موضوع مشورت و همکاری شود.[۱۷۴] قوه قضائیه نیاز دارد به بهرهگیری از دانشها و دانشمندهاییکه کارشان فقط دانش قضائی نیست. حالا مثلاً در همین زمینهِی پیشگیری از جرم؛ خب زمینههای جرم بعضاً روانشناختی است، بعضاً اقتصادی است، این را کسیکه صرفاً دانش قضائی دارد مشکل بتواند بشناسد تا بتواند حل کند؛ در این [مورد] شما طبعاً احتیاج دارید به افرادیکه در زمینهی روانشناسی جمعی، روانشناسی فردی دارای دانش باشند، [دارای] آگاهی باشند یا در زمینهی مسائل اقتصادی درست بدانند که چه چیزی بستر وقوع چه حادثهای و چه مشکلی یا چه راهحلّی است؛ اگر چنانچه از نخبگان حوزه و دانشگاه در دانشهای دیگر استفاده نشود، طبعاً قوه قضائیه نخواهد توانست کار را آنچنان که باید و شاید دنبال کند. [۱۷۵]
کشف علمی جرائم
در باب تحقیق قضائی و کشف جرم، چیزهایی وجود دارد که شرعاً ممنوع میباشد. بعضی از این تجسسها و تفحصهای زیادی و رفتن در بطون بعضی از مسائل، واقعاً ممنوع است. واقعاً نباید مجرمتراشی کرد. نباید بزور بگردیم یکی را پیدا کنیم و با اعتراف و اقرار و یا مثلاً با شهادت زورکی، او را مجرم از آب در بیاوریم و احکام الهی را بر او جاری بکنیم. اصلاً بنای کار بر این نیست؛ بلکه شرعا ممنوع است. برای جرمیابی، واقعاً میشود متدلوژی آن را دنبال کرد. این، از جملهی کارهای ماست. ما که میخواهیم قاضی را به معرفتی برسانیم و میخواهیم واقعاً حقیقت را کشف کنیم، جا دارد که براساس همان مبانی اسلامی بگردیم ببینیم چهطوری میشود از طریق شهادت و قسم و…، حقیقتاً این جرائم را آشکار کرد که هم عدهی کمتری از بیگناهها دچار نقمت دستگاه قضائی و عوامل و ایادیش بشوند و هم تعداد بیشتری از مجرمان گرفتار گردند. این معنا، کاری تحقیقاتی است که بهنظرم میآید میتواند انجام بشود.[۱۷۶]
شناسایی گلوگاههای فساد
پیشگیری از وقوع مفسده هم بهعهدهی قوه قضائیه است. به قانون اساسی مراجعه کنید، ملاحظه کنید، یکی از وظایف قوه قضائیه در قانون اساسی همین پیشگیری است. خوب، پیشگیری ابزارهای لازم خودش را دارد، دستگاههای متناسب خودش را دارد. پیشگیری با استفادهی از ضابطین قضائی هم احیاناً خواهد بود؛ از جمله دستگاههای امنیتی، از جمله دستگاههای اطلاعاتی. از همهی اینها باید در پیشگیری استفاده شود.[۱۷۷] پیشگیری بسیار مهم است. در مورد پیشگیری آنچه حائز اهمّیّت است این است که ما بسترهای وقوع جرم و تولید جرم را درست بشناسیم. اگر این بسترها شناخته شدند، دانسته شدند -که من حالا بعد یک نکتهای را هم در این زمینه عرض خواهم کرد- آن وقت شما راحت با آشنایی، با بصیرت میتوانید با وقوع جرم مقابله کنید که اصلاً جرم واقع نشود. ما اگر توانستیم پیشگیری را بهمعنای واقعی کلمه راه بیندازیم هزینهی مقابلهی با جرم بهشدّت کاهش خواهد یافت. وقتیکه بتوانیم پیشگیری را راه بیندازیم اصلاً از لحاظ مواجههی با جرم و مجرم هزینهِی کشور و هزینهی قوه قضائیه بهشدّت کاهش پیدا میکند.[۱۷۸]تنها با کسیکه فساد کرده و فسادیکه تحقّق پیدا کرده است، برخورد نشود؛ مواظب باشند فساد به وجود نیاید. بنده به مسئولان دستگاههای اجرایی و قضائی تأکید کردهام، بگردند ببینند جاهاییکه گلوگاه فساد است، کجاست؛ آنجا را تحت نظارت قرار دهند و نگذارند از اوّل فسادی به وجود بیاید. البته مواظب باشند تمایلات و احساسات و بازیهای سیاسی و خطّی و جناحی و غیره ـ که دشمنان از اینکه این چیزها در بین مسئولان ما رواج پیدا کند، خوشحال میشوند ـ به میان نیاید؛ جلوِ حق را نگیرد و مانعِ دیدن و نظرکردن و فهمیدن چشمها نشود؛ بلکه باید بینظرانه و برای خدا عمل شود. اگر اینطور شد، به مملکت سود خواهد رسید.[۱۷۹]
۷. طراحی نظام منابع انسانی
استفاده از نیروی انسانی صالح
مسئله این است که در قوه قضائیه، افراد باید اصلاح بشوند و ملاکهایی در نظر گرفته بشود. حالا من نمیگویم که این افراد و ملاکها، خیلی هم ایدهآل باشند و دنبال افرادی بگردیم که شاید کم پیدا بشوند؛ اما در آن حد معقول، ملاکاتی را در نظر بگیرید که دیگر کمتر از آن نمیشود کسی داشته باشد. در قوه قضائیه جمهوری اسلامی، هر کسیکه از این ملاک کم آورد، بیمحابا او را از قوه قضائیه خارج کنید. یعنی قوه قضائیه جمهوری اسلامی، انسانی را که از ملاکات حداقل لازم، چیزی کم داشته باشد، بر نمیتابد. کسیکه احیاناً فاسد و بدخواه و کجدست باشد، نمیتواند در این قوه بماند.[۱۸۰]
عناصر فرصتطلب و بیمبالات و بیبصیرت و احیاناً فاسد از همهی آن دستگاه بهویژه از مسئولیتهای مؤثر[طرد شوند.][۱۸۱]
سرمایههای ما افزایش پیدا کرده است؛ زیرا مهمترین سرمایه یک کشور و یک نظام، نیروی انسانی است. امروز ما صدها برابرِ اوایل انقلاب، انسانهای متخصّص و متعهّد و کارآمد در بخشها و نقاط مختلف کشورمان داریم که اینها محصول دوران انقلابند؛ انسانهای باایمانیکه حاضرند همه وجود و توان علمی و انسانی خود را برای کشور و انقلاب و مردم نثار کنند. اوّلِ انقلاب، نیروهاییکه در بخشهای مختلف دارای تخصّص باشند، بسیار معدود بودند؛ اما امروز در دانشگاهها و حوزههای علمیه و نیروهای نظامی و در بخشهای مختلف مدیریّت کشوری ما، انسانهای فراوانی از این قبیل هستند. این افزایشِ سرمایه است. امروز نسل جوان ما چندبرابر نسل جوان این کشور در اوّل انقلاب است. این یک سرمایه است و باید به چشم افزایشِ سرمایه به آن نگاه شود. البته سرمایه وسیلهای است که کارآمدان و مدیران لایق و قابل میتوانند به سود مردم و کشور از آن استفاده کنند. سرمایه، شرط لازم است؛ اما شرط کافی نیست.[۱۸۲]
عنصر نیروی انسانی صالح را در رأس عوامل تحول و پیشرفت قوه بدانید.[۱۸۳]
عناصر این دستگاه باید کسانی عارف به حقوق و قضای اسلامی باشند؛ که بحمداللَّه در کشور ما فراوانند. لذا ما، خوشبختانه در دستگاه قضائی، عناصر برجسته و شخصیتهای عالم و واقف و دانا به احکام دینی و مسائل شریعت اسلامی، کم نداریم.[۱۸۴]
اگر بخواهیم از لحاظ تشکیلاتی این کار سامان بگیرد و کار اجرایی دستهجمعی انجام شود، جز با همدلی و همکاری در سطوح بالا امکان ندارد. یعنی اگر دو نفر آدم صالح که به خودی خود، «من حیث هو هو» صالحند، اما «هما معاً» آنها اشکال پیدا کند و نتوانند با همدیگر همکاری و معیت داشته باشند، اینها هرچند هم صالح باشند، نمیتوانند کار راه ببرند.[۱۸۵]قوه قضائیه با استحکام درونی، با تربیت و بهکارگرفتن انسانهای شایسته، فاضل، امین و درستکار، قوّت و اقتدار پیدا میکند.[۱۸۶]
تربیت نیروی انسانی کارآمد
یک مسئلهی دیگریکه در قوه قضائیه هست ـ و دیدم که مورد توجه رئیس محترم قوه هم هست؛ لکن باید روی این، کار جدیتری انجام بگیرد ـ مسئلهی کادرسازی برای مناصب مدیریتی و مناصب بالای قوه قضائیه است؛ تربیت انسانهای صالح، بخصوص برای مناصب مدیریتی؛ والاّ در مجموعهی قوه، امر خیلی لازم و مهمی است. از حوزهها، از دانشگاهها باید استفاده بشود. شخصیتهای برجسته بحمداللّه کم نیستند، استعدادهای جوشان در جامعهی ما کم نیست. این هم یک مسئله است که باید مورد توجه قرار بگیرد. انشاءاللّه برای این، کار بشود، سرمایهگذاری بشود، برنامهریزی بشود.[۱۸۷]
مدیران شایسته برای سطوح عالی و میانی قضائی و اداری تربیت[شوند][۱۸۸]
در حدّ امکان سعی شود که عناصر کارآمد جذب شوند و اگر کسانی هم به سبب نداشتن علم و خصوصیّات لازم، این بار سنگین را نمیکشند، قوه قضائیه خودش را از وجود آنان پاک کند.[۱۸۹]مسئلهی پرورش عناصر فعال در قوه قضائیه ـ به قول شما کادرسازی ـ باید جدی گرفته بشود.[۱۹۰] قوه قضائیه برای ادارهی خود، در درون خود دچار کمبود عناصر صالح نیست. بحمداللَّه در قوه قضائیه ـ بخصوص در این بیستسال اخیر ـ عناصر مؤمن، سالم، کارآمد، پُرنشاط و جوان هستند؛ بهقدریکه بتوانند این قوه را بهخوبی اداره کنند و برای مدیریت قوه، دستها و بازوها و سرانگشتهای کارآمدی باشند و کارها را سامان ببخشند. باید انشاءاللَّه از عناصر جوان و مؤمن و پُرشور و با نشاط و با ایمان و معتقد به اسلام استفاده شود. از جوانان صالح و انقلابی و فاضل در مسئولیتهای قوه استفاده کنید. نیروهای مستعد و سالمی در قوهی قضائیه وجود دارند که باید آنها را برای کارهای بزرگ پرورش دهید.[۱۹۱]
نیروهای کارآمد و جهادی و فاضل و صالح در مسئولیتها[به کار گمارده شوند.] [۱۹۲]
[مسئلهی دیگر]مسئلهی جذب در قوه قضائیه است که بهنظرم خیلی مهم میآید. قوه قضائیه باید جاذبه پیدا کند؛ یعنی واقعاً باید علما و فضلا و حقوقدانها و افراد خوشفکر و صاحبنظر در مسائل، احساس کنند که برای همکاری با قوه قضائیه هیچ حالت منتظرهای ندارند. از اینها درخواست شود تا بلافاصله بیایند، حتی خودشان داوطلب شوند. باید روی این موضوع خیلی کار کرد تا انشاءالله چنین حالتی به وجود آید و دست شما پر باشد و اگر در جایی خواستید شاخهای را بزنید، دستتان نلرزد و احساس نکنید که کمبود پیدا خواهد شد. بنابراین، برای جذب واقعاً باید برنامهریزی بشود.[۱۹۳] یکی از تلاشها همین است که عناصر مؤمنی و عالمی و باانصافی به قوه قضائیه جذب شوند. البته نیروی انسانىِ خوب در داخل قوه احتیاج دارد به نظارت از موضع بالا و مدیریت بر کارکردها. انسانِ خوب در معرض لغزش و انحراف قرار میگیرد. اینجور نیست که انسانهای خوب، همیشه خوب باقی خواهند ماند؛ نه، امتحانها برای همه هست؛ باید مراقب امکان لغزشها در همهی احوال بود. این یک جریان است؛ جـریان نیـروی انسـانی؛ کـه خوب، اهمیت هم دارد.[۱۹۴]تقویت دانش قضائی
به تعالیبخشیدن به کیفیت علمی و عملی قضا و تربیت و جذب افراد عالم و بصیر و جستجو از روشهای برتر برای تأمین عدل و سرعت عمل قضائی [اهتمام شود].[۱۹۵]
گسترش علم و آگاهی هم در میان تمام سطوح قوه قضائیه بسیار مهم است. من به رئیس محترم قوه عرض کردم که فاصلهی بین بعضی از آرای دادگاههای بدوی یا تجدیدنظر قبل از رفتن به دیوانعالی کشور، و آراییکه نسبت به همین پرونده بعد از نقض در دیوانعالی کشور است، فاصلهی عجیبی است؛ گاهی بین این، دو تا رأی هست! دو دادگاه که هر دو وابسته به یک دستگاه هستند؛ یکی شدیدترین حکم را داده و مجازات را معین کرده است، یکی تبرئه کرده! فاصلهی اینها خیلی زیاد است. این، ناشی از چیست؟ کی در این بین اشتباه کرده؟ آن هم اشتباهی به این فاحشی. بالأخره بعد از آن که حکم نقض شد، ممکن است مقداری بالا پایین برود، اما اینکه این مقدار فاصله باشد، این نشانهی این است که ما احتیاج داریم به گستردن دانش قضائی در همهی سطوح.[۱۹۶] دانش قضائی بایست تقویت بشود. بسیاری از این احکامیکه یا ضعیفند یا مخدوشند ــ حالا گاهی تصادفاً طبق یک گزارشی، یک چیزی، بعضی از احکام به ما رسیده، ارائهشده ــ انسان که نگاه میکند، بعضی از این احکام خیلی ضعیف است. [مثلاً] قاضی ده استدلال که برای یک حکم ذکر کرده، اغلب استدلالهاییکه ذکر شده، قابل خدشه است، ضعیف است. استدلال باید متقن باشد، باید قوی باشد. نه فقط در مورد دادگاه، حتّی در مورد دادسرا. ادلّهایکه دادستان در کیفرخواست ارائه میدهد باید ادلّهی متقنی باشد، بتواند از آنها دفاع کند، [البتّه] معنایش این نیست که حالا هر چه دادستان گفت، بالاخره مورد قبول قرار خواهد گرفت، امّا باید ادلّهای باشد که قابل استدلال باشد، قابلدفاع باشد. در مورد قاضی و دادگاه که خب اهمّیّت این جهت خیلی بیشتر است. پس این شد مسئلهی احاطهی علمی و قضائی، هم به موضوع، هم به حکم؛ یعنی دانش قضائی باید بالا برود.[۱۹۷]
سرعت و اتقان آرای قضائی
دو چیز، در دستگاه قضائی اهمیت دارد و برای یک قاضی هم میتواند حقیقتاً هدف کارش باشد: یکی سرعت، و دیگری اتقان است. اگر کار سریع انجام نگیرد، همان عیب بزرگی میشود که سابقاً در دستگاههای قضائی دوران طاغوت بود و آثار و نشانههایش هم در بعضی گوشهوکنارهای بعد از انقلاب، هنوز وجود داشت. فلان دستگاه، در فلان بخش از بخشهای قضائی، چندهزار پرونده در قفسههای متراکم و کهنه داشت. واقعاً چیز خیلی بدی است. از این مسئله، باید پرهیز بشود. هر کاریکه سرعت را تأمین و تضمین میکند، مطلوب است. مردم اگر ببینند رسیدگی سریع انجام گرفت، احساس آرامش و تشفی خاطر میکنند که عدالت اجرا میشود.[۱۹۸]یک نکتهی دیگریکه من در مورد ارتقاء قوه قضائیه عرض میکنم، البته قبلاً هم بارها مورد تأکید قرار گرفته، لکن چون مهم است، تکرار میکنیم، مسئلهی اتقان احکام است. احکام دادگاهها بایستی مطلقا از سهلانگاری و سهلگیری به دور باشند. شما بهعنوان یک قاضی محترم، حکمیکه صادر میکنید، باید جوری باشد که اگر این حکم بنا باشد در معرض دیدِ متخصصین امور فقهی و حقوقی قرار بگیرد، شما هیچ دغدغهای نداشته باشید؛ مطمئن باشید به این حکمیکه صادر کردهاید. قاضی وقتی از دانش لازم برخوردار است و مراقب کار خود و حکم خود هم هست، باید جوری باشد که همان وقتیکه این حکم صادر شد، حاضر باشد آن را در معرض دیدِ همهی کارشناسها و متخصصین قرار بدهد و بتواند از حکمِ خودش دفاع کند. اتقان حکم باید اینجور باشد. اندک سستی و ضعف در حکم، به کل بنای دستگاه قضائی ضربه وارد میکند. یک وقتی عرض کردیم؛ نقض مکرر احکام دادگاههای بدوی در دادگاههای تجدیدنظر یا در دیوان عالی کشور، نشان دهندهی این است که یا احکام دادگاههای بدوی از لحاظ محتوایی نقص دارند و از اتقان برخوردار نیستند، یا از لحاظ شکلی نقص دارند و مقررات رعایت نشده. تصمیم براینمعنا بایستی در سرتاسر قوه رواج داشته باشد و مورد اذعان و قبول و پیگیری باشد که احکام، اتقان داشته باشند.[۱۹۹] بنده طرفدار استفاده از علم قاضی نیستم. نه اینکه از جهات اعتبار شرعی، شبههای بخواهم بکنم و بحث علمی مطرح سازم؛ نه. ادعا کردهاند که این جزو مختصات امامیه و اعتبار علم است. کسی هم دراین شبهه نمیکند. بحث علمی نمیخواهیم بکنیم. اما سلیقهی من این است که قاضی در قضا، هرچه ممکن است کمتر از حجت علم خود استفاده کند و برای تشخیص عدل، نگاه کند به همین بینه و ایمان و طرق شرعیه. از علم کمتر استفاده کنیم؛ چون خیلی اوقات، انسان در علم اشتباه میکند. گاهی انسان یک ظن و جهل مطلق را خیال میکند، که قابل برگشت هم نیست. مواردی را پیش بنده میآورند؛ چیزهایی را که قابل علم پیداکردن نیست. میبینم قاضی به استناد علم، حکم کرده است. خیلی از حدود جرائمیکه حتی مجازات اعدام دارد، انسان نگاه میکند میبیند قاضی علم پیدا کرده است! چطور ممکن است سر این قضیه بهطور معمول، انسان علم پیدا کند؟! اما قاضی علم پیدا کرده است و کار او هم معتبر است. برای خودش حجت است و برای دیگران حجت است… بایستی کوشش کنیم که از علم قاضی، در قضایای مختلف، کمتر استفاده کنیم. اما آنجاییکه انسان میبیند ظواهر امر طوری ترتیب داده شده است که به محکومیت ضعیف میانجامد؛ اینجا، جای استفاده از علم قاضی است.[۲۰۰] در حُکم به هیچ وجه نباید وهم و ضعف و فتور وجود داشته باشد. البته این کار اقتضائاتی دارد: استفاده از کارشناسان، استفاده از دستگاههای جرمشناسی، استفاده از انسانهای فکور و عاقل، دقّت و صبر و بینظری و بیطرفی، و در داخل دادگاه و هنگام طرح دعوا، نداشتن هیچ پیشداوری. اینها خیلی مهمّ است. اگر ما این چیزها را در دستگاه قضائی رعایت کنیم، بخش مهمّی از آنچه که وظیفه مسئولان و کارکنان قضائی است، در کنار این وظیفه بزرگ و حفظ حرمت قوه قضائیه، صورت خواهد گرفت. ما نباید سطح توقّع خود را از عرصه دادگاه پایین آوریم؛ عرصه دادگاه باید رفیع باشد. بنده بارها به مسئولان عزیز و محترم قوه قضائیه در بخشهای مختلف گفتهام که حُکم باید آنچنان مستحکم و مستدل باشد که در همه سطوح قابل دفاع باشد. البته این بهمعنای آن نیست که در دیوانعالی کشور نقض نخواهد شد؛ چرا، ممکن است در عین حال فتوری داشته باشد؛ اما بنای قاضی در انشاءِ حُکم و رعایت قانون و استدلال در حکم ـ که ذهن او را به این حکم رسانده است ـ باید به قدری متین باشد که هر کس حُکم را دید، در دل تصدیق کند که درست است؛ هر چه عقل و سواد انسان بیشتر باشد، بیشتر تصدیق کند.[۲۰۱]
حفظ منزلت قاضی و قضا
همیشه جامعهی قضات در یک کشور، جزو مجموعههای وزین و عالیقدر و برخوردار از وزانتهای علمی و اخلاقی و تقوایی هستند. شاید در اغلب و یا همهی جوامع عالم، دستگاه قضا و عناصر آن، این خصوصیت را دارند. در کشور ما هم که قضا یک مرتبهی الهی است و شغل پیامبران میباشد و به افراد صالح و شایسته در میان جامعه میرسد، طبعاً این خصوصیت بیشتر وجود دارد.[۲۰۲] بحمداللَّه قضات متدین، شجاع، انقلابی و مؤمن در دستگاه قضائی ما فراوانند؛ و بنده هم این معنا را تصدیق میکنم. نه فقط قضاتیکه بعد از انقلاب آمدهاند چنین ویژگیهایی دارند، بلکه پیش از انقلاب هم، قضات شریف، دارای شجاعت اخلاقی و پاکدامن را میشناختیم. خود من، از نزدیک و دور چنین کسانی را میشناختم که در همان دستگاه قضائی بودند؛ و این در حالی بود که دستگاه قضای دوران طاغوت، با سیاست غلط و با مدیریت زشت و ناحق اداره میشد.[۲۰۳] قاضی، منزلت در نظر عموم و حمایت از سوی مسئولان را لازم دارد. اگر باب انتقادهای غیرمنطقی و خصمانه و عیبجویانه و احیاناً با انگیزههای سیاسی به سمت قوه قضائیه باز شد به این هر دو نیاز ضربه خواهد خورد: قاضی و دستگاه قضا از چشم مردم میافتد و حمایت مسئولان را هم از دست میدهد. آنوقت ما چطور در این فضا توقّع داشته باشیم که قاضی بیاید با شجاعت بایستد و یک ظالم و متخلف از قانون را ـ که هم زور و هم زر دارد ـ به پای میز محاکمه بکشاند و هیچگونه تحت تأثیر او قرار نگیرد؟ این کار، آسان نیست. اگر ما بخواهیم قاضی این شجاعت و صلابت و اقتدار را داشته باشد که چنین بارهای سنگینی را که از او توقّـع داریم، بردارد، باید او و دستگاهی را که حامی اوست، اوّلاً مورد حمایت قرار دهیم؛ ثانیاً منزلتش را در چشم مردم حفظ کنیم.[۲۰۴] قاضی و دادگاه را عزیز بدارید. احساس عزت و شرافت در قاضی، سدّ محکمی در برابر انگیزهها و عوامل نفوذ و انحراف است.[۲۰۵] [قضات]تشویق هم باید بشوند. ببینید واقعاً بعضیها هستند، آدم میبیند ــ یعنی میداند؛ میبیند که حالا [درست نیست چون] ما از دور اطّلاع پیدا میکنیم ــ واقعاً تلاش میکنند، واقعاً زحمت میکشند، در مواردی وقت استراحتشان را هم به رسیدگیهای قضائی صرف میکنند؛ خب اینها شناسایی بشوند، تشویق بشوند؛ حالا با انواع تشویق. تشویق فقط تشویق مالی نیست؛ تشویق آبرویی هست، تشویق معرّفی کردن و مانند اینها هست؛ [بالاخره] تشویق بشوند.[۲۰۶]
۸. طراحی نظام هوشمندسازی
البته عدالت در قوه قضائیه آسان به دست نمیآید. همین زیرساختهاییکه … اشاره کردند، همهی اینها لازم اسـت. ایـن سیاستگذاریها ـ که خود این سیاستگذاری یک زیرساخت نرمافزاری است ـ انتخاب سیاستهای خوب، سامانههای سختافزاریایکه در قوه به وجود آمده است یا شروع کردهاند به اینکه آنها را به وجود بیاورند، همه لازم است. یعنی عدالت در یک مجموعهی کلان مثل قوه قضائیهایکه بناست یک کشور بزرگ را با جمعیت هفتاد میلیونی، در بخش قضائی اداره کند، با تعارف و با حرف درست نمیشود؛ همین مقدمات را لازم دارد، همین زیرساختها را لازم دارد. بنابراین آنچه که در زمینهی این زیرساختها ـ چه نرمافزاری، چه سختافزاری ـ انجام گرفته است، ارزشمند است؛ باید قدر اینها را دانست. و انشاءالله این سیاستها به همـین شکلِ درست ادامه هم پیدا بکند.[۲۰۷]گسترش فناوریهای نوین و تضمین دستیابی آسان و رایگان مردم به خدمات قضائی [مورد انتظار است.][۲۰۸]
۹. طراحی نظام همکاری بین قوا و نظارت قضائی
همکاری و هم افزایی با سایر قوا
قوه قضائیه باید مثل یک موجود زنده بهطور دائم به خود بپردازد و پیش برود و حرکت بکند. زمانهای خوبی، فرصتهای خوبی در اختیار شماست. این هماهنگی بین قوای سهگانه، نعمت بزرگی است؛ آسان هم به دست نیامد. بعضیها دوست داشتند ـ شاید حالا هم دوست داشته باشند ـ که دائم بین قوای مملکت درگیری و ستیزه و چالش باشد. امروز بحمداللَّه انسجام هست؛ همراهی هست. البته این مانع از این نمیشود که قوا هرکدام به وظایف خودشان عمل کنند. قوه قضائیه در جنب قوه مجریه و قوه مقننه به وظایف خودش قاطع عمل بکند. قوه مقننه در جنب قوه قضائیه و قوه مجریه به وظایف خودش قاطع عمل کند. همه به وظایف خودشان عمل کنند؛ اما با هم همدل باشند و همکاری کنند.[۲۰۹] البته دستگاه قضائی محتاج تعامل با دستگاههای دیگر ـ با قوه مجریه و قوه مقننّه ـ است. همچنان که ما قوه مجریه و قوه مقننّه را به همکاری با دستگاه قضائی و کمک به رفع نیازهای آن توصیه میکنیم، قوه قضائیه را هم به همکاری و همراهی با آن دو قوه توصیه میکنیم. این غیر از این است که کسی تحت تأثیر دیگری قرار گیرد؛ بلکه باید سیاستها و همبستگی کلّی نظام را در ارکان و بخشهای کلان خود همواره مورد توجّه قرار دهند.[۲۱۰] یک نکته هم که بهنظر من نکتهی اساسیای است ـ اگرچه بهکارکرد قوه قضائیه ارتباط پیدا نمیکند، اما به حرکت و مسیر کلی قوه، چرا، ارتباط پیدا میکند ـ همکاری قوا با یکدیگر است؛ امروز کشور به این احتیاج دارد.[۲۱۱]سفارش همیشگی و مؤکد من به رؤسای قوا، افزایش همکاریها است که این همکاریها شامل دو عرصهی مسائل درون دستگاهی، و مسائل کلان کشور است. در مجموعه نظام اسلامی باید در مسائل گوناگون، «همصدایی» از رؤسای قوا شنیده شود. همکاریها و همفکریهای رؤسای سه قوه میتواند به گسترش این مواضع در بخش های مختلف حکومت کمک کند. رؤسای سه قوه باید جلسات مشترک خود را بیشتر کنند، زیرا این نشستها به بازشدن گرهها و پیشرفت امور و بر طرفشدن برخی گلهگزاریها کمک زیادی میکند.[۲۱۲]
همکاری با قوای مجریه و مقننه و همافزایی با آنان را که سفارش همیشگی اینجانب است در نظر داشته باشید. آنان نیز موظف به همراهی و همکاری با شمایند.[۲۱۳]
ارتباط قوه قضائیه با ضابطان قضائی
نوع ارتباط قوه قضائیه با ضابطین قضائی خیلی مهم است. از چندطرف باید ملاحظه وجود داشته باشد: یک طرف این است که بایستی از رفتار ضابطین مراقبت و نظارت بشود… در مورد بعضی از این کارهاییکه ضابطین میکنند، که نباید این کارها نسبت به متّهم انجام بگیرد. خب این یک بخش قضیّه است که مراقبت بشود از رفتار ضابط که تندروی و زیادهروی و مانند اینها انجام نگیرد. یک جهت دیگر این است که قوّه تحتتأثیر نظر ضابط قرار نگیرد؛ خب ضابطین، دستگاههای مؤثّر و مهمّی هستند، قدرتهایی دارند، نظراتی نسبت به اشخاص، نسبت به قضایا دارند؛ قوه قضائیه نه، خودش بایست مستقل رسیدگی کند، تحتتأثیر نظر او قرار نگیرد؛ این هم یک جهت است. یک طرف دیگر قضیّه این است که همین ضابطین گاهی نظرات کارشناسیای دارند که اینها تحقیقشده است، این نظرات کارشناسی را هم ندیده نگیرند؛ قوه قضائیه از این نظرات کارشناسی استفاده کند؛ حالا چه در نیروی انتظامی، چه در وزارت اطّلاعات، چه در جاهای دیگر، ضابطینیکه هستند، گاهی نظرات تخصّصی و کارشناسیشدهای دارند؛ به این نظرات توجّه بشود.یک مسئلهی دیگر [این است که] ضابطین به ما مکرّر شکایت میکنند که مثلاً ما وقتی اعتراض میکنیم که چرا فلان مورد را برخورد نکردید، میگویند ما برخورد کردیم، دادیم به قوه قضائیه، قوه قضائیه رها کرد. از قوه قضائیه میپرسیم چرا؟ میگویند قانون نداشتیم! خب اگر قانون ندارید، قانون را چه کسی باید فراهم کند؟ شما باید فراهم کنید دیگر؛ لایحه درست کنید، تنظیم کنید، بدهید به مجلس تا برایتان تصویب کند. یعنی این جور نباشد که ضابط یک زحمتی بکشد، یک تلاشی بکند، یک کاری انجام بدهد، بعد بیاید قوه قضائیه، با بیتوجّهی قوه قضائیه یا عدم تخصّص قاضی در آن مورد خاص مواجه بشود و از دست برود.[۲۱۴]
نظارت بر دستگاههای اجرایی
اگر کسی بپرسد: «چنانچه ما در دستگاههای گوناگون دولتی، اشکال و نارسایی و عدم پیشرفتِ کار ـ همان تعبیریکه امروزه خیلی معروف شده است و بعضی درست و یا نادرست بر آن تکیه میکنند و نتایج و آمارهای غلطی در اینباره به مردم میدهند؛ یعنی مسئله بهرهوری ـ دیدیم، چه باید بکنیم؟» پاسخ این است: اگر بهرهوری کم بود و یا تخلّفی وجود داشت و یا مثلاً کار راه نیفتادن و اشتغال به کارِ آدمهای ناباب درکار بود، باید دقّت کنیم و دریابیم که کجای دستگاه قضائی نارساست و آیا این نقص، در بخشها و سازمانهای نظارتی مثل سازمان بازرسی کلّ کشور است که متعلّق به دستگاه قضائی است یا مربوط بهجای دیگری است؟ اگر به سازمان بازرسی ـ که البته بازرسیاش باید تضمین قانونی داشته باشد ـ مربوط است، نقصی در کلّ ترکیب دستگاه قضائی است و دستگاه قضائی باید آنرا برطرف کند.[۲۱۵]
۱۰. طراحی نظام مردمیبودن و صیانت از حقوق عامه
مردمیبودن قوه قضائیه
نظام اسلامی در مقابل مردم قرار ندارد؛ مقابلهی حکومت و مردم مربوط به ادبیات نظامهای استبدادی و دیکتاتوری است. در کنار نظامهای استبدادی و دیکتاتوری، نظامهایی هستند که ولو ظاهرشان مردمسالارانه و دموکراسی است؛ اما باطنشان متکی به ثروت و به پول و به منافع طبقات خاص است. این نظامها نیز مقابل مردم قرار دارند؛ چه اقرار کنند، چه اقرار نکنند؛ لکن در نظام اسلامی حکومت عامل مردم است؛ دست مردم است؛ نماینده و خادم و کارگزار مردم است؛ صاحب حق، مردماند. در چنین تشکیلاتی، قوه قضائیه بازوی قدرتمندی است که هر جا انحراف و تخلفی از این حالت پیدا شد، باید گریبان متخلف را بگیرد و رها نکند؛ این وظیفهی بزرگ قوه قضائیه است؛ از جوسازی و از حمله و تهاجم و اتهام و بدگویی هم نباید ترسید و تحت تأثیر تشر و قدرتنمایی و قدرتطلبی و پول و پولدار و بقیهی چیزها هم نباید قرار گرفت؛ باید روی این مسائل تکیه کرد.[۲۱۶]
روحیهی خدمتگزاری به مردم
مردمیبودن شقوقی دارد، مصادیقی دارد؛ یک جنبهی مردمیبودن این است که قوه قضائیه خودش را دارای شأن و روحیهی خدمتگزاری به مردم بداند؛ نگاه، از بالا نباشد؛ گاهی نگاههای ما به مردم ممکن است [جوری باشد] کأنّه از بالا نگاه میکنیم به مردم؛ نخیر، ما جزو مردمیم، بین مردمیم، خیلی از این مردم از ما بالاتر هم هستند و بنابراین، اینکه کسی از موضع بالا به آحاد مردم نگاه کند غلط است؛ بنابراین روحیهی خدمتگزاری [مهم است]. ما باید خودمان را خدمتگزار مردم بدانیم؛ هر کدام ما در هر جاییکه هستیم. این یکی از جنبههای مردمیبودن است.[۲۱۷] [قوه قضائیه] قوّهای است دارای گوش شنوا برای شنیدن. حوصلهی شنیدن باید داشته باشید، هم در دادسرا به وسیلهی بازپرس، هم در مواجههی با دادستان، هم در نهایت در دادگاه در مواجههی با دادرس و قاضی. بایستی گوش شنوا وجود داشته باشد. بشنوید! هم از آن کسیکه شاکی است و آمده شکایت میکند گوش بدهید ببینید واقعاً چه میگوید، هم از آن کسیکه متّهم است و از خودش دفاع میکند، کاملاً گوش کنید ببینید چه میگوید؛ این باید شنیده بشود؛ ممکن است حرف او را قبول هم نکنید امّا گوش کنید.[۲۱۸]
دسترسی آسان مردم به قوه قضائیه و عدالت
یک جنبهی دیگر این [مردمیبودن] است که ما کاری کنیم که دسترسی مردم به قوه قضائیه آسان بشود. یکی از کارهای مهم این است که مردم براحتی بتوانند به مراکز مورد نیازشان در قوه قضائیه دسترسی داشته باشند. [۲۱۹] اگر اینطور شد ـ که در هر بخشی از بخشهای این کشور و این نظام به تحقّق عدالت همت گماشته شد و کسانی دنبالش را گرفتند و عدالت در دسترس بود و مردم طعم آن را چشیدند؛ در همه بخشهای زندگی باید سعی کنیم اثری از بیعدالتی نماند ـ آن روز است که جمهوری اسلامی خواهد توانست به همه مردم دنیا و به همه امتهای اسلامی، بهعنوان الگوی حقیقی اسلام، خودش را نشان دهد.[۲۲۰] در دستگاه قضائی جمهوری اسلامی، باید برای ضعفا یک نگاه مؤکد و یک عطفنظر ویژه وجود داشته باشد. تردیدی نیست که در مقابل ترازوی عدل، همه یکسانند؛ اما ضعفا غالباً ـ یا در بسیاری از اوقات ـ دستشان به ترازودار عدالت نمیرسد و زبان گویا ندارند. خیلی فاصله است بین آن متخلف قانوندان که پیچ و خمهای قانون را میشناسد؛ میفهمد از کجا وارد شود، کجا تندروی کند، کجا کند روی کند، کجا لبخند بزند، کجا اخم کند، با هر کسی چگونه رفتار کند، کجا را امضا کند و کجا را امضا کند که گیر نیفتد؛ با آن انسان ضعیفیکه این پیچ و خمها را بلد نیست. فرق است بین آن کس که توانایی دارد وکیل زبردستی را به استخدام درآورد تا برایش همهی جادهها را صاف کند، و کسیکه چنین توانایی را ندارد. اینها یکسان نیستند. بله؛ آنجا که بنای ترازو کردن سخن حق و سخن باطل است، همه یکسانند. اگر دزد بر دیوار خانهی کسی نردبان بگذارد، شما نگاه نمیکنید که این خانه، خانهی کیست. خانهی هر که باشد، دزد را تعقیب خواهید کرد. در این شکی نیست. اما بالضروره، تفاوت است در رعایتیکه مسئول و مرجع قضا باید نسبت به انسان ضعیف بکند.[۲۲۱] البته در کشور ما، مثل خیلی جاهای دیگر، قشر محروم و فقیر و پابرهنگان و روستاییان و طبقات مستضعف، بیشتر مظلوم واقع شدند. در حق آنها، احتمال مظلومیت قویتر است، تا فلان آدم پولدارِ چیزدارِ زمیندارِ وسیع الامکان. به درد و تظلم همه باید رسید؛ اما به آن کس که در او، احتمال مظلومیت بیشـتر است ـ قشرهای مظلوم و پایین جامعه ـ دلسوزانهتر باید رسید. بخصوص در کشور ما، این جوانانیکه امتحان سختی را در جبهه و دوران جنگ دادند؛ همین بسیج و سپاه و آحاد نیروهای رزمنده و اینهاییکه در میدان جنگ در مقابل دشمن، مثل شیر میغریدند، گاهی در یک قضیهی کوچک شخصی، به خاطر بلد نبودن قانون یا بلندنظری طبیعی یک مؤمن یا یک انقلابی، سرشان کلاه میرود و خسارت میبینند. شما بایستی مو را از ماست بکشید. نباید بگذارید به هیچکس، مخصوصاً به طبقات مظلوم و روستاییان و جوانان فداکار و بسیجیان و رزمندگان، ظلم بشود.[۲۲۲]
افزایش آگاهیهای قضائی مردم
یکی دیگر از مسائل مهم[مردمیبودن] این است که مردم، اطّلاعات قضائی پیدا کنند؛ گاهی اوقات کسانی، یک گرفتاریای دارند که اگر چنانچه مثلاً به فلان نقطهی قوه قضائیه مراجعه کنند، این حل خواهد شد؛ [امّا] نمیدانند، مطّلع نیستند و این گرفتاری روی آنها فشار میآورد، زندگیشان را زیر فشار قرار میدهد و گاهی مشکلات فراوانی درست میکند. بنابراین [باید] اطّلاعات قضائی، آگاهیهای قضائی مردم هم بالا برود. [۲۲۳] آموزش جذاب مسائل عمومی حقوقی و قضائی به مردم موجب کاهش مراجعه به دادگستریها است و لازم است مسئولان قضائی زمینهی استفادهی مردم از مشورتهای قضائی ۲۴ ساعته را مورد توجه جدی قرار دهند.[۲۲۴]
حضور مردمی مسئولین قضائی
[مردمیبودن]یکی هم بهمعنای حضور در بین مردم است که خب الحمدلله من میبینم مسئولین قوه قضائیه … راحت بین مردم حضور پیدا میکنند؛ این خیلی خوب است؛ یعنی با مردم مواجه بشوید، در بین مردم حضور پیدا کنید؛ این هم یک نقطه است. بنابراین اینها جهات مختلف و مصادیق مختلف مردمیبودن است. [۲۲۵] این[حضور مردمی] را ترک نکنید؛ مسئولان محترم قوّه بعد از ایشان این را ترک نکنند. این کارِ بسیار خوب و مهمّی است و همینطور که عرض کردم برکات زیادی دارد؛ هم رفتنِ داخل مردم، هم ارتباطداشتنِ با گروههای فعّال جامعه؛ فعّالان دانشگاهی، فعّالان حوزهای، فعّالان اقتصادی، فعّالان بخش مربوط به مسائل زنان که یک عدّهای در این قضیّه فعّالند؛ یا مسئلهی اقوام؛ ارتباط با اینها خیلی مهم است. اینکه مسئولین قوّه، بخصوص رئیس قوّه با مجموعههاییکه در این زمینهها مشغول کارند، ارتباط داشته باشد، خیلی چیز مهمّی است. خیلی از چیزها هست در زمینهی تولید که انسان تا با همین کسانیکه در مسائل تولید فعّالند – مسئولین کارگری، کارگرها- تماس نداشته باشد و از آنها نشنود، نمیتواند بفهمد حقیقت قضیّه چیست. ارتباط با این گروههای فعّال هم یک بخشی از حضور مردمی و ارتباط مردمی است که باید توجّه به آن داشته باشیم. فایدهاش اوّلاً این است که هم میتوانید از آنها بشنوید حرفها را، ثانیاً برای آنها تبیین کنید؛ خیلی اوقات است یک سیاستهایی را دستگاههای مختلف دارند که بعضیها از بیرون معترض میشوند؛ غرضی هم ندارند، [بلکه] براثر بیاطّلاعی معترض میشوند؛ یعنی باطن این تصمیم را، یا استدلال بر این تصمیم را نمیدانند؛ چون نمیدانند، معترض میشوند. خیلی خب، برای آنها تبیین کنید؛ بعضی از چیزها هست که باید تبیین بشود و گفته بشود.[۲۲۶]تقویت نظارت و مشارکت مردمی در قوه قضائیه
یک مصداق دیگری [از مردمیبودن] این است که مردم به قوه قضائیه کمک کنند. حالا شما دارید با فساد مبارزه میکند، خیلی خب، یکی از عواملیکه میتواند شما را در این راه کمک کند گزارشهای مردمی است؛ وقتی مردم به شما گزارش دادند در زمینهی مسائل مربوط به فساد، شما میتوانید از آن استفاده کنید… یکی از کارهای لازم در مبارزهی با فساد که قبلاً اشاره کردم و گفتم برمیگردم به این، همین نظارتهای مردمی است. خب برای نظارتهای مردمی و گزارشهای مردمی زیرساخت حقوقی در داخل قوّه لازم است؛ یعنی شما باید جایگاه این را در داخل قوّه مشخّص کنید که این گزارشها کجا برود، چه جوری بررسی بشود و صحّت و سُقم این گزارشها شناخته بشود، چگونه دنبال بشود، امنیّت آن گزارشگر هم چگونه محفوظ بماند؛ یکی از مسائل مهم این است. آمربهمعروف و ناهیازمنکر که از جملهی آنها، همین گزارشگری است که میآید راجع به وجود فساد در فلان نقطه، در فلان معامله، در فلان اداره به شما گزارش میدهد، بایستی امنیّتش ــ هم امنیّت مادّیاش، هم امنیّت معنویاش ــ حفظ بشود و مورد تعرّض قرار نگیرد. گاهی اوقات میشود مثلاً یک جوان مؤمن حزباللهی متدیّنی از روی احساس وظیفه میآید یک گزارشی به شما میدهد، منتها چون قانوندان نیست، یک اشتباهی اینجا میکند؛ مثلاً یک اسمی را که نبایستی تصریح میکرد در فلانجا، این را تصریح میکند، یک اشتباهی میکند در این زمینه؛ آن کسیکه قانوندانِ قانونشکن است از همین اشتباهِ کوچکِ این [جوان] استفاده میکند و آن مَفسدهی بزرگ را پشت این پنهان میکند، این جوان محکوم میشود، او سالم درمیرود! این چیزها بایستی ملاحظه بشود. این احتیاج دارد به اینکه در داخل قوه قضائیه یک زیرساخت و زیربنای حقوقیای به وجود بیاید که هم امنیّت گزارشگران مردمی را تأمین بکند، هم صحّت و سقم آنها را. ضمناً راه هم برای تهمتزنی باز نشود که حالا تا دیدند که یک دستگاهی هست که گزارشهای مردمی را گوش میکند و قبول میکند، هرکس با هرکسی مثلاً یک مختصر خردهحسابی دارد، فوراً او را متّهم بکند؛ نه، بایستی پیشبینی بشود و ملاحظه بشود که این [طور] هم نباشد. بالاخره آن کسیکه آمربهمعروف و ناهیازمنکر است باید به قوه قضائیه دلگرم باشد، بداند که قوه قضائیه پشتیبان او است.[۲۲۷] برخی مکرراً میگویند بعضی اصول قانون اساسی معطل مانده است، اما گویا آنها، اصل هشتم قانون اساسی را که مربوط به امربهمعروف و نهیازمنکر است، جزء اصول قانون اساسی نمیدانند و به این امر واجب توجه نمیکنند. این کار وظیفهی قوهی قضائیه است.[۲۲۸] عدالت، انصاف، برادری، ارزشهای اسلامی؛ اینها معروف است؛ باید امربهمعروف بکنیم. در قانون اساسی ما هم جزو وظایف، در اصل هشتم همین مسئلهی امربهمعروف و نهیازمنکر هست. «نَهَوا عَنِ المُنکَر»؛ از منکر هم نهی [کنید]؛ منکر چیست؟ ظلم است، فساد است، تبعیض است، بیانصافی است، عدم اطاعت الهی است؛ اینها ظلم است، اینها منکر است؛ از اینها باید نهی بشود؛ یعنی اینها [جزو] وظایف است. امربهمعروف و نهیازمنکر مثل نماز، مثل زکات جزو وظایف است. و حالا طبق یک روایتی امربهمعروف از همهی این احکام الهی حتّی از جهاد هم بالاتر است.حالا نمیخواهیم وارد این جزئیّات بشویم. به هر حال این یک وظیفهای است که جزو وظایف قوه قضائیه هم هست و اگر چنانچه عمل نکردیم، ضربه خواهیم خورد. الآن شما امکان دارید دیگر؛ قوه قضائیه یعنی قضای کشور، دادگستری کشور دست شما است؛ این امکان شما است که از این امکان باید حدّاکثر استفاده را بکنید، بیشترین استفاده را باید بکنید در جهت همین «اَقَامُوا الصَّلَوه وَ آتَوُا الزَّکَوه وَ اَمَرُوا بِالمَعرُوفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَر» و بقیّهی چیزهاییکه در قرآن بهعنوان وظیفه ذکرشده. باید استفاده کنید؛ اگر استفاده نکردید، نعمت، تضییع شده است.[۲۲۹] مبادا در گوشه و کنار، یا در دستگاه انتظامی یا قضائی، کسانی باشند که راه را جلو آمربهمعروف و ناهیازمنکر سد کنند! مبادا کسانی باشند که اگر کسی امربهمعروف و نهیازمنکر کرد، از او حمایت نکنند، بلکه از مجرم حمایت کنند! البته خبرهایی از گوشه و کنار کشور، در بعضی از موارد به گوش من میرسد. هر جا که بدانم و احساس کنم و خبر اطمینانبخشی پیدا کنم که آمربهمعروف و ناهیازمنکر، خدای نکرده مورد جفای مأمور و مسئولی قرار گرفته، خودم وارد قضیه خواهم شد. این، آن چیزی است که قوام کشور و استقلال کشور را حفظ خواهد کرد.[۲۳۰]
ترویج فرهنگ صلح و سازش در جامعه
ترویج فرهنگ صلح و سازش در جامعه و آسیبشناسی و تقویت شوراهای حل اختلاف در افزایشنیافتن تعداد زندانیان مؤثر خواهد بود. برای مقابله با تبعات منفی افزایش زندانیان مالی و زندانیان مواد مخدر نیز باید دنبال پیشنهادها و راهحلهای تازهای بود.[۲۳۱]
صیانت از حقوق عامه
احیا و استیفای حقوق عامه و حمایت از آزادیهای مشروع مردم از وظایف مهم قوهی قضائیه است و این قوه باید پرچمدار این موضوعات باشد و با مخالفان و معارضان حقوق عمومی در هر جایگاهی، مقابله کند.[۲۳۲] وظایف قوّه را در «قانون» ببینید. وظیفهی قوّه فقط قضاوتکردن و محکمهداری نیست؛ وظیفهی قوّه فراتر از اینها است. در قانون اساسی احیای حقوق عامّه جزو وظایف قوه قضائیه است؛ احیای حقوق عامّه، خیلی دامنهی وسیعی دارد؛ از مسئلهی اقتصاد تا مسئلهی امنیّت تا عرصهی بینالمللی، جایگاه حقوق عامّه است. دفاع از حقّ مردم در عرصهی بینالملل چیز خیلی مهمّی است؛ این جزو وظایف شما است؛ یا فرض بفرمایید گسترش عدل و آزادیکه خب این گسترش عدل در کنار گسترش آزادی است؛ [منظور از] آزادی هم البتّه در قانون اساسی، آزادیهای مشروع است؛ معلوم است. گسترش آزادی هم جزو وظایف شما است. چه جوری این را انجام میدهید؟ با چه شیوهای؟ عرض کردم این شیوههاییکه باید انتخاب بکنید، شیوههای نو و ابتکاری [باشد].[۲۳۳] [ورود قوه قضائیه به احیای حقوق عامه] بسیار کار لازم و خوبی است. اینکه بعضی بگویند این جزو وظایف قوه قضائیه نیست، کاملاً خلاف حق و خلاف قانون است؛ ورود به مسئلهی احیای حقوق عامّه جزو وظایف مهمّ قوه قضائیه است، جزو مجموعهی کارهای دادستانیها است که بایستی مراقب باشند، مواظب باشند و مجموعهی قوّه بایستی به این مسئله بپردازند؛ این کار، کار مهمی است. البتّه فقط مسائل اقتصادی نیست؛ مسئلهی سلامت، مسئلهی آموزش، مسئلهی محیط زیست و امثال اینها مسائل زیادی هست که در اینها حقوق عامّه باید مورد توجّه قرار بگیرد.[۲۳۴] خب تعریف حقوق عامّه چیز آسانی نیست، خود این محلّ اختلاف است که حقوق عامّه چیست؛ این را طبعاً کسانیکه تخصّص در این بخش از حقوق دارند، میتوانند برای شما تبیین کنند و روشن کنند. البتّه من شنیدم که در جهت ابهامزدایی از مفهوم حقوق عامّه، دادستان محترم کل کارهایی کردهاند و مصادیق روشنی را از حقوق عامّه مدوّن کردهاند و مشخّص کردهاند که اینها به عنوان حقوق عامّه است؛ از جمله مثلاً مسئلهی محیط زیست را یا واگذاری بدون دقّت واحدهای تولیدی را، همین کاریکه حالا رئیس محترم قوّه دنبال میکنند و بسیار هم کار درست و بهجایی است که گاهی اوقات میشود که این کار، بظاهر کار فردی است امّا در واقع یک کار جمعی و مربوط به حقوق عامّه است؛ مثلاً واگذاری بنگاههای تولیدی با عدم دقّت به آدمهاییکه یا ناصالحند، ناشایستند یا اینکه ناتوانند؛ خب این منجر خواهد شد به اینکه ناگهان یک ضربهی اساسی به کلّ تولید در کشور بخورد، این دیگر مربوط به یک نفر و دو نفر نیست، این حقوق عامّه است. بنابراین رسیدگی به این قضیّه یک امر مهم و لازمی است و بهنظر من قوه قضائیه از دانشها و دانشمندهای بخشهای مختلف هم در باب تحوّل باید استفاده کند.[۲۳۵]
صیانت از امنیت اقتصادی و فضای کسبوکار مردم
یک مسئلهی دیگر، مسئلهی مبارزهی با مفاسد است که بهنظر من چیز مهمّی است. امروز خب مسئلهی اقتصاد، یک مسئلهی اساسی در کشور است. مخاطبِ اصلی در مدیریّت اقتصاد کشور البتّه قوّهی مجریه است و در بخشی قوّهی مقنّنه؛ در این تردیدی نیست؛ ولی قوه قضائیه هم میتواند نقش ایفا کند در جاهای مختلفی در مسئلهی اقتصاد. یکی از جاهاییکه قوه قضائیه میتواند برای اصلاح اقتصاد کشور نقش ایفا کند، ایجاد امنیّت فضای اقتصادی است؛ این کارِ قوه قضائیه است. قوه قضائیه باید بتواند نوعی برخورد کند با مختلکنندهی امنیّت، که فضای کسبوکار مردم، فضای زندگی و معیشت مردم، یک فضای امنی باشد؛ این یکی از زمینههای کار قوه قضائیه برای اقتصاد کشور [است].[۲۳۶] مسئلهی امنیّت سرمایهگذاری خیلی مهم است؛ بخشی از امنیّت سرمایهگذاری مربوط میشود به دستگاه قوّهی مجریّه، بعضی هم به دستگاههای دیگر مثل قوه قضائیه و دستگاههای گوناگون دیگر.[۲۳۷] ایجاد امنیّت فضای کسبوکار، مبارزهی قاطع با مفسد اقتصادی، همکاری با دولت در حلّ مشکلات؛ این هم یکی از کارهایی است که در زمینهی اقتصاد میتواند قوه قضائیه انجام بدهد.[۲۳۸] درست است که مسئولان استقرار امنیت اقتصـادی غالـباً در دستـگاههای اجراییاند ـ وزارتـخـانههای اقـتصـادی و دستگاههای پولی و بانکی ـ و اینها مسئولند؛ اما نقش قوه قضائیه این است که اگر در مجموعهی این عملکردها و تعامل این دستگاهها با مردم، مفسد اقتصادی به وجود آمد، قوه قضائیه آنچنان با او برخورد کند که برخوردش موجب عبرت برای کسانی باشد که دستگاه اقتصادی را به فساد میکشانند. این، خود یک عامل مهم در ایجاد امنیت اقتصادی است. بعضی خیال میکنند ـ یا اینجور وانمود میکنند که خیال کردهاند ـ که برخورد با مفاسد اقتصادی، مخل امنیت اقتصادی است. این عکس قضیه است؛ این درست نقطهی مقابل حقیقت است. برخورد با مفسد اقتصادی موجب امنیت اقتصادی است برای غیرمفسد. غیرمفسد کیست؟ اکثریت مردم. مفسد اقتصادی تعداد معدودی هستند؛ سوءاستفادهچیها. با اینها برخوردِ سخت بشود تا اکثر مردم، اکثر فعالان صحنهی اجتماع که در امر اقتصادی کار میکنند، احساس کنند دارای امنیتند و راه صحیح آن راهی است که آنها پیش گرفتهاند.[۲۳۹]فساد و مفسد یک ضربهی بزرگی به زندگی مردم و به روحیهی مردم و به ایمان و اعتقاد مردم است. حقیقتاً و انصافاً فساد مالی ــ به همراه فسادهای دیگر که حالا آنچه فعلاً در دستور کار قوه قضائیه است، فسادهای مالی و اقتصادی است ــ گرفتاری بزرگی است، یک ویروس خطرناکی است مثل همین ویروس کرونا؛ و مثل ویروس کرونا واگیردار هم هست؛ بهشدّت واگیردار و مسری است؛ یعنی فساد در یکجا، سریع و شدید به جاهای مختلف سرایت میکند. یک مفسد فقط خودش مفسد باقی نمیماند، دیگران را هم به دلایل مختلفی به فساد سوق میدهد؛ و اتّفاقاً در ویروس کرونا که دست آلوده و ناپاک مایهی انتقال ویروس است، در فساد هم دستهای آلوده و ناپاک موجب میشوند که فساد منتقل بشود و دستبهدست بشود؛ منتها خب در ویروس کرونا این دست را اگر صابون زدیم و شستیم، مسئله تمام میشود [امّا] آنجا دیگر آن دست با صابونزدن و شستن تمام نمیشود، جز قطعشدن چارهای ندارد. بنابراین مسئله، مسئلهی بسیار مهمّی است.[۲۴۰]
صیانت از امنیت و آسایش مردم
قوه قضائیه بازوی توانمند نظام اسلامی است که موظف است عدل و انصاف را گسترش دهد، از حقوق آحاد ملت بدون هیچ تمایزی دفاع کند، متجاوزان به حقوق مردم را بی هیچ تفاوت و بدون اغماض و مسامحه به مجازات برساند، و دعاوی و اختلافات را حلوفصل نماید. تحقق این مأموریت بزرگ مایهی استقرار امنیت و طمأنینه و آرامش واقعی و پایدار برای مردم است.[۲۴۱] هدف از وجود قوه قضائیه این است که مردم در جامعه احساس آرامش کنند؛ بدانند که اگر کسی به حقوق آنها تجاوز کرد، جایی هست که به آن رسیدگی میکند؛ بدانند که اگر قویترین اشخاص ـ حتّی دولت ـ حقّ کسی را ندیده گرفت، یا خدای ناکرده پایمال کرد، یک دستگاه قضائی وجود دارد که شجاعانه و بینظر و بیغرض، میدانداری میکند و حق را به حقدار میرساند.[۲۴۲] آن چیزیکه ما برای این مملکت و برای این ملت خواستهایم، عبارت از این است که مردم در کنار قوه قضائیه، احساس آرامش کنند. این هنوز حاصل نشده است؛ باید این بشود.[۲۴۳] احساس رضایت و احساس امنیت، به برکت حضور قوه قضائیه. این برای یک کشور، برای یک جامعه لازم است. این همه تأکیدیکه در اسلام، در متون اسلامی، در قرآن کریم، در روایات، نسبت به قضاوت و حلوفصل خصومتها شده است، برای همین است که جامعه بتواند احساس رضایت کند؛ هر مظلومی احساس کند که میتواند خود را به ساحل امن قوه قضائیه برساند و جلوی ظلم گرفته شود. این لازم است.[۲۴۴] در جامعه، کمبود و مشکلات و درگیری و ظلم به افراد و تعرض به اموال و جان و حیثیت اشخاص وجود دارد؛ اما دستگاه قضائی باید بهگونهای باشد که هرکس در جامعه مورد ظلم هر مقامی واقع شد، خاطرش آسوده باشد که رسیدگی میشود؛ مثل فرزندیکه پدر عاقل و مهربان و قوییی دارد و هرکس به او اندک تعرضی کند، دلش محکم است و میگوید ظلم تو را به پدرم میگویم و او حق من را از تو خواهد گرفت. بایستی بر تمام آحاد کشور، چنین روحیهای نسبت به دستگاه قضائی حکمفرما باشد. اگر به کسی ظلم شد، بداند که با مراجعه به دستگاه عدل اسلامی، قطعاً آن ظلم برطرف خواهد شد. این یک بعد از ابعاد کار دستگاه قضائی است که مورد انتظار اسلام و همهی مردم است؛ که انشاءاللَّه حرکت دستگاه قضائی، به همان طرف خواهد بود.[۲۴۵] در جامعهی ایرانی، به ذهن همهی آحاد این مردم، خیلی آسان و آشناست که حق یک نفر را بخورند، چند سال هم دوندگی کند، به جایی هم نرسد. کدامِ شما و کدامیک از آحاد این ملت، چنین صورت مسألهیی را نشنیده، یا مکرر نشنیده است؟ این، باید نباشد. در جامعهی اسلامی، باید هر مظلومی احساس بکند که پناهگاهی در آنجا هست؛ مثل کسیکه مثلاً در طوفان و کولاک خیلی سختی، یا در جادهی خطرناکی در شب حرکت میکند، پناهگاهی هم در نقطهیی قرار دارد، خودش را سینهخیز هم که شده، به آنجا خواهد رساند و مطمئن است آنجا که رسید، دیگر خیالش بایستی آسوده باشد. آن پناهگاه، قوه قضائیه است. فرق هم نمیکند؛ همهی قشرها باید این احساس را داشته باشند. این غلط است که ما بگوییم فلان کسان، نزدیک دادگستری نیایند که نمیرسیم. نه، به همه میرسیم.[۲۴۶] به آنچه که انجام گرفته است، قانع نیستیم. وقتی فاصلهی خودمان را با وضعیکه مطلوب است، انسان ملاحظه میکند، میبینید که هنوز باید خیلی حرکت کنیم؛ خیلی باید بدویم ـ آن وقت آن مقصودیکه عرض کردیم، حاصل خواهد شد؛ یعنی دستگاه قضائی کشور به مأمن و پناهگاه طبقات مظلوم که از همهی قشرها ممکن است باشند، تبدیل خواهد شد، که تا کسی به کسی ظلم کرد یا خواست ظلم بکند، آن کسیکه مورد تعدی قرار گرفته است، به خود دلخوشی میدهد که من میروم سراغ قوه قضائیه و رفع ظلم میکنم. این حالت باید به وجود بیاید. شما نگاه کنید ببینید این حالت امروز در جامعه هست یا نیست. اگر نیست، بدانید که باید بروید سراغش و این را تأمین کنید.[۲۴۷]غایت مطلوب برای قوه قضائیه در عرصهی عملی این است که وضع قوه قضائیه به آنجا برسد که هر کسی در کشور، در جامعهی اسلامی احساس کرد که کسی میخواهد به او ظلم شود یا کسی به او ظلمی کرده است، تعدیای کرده است، دلخوش باشد به اینکه به قوه قضائیه مراجعه میکنم و مشکل را برطرف میکنم. این احساس باید در مردم به وجود بیاید. همه احساس کنند که با مراجعهی به قوه قضائیه به حق خودشان میرسند. این حالت باید در جامعهی اسلامی به وجود بیاید. قوه قضائیه از نظر مردم بهعنوان یک ملجأ و پناه، احساس بشود و دیده بشود؛ دلِ مردم اینجوری گواهی بدهد. به هرکس ظلم شد، هرکس احساس کرد به او ظلم شده، به خودش، در دلش، به دیگران، بگوید میروم قوه قضائیه و مشکلم را حل میکنم؛ یک چنین نگاه امیدوارانهای به قوه قضائیه باید در کل جامعه شکل بگیرد. این اگر شده باشد، شما به مقصودتان رسیدهاید؛ اگر نشده باشد، پس باید هنوز کار کنید. به خروجیها نگاه کنید. باید کاری کنید که قوه قضائیه بشود ملجأ و پناه برای همه؛ از عالی و دانی.[۲۴۸] قوه قضائیه یکی از آن مراکزی است که مردم بهشدت برای استقرار عدالت به آن چشم دارند. آنچه انجام گرفته است، ارزشمند ـ برنامههاییکه بیان شده است؛ و امروز هم فرمودند ـ و باارزش است؛ اما اینها باید در مقام عمل خودش را نشان بدهد؛ باید خروجی و نتیجهی قوه قضائیه، احساس آرامش و امنیت برای مردم باشد. یک بار من در یکی از دیدارهای گذشته به شما برادران و خواهرانیکه تشریف داشتید، عرض کردم که باید جوری بشود که هر مظلومی، هر صاحب حقی، هر کسیکه معتقد است حق او تضییع شده، به مجرد این که مورد ستم قرار گرفت، در دل خود بگوید که من حالا به دستگاه قضائی مراجعه میکنم و حق خودم را خواهم گرفت؛ این اطمینان باید در دل انسانها و افراد جامعه موج بزند؛ این باید به جود بیاید؛ ما این را احتیاج داریم.[۲۴۹]دادن امنیت به مردم یک پایهی مهمش روی دوش قوه قضائیه است. چه امنیت اجتماعی، چه امنیت اقتصادی، چه امنیت اخلاقی، چه امنیت حیثیتی. درست است که دستگاههای گوناگونِ اجرایی هرکدام به نحوی در این کارها با قوه قضائیه شریکند ـ مثلاً در امنیت اجتماعی، دستگاههای انتظامی با قوه قضائیه شریکند و باید استقرار امنیـت کـنند ـ اما نقش قوه قضائیه در اینجا چیست؟ این است که آن کسیکه متجاوز است، از سوی قوه قضائیه آنچنان با او برخورد شود که مایهی عبرت شود. امنیت اخلاقی در جامعه، امنیت فرهنگی و امنیت حیثیتی هم همینطور است. [۲۵۰] مسئله امنیت قضائی هم که در برخورد و مراجعه و مواجهه با دستگاه قضا، مردم احساس امنیت کنند، بسیار مهمّ است. این نگاهِ بسیار دقیق و حسّاس و جستجوگر را در درون قوه قضائیه میطلبد. اگر امنیت قضایی به وجود آمد، امنیت سیاسی، امنیت اجتماعی، امنیت اقتصادی، امنیت اخلاقی و امنیت فرهنگی هم به وجود خواهد آمد. [۲۵۱] بحمداللَّه ما در قوه قضائیه، قضات پاکدامن، شریف، دانا، مسلّط بر کار و باوجدان خیلی داریم. الحمدللَّه بدنه قوه قضائیه، بدنه بسیار خوبی است؛ منتها در هر مجموعهای باید همیشه انسان این بیم را داشته باشد که آدمهای سست بنیاد، سست عقیده و سست عمل حضور دارند. از این احتمال نباید صرفنظر کرد؛ باید دائم مثل دوربینیکه با نورافکن محوطهای را جستجو میکند، چشمهای جستجوگرِ مسئولان عالیقوه، بهطور دائم در داخل قوه قضائیه جستجو کند؛ آنگاه امنیت قضائی به معنای واقعی کلمه بهوجود آید.[۲۵۲]
صیانت از امنیت روانی و اعتماد مردم
یکی از حقوق عمومی مردم همین است که امنیّت روانی داشته باشند. امنیّت روانی یعنی چه؟ یعنی هر روز یک شایعهای، یک دروغی، یک حرف هراسافکنندهای در ذهنها پخش نشود. حالا تا دیروز فقط روزنامهها بودند که این کارها را میکردند، حالا فضای مجازی هم اضافه شده. هرچندوقت یا چند روز یک بار، گاهی چند ساعت یک بار یک شایعهای، یک دروغی، یک حرفی را یک آدم مشخّصی یا نامشخّصی در فضای مجازی منتشر میکند، مردم را نگران میکند، ذهن مردم را خراب میکند. یک دروغی را مطرح میکند، شایع میکند، خب، این امنیّت روانی مردم از بین میرود. یکی از وظایف قوه قضائیه برخورد با این مسئله است… البتّه گاهی اوقات هم منبع برخی از همین اخبار خود قوه قضائیه است. یعنی گاهی اوقات یک نفری از قوه قضائیه یک گوشهای یک چیزی راجع به یک کسی، راجع به یک مجموعهای ذکر میکند که خود این، افکار عمومی را تحت تأثیر قرار میدهد.[۲۵۳]بعضی افراد خیال میکنند که افکار عمومی، منطقه آزاد و بیقیدوبندی است که هرکار خواستند، با آن بکنند! افکار عمومی موش آزمایشگاهی نیست که هرکس هرکار خواست، بتواند با آن بکند. با تحلیلهای غلط و شایعهسازی و تهمت و دروغ، به ایمان و عواطف و باورها و مقدّسات مردم آسیب میزنند. اینکه درست نیست. بنابراین نظارت لازم است تا این کارها نشود. این یک وظیفه است و اگر انجام نگیرد، جای سؤال دارد که چرا انجام نمیگیرد. چه کسی موظف است ؟ در درجه اوّل دستگاههای دولتی و بعد دستگاههای قضائی. اگر دستگاههای دولتی وظیفه خود را انجام دهند، نوبت به دستگاه قضائی نمیرسد. اگر دستگاههای دولتی به هر دلیلی نتوانستند کاری را که برعهدهی آنهاست، انجام دهند، قاضی باید وارد میدان شود. قاضی هم مثل داور است؛ از قاضی نباید انتظار داشت که حکم نکند. یک داور در میدان ورزش، به بازیکن خطا کار تذکّر میدهد و اخطار میکند. اگر تذکّر فایدهای نکرد، به او کارت زرد نشان میدهد. اگر فایدهای نکرد، کارت قرمز نشان میدهد.[۲۵۴] چیزیکه ضد حالت اعتماد مردم است، این است که افرادی علیه قوه بنا کنند تشکیککردن. عادت بدی پیدا شده است ـ البته این جدید هم نیست، اینها همیشه بوده است؛ اما خب، حالاها چون وسایل ارتباط جمعی متکثر است، همهگیر است، فراگیر است، بیشتر خود را نشان میدهد ـ این عادت بد، تشکیککردن در گزارشهاست. قوه قضائیه گزارش میدهد، یک نفر میآید میگوید که از کجا معلوم اینها راست است. یک شبههای به وجود میآورد. قوه مجریه گزارش میدهد، یکی پیدا میشود و میگوید آقا از کجا معلوم این آمارها درست باشد. تشکیک ایجاد میکند. عین همین قضیه در مورد قوه مقننه هم هست. نمیشود زحمات یک مجموعهی انسانىِ فعال را با یک ان قلت بیجا و القاء شبههی بیمورد، همه را انسان زیر پا له کند؛ این غلط است. البته جلوی حرف کسانیکه اختیار حرفزدن خود را ندارند، نمیشود گرفت؛ اما مسئولان متوجه باشند. رسانههاییکه احساس مسئولیت میکنند، متوجه باشند؛ بیدلیل گزارشهای رسمی مسئولان برجستهی نظام را زیر سؤال نبرند. هم در قوه قضائیه این حرف هست، هم در قوه مجریه این حرف هست، هم در قوه مقننه این حرف هست. زیر سؤالبردن فعالیتها، زحمات را ضایع میکند.[۲۵۵] گوشتان به این نباشد که حالا فلانی اعتراض کرد، فلانی حرفی زد، فلانی اهانتی کرد. البته نباید بکنند. این که بعضاً دیده میشود، دستجات سیاسی یا مطبوعات یا غیره، در مقابل حفظ احترام این قوهایکه مردم باید به آن اعتماد داشته باشند، احساس مسئولیتی نمیکنند، بد و خلاف مصلحت است. یکی از راههای بیاعتماد کردن مردم، همین شایعهپراکنیها و حرفهایی است که از روی بیمسئولیتی زده میشود.[۲۵۶] دستگاه قضائی باید مورد اعتماد عموم مردم قرار گیرد، نه این که در صلاحیت و اقتدار و صلابت آن خدشه شود. البته برای رسیدن به این نقطه، تلاش، پیگیری، کار مداوم همراه با شجاعت و توکّل به خدا لازم است، که انسان نشانههای آن را بحمداللَّه مشاهده میکند.[۲۵۷] باید بهنحوی عمل کند که دلگرمی و اعتماد مردم را به خود جلب کند؛ یعنی همه مطمئن شوند که این هسته قضائیکه در اینجا مستقر است، برطبق قانون و عدل حکم خواهد کرد. طبیعی است اکثر مردم ـ که اکثر مردم خوبند ـ خشنود و دلگرم خواهند شد؛ اقلیتی هم که متجاوزان و خودسرها و متعدّیانِ به حقوق دیگران هستند، نگران خواهند گردید. این نگرانی، نعمت بزرگی است. بدانند که این پنجه قوی، در آن نقطه از کشور هم کارآمد است. شرط اعتماد مردم به قوه قضائیه این است.[۲۵۸] گر نتوانستید این غرض اصلی را تأمین کنید، همه آن اشکالات وارد خواهد شد. برای ارزیابی قوه قضائیه، باید این معیار را بهکار بگیرید؛ ببینید چهقدر این حالت اعتماد در مردم بهوجود آمده است؛ هر مقدار بهوجود آمده است، همان مقدار شما موفّقید. اگر نوددرصد، اگر هشتاددرصد، اگر پنجاهدرصد و یا اگر انشاءاللَّه یک روز صددرصد این حالت اعتماد بهوجود آید، آن وقت قوه قضائیه به همان اندازه توفیق پیدا کرده است.[۲۵۹] شما الآن ملاحظه میکنید، مدتهاست که در مواردی، سرعتعملهای بسیار زیبایی در اجرای احکام مشاهده میشود. جرمی انجام میگیرد، بلافاصله تحقیق میشود، حکم عادلانه صادر میشود و حدود الهی اجرا میگردد. شما دیدهاید، آنجاهاییکه چنین حادثهیی اتفاق افتاده، مردم چه شور و شوقی نشان دادهاند و چهقدر آبروی دستگاه قضا در آنجاها بالا رفته است.[۲۶۰] افکار عمومی خیلی مهم است. ما در مقابل دشمن و بدخواه و توطئهگر و دروغگو و تهمتزن باید با صلابت و قاطعیّت عمل کنیم… در مقابلِ افکار عمومی نمیشود اینجوری ظاهر شد. در مقابل افکار عمومی بایستی با تواضع، با دلسوزی، با محبّت وارد شد و با افکار عمومی تفاهم کرد؛ این خیلی چیز مهمّی است، تا بتوانیم اعتماد افکار عمومی را جلب کنیم. جلب اعتماد افکار عمومی، یکی از آن اساسیترین کارها است برای قوه قضائیه؛ البتّه برای همهی دستگاهها همینجور است، منتها قوه قضائیه چون با دعوا سروکار دارد و وارد میدان دعوا و معارضه با متجاوز و متعدّی از قانون میشود، بیشتر از اغلب دستگاههای دیگر به اعتمادسازی احتیاج دارد؛ هم خود قوه قضائیه، هم دستگاههاییکه ضابط قوه قضائیهاند؛ آنها هم همینجور. مثلاً فرض کنید نیروی انتظامیکه ضابط قوه قضائیه است، نیاز دارد به اینکه مردم به او اعتماد کنند تا [اگر] یکجا لازم است یک اِعمال قدرتی بکند، یک خشونتی به خرج بدهد، مردم آنقدر به او اعتماد داشته باشند که بگویند آهان! این جایش بود، لازم بود، باید این کار انجام میگرفت.[۲۶۱] اعتماد عمومی به دستگاههای دولتی و قضائی در گرو آن است که این دستگاهها در برخورد با مجرم و متخلف قاطعیت و عدم تزلزل خود را نشان دهند.[۲۶۲] تبیین حقیقت و اطّلاعرسانی به افکار عمومی هم مهمّ است؛ این را هم نباید فراموش کرد. نباید مردم را در ابهام باقی گذاشت. […] اقدام بکنیم، اما حقیقت را هم برای مردم تبیین نماییم. بدون تبیین حقیقت، افکار عمومی در ظلمت و فضای غبارآلود باقی خواهد ماند و دشمن سوءاستفاده خواهد کرد.[۲۶۳] برخورد هم البتّه با تبیین [باشد]؛ یکی از کارهای مهم این است، که برمیگردد به همان مقولهی تبلیغ. یعنی وقتی یک مفسد اقتصادی را شما محاکمه میکنید و محکوم میکنید به یک مثلاً جزائی و یک مجازات و معاقبهای، این برای مردم جوری تبیین بشود که مردم همه احساس کنند که این کارِ درستی است و این کار باید همینجور انجام میگرفت. من الان یادم آمد که در تاریخ گذشتهی ما این کار [شده]. در تاریخ در زندگی امام حسن (علیهالسّلام) این هست که عبیداللهبنعبّاس که فرمانده یک بخش خیلی مهمّی از لشکر امام حسن بود، شب که خوابیدند، صبح پا شدند و دیدند در خیمهاش نیست؛ رفته بود، گریخته بود و ملحق شده بود به معاویه؛ آمدند به او رشوه دادند، فلان دادند، پول دادند و رفت طرف معاویه. خب یکچنین حادثهای برای لشکر امام حسن (علیه السّلام) خیلی حادثهی شکنندهای بود. آنجا یکی از اصحاب نزدیک -که من حالا یادم نیست، قدیم دیدهام، حجربنعدی بود یا کسی دیگر- آمد برای مردم سخنرانی کرد؛ یک بیانی کرد که بعد از پایان بیان او، همه اظهار خوشحالی کردند، گفتند الحمدلله که این رفت! ببینید، این بیانِ تبیینِ بهمعنای واقعی، تبلیغ بهمعنای واقعی، اینجوری است؛ میآید حرف میزند و روشن میکند که آنچه اتّفاق افتاد، بهنفع ما بود؛ یعنی به تعبیر رایجِ امروز، تهدید را به فرصت تبدیل میکند؛ این بایستی در قوه قضائیه [باشد].[۲۶۴]
گسترش عدل و احیای حقوق عامه و آزادیهای مشروع و نظارت بر اِعمال قانون را که در شمار هدفهای قوه قضائیه در قانون اساسی است در رأس برنامهها قرار دهید. این موجب اعتماد مردم و دلگرمی آنان به قوه قضائیه در حوادث و منازعات خواهد شد.[۲۶۵]
صیانت از آبروی مردم
مسئلهی دیگریکه در مورد قوه قضائیه مهم است ـ البته مخاطب این، فقط قوه قضائیه نیست؛ بیشتر، دستگاههای تبلیغاتیاند ـ مسئلهی آبروی اشخاص است. خیلی باید مراقب حفظ آبروی اشخاص بود. شریعت اسلامی عِرض مؤمن را در ردیف جان او قرار داده. نباید قوه قضائیه، دستگاهها، دادگاهها و دستگاههای اداری قوه قضائیه، تحتتأثیر جوسازی تبلیغات رسانهها قرار بگیرند. خب، رسانهها انصافاً دراینزمینه مشکلاتی دارند؛ بخصوص حالا که این پایگاههای رایانهای راه افتاده، مشکلاتی وجود دارد؛ یعنی خیلی امورِ لازمالرعایه، رعایت نمیشود؛ حقیقتاً اینجور است؛ این جزو نواقص زندگی ماست، نواقص کار ماست. خب، این در جای خود علاج دیگری دارد؛ علاج مسئلهی شایعات و کارهاییکه در مطبوعات و غیر مطبوعات انجام میگیرد، مقولهی جداگانهای است؛ اما قوه قضائیه نباید تحتتأثیر قرار بگیرد. اگر چنانچه همهی مطبوعات، همهی پایگاههای رایانهایکه فضا درست میکنند، جو درست میکنند، افکار عمومی میسازند، به یک سمتی هل دادند، قوه قضائیه، آن دادگاه خاص یا دادسراییکه حالا مسئول پیگیری یک پرونده است، بایستی کار خودش را انجام بدهد؛ هیچ تحت تأثیر نباید قرار بگیرد. این نکتهی بسیار اساسیای است. اسم آوردن از متهمین، قبل از اثبات جرم، یا اسم نیاوردن، اما جوری بیان کردن که مثل اسم آوردن است، اینها اشکال دارد، ایراد دارد؛ اینها ارتقای قوه قضائیه و دستگاه قضای کشور را یقیناً دچار اختلال میکند.[۲۶۶] در جامعهی اسلامی، حیثیت افراد نباید مورد تلاعب دست افرادی قرار بگیرد که هیچ احساس مسئولیتی نمیکنند. دستگاهها باید برخورد کنند. آبروی افراد را بردن، اتهام به افراد واردکردن، اشخاص را بدون دلیل ـ از مسئول و غیرمسئـول ـ زیر سئوالبردن، دربارهی آنها شایعه ایجادکردن، چیزی است برخلاف احکام اسلامی؛ برخلاف شرع اسلامی است؛ برخلاف رویهی اسلامی است. فرض بفرمایید به یک نفر تهمت سوءاستفادهی مالی بزنند، که تا او بیاید ثابت بکند چنین چیزی نبوده، زمان زیادی صرف خواهد شد. این چیزها؛ امنیت حیثیتی در جامعهی اسلامی، امنیت آبرویی، مسئلهی مهمی است و باید به آن توجه بشود. قوه قضائیه در این زمینه و در استقرار این امنیت نقش دارد.[۲۶۷] یک نفری متهم به یک معنایی میشود؛ قوه قضائیه وظیفه دارد از راههاییکه قانون معین کرده، برود تحقیق کند، تفحص کند و مشخص کند که این اتهام وارد است یا وارد نیست. صرف متهمشدن که جرم نیست. بههر کسی ممکن است یک اتهامی وارد شود. تا وقتیکه از طریق قانونی جرم ثابت نشده است، نه در خود قوه، نه در بیرون قوه، نه در تریبونها و منبرهای رسمی، نه در وسایل ارتباط جمعی، کسی حق ندارد آبروی یک مسلمانی را ببرد؛ این بسیار مسئلهی مهمی است. بعضی اوقات انسان میبیند روی قوه قضائیه فشار میآورند که آقا افشا کنید. نه آقا، هیچ لزومی ندارد افشاکردن. در موارد خاصی، بله، شارع مقدس مشخصاً و معیناً خواسته است که مردم مجازات را ببینند، یا مجازاتشونده را بشناسند؛ اینها موارد خاصی است، مال همهجا نیست. بخصوص وقتیکه در فضای جامعه روحیهی تعمیم وجود دارد که یک چیزی را بهغیر مورد خودش تعمیم میدهند، اینجا انسان خیلی باید احتیاط کند. تا وقتی جرمی ثابت نشده است، قطعاً نبایستی کسی را در معرض قرار داد؛ در معرض اتهام هم نباید قرار داد؛ چون وقتی گفتید متهم است، افکار عمومی تفکیک نمیکند بین متهمیکه هیچ گناهی نکرده است، با آن کسیکه شواهدی بر گناه او وجود دارد. حتّی بعد از اثبات جرم هم چه لزومی دارد؟ عرض کردم، مگر یک موارد خاص؛ «و لیشهد عذابهما طائفۀ من المؤمنین». چند موردِ اینجوری داریم. حتّی اگر چنانچه فرض کنیم یک نفری جرمی هم کرده است، این جرم در دادگاه صالح اثبات هم شده است، این شخص به مجازات محکوم هم شده است ـ فرض کنید رفته زندان ـ چه لزومی دارد ما اسم او را در روزنامهها منتشر کنیم تا بچهی این آدم که دارد مدرسه میرود، دیگر رویش نشود مدرسه برود؟ چه اشکال دارد که این مدتِ زندانش را بگذراند، بیاید بیرون، خودش و خانوادهاش زندگی عادیشان را ادامه دهند؟ خب، جرمی کرد، مجازات شد، تمام شد دیگر. باید حتماً آبروریزی بشود؟ این از نکات بسیار مهمی است.[۲۶۸]
صیانت از حقوق مردم در مسائل بینالمللی و احیای حقوق بشر اسلامی
قوهی قضائیه باید در موضوعاتی همچون تحریمها، مصادرههای آمریکاییها، تروریسم و یا حمایت از شخصیتهای مظلوم دنیا همچون شیخ زکزاکی و یا حمایت از مسلمانان میانمار و کشمیر، از جایگاه حقوقی وارد شود و نظر حمایتی و یا مخالفت خود را قاطعانه اعلام کند تا در دنیا منعکس شود.[۲۶۹] پیگیری حقوق پایمالشدهی ملت ایران به علت تحریمها، در دستور کار قضائی قرار گیرد. […] تضییع حقوق ملت ایران بهواسطهی تحریمها، واقعیتی است که باید در سطح جهانی پیگیری قضائی شود [و نیز] «پیگیری حقوق هزاران قربانی تروریسم در ایران»، «اقامهی دعوا علیه دولتهاییکه قاتلان این قربانیان را حمایت آشکار و پنهان میکنند» و «دفاع حقوقی از شخصیتهای مظلوم مسلمان در سراسر جهان»[۲۷۰] [یکی دیگر از وظایف قوه قضائیه] احیای حقوق بشر اسلامی در سطح جهان است. حقوق بشریکه غرب میگوید بر مبنای غلطی تنظیم شده و لازم است حقوق بشر اسلامی با پایههای متقن و عقلانی در افکار عمومی جهان و مجامع حقوقی تبیین و پیگیری شود. اعلام رسمی «چشمبستن سازمان ملل بر جنایت جاری و کودککشی در یمن را در ازای گرفتن پول از برخی کشورها»، باعث شرمندگی بشریت است. این رسوایی، ضد حقوق واقعی بشر است و باید در سطح جهان، روی آن کار حقوقی و قضائی انجام شود.[۲۷۱]باید مفاهیم اسلامی را به شکل شایستهای زنده کنیم. امروز دروغگوها در دنیا پرچمهای حقوق بشر بلند کردهاند و دغلکاران عالم زیر این پرچمها و شعارها پنهان شدهاند. حقوق بشر در سایهی عدل اسلامی و احکام اسلامی تحقق پیدا میکند؛ و در دستگاه قضائی، حقوق بشر باید هوشیارانه ـ نه با معیارها و ضابطههای دروغینیکه امروز غرب ارائه میکند؛ بلکه با معیارهای اسلام ـ مورد دقت تمام قرار گیرد. ممکن است در گوشهوکنار جامعهی ما، بهوسیلهی آحاد مردم یا بهوسیلهی دستگاهها، مواردیکه از طرف اسلام حقیقتاً حقوق بشر شناخته شده است، نقض شود. باید دفاع از حقوق بشر، بهوسیلهی قوه قضائیه انجام گیرد… باید حقوق انسان و حقیکه خدای متعال برای آحاد انسان معین کرده است، نسبت به همهی افراد و در همهی موارد، کاملاً رعایت شود.[۲۷۲]
۱۱. طراحی نظام اطلاعرسانی و تبیین
انعکاس حکمت و اقتدار در تصویرسازی قوه قضائیه
نکتهی دیگر که خیلی مهم است، مسئلهی تصویرسازی از قوه قضائیه است. ممکن است شما خیلی هم خوب و شریف باشید امّا یک حادثهای یا حوادثی پیش بیاید که در چشم مردم، آن شرافت، آن امانت، آن صداقت منعکس نشود، عکس آن منعکس بشود؛ این خیلی چیز بدی است.[۲۷۳] خب حالا چه کار کنیم که این تصویر در ذهن مردم از قوّه به وجود بیاید؟ این دیگر در رفتار شما، در گفتار شما، در عملکرد شما، در تبلیغات درستیکه انجام میدهید باید انجام بگیرد؛ البتّه دستگاههای گوناگون، صدا و سیما و دیگران هم باید کمک کنند. دستگاه قضائی متعلّق به انقلاب است، متعلّق به مردم است، متعلّق به کشور است؛ همهی دستگاهها بایست به این معنا کمک کنند؛ اینجور نباشد که یک چیز کوچک را مثلاً فرض کنید در تلویزیون یا در فلان مطبوعه – مثل فضای مجازیکه بیمبالات هر چه دلشان میخواهد میگویند- آنها هم همین جور بگویند، یک چیز کوچکی را، یک چیز نامعلوم یا بیسند را منتشر بکنند که تضعیف قوه قضائیه باشد؛ نباید [اینجور باشد]. این تصویرسازی بهعهدهی همه است، هم بهعهدهی خود شما است، هم بهعهدهی دیگران است.[۲۷۴] باید برای انعکاس حجم سنگین کارهاییکه در دستگاه قضائی انجام میگیرد، از شیوههای جدید و جذاب اطلاعرسانی و تبلیغی استفاده شود.[۲۷۵] تبلیغ بایستی بهمعنای رساندن آن حقیقت به دل مخاطب باشد، نه به گوش مخاطب؛ باید دل مخاطب تحتتأثیر قرار بگیرد. خب این یک کار فنّی است، یک کار هنری است؛ این امروز در دنیا دارد در سطح بسیار وسیعی انجام میگیرد که سیاه را سفید نشان میدهند. الآن شما نگاه کنید [که کار] این بهاصطلاح پروپاگانداهای دنیا اینجوری است دیگر؛ اصلاً یک چیز غلط را درست و یک چیز باطلِ مطلقِ محض را حق جلوه میدهند، مردم هم باور میکنند؛ چهجوری؟ به صِرف اینکه میآیند میگویند و مثلاً یک حرفی میزنند و عالمانه و مجتهدانه صحبت میکنند نه! این شیوه دارد، این کار دارد؛ [این] کار هنری است. یکی از مهمترین کارهای شما این است؛ یعنی یک تیم قوی رسانهای هنرمند را به کار بگیرید، بنشینند طرّاحی کنند – نه برای یک روز و دو روز و یکماه؛ بهطور مستمر- تا بتوانند همینکه شما گفتید که ما فلان تعداد قاضی را اینجوری کنار گذاشتیم یا فلان حرکت اصلاحی را انجام دادیم یا فلان تنقیح قانونی را یا فلان پیشبینی بلندمدّت را انجام دادیم، این را بتواند به مردم تفهیم کند درست که مردم آن را مشاهده کنند ببینند. خب، این کار، کار مهمّی است؛ ما این کار را خیلی دستکم گرفتهایم. خیلی از دستگاههای ما مبتلا به همین قضیّه هستند؛ فقط دستگاه قضائی نیست امّا دستگاه قضائی خیلی احتیاج دارد به اینکه بتواند اعتماد مردم و خوشبینی مردم را جلب کند. یکی از دو کاریکه برای جلب اعتماد مردم لازم است تبلیغ درست فنّیِ هنری است که این کار یک مجموعهی کارآمد اهل تبلیغ و وارد در فنّ ارتباطگیری تبلیغی است؛ این کار باید انجام بگیرد. یکی این است.[۲۷۶] با مردم حرف بزنید و کارهای مثبت و اقدامات و تصمیمات خوبی را که انجام میگیرد، با آنها در میان بگذارید. مثلاً بگویید برای افراد فلان دستگاه، فلان کارت را صادر کردهایم که بعد از این، وقتی به عنوان مأمور دولت و یا دادستانی به سراغ مردم میآیند، این شبهه وجود نداشته باشد که از جای دیگر آمدهاند. مردم باید توجیه بشوند، باید آموزش قضائی عمومی به آنها داده بشود و باید عدالتخواهی و اطمینان به انس با عدالت در جامعه مطرح شود.[۲۷۷] حرکت قوه قضائیه به سمت اصلاح درونی دستگاه قضا هم بایستی بهنظر بنده بیتوقّف، بدونتوقّف، انجام بگیرد. من عرض میکنم شما هر پروندهی مهمّیکه به جریان میاندازید، هر دعواییکه به یک حکم عادلانهای آن را منتهی میکنید، این یک صدقه است، این یک کار خیر است، این یک نعمت از طرف پروردگار بر شما است؛ «وَ اَمّا بِنِعمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّث»؛ این نعمت را آشکار کنید، بگویید تا همه بدانند که این اتّفاق افتاد.[۲۷۸]مراقب باشید اوّل، کار انجام گیرد و بعد مردم از کاریکه انجام گرفت، مطّلع شوند. جنجال تبلیغاتی نسبت به کاریکه هنوز انجام نگرفته است، نه فقط مفید فایده نیست، بلکه ضررهایی هم ایجاد میکند. کار را بکنیم، بعد اطّـلاع دهـیم ایـن کار شـد ـ مثلاً این پرونده رسیدگی و مختومه شد، یا اینطور احقاق حق گردید ـ نه اینکه قبل از آن که کاری صورت گیرد، جنجال کنیم که میخواهیم این کار را بکنیم؛ بعد هم نتوانیم، یا اشکالی پیش آید، یا معلوم شود فلان گوشهاش را اشتباه کرده بودیم. بنده معتقد به خبررسانی و اطّلاعرسانیام؛ مکرّر هم به رئیس محترم قوه و دوستان دیگر در این زمینه عرض کردهام. باید افکار عمومی را مطّلع کرد و اطّلاعرسانىِ صحیح و درست انجام داد؛ لکن اطّلاعرسانىِ بهنگام، بجا و به شکل متین و صحیح.[۲۷۹] اطلاعرسانی درخصوص برخورد با افراد خاطی در داخل دستگاه قضائی ضرورت دارد. […] معدود افرادیکه در داخل قوهی قضائیه مرتکب فساد و اقدامات خلاف میشوند، علاوه بر خیانت به مدیران و کارکنان خدوم و زحمتکش دستگاه قضائی، به مردم نیز ظلم میکنند.[۲۸۰] آنچه در چشم مردم باید منعکس بشود این است که قوه قضائیه، دارای این خصوصیّات است: اوّلاً دارای حکمت است، هم در انتصاباتش، هم در احکامش، هم در رفتارش، هم در گفتارش؛ نشان بدهد که دارای حکمت است؛ بخصوص مسئولان بالای قوه قضائیه در این [موضوع] میتوانند نقش ایفا کنند. نشان بدهد که دارای علم به مبادی قضا است، این باید نشان داده بشود، معلوم بشود که یک دستگاه عالِم است، از روی علم کار میکند، کارِ کارشناسی علمی انجام میدهد. علم هم یا قانون است یا فقه است؛ در دستگاه قضا، مبادی قضا عبارت است از فقه و قانون. قوّهای است دارای گوش شنوا برای شنیدن. حوصلهی شنیدن باید داشته باشید، هم در دادسرا به وسیلهی بازپرس، هم در مواجههی با دادستان، هم در نهایت در دادگاه در مواجههی با دادرس و قاضی. بایستی گوش شنوا وجود داشته باشد. بشنوید! هم از آن کسیکه شاکی است و آمده شکایت میکند گوش بدهید ببینید واقعاً چه میگوید، هم از آن کسیکه متّهم است و از خودش دفاع میکند، کاملاً گوش کنید ببینید چه میگوید؛ این باید شنیده بشود؛ ممکن است حرف او را قبول هم نکنید امّا گوش کنید. یکی هم اقتدار و قاطعیّت است. باید دارای حکمت باشید، دارای علم باشید، دارای حالت و حسّ شنیداری باشید و دارای اقتدار. باید بفهمند قوه قضائیه دارای اقتدار است، آنچه را تشخیص میدهد، به آن قاطعاً عمل میکند. این ماندن پروندهها که بنده بارها در همین جلسهی دیدار با قوه قضائیه این را تکرار کردهام، لگد به این حالت است. وقتی پرونده یک سال، دو سال، پنج سال، ده سال میماند، معنایش این است که دستگاه قضائی در این مسئله دچار «چه کنم – چه کنم» است، نمیداند چه کار باید بکند؛ این نمیشود؛ بههر نتیجهایکه رسیدند، قاطع آن نتیجه را عمل بکنند.[۲۸۱]
[۱]. بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر ـ ۷/۴/۱۳۶۸.
[۲]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱.
[۴]. بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۹.
[۵]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۱۲/۴/۱۳۹۶.
[۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۹.
[۷]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۴/۴/۱۳۶۹.
[۸]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۱.
[۹]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۴/۴/۱۳۶۹.
[۱۰]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۴/۴/۱۳۶۹.
[۱۱]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۲.
[۱۲]. حکم انتصاب آیتاللَّه هاشمی شاهرودی به ریاست قوه قضائیه ـ ۲۳/۵/۱۳۷۸.
[۱۳]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۰.
[۱۴]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱.
[۱۵]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸.
[۱۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۱.
[۱۷]. بیانات در خطبههای نماز جمعه ـ ۲۶/۱۲/۱۳۷۹.
[۱۸]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۶/۱۳۶۸.
[۱۹]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۹.
[۲۰]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه – ۷/۴/۱۳۹۴.
[۲۱]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۷۰.
[۲۲]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۶/۱۳۶۸.
[۲۳]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۷.
[۲۴]. بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۹.
[۲۵]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۸.
[۲۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸.
[۲۷]. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید نیمهشعبان ـ ۳۰/۷/۱۳۸.
[۲۸]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱.
[۲۹]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۷.
[۳۰]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۲.
[۳۱]. بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۶.
[۳۲]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸.
[۳۳]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۰.
[۳۴]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۰.
[۳۵]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۰.
[۳۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۷.
[۳۷]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۶/۱۳۶۸.
[۳۸]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱.
[۳۹]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۹.
[۴۰]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵۰۴/۱۳۷۰.
[۴۱]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۷.
[۴۲]. حکم انتصاب آیتالله یزدی به سمت ریاست قوه قضائیه ـ ۲۴/۵/۱۳۶۸.
[۴۳]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱.
[۴۴]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸.
[۴۵]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸.
[۴۶]. بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹.
[۴۷]. بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹.
[۴۸]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۱.
[۴۹]. پیام به مناسبت راهپیمایی ۲۲ بهمن ـ ۲۳/۱۱/۱۳۸۰.
[۵۰]. بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹.
[۵۱]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۱.
[۵۲]. بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹
[۵۳]. حکم انتصاب آیتالله هاشمی شاهرودی به ریاست قوه قضائیه ـ ۲۲/۵/۱۳۸۳.
[۵۴]. حکم انتصاب مجدد آیتالله آملی لاریجانی به ریاست قوه قضائیه ـ ۲۳/۵/۱۳۹۳.
[۵۵]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۶/۱۳۶۸.
[۵۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ۷/۴/۱۳۹۴.
[۵۷]. حکم انتصاب حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی به ریاست قوه قضائیه ـ ۱۶/۱۲/۱۳۹۷.
[۵۸]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸.
[۵۹]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۰
[۶۰]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۹۱.
[۶۱]. بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۰۴/۱۳۹۹.
[۶۲]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۱.
[۶۳]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۰.
[۶۴]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۰
[۶۵]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۱.
[۶۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۷.
[۶۷]. بیانات در دیدار مسئولان و کارکنان قوه قضائیه ـ ۵/۰۴/۱۳۹۲
[۶۸]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۰۷/۴/۱۳۹۱.
[۶۹]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۰۶/۴/۱۳۹۷.
[۷۰]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۷.
[۷۱]. بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۹.
[۷۲]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۴/۴/۱۳۶۹.
[۷۳]. بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۹.
[۷۴]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۰۴/۱۳۸۹.
[۷۵]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۹۴.
[۷۶]. بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر ـ ۷/۴/۱۳۶۸.
[۷۷]. بیانات در دیدار مسئولان و کارکنان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۲.
[۷۸]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۷۰.
[۷۹]. بیانات در دیدار با خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۹.
[۸۰]. حکم انتصاب آیتاللَّه هاشمی شاهرودی به ریاست قوه قضائیه ـ۲۳/۵/۱۳۷۸.
[۸۱]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۴.
[۸۲]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱.
[۸۳]. حکم انتصاب آیتالله یزدی به سمت ریاست قوه قضائیه ـ ۲۴/۵/۱۳۶۸.
[۸۴]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۶/۱۳۶۸.
[۸۵]. حکم انتصاب آیتالله آملی لاریجانی به ریاست قوه قضائیه ـ ۲۳/۵/۱۳۸۸.
[۸۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۳.
[۸۷]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۷.
[۸۸]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۱.
[۸۹]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۰.
[۹۰]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۱.
[۹۱]. پیام به مناسبت دومین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) ـ۱۳/۳/۱۳۷۰.
[۹۲]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۰.
[۹۳]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ۷/۴/۱۳۸۲.
[۹۴]. حکم انتصاب آیتاللَّه هاشمی شاهرودی به ریاست قوه قضائیه ـ۲۳/۵/۱۳۷۸.
[۹۵]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸
[۹۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۱.
[۹۷]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۸.
[۹۸]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۲.
[۹۹]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۴/۷/۱۳۹۴.
[۱۰۰]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸.
[۱۰۱]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۷.
[۱۰۲]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۴/۴/۱۳۶۹.
[۱۰۳]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۷.
[۱۰۴]. بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی ـ ۲۹/۱۱/۱۳۹۶.
[۱۰۵]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۴.
[۱۰۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۱.
[۱۰۷]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۴/۴/۱۳۶۹.
[۱۰۸]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۴.
[۱۰۹]. بیانات در دیدار مسئولان و کارکنان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۲
[۱۱۰]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۳.
[۱۱۱]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۰.
[۱۱۲]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۹۱.
[۱۱۳]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۹۱.
[۱۱۴]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۷۰.
[۱۱۵]. بیانات در مراسم بیعت مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۶۸.
[۱۱۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۸.
[۱۱۷]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱.
[۱۱۸]. بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۹.
[۱۱۹]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۷.
[۱۲۰]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱.
[۱۲۱]. بیانات در مراسم بیعت مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۶۸.
[۱۲۲]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۷.
[۱۲۳]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱.
[۱۲۴]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۹.
[۱۲۵]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۳.
[۱۲۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۴.
[۱۲۷]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۴.
[۱۲۸]. بیانات در خطبههای نماز جمعه ـ ۲۶/۱۲/۱۳۷۹.
[۱۲۹]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۰.
[۱۳۰]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۱.
[۱۳۱]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۸.
[۱۳۲]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۶/۱۳۶۸.
[۱۳۳]. بیانات در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر ـ ۰۹/۱۲/۱۳۷۹.
[۱۳۴]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۸.
[۱۳۵]. بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹.
[۱۳۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸.
[۱۳۷]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۲.
[۱۳۸]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۱.
[۱۳۹]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۷.
[۱۴۰]. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ـ ۲۲/۵/۱۳۹۷.
[۱۴۱]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۷.
[۱۴۲]. فرمان هشت مادهای به سران قوا درباره مبارزه با مفاسد اقتصادی ـ ۱۰/۲/۱۳۸۰.
[۱۴۳]. فرمان هشت مادهای به سران قوا درباره مبارزه با مفاسد اقتصادی ـ ۱۰/۲/۱۳۸۰.
[۱۴۴]. بیانات در دیدار کارگزاران حج و مسئولان برگزارکننده مراسم دهه فجر ـ ۳/۱۱/۱۳۸۰.
[۱۴۵]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۰۵/۰۴/۱۳۸۱.
[۱۴۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۴.
[۱۴۷]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸.
[۱۴۸]. بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹.
[۱۴۹]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۰.
[۱۵۰]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۱.
[۱۵۱]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱.
[۱۵۲]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۶/۱۳۶۸.
[۱۵۳]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۲.
[۱۵۴]. بیانات در خطبههای نماز جمعه ـ ۲۶/۱/۱۳۷۹.
[۱۵۵]. بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹.
[۱۵۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۱.
[۱۵۷]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۱/۴/۱۳۹۳.
[۱۵۸]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۷.
[۱۵۹]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۴.
[۱۶۰]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱.
[۱۶۱]. حکم انتصاب حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی به ریاست قوه قضائیه ـ ۱۶/۱۲/۱۳۹۷.
[۱۶۲]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۹۱.
[۱۶۳]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۹/۴/۱۳۹۵.
[۱۶۴]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۳.
[۱۶۵]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۷.
[۱۶۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۹۴.
[۱۶۷]. بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۹.
[۱۶۸]. حکم انتصاب آیتاللَّه هاشمی شاهرودی به ریاست قوه قضائیه ـ ۲۳/۵/۱۳۷۸.
[۱۶۹]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۴.
[۱۷۰]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸.
[۱۷۱]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۹۴.
[۱۷۲]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۱/۴/۱۳۹۳.
[۱۷۳]. بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹.
[۱۷۴]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۱/۴/۱۳۹۳.
[۱۷۵]. بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹.
[۱۷۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۶/۱۳۶۸.
[۱۷۷]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۷.
[۱۷۸]. بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹.
[۱۷۹]. بیانات در دیدار کارگزاران حج و مسئولان برگزارکننده مراسم دهه فجر ـ ۳/۱۱/۱۳۸۰.
[۱۸۰]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۶/۱۳۶۸.
[۱۸۱]. حکم انتصاب آیتالله یزدی به ریاست قوه قضائیه ـ ۲۳/۵/۱۳۷۳.
[۱۸۲]. بیانات در دیدار مردم اصفهان ـ ۸/۸/۱۳۸۰.
[۱۸۳]. حکم انتصاب حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی به ریاست قوه قضائیه ـ ۱۶/۱۲/۱۳۹۷.
[۱۸۴]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱.
[۱۸۵]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۶/۱۳۶۸.
[۱۸۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۰.
[۱۸۷]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۹۱.
[۱۸۸]. حکم انتصاب حجت الاسلام محسنی اژهای به ریاست قوه قضائیه -۱۰/۴/۱۴۰۰.
[۱۸۹]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۴.
[۱۹۰]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۴.
[۱۹۱]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۹۴.
[۱۹۲]. حکم انتصاب حجتالاسلام محسنی اژهای به ریاست قوه قضائیه -۱۰/۴/۱۴۰۰.
[۱۹۳]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۶/۱۳۶۸.
[۱۹۴]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۹.
[۱۹۵]. حکم انتصاب آیتالله یزدی به ریاست قوه قضائیه ـ ۲۳/۵/۱۳۷۳.
[۱۹۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۴.
[۱۹۷]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۱.
[۱۹۸]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۴/۴/۱۳۶۹.
[۱۹۹]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۹۱.
[۲۰۰]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱.
[۲۰۱]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۱.
[۲۰۲]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۷۰.
[۲۰۳]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱.
[۲۰۴]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۱.
[۲۰۵]. حکم انتصاب حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی به ریاست قوه قضائیه ـ ۱۶/۱۲/۱۳۹۷.
[۲۰۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۱.
[۲۰۷]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۸
[۲۰۸]. حکم انتصاب حجت الاسلام محسنی اژهای به ریاست قوه قضائیه -۱۰/۴/۱۴۰۰.
[۲۰۹]. بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۶.
[۲۱۰]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۱.
[۲۱۱]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۹۱.
[۲۱۲]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۱/۴/۱۳۹۳.
[۲۱۳]. حکم انتصاب حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی به ریاست قوه قضائیه ـ ۱۶/۱۲/۱۳۹۷.
[۲۱۴]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه -۷/۴/۱۴۰۱.
[۲۱۵]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۴.
[۲۱۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۳
[۲۱۷]. بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹.
[۲۱۸]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸.
[۲۱۹]. بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹.
[۲۲۰]. بیانات در خطبههای نماز جمعه ـ ۲۶/۱۲/۱۳۷۹.
[۲۲۱]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱.
[۲۲۲]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۴/۴/۱۳۶۹.
[۲۲۳]. بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹.
[۲۲۴]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه- ۹/۴/۱۳۹۵.
[۲۲۵]. بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹.
[۲۲۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه- ۷/۴/۱۴۰۰.
[۲۲۷]. بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹.
[۲۲۸]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۱۲/۴/۱۳۹۶.
[۲۲۹]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۱.
[۲۳۰]. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ـ ۲۹/۰۷/۱۳۷۱.
[۲۳۱]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۹۴.
[۲۳۲]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۱۲/۴/۱۳۹۶.
[۲۳۳]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸.
[۲۳۴]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۰.
[۲۳۵]. بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹.
[۲۳۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۷.
[۲۳۷]. بیانات در دیدار مسئولان نظام ـ ۲۲/۳/۱۳۹۶.
[۲۳۸]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۷.
[۲۳۹]. بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۶.
[۲۴۰]. بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- ۷/۴/۱۳۹۹
[۲۴۱].حکم انتصاب آیتاللَّه سید محمود هاشمی شاهرودی به ریاست قوه قضائیه ـ ۲۳/۵/۱۳۷۸.
[۲۴۲]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۸.
[۲۴۳]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۷.
[۲۴۴]. بیانات در دیدار مسئولان و کارکنان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۲.
[۲۴۵]. بیانات در مراسم بیعت رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۶۸.
[۲۴۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۴/۴/۱۳۶۹.
[۲۴۷]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۷.
[۲۴۸]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۷.
[۲۴۹]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۴.
[۲۵۰]. بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و. ۷/۴/۱۳۸۶.
[۲۵۱]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۲.
[۲۵۲]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۲.
[۲۵۳]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه-۷/۴/۱۴۰۱.
[۲۵۴]. بیانات در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر ـ ۹/۱۲/۱۳۷۹.
[۲۵۵]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۰.
[۲۵۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۷.
[۲۵۷]. بیانات در دیدار با خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۹.
[۲۵۸]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۲.
[۲۵۹]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۷۸.
[۲۶۰]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۷۰.
[۲۶۱]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۷.
[۲۶۲]. فرمان هشت مادهای به سران قوا درباره مبارزه با مفاسد اقتصادی ـ ۱۰/۲/۱۳۸۰.
[۲۶۳]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۲.
[۲۶۴]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه– 6/۴/۱۳۹۷.
[۲۶۵]. حکم انتصاب حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی به ریاست قوه قضائیه ـ ۱۶/۱۲/۱۳۹۷.
[۲۶۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۹۱.
[۲۶۷]. بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه ـ ۷/۴/۱۳۸۶.
[۲۶۸]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۰.
[۲۶۹]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۱۲/۴/۱۳۹۶.
[۲۷۰]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۹/۴/۱۳۹۵.
[۲۷۱]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۹/۴/۱۳۹۵.
[۲۷۲]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۳/۱۰/۱۳۷۱.
[۲۷۳]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸.
[۲۷۴]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸.
[۲۷۵]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۹/۴/۱۳۹۵.
[۲۷۶]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۷.
[۲۷۷]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۲۰/۶/۱۳۶۸.
[۲۷۸]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۶/۴/۱۳۹۷.
[۲۷۹] بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۸۱.
[۲۸۰]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۹/۴/۱۳۹۵.
[۲۸۱]. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه ـ ۵/۴/۱۳۹۸.
اهتمام به قضای اسلامی و حکمرانی قضائی
قضا در اسلام اهمیت بسزایی دارد و بسیار حساس و موردتوجه و اهتمام است. سروکار داشتن با اعراض و جان و مال مردم قضا را امر خطیری ساخته که باید در آن گامها را استوار برداشت و در جای محکم گذاشت و از هرگونه سستانگاری و سهلانگاری و کوتاهی و قصور اجتناب کرد. از سوی دیگر تصدی منصب قضا امروز با حیثیت اسلام و نظام اسلامی گره خورده است و صیانت از امر قضا صیانت از حیثیت و وجهه اسلام است.
قوه قضائیه متکفل و متعهدِ بخش عظیمی از مقاصد نظام جمهوری اسلامی
قوه قضائیه میتواند مظهر عدالت در نظام اسلامی باشد و بخش عظیمی از مقاصد نظام جمهوری اسلامی بستگی به کارآیی آن دارد. قوه قضائیه متکفل و متعهدِ به مسئلهی عدالت، مسئلهی احقاق حق، مسئلهی قانونگرایی، ایستادگی در مقابل زورگو، متجاوز، سوءاستفادهکنندگان، دادن احساس امنیت و آرامش و طمأنینه به مردم در زندگی است. عدل، نیاز اصلی حیات طیّبهی انسانی است و قوه قضائیه مسئولیت اجرای حدود و احکام الهی، تامین امنیت جان و نوامیس و اموال و شخصیت یک جامعه انقلابی و استقرار عدالت را بهعهده دارد.
نقش تعیینکننده و حیاتی دستگاه قضا در پیشرفت جامعه به سمت اهداف اسلامی
در نظام جمهوری اسلامیکه مبنای نظام و مشروعیت نظام متکی به حق و عدل است، دستگاه قضا، نقشی تعیینکننده و حیاتی دارد و حساسیت مضاعفی پیدا میکند و ضامن صحّت عمل مسئولان نظام و آحاد مردم و تأمین حقوق آنها در نظام اسلامی است.
دستگاه قضا از برترین امکانات نظام جمهوری اسلامی برای پیشرفت جامعه است و کشور را در مسیریکه به سمت هدفها پیش میرود، کمک خواهد کرد و در پیشرفت کشور و حرکت به سمت هدفهای اسلامی و رعایت حقوق مردم نقش تعیینکننده دارد.
اقامه قسط و عدل وظیفه اساسی دستگاه قضا
عدالت در صدر هدفهای اوّلیّهی همهی بعثتهای الهی است و در جمهوری اسلامی نیز دارای همان شأن و جایگاه است؛ این، کلمهای مقدّس در همهی زمانها و سرزمینها است و بهصورت کامل، جز در حکومت حضرت ولیّعصر (ارواحنافداه) میسّر نخواهد شد ولی بهصورت نسبی، همهجا و همهوقت ممکن و فریضهای برعهدهی همه بهویژه حاکمان و قدرتمندان است.
عدالت در بنیان عالم و آفرینش، نقش اساسی دارد؛ «بالعدل قامت السّموات والأرض»؛ سنّت آفرینش، عدل است و هر نظام اجتماعی اگر به دنبال این سنّت طبیعی و قانون الهىِ آفرینش حرکت کرد، ماندگار و موفّق و کامیاب است. اقامهی قسط و عدل، استقرار عدالت، بسط عدالت، دفاع شجاعانه و قدرتمندانه از عدالت، اجرای عدالت و نظارت بر دستگاههای اجرایی در رابطه با عدالتورزی وظیفه اساسی دستگاه قضائی است و نظام قضائی اسلام کارآمدترین وسیلهی تحقق این هدف متعالی است.تضمین تحقّق عدالت، با سلامت و کارآمدی قوه قضائیه میسّر است.
فرهنگسازی اقامه عدل در قوه قضائیه
مقصد تمامی اقدامات و رفتارها در تمام مراحل قضا و سطوح قوه قضائیه باید اقامهی قسط و عدل باشد و قیام به قسط و عدل در دستگاه قضائی به فرهنگ تبدیل شود.
عدل و انصاف، سرلوحه کار قضاوت است. قوه قضائیه باید مظهر عدالت باشد یعنی همه، این عدالتِ مبتنی بر قانون، قاطع، بیملاحظه، فراگیر و امیدوار کننده را احساس کنند.
لزوم قانونگرایی در قوه قضائیه
قانونگرایی در قوه قضائیه، اهم امور است. اگر چیزی بر طبق قانون تحقق پیدا کرد، عدالت است و خلاف عدالت آن است که برخلاف قانون انجام بشود، پس ملاک عدل و اقامهی آن، قانون است. قانون، راه پیشرفت کشور را هموار میکند و چنانچه برخی قوانین ایراد و یا با یکدیگر تعارض دارند، باید آنها را اصلاح کرد.
قوانین و مقررات در داخل قوه قضائیه بایستی مورد توجه و تجدیدنظر قرار بگیرد، قوانین لازم به میدان بیاید و شمول قوانینیکه قضاوت براساس آنها انجام میگیرد، نسبت به همهی افراد یکسان باشد و تبعیضی وجود نداشته باشد.
مبارزهی با قانونشکنی و متوقّفکردن قانونشکنان وظیفه اساسی دستگاه قضائی است. قوه قضائیه باید در برابر قانونشکنیهای کلان و قانوندانهای قانونشکن سینه سپر کند و بدون ملاحظه و تبعیض و قاطع به وظایف قانونی خود در برابر ناقضین قانون عمل کند.
اقامه عدل بدون ملاحظه تعرض، تهمت و بدگوییها
تعرّض و تهمت و بدگویی و جوسازیها نسبت به دستگاه قضا نباید موجب خروج از اعتدال و عدالت الهی و صراط مستقیم شود. قضاوت باید عادلانه باشد و عدالت در قوه قضائیه جریان دائمی و عمومی و فراگیر پیدا کند. بایستی تقوا و نگاه بیطرفانه در حوادث کوچک و بزرگیکه به قوه قضائیه ارجاع میشود، حاکم شود؛ و همه از بالا تا پایین این مسئله مهم را رعایت کنند.
قوه قضائیه پناهگاه آحاد مردم بهویژه محرومان و مستضعفان
قوه قضائیه باید بهمعنای واقعی، محل رجوع و پناهگاه همهی مردم باشد. زمانی عدالت بسط پیدا میکند و زمانی دستگاه قضا کامل است که تمام مردم احساس کنند که با مراجعه به دستگاه قضا میتوانند استیفای حق و مظلومیت خود را برطرف کنند. غایت مطلوب برای قوه قضائیه در عرصهی عملی این است که مردم در کشور و در جامعهی اسلامی احساس کنند که با مراجعهی به قوه قضائیه به حق خودشان میرسند و خاطرشان جمع باشد که حق گم و عدالت پایمال نمیشود. قوه قضائیه باید بهگونهای اقدام کند که امید به عدالت در دل یکایک مردم زنده و احساس شود و این عمومیت پیدا کند.
توجه به سنتهای الهی و توکل به خدا
موفّقیّتها و ناکامیهای دستگاه قضائی هر دو محکوم به احکام سنّتهای الهی است و در کلّ کشور هم تأثیر میگذارد. خدای متعال موفقیتها را نصیب مجموعهای خواهد کرد که با ایمان به کار و راه خود و با بهکارگیری شیوههای درست و منطقی، دنبال هدف باشد؛ این هرگز تخلف نمیشود.
دستگاه قضا باید با اعتماد و اتّکای به نفس و استمداد از خداوند متعال و تصحیح روزبهروز کارها و بر طرفکردن اشکالها، راه خود را به سمت اهداف عالیه ادامه دهد و بداند که صلاح دنیا و آخرتش در این است. این، هم خدا را راضی خواهد کرد و هم دلها و افکار مردم را به حقّانیت مجموعه قضائی متوجّه خواهد نمود.
توکل به خدا و اعتماد به ملت بزرگ ایران، حمایتهای الهی را به همراه خواهد داشت و خداوند کفایت میکند. حسابگر و قضاوتکننده واقعی در مورد اعمال و رفتار انسان، خداست و همین کافی است. در مقابل کارشکنی، در مقابل وسوسه، در مقابل اذیّتکردن و جوسازیکردن و مانند اینها، تنها راه مهم و مؤثّریکه وجود دارد انفعال نشانندادن و ادامهی راه و استقامت است.
قوه قضائیه بهعنوان یکی از ارکان حکومت الهی و اسلامی وظیفه دارد تعبّد، توجّه به خدا و توجّه به معنویّت را گسترش بدهد و اگر چنانچه به این وظیفه عمل نشود ضربه خواهیم خورد.
اهتمام به حرکت براساس سیاستهای کلی قضائی
معیار و شاخص حرکت دستگاه قضا همان سیاستهای کلی قضائی ابلاغی است که باید رصد و میزان تحقق و اجرایی شدن آن ها بررسی شود. حرکت دستگاه قضائی براساس همین سیاست ها باید ارزیابی و تقویم درست حرکت، ترسیم و برنامهریزی شود. همچنین باید سازوکار ویژه و روشنی برای نظارت و اجرای سیاست های مربوط به قوه قضائیه و تبدیل این سیاستها به برنامه و عملیاتی شدن همه آنها، تدارک دیده شود. تکیه کردن بر برنامه روشن و مدون، به حرکت دقیق در مسیر چشمانداز آینده کمک میکند و مانع از گرفتارشدن در کشمکشهای روزمره میشود.
برای این منظور و در جهت اجرای وظایف محوله در قانون اساسی و سیاستهای کلی نظام باید توانمندیهای علمی و عملی و سلامت قوه قضائیه ارتقاء پیدا کند.کارآمدسازی ساختار قضائی و اداری، تمرکز کلیه امور دارای ماهیت قضائی در قوه قضائیه، اهتمام به پیشگیری از وقوع جرم و لزوم همکاری سایر دستگاهها با قوه قضائیه، توسعه، تکمیل و روزآمدکردن بهرهبرداری از فناوریهای نوین خصوصاً در زمینههای اطلاعات، ارتباطات، فرایند دادرسی و خدمات ثبتی، ارتقاء سطح گزینش و آموزش و نیز توسعه منابع انسانی (قضایی و اداری) متناسب با نیازمندیهای روز، اهتمام در ارتقاء منزلت و استقلال قضات، اهتمام به تشکیل دادگاههای تخصصی تمهیدات لازم برای فراگیرکردن نهاد داوری، اتخاذ تدابیر لازم جهت کاهش فرایند دادرسی و دستیابی سریع و آسان مردم به حقوق خود و بهرهمندی از حقوق شهروندی در مراجع قضایی، ایجاد سازوکار مناسب برای تقریب آراء و احکام قضایی، اهتمام در ایجاد سازوکار مناسب برای استفاده از تمام ظرفیتهای قوه قضائیه، مذکور در قانون اساسی و سیاستهای کلی نظام و اصلاح و تنقیح قوانین و رفع خلأهای قانونی مربوط به امور قضائی مهمترین محورهای سیاست های امنیت قضائی هستند که باید برای اجرای آنها اقدامات لازم انجام و برنامهریزیهای جدی انجام شود.
اهتمام به تحقق سیاستهای کلی و رویکردهای اعلامشده نظام در امور قضائی بهویژه در ایجاد سازوکار مناسب برای دسترسی آسان همگان به عدالت، کوتاهکردن مسیر دادرسی، اصلاح قوانین و تهیه لوایح مورد نیاز قوه، تأمین سلامت ارکان قوه با اعمال نظارت مناسب، مبارزه اساسی با فساد، و از همه مهمتر ایجاد امنیت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم با معاضدت دستگاههای مسئول، در پرتو اغتنام از فرصتهای پرشتاب، خواهد توانست توقع شکوفایی و جهش در قوه قضائیه و تحقق اصول مربوط در قانون اساسی را برآورده سازد و تحقق قضای اسلامی و اجرای عدالت بهمعنای واقعی و جلب رضایت پروردگار متعال را به عمل نزدیک کند.
وظیفه قوه قضائیه نباید منحصردر محکمه داری و حل و فصل دعاوی و اختلافات دیده شود و باید تمامی وظایف مصرح در قانون اساسی به صورت متوازن مورد توجه و اهتمام قرار گیرد.
تحول روزبهروز در دستگاه قضا و لزوم ایستادگی در برابر مقاومتها
قوه قضائیه برای انجام مأموریتهای اساسی خود و رسیدن به اصول ثابت معیّن و مشخّصیکه براساس اسلام و قرآن و جمهوری اسلامی وجود دارند باید با رویکرد تحولی از شیوهها و روشهای ابتکاری، مؤثّر، نو و دارای تأثیر فراوان استفاده کند و نقایصیکه در گذشته وجود داشته اند را برطرف کند. تحول در هر برههای از زمان با افکار جدید، با دریافتهای جدید و ابتکارات تازه مطرح میشود در عین حال که متکی به اصول و مبانی فکری اسلامی و دینی است.
معنای تحوّل این است که نقاط مثبت تقویت و نقاط منفی به صفر برسد. تحول گاهی مستلزم یک کار مهمّ در تغییر سازمانی، در جهتگیریها و در منابع انسانی است. پرورش و ساختن نیروهای متخصّص یکی از ارکان تحول در دستگاه قضاست. البته همواره مقاومتها و موانع بسیار جدی در مسیر حرکت تحولی دستگاه قضا وجود دارد که ناشی از نداشتن حوصله تغییرات بنیادی، نداشتن توان ایجاد تحول و یا منتفعبودن از وضعیت موجود در کنار دشمنیها، ناراحتیها و جوسازیهای مستمر و وسوسههای دشمنان و مخالفانِ هر نوع حرکت تحولی و اصلاحی و پیشرفت جامعه اسلامی است که با آگاهی و با روحیه و شجاعت و ایمانِ به مسیر باید بر آنها فایق آمد.
حرکت تحولیِ دقیقِ برنامهمحور در مسیر چشمانداز آینده
باور و اعتقاد و نیاز به حرکت تحوّلیِ پیشرفتگونه به سمت تحقّق اهداف عالی، باید در تمامی قسمتهای قوه قضائیه وجود داشته باشد و در سطوح مختلف قضات، کارکنان و مدیران دنبال بشود. تمامی افراد در قوه قضائیه باید از برنامه تحول اطلاع داشته باشند، وظیفهی خودشان را بر طبق سند تحوّل احساس کنند و بفهمند واگر چنانچه نظری دارند، آن را به مراجع بالاتر انعکاس دهند.
برنامه تحول باید طبق زمانبندی پیش برود و عملیاتی شود بهطوریکه بعد از گذشت مدّت قابل قبولی تحول در سطوح مختلف دستگاه قضائی احساس شود. ممکن است ، بهروزرسانی سند تحول در گذشت زمان باید طوری باشد که مسیر حرکت تحولی دستخوش تغییراتِ پیدرپی نشود؛ باید مسیر، مسیر روشنِ مستقیمِ مستقرّی باشد.
حرکت تحولی باید شتابنده یعنی سریع و باشتاب مناسب و با حوصله و دقت باشد و از آفات تأخیرهای متعدد در مسیر اجرای برنامه ها باید دوری کرد.
در اجرای سند تحول باید تمامی وظایف قوه قضائیه بهصورت متوازن موردتوجّه قرار بگیرد و پیش برود و سرگرمشدن به انجام یک وظیفه موجب غفلت از سایر وظایف و نادیدهانگاشتن و بر زمینماندن آنها نشود.
اقدامات و تدابیر تحولیکه شروع شده است باید با کار مداوم و پیوسته استمرار و تداوم پیدا کند و تا رسیدن به نتایج مورد انتظار از دستاوردهای بهدستآمده مراقبت شود.
شاخصهای تدابیر و اقدامات تحولی
استقلال، سلامت، اقتدار،کارآمدی و نفوذناپذیری مهمترین شاخصهای تحول دستگاه قضا هستند.
قوه قضائیه قوهای مستقل است و استقلال آن باید بهمعنای حقیقی کلمه حفظ شود. نفوذ و وجهه و دستداشتن در دستگاهها، نباید هیچگونه تأثیری بر حکمرانی قضائی داشته باشد. مسئولان دستگاه قضا و کسانیکه سرنوشت قضایای مشکل مردم در دست آنهاست، باید از تضلّع در امور سیاسی و از دخالت دادن گرایش سیاسی در امر مهم قضا بهشدت پرهیز کنند. «استقلال و تأثیرناپذیری» دستگاه قضا بسیار مهم است و باید در برابر عوامل مخدوشکنندهی استقلال قضا از جمله تهدید، تطمیع، رودربایستی و فشارِ جو عمومی ایستاد و بر رفتار و روش صحیح قضا تکیه کرد.«اقتدار»، «قانونگرایی» و «سلامت کامل» دستگاه قضائی سه عامل استقلال دستگاه قضائی است.
سلامت قوه قضائیه ضامن سلامت همه نظام
سلامتِ ارکان و اتقانِ احکام و سرعت و سهولت در اجرای عدالت در این دوره تحولی دستگاه قضا مورد انتظار است. سلامت قوه قضائیه ضامن سلامت همهی نظام، گسترش عدالت و امنیت و پیشرفت مادی و معنوی کشور است. سلامت دستگاه قضائی یعنی اینکه وضع عمومی جامعه و کشور از جهت برخورداری از عدالت و دوری از تبعیض و ستم و اجحاف و تجاوز و این غصههای بزرگ بشری، سالم است.
قوه قضائیه نبض دستگاه اداری و وضعیت عمومی کشور است. سلامت و استحکام، قاطعیت و انصاف، دلسوزی و پشتکار و بالأخره آمادگی و انتظام این دستگاه نشاندهنده و مستلزم وجود سلامت و امنیت وعدل و داد و حسن جریان امور در کشور و در دستگاههای اجرایی آن است و بعکس، ضعف و فساد و اختلال و کمکاری و بینظمی در این دستگاه خبر دهنده از وجود فساد و ناامنی و بیعدالتی در جامعه است و این بدان جهت است که سلامت دستگاه قضا، همهی دستگاههای دولتی و مردمی را به سلامت سوق میدهد و بیماری ناتوانی آن، راه را بر فساد عمومی باز میگذارد.
قوّهی قضائیّه یکی از ستونهای اصلی در برپایی نظام اسلامی است و کار خوب در آن تاثیر شگرف در بهبود زندگی مردم و پیشرفت نظام اسلامی دارد و اگر در این ستون اصلی اختلالی به وجود بیاید، در کلّ نظام اختلال به وجود خواهد آمد.
قوه قضائیه سالم و دقیق و عامل به عدل و انصاف و مقررات اسلامی ضامن اصلاح تمام دستگاههای کشور و جامعهی اسلامی است. با سلامت و استقامت و صلاح قوه قضائیه، تمام عیوب در دستگاههای اجرایی و در بخشهای مختلف مدیریّت و سازماندهی اداره کشور و در سطح جامعه، به مرور از بین خواهد رفت. سلامت و کارآمدی اهداف عالی دستگاه قضا برای اقامه عدل و قسط هستند.
صلابت و اقتدار قوه قضائیه، مهمترین خصوصیتی است که میتواند این رکن اساسی نظام اسلامی را بر ادای وظیفهی اصلی آن یعنی احقاق و احیای حق مظلومان و مقابله با متجاوزان به حقوق افراد و جماعات، قادر سازد. قوه قضائیه تنها با حفظ استقلال و قاطعیت و اعتماد به نفس و واردنشدن در دستهبندیهای اجتماعی و برتر از همه، به یادداشتن مسئولیت عظیم خود در برابر خداوند علیم و قدیر و حفظ صلاح و سلامت دینی و اخلاقی خود میتواند بدان دست یابد. تنبلیکردن، غفلتکردن، موجب میشود که این اقتدار از بین برود
تضعیف قوه قضائیه و خدشهواردآوردن به حیثیّت دستگاه قضائی، یکی از مضرترینِ ضربهها بر نظام زندگی مردم است. گاهی تضعیف از درون قوه است و افرادی با روش و رفتار و گفتار خود کاری میکنند که قوه قضائیه تضعیف شود. تضعیف قوه قضائیه از سوی هیچکس پسندیده و پذیرفته نیست، البته انتقادهای منصفانه، هوشمندانه و بدون غرضورزیها میتواند موجب پیشرفت دستگاه قضا و اصلاح ضعفها شود و باید از آن استقبال شود.
کارآمدی قوه قضائیه در پرتو مدیریت جهادی
دستگاه قضائی صرفاً یک مجموعهی اداری دارای وظایفیکه باید آن وظایف را انجام بدهد و گزارش بدهد نیست؛ یک مجموعهی انسانیای است که باید در آن جهاد همهجانبه صورت بگیرد و ایثار وجود داشته باشد، کمااینکه شهادت اوج ایثار است؛ گذشت از منافع خود، از خواستههای شخصی باید وجود داشته باشد و در خدمت اهداف والا و عالی؛ این، معنای قوه قضائیه است که خیلی مهم است و تکالیفی را متوجّه قوّه میکند که فراتر از این کارهای مرسوم و اداری و وظایفی است که روی کاغذ نوشته میشود.
مدیریّت جهادی یعنی پُرکاری، با تدبیر حرکتکردن، شب و روزنشناختن و دنبال کار را گرفتن، از اولویتهای دستگاه قضاست. تحول در دستگاه قضا مستلزم تحمل سختیهای مسیر و گذشتن از منافع و خواستههای شخصی خود و حرکت جهادی برای تحقق عدالت در جامعه است.
نظارتپذیری قانونی دستگاه قضا یک امر ضروری است. خودِ قانون یک عامل نهاده شدهی در داخل قوه قضائیه است که برای نظارت بر قوه قضائیه، عامل بسیار مهم و مؤثری است. معیار، قانون باشد، قوانین نقض نشود؛ تخصیص نخورد؛ تقیید نخورد و از گسترهی قانون به دلایل گوناگون چیزی حذف نشود. قوه قضائیه برخاسته و پدیدآمده از ریشهی مقدس نظام جمهوری اسلامی و متکی به احکام اسلامی است و از چیزی باکی ندارد و قوه مستحکمی است؛ هرچه بیشتر با آن چالش قانونی، چالش نظارتی انجام بگیرد، برای او بهتر است و موجب ورزیدهترشدن آن خواهد شد.
نفوذناپذیری در برابر جریانهای ثروت
قوه قضائیه باید در برابر نفوذ جریانهای ثروت هوشیار و از آن ها بهشدت برحذر باشد. اعمال نفوذ جریانهای ثروت در دستگاه قضا میتواند موجب ضایعشدن آن شود و در نتیجه باید در برابر این جریان نفوذی وروشهای آنها مراقب بود.
ارتقای قوه قضائیه و شکلگیری دستگاه عظیم عدالت و قضای اسلامی
دستگاه قضائی اسلام دستگاهی کارآمد و خودکفا ست و برای اداره دستگاه قضائی احتیاج به دیگران نیست. قانون این دستگاه، قانون شرع مقدس است. قویترین و متقنترین و محکمترین ملاک و معیار برای ادارهی مجموعهی قضائی، حاکمیت احکام و ارزشها و ملاکها و معیارهای اسلامی است و این دستگاه، به واردات احتیاج ندارد. هر بخشی از دستگاه قضا و حکمرانی قضائیکه موافق با مقرّرات اسلامىِ قضا نباشد، آن بخش نه مایه افتخار، نه موجب ثواب و نه کارگشاست. تنها قضای اسلامی است که کارگشاست و در آن میشود از همه مفاسد جلوگیری کرد.
نسبت به رشد و اعتلای روزافزون دستگاه قضائی در نظام اسلامی باید، همت گماشته شود و در هیچ حدی قانع نبود. برایناساس برای رسیدن به قضای مطلوب و مورد انتظار، قوه قضائیه باید مشکلات را برطرف، راهها را هموار و بهطور مداوم و مستمر در خود اصلاحات ایجاد کند.
ارتقای قوه قضائیه و کمکردن فاصله با قضای اسلامی و الگوی علوی قضا یکی از مهم ترین نتایج و دستاوردهای تحول قضائی است. همواره باید شان قضا و حکمرانی قضائی با الگوی علوی قضا سنجیده شود و برای کمکردن فاصلهها اهتمام و تلاش شود.
نوسازی ساختارها و فرایندهای قضائی
ساختارهای فرسوده قضائی باید به نفع تحقق و اجرای عدالت نوسازی گردد و اجرای عدالت نباید تحت تأثیر تشکیلات و ساختارهای فرسوده قرار گیرد. ساختار و تشکیلات باید بهنحوی سازماندهی و تنظیم شود که به عدالت کمک کند، زیرا اجرای عدالت و احقاق حق و ابطال باطل معیار و اصل است. همچنین فرایندهای رسیدگی قضائی باید براساس موازین شرعی و حق و عدل نوسازی شوند
در قوه قضائیه نظامِ جمهورىِ اسلامی، پیشازهر چیز، علم و آگاهی و معرفت لازم است بنابراین حوزههای علمیه و دانشگاههای سراسر کشور باید به تربیت قضات در تراز قضای اسلامی اهتمام جدی داشته باشند. قوه قضائیه امروز برای قضای اسلامی نیازمند فضلا و مجتهدان برجسته حوزههای علمیه و نخبگان دانشگاهی است.
شاخصهای قاضی در تراز قضای اسلامی
تصدی قضا برای اهلش واجب کفایی است و کسانیکه صلاحیت تصدی امر قضا را دارند نباید به اشخاص غیر اهل میدان بدهند؛ و بدانند که همانطور که خطر این مقامْ بزرگ است، اجر و فضل و ثواب آن نیز بزرگ است. چیزیکه اسلام میخواهد این است که قاضی، باتقوا و عالم و اهل اجتهاد باشد. البته اینجا اجتهاد، یک اجتهاد مصطلح فقهی است که حدّی از تخصّص علمی و فقهی را میطلبد
قاضی باید با تمام شدت، توجه بکند به مواضع قضا. قاضی پس از شرایط معتبره شرعیه باید در اجرای موازین قضائی سخت و صُلب باشد. نه تحتتأثیر عواطف و جوسازیهای بیمورد واقع شود و از اجرای احکام خدا سر پیچد و نه با جوسازیهای منحرفان و انتقامجویان، برخلاف موازین الهی از رحمت بر بندگان خدا دریغ کند که هر دو طرف افراط و تفریط بر خلاف عدل الهی است.
خدمت در قضا خدمت بزرگی است و قضاوت حق اشخاص دانشمندی است که قضاوت اسلامی را بدانند، عدالت داشته باشند، تقوا داشته باشند، بفهمند که با چه مطلبی سروکار دارند؛ به چه کار بزرگی دارند مشغول میشوند. یک لغزش، یک کشور را گاهی وقتها شاید از بین ببرد و از آن طرف هم یک کار خوب یک کشور را روشن میکند.
قضات وقتی میتوانند قاضی باشند که در قضاوت، هم در جهت حکم و هم در جهت دستور به اینکه باید چه بشود، هیچ تقصیر و قصوری نکنند، نه غلو کنند، نه تقصیر بکنند.
استقلال قضائی یعنی اینکه قاضی در اجرای حکم الهی، منتظر دستور کسی و منتهی از نهی کسی نشود؛ چون حکم الهی است. در مورد برخورد قضائی کسی حق مداخله ندارد. قاضی باید بتواند آزادانه تصمیم بگیرد. نباید فشاری علیه و له قاضی وجود داشته باشد. علیه این حکم یا آن حکم نباید فشاری وجود داشته باشد. علیه قاضی نباید جوّسازی شود. قاضی باید بتواند فارغ از فشار جوّ، طبق قانون حکم صادر کند.
رعایت اخلاق اسلامی تلطیفکننده فضای قضاوت و قضا است.
امینبودن در امور محوله و حفظ اسرار مردم ضروری است. عِرض مردم، حیثیت مردم از اموری است که خدای تبارکوتعالی درباره آن بسیار تأکید و اسلام بر آن پافشاری بسیار کرده است. کسانیکه متکفل قضا هستند باید امین باشند.
طراحی نظامات قوه قضائیه اسلامی، عادلانه و علمی
نظامات قوه قضائیه اسلامی، عادلانه و علمی باید طراحی شوند. طرح کلّىِ یک قوه قضائیه صددرصد اسلامی و عادلانه و منطبق بر پیشرفتهای فنّی و علمی ضروری است. کار قضائی یک کار تخصّصىِ محض است. کسانیکه وارد میدان طرّاحی برای قوه قضائیه میشوند، باید از علم و تجربه و هوشمندی برخوردار باشند؛ هم حقوق بدانند، هم فقه اسلامی بدانند، هم با قوه قضائیه آشنا باشند، هم ارزیابی درستی از وضع موجود داشته باشند و نقاط قوّت و ضعف آن را بدانند، هم نیازهای جامعه را بهدرستی بشناسند و هم از نظر صاحبنظران گوناگونیکه در حوزه و دانشگاه هستند، دربارۀ مسائل قوه قضائیه، بخصوص مسائل کلان آن مطّلع باشند
درطراحی نظام سیاست جنایی باید؛ مبارزه قاطع، بدون ملاحظه و بدون تبعیض با مفاسد اقتصادی، مبارزه مستمر و بدون ملاحظه با جرم و تخلف و تجاوز از قانون، اولویتدادن به مبارزه با فساد درون دستگاه قضا و حرکت به سمت اصلاح درونی، شناسایی بسترهای شکل گیری فساد و ساختارهای فسادزا و استمرار حرکت جدی نظارت در درون قوه قضائیه مورد توجه و اهتمام قرار گیرد.
برخورد دستگاه قضائی با مفاسد اقتصادی برای نظام اهمیت حیاتی دارد زیرا که مفاسد اقتصادی، جریان آلودهای است که اگر جلوگیری و با آن مبارزه نشود، کلّ فضا را آلوده خواهد کرد. یکی از بزرگترین خطرهای وجود و رواج مفاسد اقتصادی این است که عناصر خوب دستگاهها را متزلزل و زیر پای آنها را سست میکند. برای این منظور باید با مفسد بدون رعایت هیچ ملاحظهای برخورد قاطع، صریح و روشن صورت بگیرد. در امر مبارزه با فساد نباید هیچ تبعیضی دیده شود و یا هیچکس، هیچ نهاد و یا دستگاهی نباید استثنا شود و با فساد در هر جا و هر مسند باید برخورد یکسان صورت گیرد. مبارزه با فساد، یک جهاد واقعی و البته کار بسیار دشوار و موفّقیت آن وابسته به تعامل و همدلی و عزم جدی مسئولان کشور و قوای سهگانه است.
اهتمام دستگاه قضائی به مبارزه علمی مؤثر با جرم و تخلف و تجاوز از قانون موجب میشود که این پدیده شوم، در سطح جامعه و دستگاههای دیگر نیز مغلوب شود و عقب نشینی کند.
مأموریّت قوه قضائیه مبارزهی با فساد در کلّ جامعه است اما اولویت آن، مبارزه با فساد درون دستگاه قضا و حرکت به سمت اصلاح درونی است. اگر چنانچه فسادی در داخل قوه قضائیه به وجود بیاید، ضررش بسیار بیشتر از فساد بیرون قوه قضائیه است. باید نسبت به فسادِ درون قوه قضائیه سختگیری کرد، زیرا قوه قضائیه مسئول رفع فساد است و فاسدشدن خودش، گناهی نابخشودنی است. تخلف در درون دستگاه قضائی تخلف مضاعف است و تخلف در داخل این دستگاه، را باید بسیار بزرگ شمرد. از تخلف قضائی حتّی در گوشهای از کشور هم نباید اغماض و صرفنظر کرد؛ چون بدنه متّصل به مردم، همین بخشهای منتشر در سرتاسر کشور هستند؛ مردم با اینها تماس دارند و نزدیکند و قضاوت درباره آنها، به قضاوت در کلّ قوه قضائیه تعمیم پیدا میکند.
در قوه قضائیه باید بسترهای شکل گیری فساد و ساختارهای فساد زا با نگاه محققانه و کارشناسی بررسی و شناسایی شود. برخی ساختارها بهطور طبیعی فساد ایجاد میکنند؛ آن ساختارها باید در هم شکسته بشوند و از بین بروند.
اولویت اصلی دستگاه قضائی «نظارت بر عملکردها اعم از عملکرد قضات و عملکرد مدیران است». این نظارتها باید بگونهای جدی و گسترده باشند که اشکالات و شکایات از برخی عملکردها، به پایینترین سطح ممکن برسد. برای اینکه دستگاه قضا سالم و طاهر و مطهر بماند و در چشم بیگانگان مایهی افتخار اسلام باشد، دستگاههای مراقبتی باید با شدت عمل، رفتار و بیاغماض عمل کنند و نسبت به قاضی، دقت و رعایتی بیش از انسان معمولی کوچه و بازار انجام گیرد.
بهمنظور تحقق نظام اصلاحوتربیت، سیاستگذاری دستگاه قضا باید برای به حداقلرساندن مجازات زندان باشد. زندان باید تنها به عنوان جزای عمل و مجازات برای افراد تحقق پیدا کند و در غیر موارد مجازات، مطلقا از مجازات زندان استفاده نشود. برای استفاده حداقلی از مجازات زندان باید تدابیر مناسب محققانه اتخاذ شود.
زندان یک پدیدهی نامطلوب است؛ مشکلات زندان، تبعات زندان، تبعاتیکه برای خود زندانی پیش میآید، تبعاتیکه برای خانوادهها پیش میآید، تبعاتیکه برای محیط کار پیش میآید. بنابراین سیاست قوه قضائیه باید این باشد که مسئلهی زندان حل شود؛ هم از جهت اینکه جنبهی مجازاتىِ زندان به یک شیء دیگر تبدیل نشود و هم اینکه مجازات زندان کاهش پیدا کند و به مجازاتهای دیگر تبدیل بشود، تا تبعات زندان دامنگیر جامعه نشود.
زندانزدایی و کاهش ازدحام جمعیت زندانها بسیار نقطهی مثبت و خوبی است. باید با استفاده از افراد صاحبنظر و کارشناسان مجرب، برای مجازاتهای جایگزین زندان برنامهریزی و طراحی شود. عدالت دربارهی کسیکه محکوم به زندان شده، تنها زندانی و یا آزادکردن آن نیست، این، فقط بخشی از عدالت است. بخش دیگر این است که زندان برای او جایی نباشد که او را فاسد یا فاسدتر کند یا شخصیت او را از بین ببرد یا خانوادهی او را بیچاره کند و ما نباید یک گوشهیی را درست کنیم که خود موجب نابودسازی اصالتها و شرافتها و ارزشهاست.
حسن رفتار با زندانیان و تربیت آنان براساس موازین اسلامی
در کنار سیاستهای کاهش جمعیت زندان باید مدیریت در امر زندان طوری باشد که زندان بهمعنای واقعی کلمه آموزشگاه نیکیها شود. اینها را باید جزو کارهای بزرگ و مسائل مهم به حساب آورد. حسن رفتار با زندانیان براساس موازین اسلامی و تربیت آنان ضرورری است. باید زندانها محل تربیت باشند، باید مردم را در زندانها تربیت کرد. زندان خودش یک تربیتگاه باید باشد.
پیشگیری از جرم، به همان بسط و اجرای عدالت است.
مدیریت علمی و فرانهادی پیشگیری از جرم
پیشگیری از جرم بهمعنای واقعی کلمه هزینهی مقابلهی با جرم را بهشدّت کاهش خواهد داد. پیشگیری از جرم یک موضوع وسیع و فرانهادی و علمی است، بنابراین قوه قضائیه برای پیشگیری از جرم باید ارتباط خود را با دستگاههای مرتبط با این موضوع، مستحکم و نقاط اشتراک با آنها را تقویت کند. استفاده از رویکرد و نگاههای علمی و محققانه در رابطه با شناسایی عوامل جرم زا و انجام اقدامات و تدابیر برای پیشگیری از وقوع جرم و نظام سازی پیشگیری از جرم بهمنظور استفاده از تمامی ظرفیتها و استعدادهای موجود برای مقابله موثر با جرائم و بهرهمندی از همکاری و مشورت اندیشکدهها و مجامع علمی و پژوهشی در جهت تدارک یک مبارزه فراگیر ضروری است.
عدالت و مبارزه با فساد لازم و ملزوم یکدیگرند. فساد اقتصادی و اخلاقی و سیاسی، تودهی چرکین کشورها و نظامهاست و اگر در بدنهی حکومتها عارض شود، زلزلهی ویرانگر و ضربهزننده به مشروعیّت آنها است؛ و این برای نظامی چون جمهوری اسلامی که نیازمند مشروعیّتی فراتر از مشروعیّتهای مرسوم و مبنائیتر از مقبولیّت اجتماعی است، بسیار جدّیتر و بنیانیتر از دیگر نظامها است. طهارت اقتصادی شرط مشروعیّت همهی مقامات حکومت جمهوری اسلامی است. در مقابله با فساد باید گلوگاهها شناسایی شوند و تنها به برخورد با مفسدین اکتفا نشود. دستگاههای نظارتی و دولتی باید با قاطعیّت و حسّاسیّت، از تشکیل نطفهی فساد پیشگیری و با رشد آن مبارزه کنند. مبارزه با فساد نیازمند انسانهایی باایمان و جهادگر، و منیعالطّبع با دستانی پاک و دلهایی نورانی است. این مبارزه بخش اثرگذاری است از تلاش همهجانبهای که نظام جمهوری اسلامی باید در راه استقرار عدالت به کار برد.
روشهای کشف جرائم باید متکی بر تحقیقات علمی و پژوهشی بهگونهای تحول پیدا کنند که نتایج آن ها بتواند به قاضی در جهت کشف حقیقت و صدور تصمیمات قضائی مستند، موجه و عادلانه کمک کند تا هم عدهی کمتری از بیگناهان دچار نقمت دستگاه قضائی شوند و هم افراد مجرم بیشتری گرفتار دستان توانمند عدالت شوند. کشف جرائم توسط ضابطان قضائی باید بهگونهای باشد که قاضی بتواند در مقام صدور رأی، بیشترین امکان توسل به ادله و مستندات کشفشده را داشته باشد. نوع ارتباط قوه قضائیه با ضابطین قضائی از جهت تشدید نظارتهای قضائی بر رفتار ضابطین و استفاده از نظریههای کارشناسی آنان در عین حفظ استقلال قضائی و ارائه هدایت و راهنماییهای لازم بهمنظور تحصیل ادله و مستندات، میتواند کشف علمی جرائم را در مسیر مناسب حجیت داشتن برای علم قاضی قرار دهد.
همیشه جامعهی قضات در یک کشور، جزو مجموعههای وزین و عالیقدر و برخوردار از وزانتهای علمی و اخلاقی و تقوایی هستند. قوه قضائیه جمهوری اسلامی، انسانی را که از ملاکات حداقل لازم، چیزی کم داشته باشد، برنمیتابد وعناصر فرصتطلب و بیمبالات و بیبصیرت و احیاناً فاسد صلاحیت تصدی امر قضا را ندارند.
قوه قضائیه باید سرمایهی عظیم انسانی صالح، انقلابی، متخصّص و متعهّد و امین و کارآمد و جهادی را که در رأس عوامل تحول و پیشرفت دستگاه قضائی قراردارند شناسایی و استفاده کند و برای تربیت و پرورش نیروی انسانی شایسته و مؤثر و مستعد برای تصدی مناصب مدیریتی و مناصب بالای قوه قضائیه برنامهریزی و سرمایهگذاری کند.
دستگاه قضائی باید از نیروهای فاضل، کارآمد و جهادی برای حضور در مناصب قضا و مدیریتی دعوت بهعمل آورد و برای حضور گسترده و فراگیر فرهیختگان حوزه و دانشگاه برنامهریزی و زمینهسازی کند.
دستگاه قضا باید نظارت مستمر بر نیروی انسانی و مدیریت کارکردها را که احتمال لغزشها را کاهش خواهد داد و نیروی انسانی خوب را حفظ خواهد کرد به جد مورد توجه قرار دهد.
عرصه دادگاه باید رفیع باشد و جایگاه والای قضاوت و حرمت امر قضا حفظ شود. احکام دادگاهها بایستی مطلقاً از سهلانگاری و سهلگیری و سستی و ضعف و فتور به دور باشند و در صدور تصمیمات قضائی دقّت حقوقی و قضائی، صبر، بینظری و بیطرفی موردتوجه قرار گیرند.
سرعت و اتقان در تصمیمات قضائی نیازمند احاطه علمی و قضائی است. باید به تعالی بخشیدن به کیفیت علمی و عملی قضا، گسترش علم و آگاهی در میان تمام سطوح قوه قضائیه، تربیت و جذب افراد عالم و بصیر، استفاده از کارشناسان، استفاده از دستگاههای جرمشناسی و استفاده از انسانهای فکور و عاقل اهتمام شود.
طراحی نظام تشویق و تنبیه قضات بهمنظور تکریم و تعظیم جایگاه قاضی و امر قضا نیازی ضروری است. قاضی و دادگاه باید عزیز داشته شوند. احساس عزت و شرافت در قاضی، سدّ محکمی در برابر انگیزهها و عوامل نفوذ و انحراف است.
قاضی در جایگاه قضاوت، منزلت در نظر عموم و حمایت از سوی مسئولان را لازم دارد. با بازشدن باب انتقادهای غیر منطقی و خصمانه و عیبجویانه و احیاناً با انگیزههای سیاسی به سمت قوه قضائیه، به این هر دو نیاز ضربه خواهد خورد؛ قاضی و دستگاه قضا از چشم مردم میافتد و حمایت مسئولان را هم از دست میدهد. اگر ما بخواهیم قاضی این شجاعت و صلابت و اقتدار را داشته باشد که بارهای سنگینی را که از او توقّـع داریم، بردارد، باید او و دستگاهی را که حامی اوست مورد حمایت قرار دهیم و منزلتش را در چشم مردم حفظ کنیم.
طراحی نظام هوشمندسازی دستگاه قضا
قوه قضائیه باید مثل یک موجود زنده بهطور دائم به خود بپردازد و پیش برود و حرکت بکند. دسترسی آسان به عدالت برای تمامی مردم و تضمین دستیابی آسان و رایگان به خدمات قضائی، و هر نوع حرکت تحولی دیگر نیازمند گسترش استفاده از فناوریهای نوین و تمهید زیرساختهای مناسب برای رسیدن به دستگاه قضائی هوشمند است. برنامهریزی برای تحول دیجیتال دستگاه قضا و استفاده گسترده از ظرفیتهای هوش مصنوعی برای ارتقای حکمرانی قضائی امری ضروری است و لازم است دستگاه قضائی این هوشمندسازی را به جد مورد توجه قرار دهد.
طراحی نظام همکاری بین قوا و نظارت قضائی
دستگاه قضا باید همراهی، همدلی، تعامل و همکاری خود را با سایر قوا در تمامی سطوح افزایش دهد. این همبستگی میتواند بستر دسترسی به عدالت برای همگان را آسان کند. همچنین نیاز به دستگاه قضا برای همکاری فرانهادی در زمینههای پیشگیری از جرم، مبارزه با مفاسد اقتصادی و اصلاحوتربیت مجرمان نیز در پرتو این تعامل و همکاری و همفکری رؤسای سه قوه مرتفع خواهد گردید.
نظارت دستگاه قضائی بر تمامی دستگاههای اجرایی کشور ضامن سلامت و کارآمدی نظام در تمامی سطوح آن است، به قوای کشور برای ایفای نقشهای اساسی آنها در پیشبرد اهداف عالی نظام و خدمت به مردم کمک خواهد کرد و مایهی گسترش عدالت و امنیت در زندگی همه ملت و پیشرفت مادی و معنوی کشور میگردد.
طراحی نظام مردمیبودن و صیانت از حقوق عامه
در نظام اسلامی حکومت عامل مردم، دست مردم و نماینده و خادم و کارگزار مردم است؛ صاحب حق، مردماند. در چنین تشکیلاتی، قوه قضائیه بازوی قدرتمندی برای تحقق این حق و صیانت از حقوق عامه است.
دستگاه قضا در نظام جمهوری اسلامی دستگاهی مردمی و دارای شأن و روحیهی خدمتگزاری به مردم است. خروجی کارها در دستگاه قضا باید به نفع و برای مردم باشد و مهم محصول نهایی است که به دست مردم میرسد. برخورد خوب و مناسب و تحمل در نوع مواجهه با مردم از دلشکستگی پیشگیری میکند. آحاد مردم بهویژه محرومین و مظلومین باید بتوانند عزتمندانه و با رعایت حرمت و کرامت انسانی، دسترسی آسان به قضا و عدالت داشته باشند و دستگاه قضا را پناهگاه مناسبی برای خود بدانند. ارتقای آگاهیهای قضائی، تعامل مردم با دستگاه قضا را ارتقا میدهد.
مسئولین قضائی در تمامی سطوح و در سراسر کشور باید بهصورت مستمر در میان مردم حضور و برای شنیدن خواستها و شکایات آنان گوش شنوا داشته باشند. در این رابطه ارتباط داشتنِ با گروههای فعّال جامعه؛ فعّالان دانشگاهی، فعّالان حوزوی، فعّالان اقتصادی، فعّالان بخش مربوط به مسائل زنان و یا مسئلهی اقوام، ضرورت دارد.
تقویت نظارت و مشارکت مردمی در قوه قضائیه
تقویت نظارت و مشارکت مردمی در قوه قضائیه یکی دیگر از وجوه مردمیبودن دستگاه قضاست. حمایت از آمرانبهمعروف و ناهیانازمنکر در جهت اقامه فریضه امربهمعروف و نهیازمنکر مورد توجه جدی قرارگیرد و نظام نظارت و گزارشدهی فساد بهمنظور ارتقای مشارکتهای آحاد مردم و برنامهریزی، طراحی و اجرایی شود.
بهمنظور کاهش ازدحام جمعیت زندانیان، مشارکت مردم در فرایندهای صلح و سازش و میانجیگری در جامعه و آسیبشناسی و تقویت شوراهای حل اختلاف مورد توجه و اهتمام بیشتر قرار گیرد.
صیانت از حقوق عامه و حمایت از آزادیهای مشروع مردم
شناسایی، احیا، استیفای حقوق عامه و حمایت از آزادیهای مشروع مردم از وظایف مهم قوهی قضائیه است و این قوه باید پرچمدار این موضوعات باشد و با مخالفان و معارضان حقوق عمومی در هر جایگاهی، مقابله کند. احیای حقوق عامّه، خیلی دامنهی وسیعی دارد و از مسئلهی اقتصاد تا مسئلهی امنیّت تا عرصهی بینالمللی، جایگاه حقوق عامّه است. آزادی های مشروع یعنی آزادیهایی که مورد تایید شرع مقدس است باید شناسایی و تامین شود، برای صیانت از آن سازوکارهای قانونی پیشبینی و برای اجرای آن برنامه ریزیهای لازم صورت گیرد.
صیانت از امنیت اقتصادی و فضای کسبوکار مردم
ایجاد امنیّت فضای اقتصادی از طریق برخورد با اخلالکنندگان در امنیت اقتصادی و ایجاد فضای امن برای کسبوکار و معیشت مردم یکی از جاهایی است که قوه قضائیه میتواند برای اصلاح اقتصاد کشور نقش ایفا کند.
صیانت از امنیت روانی جامعه و آسایش مردم
قوه قضائیه بازوی توانمند نظام اسلامی است که با گسترش عدل و انصاف و دفاع از حقوق آحاد ملت و مقابله با متجاوزان، امنیت و طمأنینه و آرامش واقعی و پایدار برای مردم را مستقر میسازد و احساس آرامش، رضایت و احساس امنیت برای کشور و جامعه را به ارمغان میآورد.
صیانت از امنیت روانی و اعتماد مردم
امنیت روانی و ذهنی جامعه یکی از مهم ترین حقوق عامه است که باید در برابر برهمزنندگان آن تدابیر و اقدامات موثر برنامهریزی شده، منضبط و بر اساس قاعده مندی صورت گیرد. شایعهسازیها و حرفهای هراس افکننده در ذهنها امنیت روانی مردم را با مخاطره مواجه میسازد و یکی از راههای بیاعتمادکردن مردم، شایعهپراکنیها و حرفهایی است که از روی بیمسئولیتی زده میشود. وظیفه دستگاه قضائی صیانت از امنیت روانی و اعتماد مردم است. افکار عمومی مردم باید در برابر هجمه شایعهها و تحلیلهای نادرستیکه به ایمان و عواطف و باور آنان آسیب می زنند صیانت و پاسداری شود و با برهمزنندگان امنیت روانی مردم برخورد قضائی صورت گیرد.
اعتماد عمومی سرمایه عظیمی برای دستگاه قضا در نظام اسلامی است. اعتماد مردم با تأمین عدالت و با عمل دقیق و حکیمانهی به قانون امکانپذیر خواهد شد. این اعتماد یک سرمایه بزرگ اجتماعی است که هیچ چیزی با آن معادل نیست و دستگاه قضا باید موفقیتهای خود در رابطه با کسب اعتماد مردم را بیشتر کند.
در مقابل افکار عمومی بایستی با تواضع، با دلسوزی، با محبّت وارد شد و با افکار عمومی تفاهم کرد تا بتوان اعتماد آن را بهدست آورد. تبیین حقیقت و اطّلاعرسانی به افکار عمومی فضای غبارآلود مناسب برای سوءاستفاده دشمن را از بین میبرد.
قاطعیت و عدم تزلزل در امر قضا و در برخورد با مجرمین موجب جلب اعتماد مردم به دستگاه قضائی است. گسترش عدل و احیاء حقوق عامه و آزادیهای مشروع و نظارت بر اِعمال قانون که در شمار هدفهای قوه قضائیه در قانون اساسی است موجب اعتماد مردم و دلگرمی آنان به قوه قضائیه در حوادث و منازعات خواهد شد.
در جامعهی اسلامی، حیثیت افراد نباید مورد تلاعب دست افرادی قرار بگیرد که هیچ احساس مسئولیتی نمیکنند. بردن آبروی افراد ، اتهام واردکردن به افراد، زیرسؤالبردن بدون دلیل اشخاص و شایعه ایجادکردن دربارهی آنها، چیزی برخلاف احکام اسلامی، برخلاف شرع اسلامی و برخلاف رویهی اسلامی است و باید در قوه قضائیه با آن برخورد شود.
صیانت از حقوق مردم در مسائل بینالمللی و احیای حقوق بشر اسلامی
تضییع حقوق پایمالشدهی ملت ایران بهواسطهی تحریمها، واقعیتی است که باید در سطح جهانی پیگیری قضائی شود. قوهی قضائیه باید در موضوعاتی همچون تحریمها، مصادرههای آمریکاییها، تروریسم و یا حمایت از شخصیتهای مظلوم دنیا همچون شیخ زکزاکی و یا حمایت از مسلمانان میانمار و کشمیر، از جایگاه حقوقی وارد شود و نظر حمایتی و یا مخالفت خود را قاطعانه اعلام کند تا در دنیا منعکس شود.
احیای حقوق بشر اسلامی در سطح جهان یکی از وظایف قوه قضائیه است. حقوق بشریکه غرب میگوید بر مبنای غلطی تنظیم شده و لازم است مفاهیم اسلامی به شکل شایستهای زنده و حقوق بشر اسلامی با پایههای متقن و عقلانی در افکار عمومی جهان و مجامع حقوقی تبیین و پیگیری شود. در دستگاه قضائی، حقوق بشر باید هوشیارانه ـ نه با معیارها و ضابطههای دروغینیکه امروز غرب ارائه میکند؛ بلکه با معیارهای اسلام ـ مورد دقت تمام قرار گیرد و به موارد نقض آن رسیدگی شود.
تصویرسازی درست و طراحی نظام اطلاعرسانی
در تصویرسازی از قوه قضائیه باید حکمت و اقتدار بازتاب داشته باشد. این تصویرسازی درست سهم بسزایی در بهدستآوردن اعتماد عمومی دارد. دستگاه قضا باید در چشم مردم بهعنوان دستگاهی بازتاب پیدا کند که در احکام، رفتار، تصمیمگیریها و تدابیر و اقدامات دارای حکمت و اقتدار است.
برای بازتاب حجم سنگین کارهاییکه در دستگاه قضائی انجام میگیرد و رساندن آن به دلهای مخاطبین، باید از شیوههای جدید و جذاب اطلاعرسانی و تبلیغی استفاده شود. مردم باید در رابطه با اقدامات و تدابیر و تصمیمات دستگاه قضائی توجیه بشوند و عدالتخواهی و اطمینان به انس با عدالت در جامعه مطرح شود. اطلاعرسانی و تبیین باید بهنگام، بجا و به شکل متین و صحیح صورت پذیرد.